با وقوع حمله پهپادی مرگبار به پایگاه آمریکایی «برج ۲۲» در خاک اردن که سه سرباز آمریکایی را کشت و دهها سرباز دیگر را مجروح بر جای گذاشت، آیا اکنون به آن «نقطه بیبازگشت» رسیدهایم که عدهای سالهاست در موردش هشدار دادهاند؟ آیا باید منتظر جنگ بزرگ باشیم، جنگ آمریکا و ایران که پیشبینی میشود کل خاورمیانه را آتش بکشد؟
این پرسشی است که در دو روز گذشته کارشناسان و تحلیلگران، بهویژه در ایالات متحده و بریتانیا، تلاش کردهاند پاسخش را بیابند. و پاسخی که این کارشناسان میدهند، چه از طرف ستوننویس واشینگتن پست، چه از طرف خبرنگار نیویورک تایمز و چه از سوی ستوننویس روزنامه گاردین، در یک نکته مشترک است: گسترش جنگ در خاورمیانه به نفع هیچ کس نیست و تمام راهها به غزه ختم میشود.
گروه موسوم به «مقاومت اسلامی عراق» شامل کتائب حزبالله، نجبا و چند گروه شبهنظامی دیگرِ نزدیک به جمهوری اسلامی مسئولیت حمله به پایگاه «برج ۲۲» در خاک اردن در نزدیکی مرز سوریه و عراق در شامگاه یک شنبه هفته جاری را بر عهده گرفت. اینها گروههایی است که توسط تهران تجهیز میشوند، واقعیتی که تهران خود بارها بر آن تأکید کرده است.
جو بایدن، رئیس جمهور دموکرات ایالات متحده، در واکنش به این حمله مستقیما به نام ایران اشاره کرد و وعده اقدامی تلافیجویانه را داد. حال راههای پیشِ روی او چیست، در حالی که وزارت خارجه ایران روز دوشنبه در واکنشی فوری تأکید کرد که در روند تصمیمگیری در گروههای نیابتی خود نقشی ندارد و واشینگتن هنوز به اطلاعاتی دست نیافته که نشان دهد تهران با هدف افزایش تنش مستقیما در این حمله نقش داشته است؟
در سال انتخابات بزرگ ریاست جمهوری در آمریکا، در حالی که جناح تندروی جمهوریخواهان با افزایش فشار بر دولت دوست دارند شاهد پاسخی بزرگ به تهران باشند، و در حالی که دولت بایدن در دو سال گذشته با دو جنگ، یکی در اوکراین و دیگری در غزه، دست به گریبان بوده، تصمیم درست از سوی جو بایدن چیست، سر «اختاپوس» در تهران را بزند یا به ضربهای کوچک اما محکم و در پی آن دیپلماسی پشت پرده کفایت کند؟
به نوشته دیوید سَنگِر در نیویورک تایمز، دولت بایدن حتی پیش از حمله پهپادی به خاک اردن تلاش میکرد خود را برای چنین لحظهای آماده کند، برای این مسئله که ضربه متقابل را طوری بزند که هم نیروهای نیابتی را سر جایشان بنشاند و از اقدام متقابل بازدارد و هم سیگنالی روشن و واضح برای تهران باشد. به عقیده سنگر، راههای پیشِ پای بایدن یا عدهای را ناراضی خواهد گذاشت یا بسیار پرخطر خواهد بود.
دیوید ایگناتیوس، ستوننویس سرشناس روزنامه واشینگتن پست، نیز تلاش کرده است به این پرسشها پاسخ دهد، و ابتدا با ابراز اطمینان از پختگی و طمأنینه در رفتار جو بایدن برای گرفتن «بهترین» تصمیم، جمهوریخواهان تندرو را متهم کرده است که او را به «اقداماتی غیرمسئولانه ترغیب میکنند، بدون این که خود مسئولیت بپذیرند».
