لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۱۷ شهریور ۱۴۰۳ تهران ۱۰:۴۴

پژوهش جدید: بازتعریف مدارهای مغزی تحت تأثیر قارچ جادویی


تحقیقات روی اجزای مواد روان‌گردان می‌تواند راه‌های تازه‌ای در شیوه‌های درمانی ایجاد کند، اما هنوز دانسته‌های دانشمندان اندک و خطرات نسبی استفاده از این مواد حتی به‌صورت درمانی ناشناخته است.

گروهی از محققان توانسته‌اند نشان دهند که برخی ترکیبات موجود در نوعی از روان‌گردان‌های حاوی سیلوسایبین می‌تواند به‌طور موقت شبکه‌های عصبی مغزی را بازآرایی و تنظیم مجدد کند، اما هنوز راه طولانی برای درک عملکرد این مواد در پیش است.

داستان مواد روان‌گردان در تاریخ داستان شگفت‌انگیزی است. اگرچه اقوام و آیین‌های مختلف به‌صورت تجربی قرن‌ها است که از این مواد در چهار گوشهٔ جهان استفاده می‌کنند، اما تحقیقات علمی دربارۀ آن عمر کمی دارد و در همین عمر اندک با فرازونشیب‌های فراوانی همراه بوده که به همراه خود به افسانه‌ها و شایعات زیادی هم دامن زده است.

روان‌گردان‌ها را گاهی بر اساس اثری که بر فرد می‌گذارد به دو گروه روان‌افزا (موادی که باعث افزایش آگاهی و ادراک حسی می‌شود، مانند برخی از قارچ‌های روان‌گردان) و روان‌کاه (موادی که باعث کاهش آگاهی و ارتباط با محیط اطراف و کاهش ادراک حسی می‌شوند و نمونه آن در مخدرهای مشتق از گیاهان مثل تریاک دیده می‌شود) تقسیم می‌کنند.

این مواد در دوره معاصر در ایالات متحده به‌طور خاص در دهه ۱۹۶۰ میلادی مورد توجه قرار گرفت، اما شیوع استفاده از آن به‌خصوص در میان گروه‌های ناراضی از سیاست‌های دولتی باعث شد تحقیقاتی که در این زمینه صورت می‌گرفت، به‌سرعت قربانی آن چیزی شود که جنگ علیه مواد مخدر در آمریکا نام گرفت و به رهبری نیکسون آغاز و در دوران ریگان و به‌خصوص با رهبری همسر او نانسی ریگان به اوج رسید.

حالا پس از سال‌ها، دوباره تحقیقات دانشگاهی در این زمینه سرعت گرفته است؛ تحقیقاتی که به‌واسطهٔ کشف احتمالی آثار و عملکردهای این مواد و امکان استفاده از آن در شرایط کنترل‌شده برای برخی بیماری‌ها ممکن است کارآمد باشد و در عین حال، با توجه به رواج لجام‌گسیخته استفاده از این مواد در بین جوانان که همراه با خطرهای فوق‌العاده بالا و گاه تهدیدگر زندگی است، ضرورتی بیش‌ازپیش یافته است.

ما هنوز به‌طور دقیق نمی‌دانیم عملکردی که در مغز ما هنگام استفاده از این مواد رخ می‌دهد و منجر به نتیجه‌ای می‌شود که افراد تجربه می‌کنند، چیست. در این باره بازار شایعات بسیار داغ است و حتی در مواردی، به‌دور از بحث‌های علمی، روش‌های استفادهٔ متفاوتی از این مواد توصیه می‌شود که از نظر علمی ناکارآمدی آن نشان داده شده و حتی امکان بروز خطر جدی در استفاده از آن‌ها مطرح است.

یکی از نمونه‌های آن استفادهٔ خُرد از این مواد روان‌گردان است که اصطلاحاً به میکرودوزینگ معروف شده و برخلاف تبلیغات عمومی، تحقیقات نشان از آن دارد که تفاوت درمانیِ معناداری میان استفاده‌کنندگان از این روش و کسانی که از آن استفاده نمی‌کنند، فراتر از اثر دارونما وجود ندارد.

