لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
جمعه ۲ آذر ۱۴۰۳ تهران ۱۷:۱۹

جمهوری اسلامی، گروه‌های نیابتی و مشکل «دولت در دولت» در عراق


یک تابلوی تبلیغاتی در تهران بعد از حملات موشکی سپاه به مناطقی در عراق و سوریه
یک تابلوی تبلیغاتی در تهران بعد از حملات موشکی سپاه به مناطقی در عراق و سوریه

جنگ غزه که در پی عملیات تلافی‌جویانه «شمشیرهای آهنی» اسرائیل در واکنش به عملیات «طوفان الاقصی» شروع شد، به چهارمین ماه خود نزدیک می‌شود. اگرچه تقاضاها در داخل و خارج از اسرائیل برای پایان این جنگ خونین و یا وقفه طولانی در حال افزایش است، اما چشم‌انداز پیش رو فعلاً امید چندانی برای توقف جنگ در کوتاه‌مدت بر نمی‌انگیزد.

این جنگ از جهات مختلف تأثیرات پردامنه و چه بسا ماندگار در خاورمیانه و جهان داشته است که از جمله آنها می‌توان به تغییر ژئوپلتیکی، آرایش قوا در منطقه و تغییر نقشه سیاسی نیروهای فعال در داخل و خارج از کشورها اشاره کرد.

جمهوری اسلامی از ابتدا به حمایت فعال از ماجراجویی نظامی و «اقدام تروریستی» روی آورد و تا کنون مهم‌ترین حامی دولتی گروه افراطی حماس بوده که در آمریکا و اتحادیه اروپا به عنوان گروهی تروریستی شناخته می‌شود.

این حمایت در قالب اجتناب از مداخله مستقیم و تقویت «جنگ در سایه» از طریق نیروهای نیابتی در لبنان، عراق و یمن بروز یافته، و اگرچه میزان اطلاع و سطح مشارکت جمهوری اسلامی در عملیات طوفان الاقصی معلوم نیست، اما حکومت از آن استقبال کرده و تشدید جو نفرت و خصومت بین فلسطینی‌ها و اسرائیلی‌ها را فرصت مناسبی برای سیاست‌های خود در منطقه و اخلال در روند عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل ارزیابی کرده است.

راهبرد مورد نظر حکومت در رویکرد حمایتی کنترل‌شده و محدود از حماس در جنگ غزه، حفظ موجودیت این گروه افراطی در نوار غزه و جلوگیری از سقوط آن از اریکه حکمرانی بوده است. از اینرو بعد از هشدارهای ابتدایی و نادرست درآمدن محاسبه اولیه در خصوص توان بازدارندگی شمار بالای گروگان‌ در حمله تهاجمی اسرائیل، حملات محدود از ناحیه حزب‌الله لبنان و گروه‌های همسو در عراق و در ادامه یمن انجام شد. تمامی این حملات موقعی عملی شدند که پیش از آن حسین امیرعبداللهیان وزیر خارجه جمهوری اسلامی از طرف «جبهه مقاومت»، تهدید کرده بود.

رصد کردن اتفاقات و تحولات نشان می‌دهد برنامه جمهوری اسلامی به عنوان هدایت‌کننده «جبهه مقاومت» ایجاد درگیری در جبهه شمال اسرائیل با حملات موشکی و پهپادی حزب‌الله لبنان، اخلال در امنیت دریایی و آزادی کشتیرانی در دریای سرخ و باب المندب از ناحیه حوثی‌ها و حملات موشکی و پهپادی به مراکز آمریکا در عراق و اقلیم کردستان عراق بوده است تا از طریق آزارگری و فشار کنترل‌شده تصاعدی بر اسرائیل و آمریکا جنگ غزه متوقف‌شده و آتش‌بس دائمی در چارچوب قابل پذیرش برای حماس شکل بگیرد.

جمهوری اسلامی کماکان خود را در تقابل مستقیم با اسرائیل و آمریکا، آسیب‌پذیر ارزیابی کرده و تلاشش را معطوف به حملات ایذایی از سوی نیروهای تحت امر و همسو کرده است.

