حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، پس از حدود ۲۰ ماه، روز ۲۲ مهر میزبان جمعی از خبرنگاران بود تا به اصطلاح یک «نشست خبری» دیگر برگزار کند. در این نشست ۱۰ مدیر ارشد هیئت دولت و نهاد ریاست جمهوری نیز حضور داشتند.
این نشست خبری ۱۰۰ دقیقه طول کشید و بین پنج هزار تا ۵۵۰۰ کلمه خبر در رسانههای مختلف درباره آن منتشر شد. پرسش ساده شاید این باشد که چه نکته جدیدی در این نشست خبری وجود داشت که برای رسانهها یا مخاطبان تازگی یا جذابیت وجود داشته باشد؟ پاسخ ساده است: هیچ.
حسن روحانی در این نشست حداقل ۱۰ بار از کارنامه دولتش در حد عالی تعریف کرد، برخی اظهارات غلط مانند افزایش ارزش پول ملی را دوباره تکرار کرد، سخنان تکراری درباره رابطه با آمریکا و عربستان گفت، و درباره اغلب موضوعات خیلی کُند، با آرامش و طمأنینه و کشدار سخن گفت.
بیک پاسخ رایج برای چرایی این وضعیت، میتواند به شخصیت سیاسی حسن روحانی باز گردد. همواره گفته شده که او شخصیت امنیتی محافظهکارانه و متمایل به بالانس روابط با جناحهای مختلف سیاسی به ویژه جناحهای بالادست در عرصه سیاست ایران دارد و مبهم و الکن حرفزدنش از این زاویه قابل فهم است. البته این موضوع جنبه شخصی دارد، یعنی چون او مایل و مصمم به حفظ جایگاه شخصی خود در کاست قدرت جمهوری اسلامی است، ادبیاتش را در خدمت چنین هدفی تنظیم کرده است.
یک پاسخ رایج دیگر این است که در شرایط تحریم، او میکوشد برای پرهیز از تشدید شکافهای سیاسی، لحن خنثیتری داشته باشد و به همین جهت نمیتوان از او انتظار موضعگیری جنجالبرانگیزتری داشته باشیم. خودش هم گفت که «ترجیح میدهیم در زمان طوفان به جای حرف زدن، کار کنیم».
با این حال در سطحی فراتر از درگیریهای جناحی سیاست داخلی، جمهوری اسلامی در شرایط کنونی با چند ابربحران داخلی مانند بیکاری و تحریم و چند بحران کلان دیپلماتیک مانند برنامه هستهای، برنامه موشکی و رابطه با عربستان مواجه است. در این شرایط وجود رئیسجمهوری که موفق شده موقعیتش را در ساخت سیاسی حفظ کند، اهمیت چندانی ندارد، مسئله مهم وجود رئيسجمهوری است که از قدرت خلاقیت، پیگیری و نفوذ برای ایجاد اجماع داخلی و تصمیمسازی در مسیر حل بحرانها برخودار باشد. مواضع تکراری، مبهم و کلی حسن روحانی میتواند ناشی از این باشد که او در حال حاضر چنین شخصیت و موقعیتی ندارد.
این موضوع فقط در موضوعات کلان نیست. یکی از مثالهای سادهاش که در نشست خبری از سوی خبرنگار روزنامه اعتماد مورد اشاره قرار گرفت، «منشور حقوق شهروندی» بود. این منشور یک شعار و وعده انتخاباتی حسن روحانی بود. جنگ و جدالی درباره آن با قوه قضائیه در گرفت، متنش منتشر شد و مقالههای مفصل در وصفش نوشته شد، گفتند باید جزو کتابهای درسی باشد، منتها هیچگاه گزارشی از نتیجه یا فایده اجرایی شدن آن منتشر نشد. بدتر اینکه از آذر ۱۳۹۷ که شهیندخت مولاوردی، دستیار حسن روحانی در امور حقوق شهروندی به دلیل بازنشستگی از این سمت کنار رفت، کسی به جای او انتخاب نشد و مشخص شد که آن پست هم نمایشی بوده است.
از این زاویه میتوان گفت ضعف راهبردی حسن روحانی در مقام ریاست جمهوری منحصر و معطوف به پیچیدگیهای سیاسی کلان نیست، تیم مشاوران او در حوزه تبلیغاتی و نمایشهای معمول قدرت در ایران هم مهارت و حوصله چندانی ندارد.
یک وجه دیگر این رفتار خسته و خموده که در نشست خبری روز ۲۲ مهر هم مشهود بود را میتوان در کلمه «نمیدانستم» جستجو کرد. حسن روحانی در این نشست خبری گفت که نمیدانستم رویدادهای مثل دیماه ۹۶ رخ میداد یا فکر نمیکردیم فلان رویدادها در منطقه رخ دهد. پیشتر برخی مدیران دولت هم گفته بودند که فکر نمیکردند شدت تحریمها این قدر زیاد باشد یا دولت آمریکا از برجام خارج شود و... این عبارات به خوبی نشان میدهد که دولت حسن روحانی سناریو یا پیشبینی خاصی برای شرایط بحرانی یا ویژه نداشته و وقتی در شرایط خاص قرار میگیرد، چارهای جز فرافکنی، دنبال مقصر گشتن و فرار رو به جلو ندارد.