تنشهای میان ایران و اسرائيل که از ۱۵ مهر پارسال سیر صعودی گرفته، حالا به نظر میرسد به نقطهٔ اوج رسیده باشد؛ جایی که ناظران خاورمیانه با صراحت بیشتری از احتمال وقوع یک درگیری گسترده در این منطقهٔ بحرانی خبر میدهند.
شدتگیری حملات اسرائيل در سوریه علیه اهداف ایرانی و از همه مهمتر کشته شدن فرماندهان ارشد سپاه پاسداران در حملات هوایی به ساختمان کنسولگری جمهوری اسلامی در دمشق باعث شده نگرانیها از شکلگیری جنگ مستقیم همهجانبه میان ایران و اسرائيل به شکل کمسابقهای افزایش یابد؛ درگیریای که در صورت وقوع، حتماً پای بازیگران غیردولتی و دولتی منطقهای، فرامنطقهای و جهانی را هم به آن باز خواهد کرد.
دالیا داسا کِی، پژوهشگر ارشد مؤسسهٔ برکلی در دانشگاه لسآنجلس، در گفتگو با رادیوفردا میگوید «هرچند هنوز تا درگیری نظامی مستقیم بین ایران و اسرائيل فاصله داریم اما نردبانی از تنشها در منطقه شکل گرفته که بسیار نگرانکننده است».
خانم کِی که سالها در بخش خاورمیانهٔ مؤسسهٔ رند مسائل مربوط به ایران را بررسی میکرده، همچنین معتقد است حملهٔ اسرائيل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق اقدامی بسیار خطرناک بود که میتواند عواقب گستردهای برای نظم منطقهای و حتی خود اسرائيل در پی داشته باشد.
- حملهٔ منتسب به اسرائيل به ساختمان کنسولگری ایران در دمشق اتفاق تازهای در تنشهای میان دو طرف به شمار میرود. آیا ما شاهد تغییر الگوی درگیری دو طرف هستیم و احتمالاً آنطور که مقامهای اسرائيلی پیشتر گفتهاند، آنها میخواهند سر اختاپوس را بزنند؟
اگر منظورتان این است که آیا اسرائیل تصمیم گرفته مستقیماً ایران را هدف قرار دهد، فکر میکنم بله. اما این موضوع جدیدی نیست و ما برای ماهها و شاید حتی سالها شاهدش بودهایم، اما فکر میکنم هنوز در نقطهای نیستیم که بگوییم در آستانهٔ حملهٔ مستقیم از سوی اسرائيل به ایران قرار داریم.
من فکر میکنم همچنان هر دو طرف علاقهمندند که تنشها را محدود نگه دارند، هرچند رویدادهای اخیر در حوزهٔ تشدید تنشها و جنگ در سایه، مطمئناً در مسیر تبدیل درگیری به جنگی علنیتر است.
- اما در مقابل این اقدامات اسرائیل گزینههای ایران چیستند؟ به نظر شما مقامهای جمهوری اسلامی چگونه پاسخ خواهند داد؟
با توجه به اقدامات اسرائيل در سراسر منطقه به ویژه در سوریه و حتی خود ایران که میتوان گفت جسورانهتر از قبل بوده، ایران به طور واضحی در داخل تحت فشار است که به این حملات واکنش نشان دهد.
اینکه اسرائيل تلاش کرده به صورت مستقیم به ایران ضربه بزند چیز جدیدی نیست اما حملهای که در دمشق صورت گرفت، پرسشهایی را در مورد توان بازدارندگی ایران مطرح کرده است. ضمن اینکه آن حمله خط جدیدی بود که اسرائيل از آن عبور کرد و این رویارویی را به تقابلی مشهودتر میان طرفین تبدیل میکند و کار را برای تهران هم سختتر میکند که مثلا به طرف دیگر نگاه کند و این حمله را نادیده بگیرد.
