بیش از ۶۰ درصد شهروندان ایرانی در دور اول انتخابات ریاست جمهوری ایران شرکت نکردند؛ آن هم با وجود درخواستهای مکرر آیتالله خامنهای رهبر جمهوری اسلامی و تبلیغات حکومتی برای مشارکت گسترده شهروندان در انتخابات.
انتخابات دور اول با مشارکتی ۴۰ درصدی به دور دوم کشیده شد، در شرایطی که آرای بخشی از مشارکتکنندگان به صندوق نامزدی ریخته شد که مورد حمایت کارزار انتخاباتی اصلاحطلبان و در نقطه مقابل با تفکر رهبر جمهوری اسلامی و رقیبش تعریف شده بود.
این موضع واکنش ناظران و فعالان سیاسی مخالف مشارکت در انتخابات را هم به دنبال داشته و برخی مانند ابوالفضل قدیانی از اعضای مؤسس سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی و منتقد آیتالله خامنهای با استقبال از این وفاق اجتماعی شکل گرفته و پذیرش آنانی که به نامزد اصلاحطلبان رأی دادند، در وبسایت زیتون مینویسد که دست مهندسان انتخابات و دست پروپاگاندای نظام برای نمایش مشروعیت با این اتفاق به گفته او بسته شد.
فرهاد میثمی، زندانی سیاسی پیشین، هم با تأکید بر موضوع مقاومت مدنی و مکانیسم تغییر با عبور از آنچه تفاوت ظاهری رأی دادن و یا ندادن عنوان کرده، در حساب کاربری خود در شبکههای اجتماعی، نتیجه نهایی را اثر آن بر مقاومت مدنی میداند.
در ابتدای این میزگرد مهرداد میردادمادی، روزنامهنگار رادیوفردا، موضوع وفاق اجتماعی برخاسته از مشارکت نکردن شهروندان در انتخابات را مورد نظر قرار داده و میگوید: شاید اکنون زمان طرح این پرسش باشد، حاکمیت و جناحهای داخل آن چه رویکرد و رفتاری را میخواهند با این پدیده پیش بگیرند، اپوزیسیون حکومت هم اگر تاکنون با جمع ناشناختهای به عنوان ناراضیان طرف صحبت بود، حالا باید مخاطب خود را بیش از ۶۰ درصد از رأیدهندگان ایران بداند و با شناخت ماهیت، نیازها و خواستههای آنها، زبان آنها را درک کند.
در این میزگرد اِلی خرسندفر دانشآموخته جامعهشناسی سیاسی در ترکیه، رأی ندادن شهروندان را به آنچه «جنبش انتخابات» مینامد تعبیر کرده و معتقد است هویتی که خود را قالب مشارکت نکردن در انتخابات نشان داد، نمیشود آنی رقم خورده باشد و به گفته این پژوهشگر، محصول جنبش ۱۴۰۱ است.
او تأیید صلاحیت مسعود پزشکیان نامزد مورد حمایت اصلاحطلبان از سوی شورای نگهبان را به مثابه «هشداری» میبیند که حکومت از سوی جامعه گرفته است.
خانم خرسندفر این موضوع را دلیل «مشروعیت نداشتن» حکومت در نزد شهروندان و محصول فشار آنچه «نظم اجتماعی به نظم سیاسی» مینامد، عنوان میکند.
محمد محبی، مدرس علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی از تهران، شمارکت پایین شهروندان در انتخابات ریاست جمهوری ایران را در ادامه روندی میداند که از سال ۱۳۹۶ و اعتراضهایی که در آن سال شکل گرفت، آغاز شده است.
این کارشناس مسائل سیاسی ایران، معتقد است که جمهوری اسلامی از صندوق رأی به دنبال مقبولیت سیاسی و نه مشروعیت سیاسی است و میگوید، لزوماً این مشارکت نکردن در انتخابات نمیتواند منجر به وفاق در میان گروههای اپوزیسیون جمهوری اسلامی شود.
الی خرسندفر موضوع مشروعیت برای جمهوری اسلامی را مهم میداند و معتقد است فرایند رأی ندادن شهروندان منجر به بحران مشروعیت میشود که این وضعیت بحران کارایی برای حکومت جمهری اسلامی را به دنبال میآورد.
این پژوهشگر حوزه جامعهشناسی بحران مشروعیت و کارایی جمهوری اسلامی را موجب تقویت شدن گفتمانهای نظم اجتماعی میداند.
محمد محبی تحلیلگر سیاسی میگوید، وفاق به وجود آمده با میزان مشارکت پایین شهروندان زمانی به کار جنبشهای اعتراضی در ایران میآید که انسجامی در میان اپوزیسیون جمهوری اسلامی شکل بگیرد و از آنچه او امیدفروشی و رؤیافروشی مینامد پرهیز کند.
الی خرسندفر هم نسبت به نحوه سازماندهی اپوزیسیون در اعتراضهای ۱۴۰۱ اشاره میکند و معتقد است نیروی سیاسی حاصل از مشارکت نکردن شهروندان در انتخابات باید بر آنچه این جامعهشناس سیاسی از آن به تولید گفتمان برای سازماندهی تشکلهای مدنی تعبیر میکند، تمرکز داشته باشد.
محمد محبی میگوید اپوزیسیون جمهوری اسلامی همچنان در کلیشههای گذشته باقی مانده در حالی که به گفته این مدرس علوم سیاسی، صفبندی جامعه و گفتمانهای جامعه تغییر کرده است. او معتقد است که این موضوع باید از سوی گروههای اپوزیسیون و پژوهشگران دنبال و به یک گفتمان جدید تبدیل شود.
او میپرسد حالا که جمهوری اسلامی تغییر رویکرد نمیدهد چرا مخالفان جمهوری اسلامی به کلیشههای ۴۵ سال گذشته اصرار دارند؟