به عقیده او، بایدن دست به اقدامی قاطع خواهد زد، اما پیش از هر کاری به عواقب این اقدام خواهد اندیشید، پیشبینیای که روز سهشنبه در گزارش پولیتیکو محقق شد؛ پولیتیکو نوشته است بایدن دستور انتخاب اهدافی برای ضدحمله را به پنتاگون صادر کرده است.
به نوشته ایگناتیوس، جرقه بحران کنونی زمانی زده شد که گروه افراطی حماس روز ۱۵ مهرماه گذشته به خاک اسرائیل حمله کرد، ۱۲۰۰ نفر را کشت و بیش از ۲۰۰ نفر را به اسارت برد. در پی حمله حماس که آمریکا و اروپا همچون اسرائیل آن گروهی تروریستی میدانند، گروههای شبهنظامی که تقریبا همگی توسط تهران تغذیه میشوند در عراق و سوریه و لبنان و یمن به هواداری این گروه فلسطینی حملاتی را به نیروهای آمریکایی در منطقه آغاز کردند.
این گروهها که تعدادشان فقط درعراق، به عقیده برخی از کارشناسان، ۵۰ تا ۸۰ هزار نفر تخمین زده میشود تاکنون حدود ۱۶۰ حمله اینچنینی را اجرا کردهاند که آمریکا به برخی از آنها پاسخ داده و برخی را تاکنون بیپاسخ گذاشته است، شاید به این امید که از شعلهورتر شدن آتش جلوگیری کند.
اما، به نوشته دیوید ایگناتیوس، شاید همین پاسخ ندادن به تمام حملات باعث شده که نیروهای نیابتی ایران آمریکا و نیروهایش در منطقه را «هدفی کمخطر» ارزیابی کنند، بنابراین بایدن هر پاسخی میدهد باید در نظر داشته باشد که «این محاسبه» نیروهای نیابتی تغییر کند.
دولت بایدن سپس باید بهروشنی مشخص کند که دقیقا چه گروهی «برج ۲۲» را زده و این گروه در پاسخ به ضدحمله آمریکا چه کارت دیگری در آستین دارد؟ آیا این گروه از موشکهای بالیستیک و دوربرد ایران هم برخوردار است؟ ایگناتیوس یادآوری میکند که هدف از مقابله به مثل کاستن از تهدیدهاست، نه افزایش آنها. آمریکا در بغداد سفارتی بزرگ دارد و نزدیک به ۲۵۰۰ نیروی نظامی، و همین طور ۹۰۰ نیروی نظامی در خاک سوریه، و باید به فکر همه آنها باشد.
او در ادامه از راه حل «زدن سر اختاپوس در تهران» بهسرعت میگذرد و آن را راهی توصیف میکند که «ریسک جنگی بزرگتر را در پی خواهد داشت». بنابراین راه «دیپلماسی پشت پرده» و سیاست بازدارندگی را مفیدتر تشخیص میدهد، راهی که ویلیام برنز، رئیس سازمان سیآیای، دو سال پیش، قبل از حمله روسیه به خاک اوکراین در مسکو آغاز کرد، و راهی که جیک سالیوان در گفتوگو با چینیها به آن قدم گذاشت، راه وادار ساختن آنها به وادار ساختن ایران برای وادار ساختن حوثیها به دست کشیدن از حمله در آبهای دریای سرخ.
ایگناتیوس در نهایت یک راه حل را کارت آخر و کارت برنده میداند: پایان دادن به جنگ در غزه. او مینویسد: «جنگ غزه که فروکش کند، کاهش تنش به دیگر صحنهها نیز سرایت خواهد کرد، به عراق، سوریه، یمن و لبنان» و بایدن «باید به هر ابزاری متوسل شود تا راه حلی سریع برای جنگ غزه پیدا شود».
این دقیقا راه حلی است که سایمون تیسدال، ستوننویس روزنامه گاردین، نیز بر آن تأکید کرده است: «ایمنترین و عاقلانهترین اقدام» برای بایدن برقرار کردن آتشبس در غزه است، «پرداختن بیدرنگ به ریشه تمام این مسائل که هم جهان و هم بسیاری از رأیدهندگان آمریکایی را قدردان بایدن خواهد کرد».