۱۰۴ سال پیش در چنین روزهایی، در تاریخ چهاردهم جمادی الثانی ۱۳۲۴ برابر با چهاردهم مرداد ماه سال ۱۲۸۵ خورشیدی، فرمان انقلاب مشروطه صادر شد، اما نقش و حضور زنان به عنوان نیمی از جامعه، هر چند نیمه پنهانتر، در جریان مشروطه چه بود؟
در جستجوی رد پای زنان در انقلاب مشروطه آنان که بسیار گشتهاند و اندک یافتهاند، معتقدند اتفاقاً زنان نقش درخور توجهی را در این انقلاب بازی کردند، اما تاریخ نگاری مردانه این نقش را تنزل داده و یا مطلقاً نادیده گرفته است.
به عنوان مثال احمد کسروی تبریزی در اثر مشهور خود، «تاریخ مشروطه ایران» می نویسد که یکی از زنان به نام زنحیدرخان تبریزی به همراه گروهش وظیفه داشتند در مواقع شلوغی و ازدحام، با چماقهایی که زیر چادر خود پنهان کرده بودند از جان علما محافظت کنند. همین مورخ میافزاید که زنان در مهاجرت صغرا با سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی همراه بودند. همچنین زنان در جریان تحصن در سفارت انگلیس هم حضور فعال داشتند.
بشرا دلریش نیز در کتاب خود «زن در دوره قاجار» به برخی نقش آفرینیهای زنان در جریان مشروطه از جمله دفاع اتحادیه غیبی نسوان از متمم قانون اساسی در جریان تضعیف مشروطه توسط محمدعلی شاه اشاره میکند.
در زمان اوج مخالفت محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس و قتل عام مشروطه خواهان، تنها زنان جرات یافتند پیکر بیجان جوانان مجاهد را از روی زمین بردارند. همچنین پس از استیلای مجدد مستبدان، منزل عمه میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل، محل استقرار مشروطه خواهان بود.
اما به راستی زنان ایرانی تا چه حد در جریان انقلاب مشروطه نقش داشتند؟ نیره توحیدی، جامعهشناس و مدیر بخش مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا میگوید:
«البته شرکتشان محدود بود. چون اکثر جامعه روستا نشین بودند و اکثر مردم به خصوص زنان بیسواد بودند. بنابراین یک قشر محدودی از زنان توانستند در مشروطه شرکت فعال داشته باشند. همه هم لزوماً طرفدار مشروطه نبودند. جالب این است که یک مقداری مشابه با آنچه که در جنبش سبز شاهدش هستیم، روحانیت مخالف مشروطه یا استبداد مخالف مشروطه توانسته بود جلب کرده و آنها را در تظاهرات خیابانی به نفع خود و علیه زنانی که طرفدار مشروطه بودند به خیابانها بفرستد.
یعنی یک فاصله طبقاتی که منظورم از آن فقط فاصله طبقاتی اقتصادی نیست؛ فاصله از نوع زندگی، نوع آگاهی، میزان سواد یا بیسوادی، مجموعه اینها زنان را به دو دسته تقسیم کرده بود. زنانی که بیشتر تحت تاثیر خرافات و پیرو کاملاً منفعل روحانیت ضد مشروطه بودند و میآمدند در خیابانها و تظاهرات میکردند و گاهی حتی به زنان مشروطه خواه حمله می کردند، می شدند عوامل مردان پدرسالار و ضد مشروطه و بعد زنانی را داشتیم که از طبقات بالاتر بودند، شهری بودند، باسوادتر بودند، آگاهی داشتند و اینها به صورت فعال در جنبش مشروطه شرکت می کردند».
