سمتگیری جمهوری اسلامی ایران به سمت گسترش روابط راهبردی با چین و برقراری جایگاه انحصاری در روابط تجاری و سرمایهگذاری با چالشهای متعددی مواجه است. یکی از این چالشها که به طور مستقیم ارتباطی ندارد، روابط رو به گسترش راهبردی چین و روسیه است.
روابط راهبردی چین و روسیه بعد از فروپاشی شوروی شروع شد. بوریس یلتسین در روسیه و جیانگ زمین در چین پابه گذاران آن در سال ۱۹۹۶ بودند.
این روابط ابتدا در حوزه نظامی و راهبردی شروع شد. در جهان جدید پسا جنگ سرد چین و روسیه منافع مشترکی در مهار پیشروی آمریکا بخصوص در آسیای میانه پیدا کردند. همچنین رقایت های ایدئولوژیک بین آنها نیز ار بین رفت.
منتهی یک مانع مهم پیوندهای تجاری گسترده چین با آمریکا از دهه ۹۰ میلادی به بعد بود که کار را برای مناسبات بزرگ راهبردی اقتصادی بین این همسایه دشوار ساخته بود. اما به تدریج روابط اقتصادی چین و روسیه به دلیل منافع مشترک گسترش یافت.
تشدید رقابت بین دولتهای چین و آمریکا بعد از رشد سریع اقتصادی چین از دوره دوم ریاست جمهوری جورج بوش پسر شرایط جدیدی را ایجاد کرد. چین نیازمند تأمین مطمئن نفت و گاز برای تأمین تقاضای بزرگ شرکتهای چینی در رشد و توسعه اقتصادی شتابان بود. روسیه نیز از مزیت کالاهای ارزان چینی برای سامان دهی به اقتصاد ضعیف خود بود.
روند تحولات در دنیا باعث شد تا چین و روسیه انگیزه بیشتری در گسترش روابط راهبردی پیدا کنند. سال ۲۰۱۴ میلادی نقطه عطفی در این روند بود که چین و روسیه وارد مشارکت راهبردی نظامی شدند. عناصر این همکاری شامل فروش سلاحهای پیشرفته، انجام رزمایشهای مشترک دوجانبه و یا چندجانبه به صورت نهادینه شده بود.
به مرور یک ساختار منسجم برای تعامل نظامی دو کشور قدرتمند دنیا درست شد تا موازنهای در برابر توان نظامی آمریکا و عرب ایجاد کرده و مدل چند قطبی در رهبری جهانی را تقویت کند. اکنون هر دو کشور در بیشترین زمان نزدیکی نظامی به سر میبرند که باعث شده تا از منظر ژئوپلتیک و راهبردی با هم متحد شوند؛ البته هنوز وارد یک ائتلاف نشدند اما در سمتگیریهای نظامی دنیا و بخصوص در حوزه دیپلماسی نزدیکی آنها بیشتر شده است. ریاست جمهوری دونالد ترامپ و تشدید تنشها بین دولتهای آمریکا و چین و شروع جنگ تجاری تسریعگر نزدیکیها شد.
دولتهای چین و روسیه در سال ۲۰۱۳ قرارداد راهبردی تجارت نفت و انرژی برای ۲۵ سال به ارزش ۲۷۰ میلیارد دلار امضا شد تا خرید نفت چین از روسیه ظرف ۲۵ سال سه برابر شود، همچنین چین ۲۰ درصد سهام پروژه بهرهبرداری LNG از نواحی قطب شمال روسیه را خرید. در ادامه این روند چین خریدهای نفتیاش از روسیه را افزایش داد. در ماه مارس امسال چین رکورد خرید نفت از روسیه را با میزان ۱.۶ میلیون تن زد.
