بعد از چندین ماه مذاکرات و گفتوگوهای بسیار، سرانجام سه کشور اروپایی اسپانیا، ایرلند جنوبی و نروژ اعلام کردند که از هشتم خرداد امسال «کشور فلسطین» را به رسمیت میشناسند؛ تصمیمی که خشم اسرائيل و شادمانی فلسطینیها را به همراه داشت.
اما این اقدام چه معنایی دارد؟ چقدر حائز اهمیت است و چه اثراتی بر مناقشهٔ اسرائيل و فلسطینیها خواهد گذاشت؟
آیا تصمیم اروپاییها اهمیت دارد؟
در حال حاضر حدود ۱۴۰ کشور در سراسر جهان فلسطین را به رسمیت میشناسند که این تعداد بیش از دوسوم اعضای سازمان ملل است. با این حال، سهم قابل توجه این کشورها دولتهای آسیایی، آفریقایی و آمریکای لاتین هشتند و قدرتهای غربی چندان در این فهرست پرشمار مشاهده نمیشوند.
با این حال با اضافه شدن اسپانیا، نروژ و ایرلند جنوبی تعداد کشورهای اروپایی که فلسطین را به رسمت میشناسند به عدد ۱۰ میرسد که ۹ تای آنها عضو اتحادیه اروپا هستند. از این تعداد پنج کشور پیش از این که به اتحادیه اروپا بپیوندند و در زمانی که عضوی از بلوک شرق سابق بودند، چنین تصمیمی گرفتند و قبرس هم پیش از پیوستن به اتحادیه اروپا فلسطین را به رسمیت شناخته بود.
در نتیجه، تنها کشوری که پیش از این عضو اتحادیه بوده و چنین سیاستی را در قبال فلسطینیها اتخاذ کرده، سوئد است که در سال ۲۰۱۴ فلسطین را به رسمیت شناخت.
در سال ۱۹۸۸ کشورهای مجارستان، لهستان، رومانی، جمهوری چک، اسلواکی و بلغارستان چنین تصمیمی اتخاد کردند و سایر کشورهای اروپایی در سالهای بعد فلسطین را به رسمیت شناختند.
با آگاهی از این پیشینه و با عنایت به این نکته که حالا از مجموع ۲۷ عضو اتحادیه اروپا ۹ کشور به علاوه نروژ فلسطین را به رسمیت شناختهاند، اقدام جدید میتواند گامهای بعدی را در سازمان ملل و اتحادیه اروپا برای تحت فشار قرار دادن اسرائيل و پذیرش بیشتر فلسطین در جامعه جهانی شکل دهد. ضمن اینکه اعلامیههای ایرلند، اسپانیا و نروژ بر دیگر کشورهای اروپایی از جمله بریتانیا، فرانسه و آلمان فشار خواهد آورد تا از آنها هم اقداماتی در حمایت از فلسطین صورت دهند.
نروژ در طول سالها نقش محوری در دیپلماسی خاورمیانه ایفا کرده و بارها محل مذاکرات صلح میان اسرائيل و فلسطین در دهه ۱۹۹۰ بوده که به توافق اسلو مشهور است.
ایالات متحده، بریتانیا و سایر کشورهای غربی از ایده تشکیل کشور مستقل فلسطینی در کنار اسرائیل بهعنوان راه حلی برای حلنشدنیترین مناقشهٔ خاورمیانه حمایت کردهاند، اما آنها اصرار دارند که تشکیل کشور فلسطین باید به عنوان بخشی از یک راهحل مورد مذاکره باشد. البته شایان ذکر است که از سال ۲۰۰۹ به بعد دیگر هیچ مذاکرهٔ اساسی در این رابطه صورت نگرفته است.
چرا حالا چنین تصمیمی گرفته شده؟
احتمالاً مهمترین عاملی که کشورهای اروپایی را به این نتیجه رسانده که در این مقطع زمانی چنین سیاستی اتخاذ کنند، طولانی شدن عملیات اسرائيل در نوار غزه است که پس از حملهٔ گروه افراطی حماس در روز ۷ اکتبر به این کشور صورت گرفت؛ گروهی که آمریکا و اتحادیه اروپا آن را تروریستی میدانند.