زنان، چه موافق و چه مخالف، در انقلاب مشروطه نقشآفرینی کردند، اما پس از صدور فرمان مشروطه چه تغییری در شرایط آنها به وجود آمد؟ آیا زنان از حقوق تازه ای برخوردار شدند؟ و یا نقش های اجتماعی پررنگتری را بر عهده گرفتند؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش به سراغ مهرانگیز کار رفتیم. حقوقدان ایرانی مقیم آمریکا:
مهرانگیز کار: «میشود گفت که این انقلاب، انقلاب ورود ایران به قانون اساسی بود و (از طریق این انقلاب) حقوق اساسی، دستکم برای نخبگان، مفهوم و معنا پیدا کرد، اما نمیتوانیم بگوییم که بلافاصله انقلاب مشروطه به زنان چیزی داد. یعنی با اینکه زنان پیش از انقلاب مشروطه در شکلگیری فکر مشروطهخواهی مشارکت داشتند، پس از آنکه مشروطه پیروز شد، فرمان مشروطیت صادر شد و مجلسی تاسیس شد، میشود گفت که زنان اولین بخش از جمعیت بودند که بهرهای از قانونگزاری نبردند. چون زنان تبدیل شدند به آن بخش از جمعیت که به موجب قانون نه حق رای دادن را به دست آوردند و نه حق ورود به مجلس را. آنها در یکی از مواد قانون اساسی تبدیل شدند به بخش محروم جامعه در کنار صغار و مجانین و حتی از حق رأی نیز محروم شدند، چه برسد به گرفتن رای و ورود به مجلس. اینست که باید بگوییم هرچند که انقلاب مشروطه حرکت بزرگی در جامعه ایران به وجود آورد، به طور فوری تغییر مهمی در زندگی قانونی زنان ایجاد نکرد، هرچند که موجب ایجاد حرکت اجتماعی در میان زنان شد و در اثر این واقعه زنان متوجه اهمیت کار کردن شدند».
اما مگر زنان ایرانی تا پیش از مقطع مشروطه در جنبشها یا حرکات اعتراضی اجتماعی غایب بودند؟ و اگر زنان غایبان بزرگ این نخستین تلاشهای مدنی در ایران نبودند، پس چرا انقلاب مشروطه است که در موضوع مشارکت زنان مهم ارزیابی شده است؟
نیره توحیدی: شرکت زنان در جنبش های سیاسی اجتماعی با مشروطه شروع نشد. قبلاً هم زنان در طغیانهای خیابانی و اعتراض های اقتصادی شرکت میکردند. علیرغم اینکه اندرونی بودند، در حصر بودند و اجتماعی نشده بودند، همراه مردها میآمدند برای نان، گرانی یا قحطی و این جور مسائل در قیامها شرکت میکردند. به خصوص در جنبش تنباکو هم ما شاهد شرکت زنان بودیم. در جنبش مشروطه تفاوتی که روی داد این بود که این بار مطالبات صرفاً اقتصادی نبود. زنان در مطالبات سیاسی هم آمدند شرکت کردند. یعنی در شکل گیری گفتمان شهروندی و قانونمداری و اصولاً گفتمان مدرن مشروطیت، زنان همگام شدند و با تشکیل انجمنهای خودشان و انتشار نشریات زنان، به تدریج مسائل خاص زنان را هم همراه با مطالبات مربوط به مشروطه مطرح کردند.
زنان ایرانی و انقلاب مشروطه ارتباط متقابلی با یکدیگر داشتند؛ زنان همزمان با اثرگذاری بر سرنوشت مشروطه خواهی در ایران، از آرمانهای آن نیز اثر میپذیرفتند و این همان چیزی است که جامعه شناسان از آن به عنوان آثار مشروطه بر زنان ایرانی و روند حق و برابریطلبی آنها یاد کردهاند. آیا حضور زنان در جنبش مشروطه را میتوان آغازگر حرکتی دانست که به جنبش امروزی زنان منتهی شد؟
نیره توحیدی: در کنار شرکت زنان در جنبش مشروطه، نطفه جنبش زنان هم بسته شد و آغازی بود برای شکل گیری یک جنبش مستقل حقخواهانه حول محور مطالبات خاص زنان. در واقع آنها مادربزرگان ما و پایهگذاران جنبش زنان بودند و در محدوده زمانی خودشان و امکانات گفتمانی آن دوره توانستند در حدی که ممکن بود و جامعه و فرهنگ سیاسی ما اجازه میداد، مسائل زنان را مطرح کنند. نمی شود منکر شد که بدون جنبش مشروطه و بدون نهادینه شدن گفتمان جدید دموکراتیک که مشروطه برای ما به دست آورد، جنبش زنان نیز نمی توانست شکل بگیرد.