اما در مسیر تکمیل اتحاد راهبردی چین و روسیه هنوز موانع عمدهای وجود دارد. نخست بازار اروپاست. روسیه تمایل دارد مزیت انحصاری در این منطقه از دنیا داشته باشد؛ اما چین سالهاست که به دنبال وابستهسازی اروپا است و علاوه بر جنبههای اقتصادی به دنبال برقراری نفوذ راهبردی و نظامی در جنوب شرقی اروپاست. از این لحاظ روسیه و چین رقابت جدی در اروپا دارند.
روسیه از توانمندی چین در بازار داخلی خود استفاده میکند اما ترجیح میدهد رونق کالاهای چینی در آسیای میانه و اروپا موازنههای راهبردی و ژئوپلتیک را به نفع همسایه قدرتمند شرقی دگرگون نسازد. تأمین گاز اروپا مسئله چالشی است اگر چین مسیر جدیدی برای تأمین گاز از غرب آسیا درست کند، روسیه آسیب میبیند که خواهان وابستگی اروپا از لحاظ دستیابی به انرژی گاز طبیعی است. روسیه تمایل دارد سهم شرکتهای چینی در تأسیسات گازی روسیه بیشتر شود تا منافع مشترک ایجاد شود.
از این رو روسها برخورد دوگانه ای با ابتکار «کمربند راه» چین دارند؛ از یکسو برقراری این راه تجاری استراتژیک دریایی و زمینی که شرق و غرب را متصل سازد برای روسیه منافع مشخصی دارد و میتواند نظریه «هارتلند» مک کیندر در تثبیت اوراسیا به عنوان «قلب جهان» را تقویت میکند اما در عین حال روسیه میخواهد مناسبات به گونهای تعریف شود که ابتکار یادشده حالت «مارشال آسیا» برای چین پیدا نکند. در واقع سازمان همکاریهای شانگهای موازنه قوا را به شکل متوازن از دید روسیه تنظیم کند.
از طرف دیگر روابط اقتصادی چین وآمریکا به سمتی تغییر پیدا کند که از حالت وابستگی راهبردی خارج شود تا آمریکا امکان اثرگذاری بر چین و توان موازنه بخشی را از دست دهد. در این چارچوب روسیه پشتیبان ادامه ریاست جمهوری ترامپ است تا تنشها بین چین و آمریکا به مرحله جنگ سرد ارتقا یابد. این وضعیت برای روسیه مزیتهای بزرگی دارد و باعث میشود ترمز رشد اقتصادی چین گرفته شده و روسیه بتواند امتیازات لازم را بگیرد.
مقامات حزب کمونیست چین هم با درک این مسئله متمایل به ریاست جمهوری بایدن هستند تا مناسبات اقتصادی با آمریکا که سه دهه از آن گذشته ادامه یابد و دو کشور به سمت تقابل نروند. چینیها کماکان ترجیح میدهند نفوذشان را مرحله مرحله به جلو ببرند؛ اگرچه گامهای مورد نظر شی چین پینگ رئیسجمهور چین بلندتر از گذشته بوده و چالشهایی ایجاد کردهاست.
اما تلاش دولت چین برای پایان دادن به مدل دو سیستمی حکمرانی در هنگکنگ و حرکت روسیه به بازسازی اقتدار روسیه تزاری در اروپا تنش آنها با غرب را افزایش داده است؛ نتیجه تشدید درگیریها چالش تحریمهای غرب است که باعث شده دو کشور به لحاظ راهبردی و نظامی عملاً و به صورت غیر رسمی ائتلاف تشکیل دهند.
بحران زیستی کرونا و اشاعه بیماری کووید-۱۹ نیز به نوبه خود نزدیکی چین و روسیه را افزایش داده است. تراز تجارت خارجی چین و روسیه در ماه های اخیر بیشتر به نفع چین شده که دلیل آن افزایش خرید نفت است. روسیه دچار کسری بودجه شده و نیاز به فروش بیشتر نفت خام و گاز دارد.