بنابراین من فکر میکنم پرسش این نیست که آیا انتقامی از سوی جمهوری اسلامی صورت میگیرد یا نه، بلکه سؤال این است که باید منتظر چه نوع تلافیجوییای از سوی جمهوری اسلامی باشیم؟
و این حقیقتاً چیزی نیست که هیچ یک از ما در این مرحله از آن اطلاع داشته باشیم. اقدام ایران میتواند در بازه گستردهای از اقدامات تعریف شود، از حمله موشکی مستقیم به اسرائيل که البته از همه بعیدتر است گرفته تا تکرار تاکتیکهایی که پیشتر از سوی ایران مشاهده شده؛ مانند تکیه کردن به اقدامات نیروهای شبه نظامی در عراق و سوریه و هدف قرار دادن نیروهای آمریکایی به جای حمله مستقیم به خود اسرائيل.
همچنین گزینهٔ دیگر هدف قرار دادن اماکن دیپلماتیک اسرائيل در کشورهای دیگر یا همچنین شهروندان اسرائيلی در نقاط مختلف جهان است. بنابراین فهرست کاملی از گزینهها وجود دارد و اینکه ایرانیها دقیقاً چه چیزی را انتخاب خواهند کرد نامشخص است، اما من فکر میکنم که آنها به دنبال یک تقابل تمامعیار و حملهٔ مستقیم به اسرائيل نیستند.
- شما گفتید که اسرائيل با این حمله از یک خط عبور کرد، آیا این یک گام در چارچوب یک استراتژی گستردهتر تشدید تنشها با تهران است؟
من فکر میکنم این بخشی از یک الگوی افزایش تنش است. بسیاری این بحث را مطرح میکنند که اسرائيل عمداً تلاش میکند ایران را به جنگی گستردهتر تحریک کند و یا با این اقدامات میخواهد توجهات جهانی را از غزه منحرف کند تا جنگ را توجیه نماید یا همچنین بحثهایی در خصوص اینکه این بخشی از یک کارزار گستردهتر برای زدن به اصطلاح سر اختاپوس است مطرح شده.
برخی هم استدلال کردهاند که اسرائيل از این مسیر میخواهد ایالات متحده را درگیر این مسئله کند که به صورت مستقیم به ایران ضربه بزند. اما من فکر میکنم که به احتمال زیاد اسرائيلیها به بر روی یک فرضیه مخالف کار میکنند.
در واقع من فکر میکنم که اسرائيل با در نظر گرفتن محدودیت ایران و اینکه تهران نمیخواهد درگیر یک جنگ شود و چنین رویکرد مشابهی از سوی حزبالله نزدیکترین متحد غیردولتی ایران در منطقه مشاهده میشود، به این نتیجه رسیده که فضای بیشتری برای مانور دارد و میتواند به شدت به ایرانیها ضربه وارد کند.
ضمن اینکه به یاد داشته باشیم حتی پیش از ۷ اکتبر هم اسرائيل به طور فزایندهای نگران حضور ایران در مرزهای سوریه و لبنان بود. به همین خاطر هم ما شاهد افزایش هدف قرار گرفتن تدارکات، مهمات، انبارها و افسران ایران در سوریه بودیم که البته آسانترین منطقه برای هدف قرار گرفتن هستند. ضمن اینکه اسرائيل در این مدت رهبران نظامی ارشد نیروی قدس را مورد هدف قرار داده که این موضوع جدیدی است.
این را هم اضافه کنید که تمام این اتفاقات در حالی رخ میدهد که جنگ در غزه هم ادامه دارد و همین حالا هم وضعیت ویژهای در منطقه حکمفرما است. در نتیجه همه اینها در کنار یکدیگر باعث میشود که این رویداد کمی منحصر به فردتر از موارد قبلی تنشهای میان ایران و اسرائيل شود.