۱۰۴ سال است از صدور فرمان مشروطیت در ایران گذشته اما برای برآورده شدن این مطالبات چقدر زمان لازم است؟
مهرانگیز کار نقش متمم قانون اساسی پس از تشکیل مجلس در ایران را در نادیده انگاشتن زنان موثر قلمداد میکند و به پیشرفتهای زنان در دوران پهلوی اشاره میکند که ناقص ماند:
مهرانگیز کار: «مطالباتی که بیش از یک صد سال پیش برای زنان ایرانی مطرح بود، با توجه به شرایط اجتماعی آن روز ایران، چندان مطالبات بزرگی نبود. هر چند که یک بخش از زنان تحصیل کرده مطالبات مهمتری غیر از آموزش را مطرح میکردند، ولی این مطالبات، آن قدر مطالبات بزرگی نبود، چون در صد بیسوادی در آن جامعه خیلی بالا و در صد شهرنشینی خیلی پائین بود و به طور کلی شرایط اجتماعی آن دوران اجازه نمیداد که حرفهای خیلی بزرگی در مورد حقوق زن زده شود. در زمان کنونی اما با ورود به دوران قانون اساسی و با توجه به اینکه در قانون اساسی تکلیف حاکمیت روشن شده بود و در آن حرفهایی هم درباره آزادی و اراده انسانها برای تعیین حکومت هم زده شده بود، انتظار دیگری میرفت، ولی متاسفانه پس از اضافه شدن دو متمم به قانون اساسی بر اثر نفوذ شیخ فضلالله نوری، حتی اگراعضای مجالس اولیه میخواستند که یک کار انقلابی در مورد زنان بکنند، دیگر دستشان بسته بود. به خصوص که حتی من تصور نمیکنم آنها چنین ارادهای داشتند و ذهنیت نمایندگان مجالس بعد از مشروطه در مورد حقوق زنان، چندان تفاوتی با ذهنیت روحانیون نداشت. اما با گذشت زمان، یک قانون مدنی هم بر مشکلات زنان اضافه شد و میتوان گفت که مطالبات زنان ایران در حال حاضر، دستکم در امور مربوط به خانواده و مناسبات ارثی زن نسبت به دیگر افراد خانواده، همان مطالباتی است که در زمان مشروطه، با قدرت کمتری مطرح میشد.
ما یک دوران تاریخی بسیار مهمی را قبل از انقلاب اسلامی داریم که در آن دوران زنان توانستند به وزارت برسند و زنان وارد مجالس شورای ملی و سنا شدند. آن زمان زنان حجابشان به انتخاب خودشان بود؛ یا با حجاب بودند یا بی حجاب. بنابراین تفاوت عمدهای در مشخصات اجتماعی امروز نسبت به مشروطیت متاسفانه دیده نمیشود و مطالبات، همان مطالبات آن دوران است. در حالی که این جامعه اصلاً آن جامعه آن دوران نیست».
نیره توحیدی جامعه شناس اما معتقد است که بخشی از مطالبات زنان هم در طول بیش از ۱۰۰ سال برآورده شده است:
«بخشی از مطالبات در مقایسه با دوران مشروطه هرچند به صورت ناقص، برآورده شده و به عبارتی بخشی از مطالبات جنبش مشروطه همچنان باقیست و همچنان مسئله روز است. به عنوان مثال مفهوم حقوق شهروندی که زنان و مردان را دارای حقوق برابر میداند و معتقد است که با زنان و مردان در مقابل قانون باید بدون تبعیض رفتار شود و قانون آنها را برابر در نظر بگیرد، هنوز کاملاً حل نشده. قوانین ما به خصوص بعد از انقلاب معروف به انقلاب اسلامی عقبگردهای بسیار غم انگیزی داشته و اگر چند قدم به جلو آمده بودیم، بعد از انقلاب نسبت به دوران مشروطه چندین قدم هم عقب رفتیم و ما باید اکنون دوباره بیاییم بر سر اینکه زنان شهروند کامل هستند و باید حقوق مساوی با مردان داشته باشند، مبارزه کنیم».
۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، ۱۰۴ سال پس از مشروطه، هنوز زنان ایرانی در جستجوی حقوق برابر، نه حتی در جامعه، که زیر سقف خود در خانه و خانواده خود هستند.
در جستجوی رد پای زنان در انقلاب مشروطه آنان که بسیار گشتهاند و اندک یافتهاند، معتقدند اتفاقاً زنان نقش درخور توجهی را در این انقلاب بازی کردند، اما تاریخ نگاری مردانه این نقش را تنزل داده و یا مطلقاً نادیده گرفته است.
به عنوان مثال احمد کسروی تبریزی در اثر مشهور خود، «تاریخ مشروطه ایران» می نویسد که یکی از زنان به نام زنحیدرخان تبریزی به همراه گروهش وظیفه داشتند در مواقع شلوغی و ازدحام، با چماقهایی که زیر چادر خود پنهان کرده بودند از جان علما محافظت کنند. همین مورخ میافزاید که زنان در مهاجرت صغرا با سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی همراه بودند. همچنین زنان در جریان تحصن در سفارت انگلیس هم حضور فعال داشتند.
بشرا دلریش نیز در کتاب خود «زن در دوره قاجار» به برخی نقش آفرینیهای زنان در جریان مشروطه از جمله دفاع اتحادیه غیبی نسوان از متمم قانون اساسی در جریان تضعیف مشروطه توسط محمدعلی شاه اشاره میکند.
در زمان اوج مخالفت محمدعلی شاه و به توپ بستن مجلس و قتل عام مشروطه خواهان، تنها زنان جرات یافتند پیکر بیجان جوانان مجاهد را از روی زمین بردارند. همچنین پس از استیلای مجدد مستبدان، منزل عمه میرزا جهانگیر خان صوراسرافیل، محل استقرار مشروطه خواهان بود.
اما به راستی زنان ایرانی تا چه حد در جریان انقلاب مشروطه نقش داشتند؟ نیره توحیدی، جامعهشناس و مدیر بخش مطالعات زنان و جنسیت در دانشگاه ایالتی کالیفرنیا میگوید:
«البته شرکتشان محدود بود. چون اکثر جامعه روستا نشین بودند و اکثر مردم به خصوص زنان بیسواد بودند. بنابراین یک قشر محدودی از زنان توانستند در مشروطه شرکت فعال داشته باشند. همه هم لزوماً طرفدار مشروطه نبودند. جالب این است که یک مقداری مشابه با آنچه که در جنبش سبز شاهدش هستیم، روحانیت مخالف مشروطه یا استبداد مخالف مشروطه توانسته بود جلب کرده و آنها را در تظاهرات خیابانی به نفع خود و علیه زنانی که طرفدار مشروطه بودند به خیابانها بفرستد.
یعنی یک فاصله طبقاتی که منظورم از آن فقط فاصله طبقاتی اقتصادی نیست؛ فاصله از نوع زندگی، نوع آگاهی، میزان سواد یا بیسوادی، مجموعه اینها زنان را به دو دسته تقسیم کرده بود. زنانی که بیشتر تحت تاثیر خرافات و پیرو کاملاً منفعل روحانیت ضد مشروطه بودند و میآمدند در خیابانها و تظاهرات میکردند و گاهی حتی به زنان مشروطه خواه حمله می کردند، می شدند عوامل مردان پدرسالار و ضد مشروطه و بعد زنانی را داشتیم که از طبقات بالاتر بودند، شهری بودند، باسوادتر بودند، آگاهی داشتند و اینها به صورت فعال در جنبش مشروطه شرکت می کردند».