افزایش تعداد تلفات در میان غیرنظامیان، هدف گرفتن فعالان حقوق بشر و کسانی که تلاش داشتند به آوارگان فلسطینی در غزه کمک برسانند و همچنین ممانعت کابینه نتانیاهو و جریانهای راست افراطی در اسرائيل از رسیدن کمکها به مردم در نوار غزه، از جمله اصلیترین عواملی هستند که بار دیگر توجهات جهانی را متوجه این مناقشه در قلب خاورمیانه کرده است.
هرچند در ابتدای حملهٔ حماس به اسرائيل که در فهرست سازمانهای تروریستی ایالات متحده و اروپا نیز قرار دارد، همدلیها بیشتر با اسرائيلیها بود؛ اما کابینه نتانیاهو با عملیاتهای خود در باریکه غزه و بیتوجهی به درخواستهای جهانی برای توقف جنگ باعث شد حالا دیگر نوک پیکان انتقادات بیشتر متوجه اسرائيل باشد و کمتر از گروه افراطی حماس سخن به میان بیاید.
پیشتر، در ماه مارس، رهبران اسپانیا، ایرلند جنوبی، مالت و اسلوونی گفته بودند که در حال بررسی به رسمیت شناختن یک کشور فلسطینی به عنوان یک کمک در جهت پایان دادن به جنگ هستند.
ضمن اینکه مجمع عمومی سازمان ملل در ۱۱ مه با رأی قاطع از اعطای حقوق و امتیازات جدید برای فلسطین حمایت کرد و ۱۴۳ عضو از ۱۹۳ کشور به پیشنهاد فلسطین برای عضویت کامل در سازمان ملل رأی مثبت دادند. هرچند در نهایت این شورای امنیت خواهد بود که در این مورد تصمیم خواهد گرفت اما چنین رأی قاطعانهای نشان میدهد که حمایتهای جهانی از فلسطینیان تا چه اندازه در حال افزایش است.
ایرلند، اسپانیا و نروژ میگویند که این کار را اکنون برای شروع یک روند سیاسی انجام میدهند. آنها استدلال میکنند که تنها در صورتی راهحلی پایدار برای بحران فعلی وجود خواهد داشت که هر دو طرف بتوانند نوعی افق سیاسی را مدنظر قرار دهند.
پیامدهای به رسمیت شناختن فلسطین چیست؟
در حالی که دهها کشور کشور فلسطین را به رسمیت شناختهاند، هیچ یک از قدرتهای بزرگ غربی این کار را انجام ندادهاند و مشخص نیست که اقدام این سه کشور چقدر میتواند تفاوت ایجاد کند.
فلسطین در حال حاضر دارای نوعی وضعیت ناظر پیشرفته در سازمان ملل است که به آنها کرسی میدهد، اما همچنان اجازه رأی دادن را ندارند.
با این حال، به رسمیت شناختن آنها دستاورد مهمی برای فلسطینیها خواهد بود، که معتقدند این امر به مبارزهٔ آنها مشروعیت بینالمللی میبخشد. نروژ گفته است که دفتر نمایندگی خود در فلسطین را به سفارت ارتقا خواهد داد، اما مشخص نیست ایرلند و اسپانیا چه خواهند کرد.
در تحلیل واقعبینانه به نظر میرسد که احتمالاً در کوتاهمدت تغییر چندانی در عمل و بهویژه در سیاستهای روی زمین مشاهده نخواهد شد. مذاکرات صلح به بنبست خورده و دولت تندرو اسرائیل هم نشانهای از نرمش در این خصوص نشان نمیدهد. با این حال از نظر نمادین این تصمیم حائز اهمیت است و در عین حال باعث خواهد شد فلسطینیها حامیان بیشتری در میان کشورهای اروپایی داشته باشند.
واکنش اسرائيل چیست؟
مطابق انتظار، بنیامین نتانیاهو در بیانیهای از سه کشور اروپایی بابت این تصمیم بهشدت انتقاد و تأکید کرد که به رسمیت شناختن کشور فلسطین، «پاداش دادن به تروریسم» است. آقای نتانیاهو با اشاره به اینکه «۸۰ درصد فلسطینیها در کرانه باختری از کشتار وحشتناک ۷ اکتبر حمایت میکنند» تأکید کرد که نباید «چنین شرارتی» به تشکیل یک دولت بینجامد.
اسرائیل میگوید گامهایی مانند اقدامات سه کشور اروپایی موضع فلسطین را سختتر و روند مذاکرات را تضعیف میکند. اسرائیل همچنین تأکید دارد که همهٔ مسائل باید از طریق مذاکره حل شود. اسرائيل عموماً اعتراض خود را در چنین مواردی با احضار سفرای کشورهای مذکور نشان داده و با صراحت تأکید میکند که چنین رویکردهایی را تحمل نمیکند.