بر همین اساس، ادارهٔ نظارت بر دارو و مواد غذایی ایالات‌ متحده اخیراً درخواست صدور مجوز برای استفادهٔ دارویی از دُز محدودی از این مواد برای مهار برخی اضطراب‌ها در بیماری‌های خاص را، به‌دلیل عدم وجود شواهد علمی کافی و عدم وجود نشانه‌هایی بر عدم وجود اثرات جنبی، رد کرد.

اما به‌دور از هیاهوهای شبه‌علمی و خرافی و فرقه‌ای که پیرامون این مواد وجود دارد، جهان علم در تلاش است تا به رازهای این مواد پی ببرد. این روند به‌آرامی پیش می‌رود، در شرایطی که هم از سوی برخی نهادهای سنتی تحقیقاتی و دارویی تحت‌فشار است و هم این‌ نگرانی که استفادهٔ بی‌رویه و لذت‌جویانهٔ شخصی بدون نظارت از آن ممکن است باعث بروز حوادثی شود که همانند دهه ۱۹۶۰ و ۷۰ بار دیگر تحقیقات علمی را مانع روبه‌رو کند.

بازتنظیم مدارهای مغزی

تحقیق جدیدی که نتایج آن در مجلهٔ نیچر منتشر شده است، تلاش کرده برخی از عملکردهای ترکیب سیلوسایبین که عامل توهم‌زا و روان‌گردان موجود در خانواده‌ای از قارچ‌هایی را شناسایی کند که به‌صورت عمومی به نام قارچ جادویی (مجیک ماشروم) معروف‌اند.

بر اساس نتایج این تحقیق، این ترکیب می‌تواند به‌طور موقت کل شبکهٔ نرون‌های مغزیِ مسئول مدیریت ادراک زمان و آن‌چه را به نام خود می‌شناسیم، دوباره تنظیم کند. این یافته اگر در آزمایش‌های بعدی تکرار و تأیید شود، می‌تواند راهگشای مسیری باشد دربارهٔ نحوهٔ استفادهٔ دارویی از این ترکیب برای برخی شرایط عصب‌شناختی خاص.

این آزمایش در این مرحله بر روی فقط هفت داوطلب و تحت نظارت محققان صورت گرفته است. این تعداد اندک گروه آزمون یکی از نقاط ضعف تحقیق به شمار می‌رود، اما مرحله‌ای ضروری است تا در مورد ایمنی آزمون اطمینان حاصل شود و بر مبنای آن بتوان آن را برای گروه آزمایشی بزرگ‌تر تکرار کرد.

محققان پروژه گفته‌اند با بررسی رفتار برخی افراد مورد آزمایش که دُز بالایی از این ترکیب به آن‌ها داده شده بود، مشاهده کرده‌اند که مسیرهای متفاوتی از ارتباطات عصبی در مغز آن‌ها – به‌طور موقت - ایجاد شده کاملاً متفاوت با مسیرهایی که درک فرد از خود را تعریف می‌کند و به‌نوعی می‌تواند توهم درک فرد دیگری را برای شخص ایجاد کند.

یکی از عصب‌شناسان مدرسهٔ پزشکی هاروارد می‌گوید این یکی قوی‌ترین نمونه‌های چنین اثری است که تاکنون مشاهده شده است.

اگرچه این نتیجه می‌تواند امیدی برای اصلاح برخی آسیب‌های عصب‌شناختی ایجاد کند، اما نگرانی‌هایی هم به همراه دارد. مثلاً اگرچه بخش عمده‌ای از عملکرد مغز این افراد طی چند ساعت به حالت عادی برگشته بود، اما برخی اثرات آن تا هفته‌ها در مغز قابل‌مشاهده بود.

علم پزشکی سعی می‌کند با بررسی گام‌به‌گام و محتاطانهٔ این آثار راه‌های تازه‌ای برای درمان برخی بیماری‌ها ازجمله اضطراب‌ها پیدا کند.

در این مسیر، استفادهٔ لذت‌طلبانه و بی‌نظارت این مواد در جامعه یا ترویج آن در این مرحله به‌عنوان درمان‌های جایگزین، می‌تواند هم برای افرادی که چنین استفاده‌هایی می‌کنند به‌طور جدی خطرآفرین باشد و هم تحقیقات علمی را با مانع جدی روبه‌رو کند.

XS
SM
MD
LG