دولتهای روسیه و جمهوری اسلامی هر دو شاهد کاهش جایگاه بینالمللی خود در سالهای اخیر بودهاند و از آنجا که هر یک به دنبال راهی برای تقویت نفوذ نظامی و دیپلماتیک خود هستند، به آفریقا به عنوان سرزمین فرصتها نگاه میکنند و به ویژه از هرج و مرج در کشورهای آفریقایی در این زمینه بهره میبرند.
هیچ نشانهای مبنی بر اینکه مسکو و تهران در آفریقا به صورت تنگاتنگ همکاری میکنند وجود ندارد، اما اهداف روسیه و ایران در این قاره اغلب همسو هستند و کارشناسان میگویند که هر یک تلاش میکند از موقعیتهای مشابه، از جمله بیثباتی سیاسی، جنگ، و کاهش نفوذ قدرتهای غربی بهرهبرداری کند.
کامرون هادسون، عضو مرکز مطالعات استراتژیک و بینالمللی در واشینگتن به رادیو اروپای آزاد گفت: «هم ایران و هم روسیه، آنچه در آفریقا میبینند فرصتی برای شکستن انزوای دیپلماتیک خود میدانند».
او افزود: «آنها توسط غرب از نظر مالی و سیاسی منزوی شدهاند و اساساً به عنوان دولتهای منحوس شناخته میشوند. بنابراین، آنها ۵۴ کشور آفریقایی را همچون فرصتی برای شکستن این وضعیت میبینند.»
در شرایطی که برخی از کشورهای آفریقایی نسبت به غرب محتاط شدهاند و برای یافتن شرکای تجاری و سرمایهگذاری جایگزین آماده هستند، روسیه و ایران تعامل خود را با کشورهای آفریقایی افزایش دادهاند.
تهران و مسکو به طور مشخص در کشورها و مناطق درگیری مانند غرب آفریقا و ساحل آفریقا فعال هستند. در این مناطق حکومتهای نظامی آشکارا اعلام کردهاند که از حضور نیروهای غربی استقبال نمیکنند.
هادسون گفت که دخالت مسکو و تهران در آفریقا همچنین با این هدف است که به کشورهای غربی که تحریمهای بینالمللی فلجکننده علیه روسیه و جمهوری اسلامی اعمال کردهاند، ضربه بزنند.
تحریمها علیه روسیه که به دلیل تهاجم به اوکراین اعمال شده و تحریمها علیه جمهوری اسلامی که به ویژه به دلیل برنامههای موشکی، پهپادی و هستهای بحثبرانگیز تهران اعمال شده، عملاً ارتباط مسکو و تهران را با سیستم مالی جهانی قطع کرده و به تجارت پرسود اسلحه و نفت آنها آسیب رسانده است.
هادسون گفت که مسکو و تهران با گشودن راههای جدید تجارت و نفوذ در آفریقا میتوانند نشان دهند تلاشها برای منزوی کردن و مجازات آنها «فقط تا حدی موفقیتآمیز است و میتوانند ائتلافهایی از کشورهایی بسازند که از منافع آنها حمایت میکنند».
لیام کار، تحلیلگر پروژه تهدیدهای حیاتی مؤسسه امریکن انترپرایز، به رادیو اروپای آزاد گفت که دو کشور ایران و روسیه آفریقا را به عنوان «میدان نبردی میبینند که میتوانند در آن جای غرب را بگیرند و موقعیت بهتری از لحاظ اقتصادی، سیاسی و حتی نظامی برای تنشهای طولانی با غرب داشته باشند.»
کار به سه کشور بورکینافاسو، مالی و نیجر، مستعمرات سابق فرانسه در منطقه ساحل آفریقا، اشاره کرد که حکومتهای نظامی ضدغربی قدرت را در این کشورها در دست گرفتهاند و همکاری با ایران و روسیه را با هدف فاصله گرفتن از فرانسه افزایش دادهاند.
این وضعیت قبلاً منجر به اخراج نیروهای فرانسوی از نیجر و مالی شده است.
