نامزدهای انتخابات در آمریکا مدام از طرفدارانشان میخواهند که به کمپینهای آنها کمک مالی کنند. مسئلهای که حتی از آن به عنوان یکی از شاخصهایی که یک نامزد میتواند به کمپین انتخاباتی خود ادامه دهد یا خیر، نگریسته میشود. در هفتههای پایانی منتهی به کنارهگیری جو بایدن از رقابت در انتخابات ریاستجمهوری، یکی از موضوعات شاخص و البته نگرانکننده برای دموکراتها کاهش تمایل حامیان برای حمایت مالی از نامزدی آقای بایدن بود.
در مقابل کامالا هریس ظرف یک هفته بعد از اعلام کاندیداتوری توانست بیش از ۲۰۰ میلیون دلار کمک مالی جذب کند. مسئله اختصاص کمکهای مالی به نامزدها در جریان انتخاباتهای مختلف در آمریکا از دیرباز مطرح بوده اما نتایج تحقیقات نشان میدهد این اعداد به شکل قابل توجهی نسبت به چند دهه قبل افزایش یافته است.
پیشبینی میشود امسال ۲۰ میلیارد دلار برای انتخابات محلی، کنگره و ریاستجمهوری در این کشور هزینه شود این در حالی است که در سال ۲۰۰۰ این عدد چیزی حدود تنها پنج میلیارد دلار بود.
قوانین و محدودیتها برای کمک مالی
اما پرسش اصلی این است که این پولها چگونه جمع میشوند؟ چه کسانی کمک میکنند و چه محدودیتهایی وجود دارد؟
بر اساس قانون، افراد بالای ۱۸ سال شهروند آمریکا و دارندگان گرین کارت میتوانند از ۱ دلار تا ۳۳۰۰ دلار به یک نامزد در هر انتخابات کمک کنند. اما شهروندان خارجی چنین اجازهای ندارند و در صورتی که در جریان یک انتخابات به کمپین انتخاباتی یک نامزد آمریکایی کمک مالی کرده باشند، با مشکلات قانونی رو به رو خواهند شد. محدودیتی که با هدف جلوگیری از تأثیرگذاری بازیگران خارجی بر روند انتخابات در آمریکا در نظر گرفته شده است.
کمیته اقدام سیاسی
شرکتها و اتحادیهها هم از انجام کمک مالی مستقیم به یک نامزد و حزب منع شدهاند اما میتوانند از طریق یک «کمیته اقدام سیاسی» یا «PAC» از نامزد مورد نظر خود حمایت کنند. پکها در واقع گروههای ذینفع خصوصی هستند که برای حمایت از نامزدها و تأثیرگذاری بر انتخابات پول جمعآوری و خرج میکنند.
کمیتهای که به عنوان مثال از سوی انجمنی به نمایندگی از یک صنعت راهاندازی میشود و در حمایت از یک نامزد و حزبی که با منافع آنها همراستا است پول جمعآوری میکند. برای این امر هم محدودیت وجود دارد و یک کارمند یا سهامدار نهایتاً میتواند حداکثر پنج هزار دلار در سال به یک پک کمک کند.
سوپرپک
اما ثروتمندانی چون ایلان ماسک و مایکل بلومبرگ چگونه کمکهای مالی هنگفت خود را روانه کمپین ترامپ و هریس میکنند؟
اینجاست که پکهای فوقالعاده یا سوپرپکها وارد میشوند. سوپرپکها هیچ محدودیتی در مورد میزان جمعآوری کمکهای مالی در حمایت از یک نامزد ندارند. اما یک تفاوت عمده میان پک و سوپرپک وجود دارد.
سوپرپکها نمیتوانند پول را به صورت مستقیم در اختیار نامزد یا حزب قرار دهند. همچنین آنها نمیتوانند مبالغ خود را در هماهنگی با نامزد و یا حزب او خرج نمایند با این حال اجازه دارند بدون محدودیت پول خرج کنند تا شهروندان آمریکایی را به رأی دادن به یک نامزد خاص ترغیب نمایند.
ایجاد همین سوپرپکها تا اندازه زیادی به افزایش هزینه انتخابات منجر شده تا جایی که پیشبینی میشود ۱۵ میلیارد دلاری که در انتخاباتهای سال ۲۰۲۰ هزینه شده بود احتمالاً امسال به بیش از ۲۰ میلیارد دلار برسد.