بنابراین نتیجه انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا بر روند تحولات در روابط راهبردی چین و روسیه تأثیر دارد. اما کماکان میتوان با اطمینان گفت که این دو قدرت جهانی هنوز در مرحلهای نیستند که ائتلاف تشکیل بدهند اما در دوران قرن بیستم به بعد بیش از همه وقت به هم نزدیک شدند.
اما تأثیر این روند بر ایران چیست؟
گسترش همکاریهای نظامی و سمتگیریهای دیپلماتیک و راهبردی چین و روسیه و تلاش چین برای ورود به منطقه خاورمیانه ایران را مستقل از اینکه چه حکومتی بر آن حاکم است، تحت تأثیر قرار میدهد. اگر ایران روابط خوبی با غرب نداشته باشد با توجه به مرزهای شمالی عملاً تحت نفوذ این بلوک قرار میگیرد و مشکلاتی برای توسعه و استقلال کشور ایجاد میشود.
این تهدید با راهبرد نگاه به شرق جمهوری اسلامی جدی شده است. تمایل راهبردی روسیه و چین پشتیبان امضای توافق راهبردی بین ایران و چین حول محور اقتصادی و بین ایران و روسیه حول محور نظامی و راهبردی است. تنها مانع تحقق کامل این قراردادها نیاز روسیه و چین به روابط خوب با کشورهای عربی بخصوص عربستان سعودی است.
در این چارچوب آنها مجبور هستند پارهسنگی در کفه ترازوی رابطه با ایران بگذارند تا به زعم خودشان مناسبات متوازنی با دو طرف داشته باشند. این مسئله میتواند مانع از تحقق تفاهمنامه همکاری جامع و راهبردی ۲۵ ساله دولتهای ایران و چین شود.
اما تأمین فراینده نفت چین توسط روسیه محدودیت برای فروش درازمدت پرحجم نفت از سوی ایران به اقتصاد دوم جهان ایجاد کند، مگر اینکه رشد اقتصادی چین به درجهای برسد که نیازمند خرید بالا از هر دو کشور باشد؛ در غیر این صورت بازار انرژی ایران چندان برای شرکتهای چینی بخصوص در شرایط وجود تحریمهای آمریکا جذابیت ندارد. خروج شرکت نفتی سیانپیسی از توسعه میدان نفتی جنوب آزادگان در این خصوص روشن است. افول رشد اقتصادی چین و تک رقمی شدن نرخ رشد اقتصادی دورنمای امیدوارکنندهای برای خرید بالای نفت همزمان در رابطهای درازمدت از ایران و و روسیه برای چین ترسیم نمیکند.
ایران به دلیل موقعیت جغرافیایی اش در قرار گرفتن در چهارراه شمال و جنوب و شرق و غرب ناخواسته تحت تأثیر و میدان نفوذ توافقات راهبردی است؛ از این رو نیازمند برقراری توازن در روابط خود با قدرتهای شرق و غرب است در غیر این صورت در دراز مدت در منافع ملی و توسعه آسیب میبیند.
اما مانع جدی روابط راهبردی چین و روسیه تقسیم امتیازات ناشی از قراردادهای راهبردی در ایران است؛ هر نوع تقسیمبندی که رضایت این دو کشور را نداشته باشد بخت کمی برای تحقق دارد و از سوی دیگر پیدا کردن حوزه منافع مشترک نیز امر دشواری است و بخصوص بیثباتی سیاسی در ایران ارزیابی درست از شرایط و ابتکار برای توافق را بین مقامات چینی وروسی سخت میکند.
از این رو انعقاد توافق راهبردی ایران و چین، و یا ایران و روسیه، زیر سایه مناسبات راهبردی روسیه و چین قرار داشته و تا حدی تابعی از آن است. فعلاً چشمانداز روشنی در خصوص ایران ندارد. اساساً قدرتهای خارجی در تاریخ ۲۰۰ ساله ایران الگوی موفقی در زمینه سازگاری رقابت و همکاری ندارند و تنشها و رقابتها به آنها اجازه توافق رضایت بخش ندادهاست.