همچنین نیروهای آمریکایی که با شورشیان اسلامگرا در منطقه میجنگند، از نیامی، پایتخت نیجر عقبنشینی کردهاند و تا سپتامبر به طور کامل این کشور را ترک خواهند کرد.
تغییر سریع سیاستها در برخی کشورهای آفریقایی به ایجاد موقعیتهای ناخوشایندی برای غرب منجر شده است؛ به عنوان نمونه، نیروهای روس حامی حکومت نظامی نیجر در ماه مه در یک پایگاه هوایی این کشور مستقر شدند که پیشتر میزبان سربازان آمریکایی بود.
کار توضیح داد که هم ایران و هم روسیه از تعامل نظامی با کشورهای بیثبات یا دیگر کشورهای منزوی آفریقا برای همکاریهای اقتصادی و سیاسی بیشتر با این کشورها استفاده میکنند.
او افزود که چنین درگیری نظامی همچنین به آنها اجازه میدهد تا با استفاده از منابع محدودی، تردد در آبراههای حیاتی مانند مدیترانه و دریای سرخ را تهدید کنند.
در ماههای اخیر گزارشهای متعددی از افزایش تلاش جمهوری اسلامی برای دسترسی به منابع اورانیوم و طلا در کشورهای آفریقایی کودتازده همچون نیجر منتشر شد.
در فروردینماه، روزنامه وال استریت جورنال بهنقل از مقامهای نیجر و آمریکا گزارش داد که نیجر تصمیم گرفته به اتحاد ضدتروریسم خود با واشینگتن پایان دهد.
علاوه بر نگرانیها در زمینه تروریسم، وضعیت کنونی نیجر و دیگر کشورهای آفریقایی منطقه که به تازگی دستخوش کودتا شدهاند، به نگرانیها در زمینه پرونده هستهای ایران نیز دامن زد.
وال استریت جورنال گزارش داد که مقامات ارشد آمریکا و دیگر کشورهای غربی اطلاعاتی را به دست آوردهاند که نشان میدهد حکومت نظامی نیجر در حال بررسی مخفیانۀ توافقی با ایران است که به جمهوری اسلامی اجازۀ دسترسی به برخی ذخایر عظیم اورانیوم نیجر را میدهد.
بر اساس این گزارش، مذاکرات در مورد چنین توافقی در دیدار علی لامین زین نخستوزیر نیجر با ابراهیم رئیسی در تهران در ۵ بهمن ۱۴۰۲ ادامه یافت.
کمی پس از این دیدار، مقامات غربی اعلام کردند که مذاکرات بین نیجر و ایران به مرحله بسیار پیشرفتهای رسیده است.
اما نفوذ مسکو در آفریقا با تعاملات سیاسی در سطح بالا، معاملات تجاری از جمله فروش تسلیحات، و حضور همه جانبه مزدورانش در مناطق درگیری مشخص شده است.
هادسون گفت: «روسیه در هرج و مرج فرصت پیدا میکند. بنابراین، وقتی بیثباتی سیاسی در یک کشور وجود دارد، زمانی که نوعی طرد ارگانیک غرب وجود دارد، که ما در بسیاری از کشورهای آفریقایی دیدهایم که غرب را به عنوان یک عامل نواستعماری میبینند، در آن صورت برای روسیه گشایشها و فرصتهایی ایجاد میشود که با روایت خود وارد شود.»
حضور نظامی روسیه در آفریقا نسبت به جمهوری اسلامی هزینه بیشتری برای مسکو داشته است، به طوری که در ماه گذشته تعداد زیادی از نیروهای گروه مزدور واگنر روسیه در نبرد با جداییطلبان طوارق مرتبط با شبکه تروریستی القاعده در مالی کشته شدند.
دو سال پیش، یوگنی پریگوژین فرمانده واگنر که پس از شورش ناکام علیه پوتین در سقوط هواپیمایش در روسیه کشته شد، گفت این گروه در دوره جدیدش «بر فعالیت در آفریقا و بلاروس» متمرکز خواهد بود.