زنان، چه موافق و چه مخالف، در انقلاب مشروطه نقشآفرینی کردند، اما پس از صدور فرمان مشروطه چه تغییری در شرایط آنها به وجود آمد؟ آیا زنان از حقوق تازه ای برخوردار شدند؟ و یا نقش های اجتماعی پررنگتری را بر عهده گرفتند؟
برای رسیدن به پاسخ این پرسش به سراغ مهرانگیز کار رفتیم. حقوقدان ایرانی مقیم آمریکا:
مهرانگیز کار: «میشود گفت که این انقلاب، انقلاب ورود ایران به قانون اساسی بود و (از طریق این انقلاب) حقوق اساسی، دستکم برای نخبگان، مفهوم و معنا پیدا کرد، اما نمیتوانیم بگوییم که بلافاصله انقلاب مشروطه به زنان چیزی داد. یعنی با اینکه زنان پیش از انقلاب مشروطه در شکلگیری فکر مشروطهخواهی مشارکت داشتند، پس از آنکه مشروطه پیروز شد، فرمان مشروطیت صادر شد و مجلسی تاسیس شد، میشود گفت که زنان اولین بخش از جمعیت بودند که بهرهای از قانونگزاری نبردند. چون زنان تبدیل شدند به آن بخش از جمعیت که به موجب قانون نه حق رای دادن را به دست آوردند و نه حق ورود به مجلس را. آنها در یکی از مواد قانون اساسی تبدیل شدند به بخش محروم جامعه در کنار صغار و مجانین و حتی از حق رأی نیز محروم شدند، چه برسد به گرفتن رای و ورود به مجلس. اینست که باید بگوییم هرچند که انقلاب مشروطه حرکت بزرگی در جامعه ایران به وجود آورد، به طور فوری تغییر مهمی در زندگی قانونی زنان ایجاد نکرد، هرچند که موجب ایجاد حرکت اجتماعی در میان زنان شد و در اثر این واقعه زنان متوجه اهمیت کار کردن شدند».
اما مگر زنان ایرانی تا پیش از مقطع مشروطه در جنبشها یا حرکات اعتراضی اجتماعی غایب بودند؟ و اگر زنان غایبان بزرگ این نخستین تلاشهای مدنی در ایران نبودند، پس چرا انقلاب مشروطه است که در موضوع مشارکت زنان مهم ارزیابی شده است؟
نیره توحیدی: شرکت زنان در جنبش های سیاسی اجتماعی با مشروطه شروع نشد. قبلاً هم زنان در طغیانهای خیابانی و اعتراض های اقتصادی شرکت میکردند. علیرغم اینکه اندرونی بودند، در حصر بودند و اجتماعی نشده بودند، همراه مردها میآمدند برای نان، گرانی یا قحطی و این جور مسائل در قیامها شرکت میکردند. به خصوص در جنبش تنباکو هم ما شاهد شرکت زنان بودیم. در جنبش مشروطه تفاوتی که روی داد این بود که این بار مطالبات صرفاً اقتصادی نبود. زنان در مطالبات سیاسی هم آمدند شرکت کردند. یعنی در شکل گیری گفتمان شهروندی و قانونمداری و اصولاً گفتمان مدرن مشروطیت، زنان همگام شدند و با تشکیل انجمنهای خودشان و انتشار نشریات زنان، به تدریج مسائل خاص زنان را هم همراه با مطالبات مربوط به مشروطه مطرح کردند.
زنان ایرانی و انقلاب مشروطه ارتباط متقابلی با یکدیگر داشتند؛ زنان همزمان با اثرگذاری بر سرنوشت مشروطه خواهی در ایران، از آرمانهای آن نیز اثر میپذیرفتند و این همان چیزی است که جامعه شناسان از آن به عنوان آثار مشروطه بر زنان ایرانی و روند حق و برابریطلبی آنها یاد کردهاند. آیا حضور زنان در جنبش مشروطه را میتوان آغازگر حرکتی دانست که به جنبش امروزی زنان منتهی شد؟
نیره توحیدی: در کنار شرکت زنان در جنبش مشروطه، نطفه جنبش زنان هم بسته شد و آغازی بود برای شکل گیری یک جنبش مستقل حقخواهانه حول محور مطالبات خاص زنان. در واقع آنها مادربزرگان ما و پایهگذاران جنبش زنان بودند و در محدوده زمانی خودشان و امکانات گفتمانی آن دوره توانستند در حدی که ممکن بود و جامعه و فرهنگ سیاسی ما اجازه میداد، مسائل زنان را مطرح کنند. نمی شود منکر شد که بدون جنبش مشروطه و بدون نهادینه شدن گفتمان جدید دموکراتیک که مشروطه برای ما به دست آورد، جنبش زنان نیز نمی توانست شکل بگیرد.