کارگزاران نظامی، امنیتی و سیاسی نظام و بازوهای رسانه‌ای حکومت در این مدت با صورت‌بندی غلط مدعی شدند که کشیده شدن جمهوری اسلامی به پیکار مستقیم با اسرائیل، خواست دولت اسرائیل و حزب «لیکود» است در حالی که حملات و عملیات‌های مرگبار اسرائیل جنبه واکنش و بازدارنده در برابر مداخلات جمهوری اسلامی، امنیت‌سازی سیاست منطقه‌ای و سیاست راهبردی «نابودی اسرائیل» بوده است.

اسرائیل با آگاهی از هدایت و سازماندهی نیروهای نیابتی که بخشی از آنها نیز آشکار شده و دیگر در پشت پرده نیست، در صدد مهار و خنثی کردن اقدامات ایذایی و پایین کشیدن حماس از ساختارهای سیاسی و قدرت باریکه غزه است.

اگرچه توجهات رسانه‌ای و رویارویی نظامی بیشتر معطوف به حوزه درگیری‌ها در لبنان و یمن است، اما عراق به دلیل تأثیرات ماندگار جایگاه ویژه‌ای دارد. تشدید تقابل حکومت‌های ایران و اسرائیل به عنوان پیامد جنگ غزه، عراق را با وضعیت خاصی مواجه کرده است.

از یک سو گروه‌های شیعی بنیادگرای متحد جمهوری اسلامی، مستقل از ساختار رسمی و دولتی عراق حملات سازمان‌یافته علیه اهداف آمریکا را سازمان داده‌اند؛ از سوی دیگر جمهوری اسلامی با اتهام‌زنی بدون استناد، کردستان عراق را آماج حملات انتقام‌گیرانه خود قرار داده و ابایی ندارد تا ناتوانی‌اش در درگیری با اسرائیل را بر سر کردهای عراقی و تسویه حساب با آنها در چارچوب درگیری‌ها در فضای سیاسی عراق خراب کند.

بر مبنای گزارش‌هایی که پنتاگون ارائه داده تا کنون بیش از ۱۵۰ بار به نیروهای آمریکا در عراق و سوریه حمله شده است. این حملات از ناحیه «مقاومت اسلامی عراق» از با پرتاب موشک و اصابت پهپادهای انفجاری رخ داده‌اند، و تا کنون ده‌ها نیروی آمریکا آسیب دیده‌اند.

هویت «مقاومت اسلامی عراق» مشخص نیست اما مشاهدات میدانی و الگوی رفتاری انگشت اتهام را به سمت بخش‌هایی از حشدالشعبی می‌برد که بنا به مصلحت سیاسی حاضر نیستند به صورت علنی مسئولیت حملات را بر عهده بگیرند. البته از دید دولت آمریکا جمهوری اسلامی ایران سیاست‌گذار و سازمان‌ده اصلی تصمیمات آنها قلمداد می‌شود.

ارتش آمریکا نیز در دیرالزور در نزدیکی مرز عراق و سوریه و همچنین به مراکزی وابسته به «کتائب حزب‌الله» و گروه‌های مرتبط با آن در استان‌های بابل و واسط در جنوب عراق، حملات مرگباری انجام داده است. شدت تخریب و تلفات انسانی حملات آمریکا علی‌رغم تعداد کمتر از حملات «مقاومت اسلامی عراق» است که نام مستعار برای نیروهای همسو و نیابتی جمهوری اسلامی در عراق است. اما تداوم این حملات که بخشی از آنها اهدافی در داخل خاک اسرائیل را نیز نشانه گرفته، وضعیت خاصی در عراق از لحاظ گسترش تنش و بی‌ثباتی ایجاد کرده است.

حمله موشکی سپاه به یک ویلای مسکونی در اربیل و کشتن غیرنظامیان از جمله چند کودک، و اتباع هلند و بریتانیا جدی‌ترین مناقشه در روابط ایران و عراق در سالیان اخیر را رقم زد. دولت عراق به رهبری محمد شیاع سودانی بعد از ترک پارلمان عراق از سوی فراکسیون مقتدی صدر، با رأی نیروهای همسو و نزدیک به جمهوری اسلامی بر سر کار آمد. حال این دولت از جمهوری اسلامی به شورای امنیت سازمان به دلیل نقض حاکمیت خود شکایت کرده و همچنین از اتحادیه عرب درخواست حمایت کرد که با استقبال آنها مواجه شد.