پولهای سیاه و ایالتهای محدود
هرچند هر سال میزان پولهایی که در انتخاباتهای آمریکا خرج میشود سیر صعودی دارد اما این میزان به خصوص در انتخابات ریاستجمهوری محدود به چند ایالت است. بهدلیل ساختار انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و مدل الکترالی، چندین ایالت در هر دوره به عنوان ایالتهای در نوسان یا Swing State شناخته میشوند. البته این ایالتها عموماً ثابت هستند اما در برخی از ادوار کمی جابهجا میشوند. این ایالتهای در نوسان به مناطقی گفته میشود که به صورت کلاسیک رأی خود را به نامزد یک حزب مشخص نمیدهند. به این معنا که مثلاً در ایالت کالیفرنیا عموماً این نامزد حزب دموکرات است که در هر انتخابات پیروز میشود؛ در مقابل در تگزاس همواره نام کسی که از طرف حزب جمهوریخواه در انتخابات شرکت میکند از صندوق بیرون میآید.
اما در این میان چند ایالت هستند که به آنها «ایالتهای در نوسان» گفته میشوند و کسی که میخواهد در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شود، باید بتواند آرای الکترال آنها را کسب کند. پیشبینی میشود در انتخابات آبان امسال، آریزونا، جورجیا، میشیگان، نوادا، کارولینای شمالی، پنسیلوانیا و ویسکانسین هفت ایالتی باشند که تعیین کنند دونالد ترامپ پیروز خواهد شد یا کامالا هریس.
در نتیجه هر دو نامزد در این هفت ایالت بیش از سایر نقاط آمریکا هزینه میکنند. در خصوص مبالغی هم که هزینه میشود هرچند اصل بر شفافیت است اما استثناهایی وجود دارد. به عنوان مثال برخی از اهداکنندگان در صورتی که ثابت کنند افشای نام آنها ممکن است برایشان خطرناک باشد، میتوانند بدون ذکر نام کمک مالی خود را انجام دهند. ضمن اینکه سازمانهای غیرانتفاعی حتی زمانی که برای تاثیرگذاری بر رای دهندگان پول خرج میکنند ملزم به افشای اهداکنندگان نیستند. بنابراین اگر یک فرد ثروتمند از طریق یک سازمان غیرانتفاعی سیاسی کمک مالی انجام دهد عموم مردم ممکن است متوجه نشوند که این مبالغ هنگفت از کجا آمده. روندی که برخی آنرا «پول سیاه» مینامند و انجام آن را خلاف اصل شفافیت میدانند.
پول بیشتر، مساوی است با پیروزی نامزد؟
پول بیشتر میتواند به هر نامزد امکان رقابت بیشتری بدهد، و با پشتوانه مالی قویتر، ترامپ یا هریس از این امکان برخوردار خواهند بود که بتوانند فعالیتهای تبلیغاتی بیشتری را پی بگیرند و اذهان آرای مردد را به سوی خود جلب نمایند. کامالا هریس از زمان اعلام کاندیداتوری توانسته به جهشی قابل توجه در میزان دریافت کمکهای مالی دست یابد. بر اساس اعلام سناد انتخاباتی او خانم هریس در ماه ژوئیه بیش از ۳۱۰ میلیون دلار کمک جمعآوری کرد که عدد بسیار قابل توجهی به شمار میرود.
در مقابل، بر اساس گزارشها، دونالد ترامپ در همان ماه حدود ۱۳۸ میلیون دلار کمک جمعآوری کرده است.
اما آیا صرف هزینه بیشتر میتواند تضمین کننده پیروزی یک نامزد باشد؟ تجربه تاریخی میگوید خیر. به عنوان مثال کمپین هیلای کلینتون در سال ۲۰۱۶ حدود ۵۶۳ میلیون دلار هزینه کرد که بسیار بیشتر از رقم ۳۲۶ میلون دلاری کمپین دونالد ترامپ بود اما در نهایت این ترامپ بود که به کاخ سفید راه یافت.
ضمن اینکه در انتخاباتی در این سطح، هر نامزد به شکل قابل توجهی توسط افکار عمومی شناخته شده هستند و رأیدهندگان میدانند که قرار است بین کدام دو تفکر انتخاب خود را انجام دهند. با این حال نتایج یک نظرسنجی در موسسه پیو که در آبان سال ۱۴۰۲ انجام شد، نشان میدهد که از هر ده آمریکایی هفت نفر خواهان اعمال محدودیت در مبالغی هستند که افراد یا سازمانها میتوانند به کمپینهای سیاسی کمک کنند.