۱۰۴ سال است از صدور فرمان مشروطیت در ایران گذشته اما برای برآورده شدن این مطالبات چقدر زمان لازم است؟
مهرانگیز کار نقش متمم قانون اساسی پس از تشکیل مجلس در ایران را در نادیده انگاشتن زنان موثر قلمداد میکند و به پیشرفتهای زنان در دوران پهلوی اشاره میکند که ناقص ماند:
مهرانگیز کار: «مطالباتی که بیش از یک صد سال پیش برای زنان ایرانی مطرح بود، با توجه به شرایط اجتماعی آن روز ایران، چندان مطالبات بزرگی نبود. هر چند که یک بخش از زنان تحصیل کرده مطالبات مهمتری غیر از آموزش را مطرح میکردند، ولی این مطالبات، آن قدر مطالبات بزرگی نبود، چون در صد بیسوادی در آن جامعه خیلی بالا و در صد شهرنشینی خیلی پائین بود و به طور کلی شرایط اجتماعی آن دوران اجازه نمیداد که حرفهای خیلی بزرگی در مورد حقوق زن زده شود. در زمان کنونی اما با ورود به دوران قانون اساسی و با توجه به اینکه در قانون اساسی تکلیف حاکمیت روشن شده بود و در آن حرفهایی هم درباره آزادی و اراده انسانها برای تعیین حکومت هم زده شده بود، انتظار دیگری میرفت، ولی متاسفانه پس از اضافه شدن دو متمم به قانون اساسی بر اثر نفوذ شیخ فضلالله نوری، حتی اگراعضای مجالس اولیه میخواستند که یک کار انقلابی در مورد زنان بکنند، دیگر دستشان بسته بود. به خصوص که حتی من تصور نمیکنم آنها چنین ارادهای داشتند و ذهنیت نمایندگان مجالس بعد از مشروطه در مورد حقوق زنان، چندان تفاوتی با ذهنیت روحانیون نداشت. اما با گذشت زمان، یک قانون مدنی هم بر مشکلات زنان اضافه شد و میتوان گفت که مطالبات زنان ایران در حال حاضر، دستکم در امور مربوط به خانواده و مناسبات ارثی زن نسبت به دیگر افراد خانواده، همان مطالباتی است که در زمان مشروطه، با قدرت کمتری مطرح میشد.
ما یک دوران تاریخی بسیار مهمی را قبل از انقلاب اسلامی داریم که در آن دوران زنان توانستند به وزارت برسند و زنان وارد مجالس شورای ملی و سنا شدند. آن زمان زنان حجابشان به انتخاب خودشان بود؛ یا با حجاب بودند یا بی حجاب. بنابراین تفاوت عمدهای در مشخصات اجتماعی امروز نسبت به مشروطیت متاسفانه دیده نمیشود و مطالبات، همان مطالبات آن دوران است. در حالی که این جامعه اصلاً آن جامعه آن دوران نیست».
نیره توحیدی جامعه شناس اما معتقد است که بخشی از مطالبات زنان هم در طول بیش از ۱۰۰ سال برآورده شده است:
«بخشی از مطالبات در مقایسه با دوران مشروطه هرچند به صورت ناقص، برآورده شده و به عبارتی بخشی از مطالبات جنبش مشروطه همچنان باقیست و همچنان مسئله روز است. به عنوان مثال مفهوم حقوق شهروندی که زنان و مردان را دارای حقوق برابر میداند و معتقد است که با زنان و مردان در مقابل قانون باید بدون تبعیض رفتار شود و قانون آنها را برابر در نظر بگیرد، هنوز کاملاً حل نشده. قوانین ما به خصوص بعد از انقلاب معروف به انقلاب اسلامی عقبگردهای بسیار غم انگیزی داشته و اگر چند قدم به جلو آمده بودیم، بعد از انقلاب نسبت به دوران مشروطه چندین قدم هم عقب رفتیم و ما باید اکنون دوباره بیاییم بر سر اینکه زنان شهروند کامل هستند و باید حقوق مساوی با مردان داشته باشند، مبارزه کنیم».
۱۴ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، ۱۰۴ سال پس از مشروطه، هنوز زنان ایرانی در جستجوی حقوق برابر، نه حتی در جامعه، که زیر سقف خود در خانه و خانواده خود هستند.