دولت اقلیم کردستان نیز خواهان برخورد شدیدتری با تهران برای جلوگیری از حملات آن است. البته دولت عراق به دولت آمریکا نیز برای نقض حاکمیت خود اعتراض کرده اما سطح آن به مراتب کمتر از واکنش به تهاجم موشکی و پهپادی جمهوری اسلامی است.

مشکل دولت عراق، رفتار خودسرانه نیروهای بنیادگرای شیعی در عراق است که در بخشی از نهادهای حاکمیتی حضور دارند. این نیروها که خارج از موازین قانونی و حاکمیت ملی عراق، در چارچوب اتحاد راهبردی و هویتی با جمهوری اسلامی عمل می‌کنند، اقلیتی در بین نیروهای شیعی عراق هستند و حتی تمامی نیروهای فعال در «حشد الشعبی» را در بر نمی‌گیرند.

اما حمایت سازمان‌یافته جمهوری اسلامی و نفوذ این نیروها در نهادهای نظامی، انتظامی و قضایی عراق و برخورداری آنها از تجهیزات نظامی و رویکرد افراطی باعث شده تا عملا دولتی در داخل دولت عراق ایجاد کنند. جنگ غزه و اتفاقات رخ‌داده باعث شده وضعیت آشفته شکل گرفته در قالب دولت در دولت در عراق گسترش پیدا کند.

از این زاویه دو قطبی موجود در عرصه اجتماعی و سیاسی عراق نسبت به حکومت ایران در حال تشدید است. بر اساس برخی از گزارش‌ها، نوع عملکرد قاسم سلیمانی فرمانده سابق سپاه قدس در میدان دادن به باندبازی و گروه‌گرایی برای ابراز وفاداری بیشتر و برخورداری از امتیازات باعث ریزش حمایت‌ها از ایران در بین شیعیان اسلام‌گرای عراقی شد.

به نظر می‌رسد تحولات اخیر بخصوص با توجه به اظهارات انتقادی سودانی و وزیر خارجه عراق، و نزدیک شدن آنها به مواضع نخست‌وزیران سابق چون مصطفی کاظمی و حیدر العبادی، باعث افزایش این ریزش می‌شود.

این شرایط در کنار تمایل جمهوری اسلامی به بحران‌زایی باعث می‌شود تا عراق دستخوش بی‌ثباتی بیشتر شده و درگیری داخلی جدیدی بین نیروهای شیعی رخ بدهد. نیروهای تحت امر مقتدی صدر در دو سال گذشته درگیری با حشدالشعبی را شروع کردند این برخورد می‌تواند در سطح گسترده‌تری در آینده رخ بدهد.

آستانه تحمل دولت آمریکا با توجه به استمرار و گسترش پلکانی حملات موشکی و پهپادی به مراکزش در عراق و احتمال بالای کشته شدن شدن نیروهای نظامی‌اش پایین آمده و هر آینه ممکن است حملات شدید و بزرگی را بر علیه نیروهای همسو با جمهوری اسلامی در عراق انجام دهد. این وضعیت خوشایند اکثر گروه‌های سیاسی و مردم عراق نیست که کشورشان بیشتر گروگان درگیری حکومت‌های ایران و آمریکا شود.

در این شرایط، اقدام جمهوری اسلامی در تداوم بهره‌برداری از دولت در دولت عراق برای جبران هراس و ناتوانی خود در درگیری مستقیم با اسرائیل و آمریکا علاوه بر دامن زدن به جو خصومت با ایران در عراق، شکاف داخلی و درگیری در عرصه سیاسی این کشور را تشدید کرده و حتی در شرایطی می‌تواند باعث کاهش شمار شیعیان همسو با جمهوری اسلامی در عراق و بحرانی شدن روابط ایران و عراق نیز بشود. در این میان توقف جنگ غزه ممکن است این سناریوی احتمالی را منتفی کند.

نظرات طرح‌شده در این یادداشت، الزاماً بازتاب دیدگاه رادیوفردا نیست.
XS
SM
MD
LG