پس از اظهارات او، گزارشهایی از آفریقا در خصوص بازگشت مزدوران این گروه به این قاره منتشر شد. از جمله جداییطلبان طوارق در شمال کشور آفریقایی مالی اعلام کردند که نیروهای واگنر دوشادوش ارتش مالی در حمله به مواضع این گروه در شمال این کشور حضور داشتهاند.
ایران پس از مدتی به متحد خود، روسیه، در قاره آفریقا پیوست و اکنون برای گسترش نفوذ خود در این قاره از طریق روابط تجاری، فروش تسلیحات و استفاده از گروههای نیابتی و گروههای ستیزهجو به عنوان بخشی از «محور مقاومت» خود علیه اسرائیل و به طور کلی غرب تلاش میکند.
در غرب آفریقا، ایران دست به دامن سه حکومت نظامی در بورکینافاسو، مالی و نیجر شده است. در نیجریه، تهران یک گروه نیابتی به نام جنبش اسلامی نیجریه ایجاد کرده که مانند سایر گروههای نیابتیاش در دیگر کشورها عمل میکند.
تهران همچنین از نیروهای نیابتی استفاده کرده تا حضور خود را در سراسر منطقه ساحل تا شاخ آفریقا گسترش دهد و بر کشورهای منطقه، در درجه اول اسرائیل، فشار بیشتری وارد کند.
با این حال، منافع ایران و روسیه گاهی در برخی کشورهای آفریقای مانند نیجر و سودان تداخل دارند. ایران و روسیه هر دو در جنگ داخلی یک ساله بین ارتش سودان و نیروهای شورشی این کشور نقش ایفا میکنند.
به عقیده لیام کار، سودان کشوری است که هم روسیه و هم ایران در آن منافع نظامی دارند و بر اساس این منافع، هر دو از نیروهای مسلح سودان حمایت کردهاند و امیدوارند یک پایگاه نظامی در سواحل دریای سرخ در سودان ایجاد کنند.
تحلیلگر پروژه تهدیدهای حیاتی مؤسسه امریکن انترپرایز افزود که چنین پایگاهی آنها را قادر میسازد موقعیت نظامی خود را در این منطقه بهبود بخشند.
در ماههای اخیر گزارشهایی از ارسال پهپادهای ایران به سودان منتشر شده است.
در فروردینماه، یک مقام ارشد ارتش سودان به خبرگزاری رویترز گفت که پس از حدود یک سال از شروع جنگ داخلی در این کشور پهپادهای رزمی ایرانی در تغییر تعادل قوا به نفع نیروهای ارتش سودان نقش مهمی ایفا کرده، پیشروی نیروهای رقیب را متوقف و به نیروهای ارتش کمک کرده بخشی از مناطق اطراف پایتخت را بازپس بگیرند.
شش منبع از مقامات ایرانی و منطقهای و دیپلماتها نیز که نخواستند نامشان قید شود به این خبرگزاری گفتند که ارتش سودان طی چند ماه اخیر پهپادهای رزمی ایرانی دریافت کرده است.
روسیه نیز «کمک نظامی نامحدود کیفی» را ارائه کرده است.
نظامیانی که قدرت را در مالی و نیجر به دست گرفتهاند به دنبال حمایت مسکو و تهران هستند تا مواضع خود را در کشورشان تقویت کنند.
هادسون گفت: «آنها قطعاً فاقد مشروعیت در غرب و در میان نهادهای بینالمللی هستند، و بنابراین ایجاد روابط با ایران یا روسیه به آنها کمک میکند تا مشروعیت بسازند، زیرا چنین روابطی آنها را شبیه بازیگران دولتی میکند».
او افزود به نظر میرسد که آنها شبیه یک دولت قانونی به تجارت و فعالیت دیپلماتیک میپردازند.
کار و هادسون هر دو میگویند هیچ نشانه روشنی مبنی بر هماهنگی روسیه و ایران در زمینه استراتژیهای خود در آفریقا وجود ندارد.
کار گفت: «هدفها و روشهای مشابه به این معنی است که بیشتر تلاشهای آنها متقابلاً یکدیگر را تقویت میکنند.» این در حالی است که هادسون به«مجموعهای از منافع همسو» اشاره کرد، «نه منافعی که به طور روشن در حال هماهنگی باشند.»