- شما در مقاله اخیرتان در فارن افرز استدلال کردهاید که اقدام اسرائيل برای حمله به ایران کاری خطرناک بوده، در حالی که اسرائيل یک قدرت هستهای است و همچنین به حمایتهای بینالمللی به ویژه ایالات متحده دلگرم است. در نتیجه در چنین شرایط آشوبناکی که در منطقه وجود دارد، به نظر میرسد اسرائيل احساس کرده فرصتی پیدا شده تا بتواند به دشمن اصلی خود ضربه بزند. چرا نباید این فرصت را از دست بدهد؟
بله، اگر از دیدگاه اسرائیل استدلال کنیم، درست است که این کشور آسیبپذیری فزایندهای دارد و پس از حملات وحشتناک ۷ اکتبر بازدارندگی آنها از بین رفت اما در عین حال اسرائيل همچنان مهمترین و قویترین قدرت نظامی است.
با این حال اسرائيل از طرف تمام مرزهایش تحت فشار است و احساس آسیبپذیری بیشتری می کند. اما به نظر میرسد علی رغم تمام اینها و با وجود حمایت بسیار قوی که از سوی ایالات متحده دارد و همچنین تصور اینکه توان ایران و حزبالله نسبت به گذشته محدودتر است، اسرائيل فکر میکند که شاید فرصتی پیش آمده تا از این پنجره آشوب و جنگ برای تحقیر بیشتر ایران و گروههای نیابتیِ محور موسوم به مقاومت استفاده کند.
با این حال من فکر میکنم این یک بازی بسیار خطرناک است چرا که آنها روی یک خط بسیار باریک قدم بر میدارند و طرف مقابل را تحریک میکنند در حالیکه این سیاست به ویژه در جبهه شمالی با توجه به تواناییهای بیشتری که امروز حزبالله نسبت به سال ۲۰۰۶ دارد میتواند بسیار خطرناک باشد.
بنابراین استدلال من این است که اسرائيل تلاش میکند ایران را به عقب براند اما پرسش اصلی که باعث نگرانی میشود این است که شما نمیدانید که تهران و حزبالله چه زمانی و البته چگونه به این اقدامات اسرائيل پاسخ میدهند و این چیزی است که ما هنوز پاسخی برای آن نداریم.
- با توجه به حمایتهایی که روسیه و چین در شورای امنیت سازمان ملل از ایران کردند و همچنین روابطی که مسکو و پکن با ایران دارند، آیا میتوان این گمانه را محتمل دانست که تنشهای میان ایران و اسرائيل به یک تقابل گستردهتر شرق و غرب تبدیل شود؟
من فکر نمیکنم که ما فعلاً در وضعیت هشدار باشیم. در حال حاضر یک درگیری قابل توجه بین روسیه و غرب در اوکراین در جریان است ضمن اینکه حتی در زمینههایی که پیشتر فضایی برای همکاری میان ایالات متحده و اروپا با روسیه وجود داشت مانند «عدم اشاعه تسلیحات هستهای» هم دچار آسیب شده است.
در نتیجه در روابط روسیه و غرب تنشها بسیار بالا است اما وقتی در مورد چین صحبت میکنیم هنوز همپوشانی زیادی میان طرفین به ویژه در خاورمیانه وجود دارد.
بله، تضادهایی میان دو طرف در منطقه هند و اقیانوس آرام وجود دارد اما وقتی صحبت از خاورمیانه میشود، علاقهای به تشدید تنش میان پکن و واشینگتن وجود ندارد و چین هم منافع زیادی در مهار این درگیری دارد. ضمن اینکه حتی کشورهای منطقه هم علاقه و منافعی در گسترش تنش ندارند و همین حالا هم این ناآرامیها به کشورهای خاورمیانه لطمات زیادی وارد کرده است.
در نتیجه من فکر میکنم بیشتر بازیگران جهانی و منطقهای بر سر این مسئله اتفاق نظر دارند که تا حد امکان تضادها را در این مناقشه محدود نگه دارند.