واکنش قدرتهای اروپایی چه بوده است؟
دیوید کامرون، وزیر امور خارجه بریتانیا، گفته است تا زمانی که حماس در غزه باقی بماند، هیچ کشور فلسطینی به رسمیت شناخته نمیشود، اما در صورتی که اسرائيل با رهبران فلسطینی در حال مذاکره باشند، ممکن است چنین اتفاقی رخ دهد.
آلمان هم میگوید که فعلاً کشور فلسطین را به رسمیت نمیشناسد. سخنگوی اولاف شولتس، صدر اعظم آلمان، با ابراز امیدواری به اینکه مذاکرات بین اسرائيل و فلسطینیها به تشکیل کشور مستقل فلسطینی منتهی شود، اذعان کرده که هرچند این بهترین راهحل است اما دستکم فعلاً تا رسیدن به آن مرحله فاصلهٔ زیادی مشاهده میشود.
مواضع فرانسه اما قدری نرمتر است. این کشور اعلام کرده که حاضر نیست به سایر کشورها در به رسمیت شناختن کشور فلسطین بپیوندد، حتی اگر اصولاً با این ایده مخالف نباشد. استفان سژورنه، وزیر امور خارجه فرانسه، گفته است که «به رسمیت شناختن کشور فلسطین باید برای پیشبرد راهحل دو دولتی مفید باشد»؛ هرچند به باور او در حال حاضر چنین اقدامی نمیتواند تأثیر واقعی داشته باشد.
با این حال امانوئل مکرون، رئيسجمهور این کشور، در ماه فوریه گفته بود که «به رسمیت شناختن کشور مستقل فلسطین برای فرانسه یک تابو نیست». پاریس همچنین در رأیگیری اوایل ماه جاری در مجمع عمومی از عضویت فلسطینیها در سازمان ملل حمایت کرده بود.
چالشهای پیش رو چیست؟
بسیاری اسرائيل را بهعنوان یکی از موانع اصلی در تشکیل کشور مستقل فلسطینی در نظر میگیرند، اما بخش دیگری از مشکل در درون خود فلسطینیها قابل مشاهده است. تشکیلات خودگردان فلسطینی با رهبری سالخورده، غیرمحبوب و متهم به فساد یعنی محمود عباس در طول سالهای اخیر از یک سو نتوانسته افکار عمومی فلسطینیها را با خود همراه سازد و از سوی دیگر اعتماد جهانی به کارآمد بودن این مجموعه را هم تا اندازهای از دست داده است.
از سوی آلترناتیو دیگری هم برای رهبری عباس وجود ندارد. این مجموعه در طول این سالها نتوانسته رهبری جوان و کارآمد ارائه کند که چه در زمان حیات عباس و چه بعد از مرگش هدایت این تشکیلات را برعهده بگیرد. ضمن اینکه شرایط برای حماس هم به شکل دیگری مسئلهدار است و این گروه افراطی بهویژه پس از حملات ۷ اکتبر خود دیگر چنین امکانی را نخواهد داشت که چه از سوی اسرائيل و چه از طرف کشورهای غربی بهعنوان طرف مسئول در تشکیل سرزمینهای فلسطینی مورد پذیرش شناخته شود.
در نتیجه میتوان گفت تمام مشکل متوجه سیاستهای کشورهای غربی و حتی اسرائيل نیست و ناکارآمدیها و بحرانها در میان خود فلسطینیها هم بخشی از مصیبتهایی است که آوارگان فلسطینی متحمل میشوند.
با این حال، اتخاذ چنین تصمیمی از سوی کشورهای اروپایی میتواند فشار را بر اسرائيل افزایش دهد، هرچند این کشور و بهویژه در دولت بنیامین نتانیاهو نشان داده که چندان از این اقدامات نمیهراسد و سیاستهای خود را در پی نارضایتی و حتی اعمال فشار متحدانش نیز تغییر نمیدهد.
از سوی دیگر با توجه به گسست عمیق در جامعهٔ اسرائيل بهخاطر بیزاری از عملکرد کابینهٔ دستراستی نتانیاهو ممکن است چنین اقداماتی به شدتگیری بیشتر نارضایتیهای داخلی در این کشور بینجامد و نتانیاهو و یارانش را بیش از قبل در جبههٔ داخلی در موضع ضعف قرار دهد.