دیده شدن پرندهٔ هما در ارتفاعات البرز، چند هفته مانده به نوروز ۱۴۰۳ خورشیدی، در ایران خبرساز شده است. بسیاری دیده شدن این پرنده را پیامآور روزهای بهتری دانستهاند و برخی هم از آن با عنوان «همای سعادت» یاد کردهاند.
پرندهای که تصاویر آن به طور گسترده در سایتهای خبری و شبکههای اجتماعی منتشر شده، گونهای کرکس بومی ایران است که در زبان پارسی با نام «هما» معروف است. اما آیا این کرکس باابهت همان همای افسانهای ایران باستان است؟
برای یافتن پاسخ این پرسش با علیرضا هاشمی، مدیر انجمن پرندهشناسی و پرندهنگری طَرلان در ایران، گفتوگو کردیم. آقای هاشمی عضو کارگروه جهانی متخصصان کرکسها (IUCN) است.
آقای هاشمی، پرنده هما در ایران به چه دلیل حائز اهمیت است؟
تعداد کرکسهای ما محدود است. یعنی در تمام دنیا پرندگانی که در بالای هرمهای غذایی و زنجیرههای اکولوژیک در بخشهای بالایی اینها را میبینیم، تعدادشان نسبت به دیگر پرندهها کمتر است.
اگر بخواهیم درباره کرکسها صحبت کنیم، جمعیت کرکسها باید از تعداد لاشهها کمتر باشد که بتوانند در این هرم غذایی آنچنان که باید و شاید تغذیه کنند و نسلشان منقرض نشود. در میان کرکسها هم، خود این هما هم کمجمعیتتر است. چون خوراک خاصی دارد و از استخوان و مغز استخوان تغذیه میکند و چون هما به تعداد کمتری یافت میشود، بسیار مورد توجه است.
این پرنده کمتر دیده میشود و دیدنش هم یک اقبالی را طلب میکند. در لایهلایه آثار ادبی و تاریخی ما هم این را میشود دید. افزون بر این در ایران، گذشتگان ما باورمند به دین زرتشتی بودند. در آن زمان، افراد فوتشده را [در مکانهای بلندی معروف به برج خاموشان] میگذاشتند تا کرکسها از آنها تغذیه کنند. آثار این رسم را امروز هم میتوان دید، از جمله در اطراف یزد، که البته سالهاست دیگر این سنت اجرا نمیشود. حالا تصور کنید وقتی که یک جنازهای را در آن قرار دادهاند و تعداد زیادی کرکس میآیند و از آن مصرف میکنند - که معمولاً در کشور ما کرکس معمولی و کرکس سیاه جمعیت غالب این پرندهها خواهند بود.
در این شرایط ناگهان پرندهای میآید از کرکسها، که خیلی بزرگ است، رنگش به نارنجی میزند، به واسطه بالهای با ابهتش انگاری که یک شنل مشکی بر تن دارد، یک ریش با ابهتی هم دارد - هما در انگلیسی «کرکس ریشدار» نامیده میشود. این پرنده میآید و مینشیند و برعکس کرکسهای دیگر برای خوردن غذا جنگ و دعوا هم نمیکند. تنها کناری مینشیند تا وقتی که این جسد از گوشت عاری میشود، میآید یک تکه استخوان را برمیدارد و میبرد.
کرکسها از گوشت تغذیه میکنند و هما معمولاً از مغز استخوان. این پرنده یک استخوانی را برمیدارد و میبرد در ارتفاع بالا و از آن بالا رهایش میکند، استخوان میافتد و میشکند و بعد هما از آن استخوان و مغز استخوان به عنوان غذا استفاده میکند. در آن فضایی که کرکسها دارند از جسد تغذیه میکنند یک کرکسی با شمایلی خیلی خاص میآید، مینشیند، یک تکه استخوان برمیدارد و میرود.
خب، برای این خیلی درجات روحانی و ارزشهای خاصی قائل بودند در آن زمان. مردمان ایران باستان میگفتند کسی که سایه هما بر سرش بیفتد رستگار میشود. یعنی پیکری که سایه پرنده هما با این ابهت و با این شمایل بر سرش بیفتد، و بیاید و بخشی از جسد را با خودش ببرد، این به معنای رستگار شدن این فرد است.