- آیا ممکن است روسیه ایران را تحریک کند که وارد یک جنگ گستردهتر با اسرائيل شود؟ همین حالا هم جنگ در غزه به سود روسیه شده و تجاوز نظامی این کشور به اوکراین به حاشیه رفته است.
بله، بحثهایی در این رابطه وجود دارد؛ متأسفانه جنگ غزه یک هدیه واقعی هم برای روسیه و هم البته برای ایران بود و من فکر میکنم هرچه این جنگ طولانیتر شود، روسها بیشتر سود خواهند برد و ایالات متحده هم ضربهٔ سختتری میخورد.
بنابراین، بله، فکر میکنم که این احتمال وجود دارد که روسیه بخواهد ایران را برای درگیر شدن در یک جنگ گستردهتر تحریک کند هرچند من مطمئن نیستم که ما هنوز به این مرحله رسیدهایم یا نه.
اما ما میدانیم که روسیه در حال تبدیل شدن به یک نیروی بیثبات کننده در سطح جهانی است و این فرض هم از ذهن دور نیست. ما از نقش نظامی روسیه در خاورمیانه که با حمایت از رژیم اسد در جریان اعتراضات سوریه آغاز شد، آگاهی داریم. آنها نقش مداخلهگرانه نظامی بسیار خطرناکی در خاورمیانه ایفا میکنند.
در عین حال باید این را هم در نظر گرفت که روسیه از تشدید غیرقابل کنترل تنشهای منطقهای آسیب خواهد دید. روسیه قبلاً روابط مناسبی با اسرائيل داشته و هرچند از زمان جنگ غزه این مناسبات آسیب دیده اما لزوماً به این معنا نیست که مسکو بخواهد کلاً روابط خود را با این کشور قطع کند.
از آن گذشته، روسیه برای روابطش با کشورهای عربی خلیج فارس به ویژه عربستان سعودی و امارات عربی متحده هم ارزش قائل است و میدانیم که هیچ کدام از این کشورها از گسترش تنشها در منطقه استقبال نمیکنند. در نتیجه عوامل بازدارنده متفاوتی مطرح هستند اما در نهایت باید بگویم که روسیه امروز یک بازیگر فوقالعاده خطرناک در صحنه جهانی است.
- آخرین سؤال که بسیاری از ایرانیان میخواهند پاسخ واضحی برای آن داشته باشند؛ احتمال اینکه در ایران جنگ شود و یا نوعی از حمله نظامی به ایران صورت گیرد، چقدر جدی است؟
منظورتان از طرف اسرائيل است؟
- بله.
خب من فکر میکنم این اتفاق همین حالا هم رخ داده است. بنابراین بستگی دارد که دربارهٔ چه نوع حملهای صحبت کنید.
به نظر من اینکه اسرائيل بخواهد مثلاً تهران یا سایتهای نظامی و غیرنظامی و حتی هستهای را در ایران مورد هدف قرار دهد، بعید است. در حال حاضر اسرائيل کاملاً در غزه درگیر است و میداند اگر مستقیماً ایران را تهدید کند و یا تأسیسات هستهای ایران را که در بالای فهرست اسرائيل قرار دارد هدف بگیرد، تهران میتواند از طریق حزبالله به آنها پاسخ دهد و این مهمترین عامل بازدارنده علیه اسرائيل و حتی یک تهدید جدی برای این کشور است.
بنابراین من فکر میکنم دلایل زیادی وجود دارد که نشان میدهد اسرائيل همچنان در مورد یک درگیری آشکار با ایران محتاط خواهد بود. اما مشکل این است که ما در یک نردبان تشدید تنشها قرار داریم و این همان اتفاق نگران کنندهای است که من به آن اشاره کردم.
بنابراین نمیتوانم بگویم در وضعیت کاملاً هشدارآمیز قرار داریم که قرار است فردا از سوی اسرائيل اقدامی صورت گیرد، اما ما در مسیری هستیم که به نظر من کاملاً خطرناک است.