اگر درست متوجه شده باشم، نقشی که هما در آن برجهای خاموشان یا دخمههای زرتشتیان داشته، تاثیرگذار بوده در دیدگان مردمان باستان در قبال این پرنده. یک سری پرندههایی هم هست در سرستونهای تخت جمشید، ولی گویا «شیردال» است و بدن شیر دارد. آن پرنده چه ارتباطی با هما دارد؟...
فقط هم به کشور ما محدود نمیشود. وقتی برمیگردیم به مصر باستان ما میبینیم که ترکیبی از پرنده و انسان یا پرنده و حیوانات دیگر استفاده شده [برای تجسم] الهههای مختلف، یعنی خدایان آنها. در خیلی موارد هم نمادهایی بوده برای بسیاری مفاهیم. آن سرستونهایی که ما در تخت جمشید میبینیم همان شیردالی است که در انگلیسی به آن «گریفین» گفته میشود که ترکیبی است از چند موجود، یا حتی انسان و چند موجود...
ولی آن سرستون تخت جمشید که به هما معروف است، آیا الهامگرفته از پرنده همای امروزی است یا عقاب است و یا پرنده دیگری است؟
اینکه ما پرنده افسانهای هما را بخواهیم با این پرنده هما ترکیب کنیم، شاید چندان صحیح نباشد. چون پرنده افسانهای بر اساس ترکیبی از چند مورد بوده است. اما این را میشود گفت که از وقتی که هواپیمایی ملی ایران، نام هما را برای خودش برگزید، این پرنده با آن نماد و با این همای ما، خیلی با هم تلفیق شدند که خیلی انتخاب زیبا و جالبی هم بوده است.
بله، مخفف «هواپیمایی ملی ایران» که شده است؛ هما.
و خوب، این با آن سرستون که آن هم شاید بتوانیم بگوییم که برگرفته بخشی از پرندگان بوده و شکل افسانه گرفته، این تداعی را ایجاد میکند که پس آن هم هما است. ولی برای اینکه بگوییم آن حتما هما است، خیلی نیاز به بررسی لایههای مختلف دانش باستانشناسی و [باورهای] اقوام و ملل دارد.
آقای هاشمی درباره جمعیت پرنده هما در ایران چه اطلاعاتی داریم؟ آیا در معرض خطر است یا به تعداد کافی در کشور وجود دارد؟
سؤال بسیار خوبی است. کرکسهای ما در کشور غالبا مهاجر هستند، یعنی کرکس معمولی یا «دال معمولی» بگوییم بهتر است، یا دال سیاه، و کرکس مصری یا باز بهتر است بگوییم «کرکس کوچک»؛ این سه گونه، که گونههای پرجمعیت کرکس در کشور ما هستند، غالباً مهاجر هستند.
گونه هما در کشور ما بومی است، یعنی مهاجرتی ندارد و در رشتهکوههای زاگرس و البرز میتوانیم به وفور آنها را ببینیم. البته منظور آن نیست که به فراوانی گنجشک و کلاغ و کبوتر دیده میشود، ولی به نسبت کرکسها و به نسبت حضور یک پرندهای مثل هما جمعیت قابل قبولی دارد.
اما در کل دنیا، و در ادامه در کشور ما کرکسها در معرض تهدید بسیار جدی هستند. مسمومیتها جزو اولین و مهمترین تهدیدهای در برابر کرکسها در سراسر دنیا و از جمله در ایران است. مسمومیتها هم میتوانند مستقیما پرنده را از بین ببرد و هم میتوانند زادآوری پرنده را مختل کنند. خیلی از فلزات سنگین، آثارش بر روی پرندهها از جمله هما میتواند این باشد که پوسته تخم آنها نازک میشود و بعد کمکم باعث میشود که این پرنده زادآوری موفقی نداشته باشد.
الان چند عدد پرنده هما در ایران وجود دارد؟
سرشماری مشخصی از این پرنده در ایران وجود ندارد. اما میتوانیم بگوییم که وضعیت ما نسبت به خیلی از نقاط دنیا خوشبختانه در حال حاضر بهتر است، اما تضمینی نیست که بهتر هم بماند.
ما باید سریعاً کارهای پژوهشی را شروع کنیم. در اروپا که پرنده هما هم وجود دارد و گستردگی خوبی هم دارد، به شدت پروژههای حفاظتی را شروع کردهاند و [اقدامی مشابه در ایران] نیازمند این است که نخست ما بدانیم وضعیت این گونه در کشور چگونه است.