لینک‌های قابلیت دسترسی

خبر فوری
شنبه ۳ آذر ۱۴۰۳ تهران ۲۱:۰۵

شاهکار بینش‌پژوه: دلم برای نسل خودم می‌سوزد


شاهکار بینش‌پژوه، ترانه‌سرای ایرانی
شاهکار بینش‌پژوه، ترانه‌سرای ایرانی
«اسکناس» نام آلبوم موسیقی است که در سال‌های اخیر در ایران با اقبال مردم روبه‌رو شده‌است. شاعر این آلبوم «شاهکار بینش‌پژوه»، ترانه‌سرا، خواننده و آهنگساز سبک رپ و پاپ ایرانی است که دکترای خود را در رشته برنامه‌ریزی شهری گرفته و در دانشگاه تهران به تدریس مشغول است.

بسیاری از ما نیز شاهکار بینش‌پژوه را به خاطر اجرای دونفره آهنگ «می‌میرم» که او با خواننده‌ای اسپانیایی‌زبان و با همراهی ارکستر فیلارمونیک وین انجام داده می‌شناسیم، اجرایی که برای مدتی از کلیپ‌های برتر شبکه‌های رسانه‌ای موسیقی ایرانیان بود.

شاهکار بینش‌پژوه در گپی با رادیو فردا می‌گوید معمولاً وقتی روز اول به سر کلاس می‌رود همه شاگردانش ترجیح می‌دهند راجع به موسیقی صحبت کنند:




«سال ۷۳ موسیقی را شروع کردم. اولین کنسرت گیتار در ایران را ما اجرا کردیم. من نوازنده درام یا جاز به تعبیر ایرانی‌اش بودم. خیلی این ساز را دوست داشتم و هنوز هم دوست دارم. بعد از یک مدتی، در زندگی من، ادبیات از موسیقی پررنگ‌تر شد و فکر کردم وقتی یک ترانه‌سرا خودش ترانه را می‌خواند، تقطیعش را از خواننده‌های دیگر درست‌تر می‌شناسد و می‌تواند بیشتر به دل شنونده بنشیند. خیلی وقت‌ها هم تکنیک یک خواننده باعث می‌شود که از شاعرش بهتر بخواند. من هرگز خودم را خواننده نخواهم دانست و دلم هم نمی‌خواهد که دیگران مرا خواننده بدانند. با احترام به این کار.»

اولین آلبوم شما بانوی شرقی بود؟

بله. اولین تجربه‌های من در زمینه ترانه بود.

آقای بینش‌پژوه معتقد است واژه «برزخ» توصیف مناسبی برای طبیعت ترانه‌های دهه هفتاد در ایران است:

«به دلیل اینکه شخصیت پیدا نکرده بود آن هم بعد از ۲۰ سال که موسیقی اساساً حرام بود و کار نمی‌شد.»
شاهکار بینش‌پژوه در دبی

آلبوم دوم شما «اسکناس» بود. در زمانی که شاید کسی در ایران رپ اجرا نکرده بود، شما رفتید سراغ این شیوه از موسیقی.

برای انتقاد در آن سال‌ها ابزاری نمی‌توانست جز طنز وجود داشته باشد و غیر از طنز کار به تعبیری بیخ پیدا می‌کرد. بنابراین من این سبک را انتخاب کردم که حرف‌هایم را در این قالب بزنم و به کسی برنخورد. ولی شاید بعد از شش هفت سال «اسکناس» تنها آلبوم رپ فارسی بود.

شاهکار با اشاره به یکی از کارهای این آلبوم می‌گوید:

«واکنشی بود به اینکه وقتی تقلید جای خلاقیت را در موسیقی پاپ آن روز گرفته بود فکر کردم این کار نقد شود.»

آن سال‌ها یک جشنواره هم اجرا شد و فکر می‌کنم دیگر ادامه پیدا نکرد.

بله. اولین و آخرین جشنواره موسیقی پاپ در ایران بود. ده شب و ده نفر بودند و یک شب و یک نفرش من بودم که برنامه‌ام را نگذاشتند کامل شود. گروه فشار آمدند و نگذاشتند آن کنسرت کامل شود.

شاهکار بینش‌پژوه با اشاره به ترکیب نامتعارف هیئت داوران جشنواره می‌گوید:

کسانی بودند که بنا به رابطه با مدیری در وزارت ارشاد برای قضاوت انتخاب شده بودند که اولین و آخرینش هم بود.


او معتقد است صاحب‌نظران و کارشناسان موسیقی پاپ با وجود هجرت بسیاری از آنها به خارج از کشور هنوز در کشور وجود داشتند. وی با اشاره به وضعیت موسیقی در ایران می‌گوید:

«ما یک مشکل ایدئولوژیک با موسیقی داریم. یک مشکل فقهی در این ارتباط وجود دارد که معتقد است اگر موسیقی آدم‌ها را به غنا برساند، که این واژه فقهی است، از نظر فقه حرام تلقی می‌شود. مسئله اینقدر سلیقه‌ای است که قضاوت‌ها خیلی شخصی بود و هنوز هم هست. این اشکال ... فکر می‌کنم از این حیث باید متخصصان تکلیف موسیقی را اساساً مشخص کنند. اساساً موسیقی چیزی نیست که مورد قضاوت واقع شود و فیلتر شود. دیگر هنری در کار نیست. تبدیل به سرود می‌شود و اینهمه سال‌ها ما سرود داشتیم. این سرودها را الان کسی یادش نیست.»

وی با اشاره به این نکته که طی یازده سال تنها به سه آلبوم موسیقی او مجوز داده شد، می‌گوید:

برای هر آلبوم درست سه سال و نیم در ایران منتظر مجوز بودم. از روز اولی که برای گرفتن مجوز مراجعه می‌کردم یک ساعت شنی را دمر می‌کردند و تا سه سال و نیمش نمی‌شد مجوز نمی‌دادند. فرقی هم نمی‌کرد ما چه می‌نوشتیم یا چه می‌ساختیم. امروز به این نتیجه رسیده‌ام که بنا نبود کاری بیاید بیرون. حقیقتاً دلم برای نسل خودم واقعاً می‌سوزد. نسل من آزار دید. به خصوص آن قشری که در هنر کار می‌کرد. تاریخ، قضاوت خواهد کرد. شما فکر کنید، برای خلاقیت احتیاج به اجازه باشد!

شاهکار بینش‌پژوه کارهایی نیز با ارکستر‌های بزرگ در دیگر کشورهای جهان از جمله در اتریش و بارسلون اسپانیا به روی صحنه آورده‌است. وی همچنین برای هنرمندان دیگر ایرانی، از جمله برای علیرضا عصار، کارهایی سروده‌است. او با اشاره به تنوع کارهایش می‌گوید شعرهایش «از کلاسیک کلاسیک تا محاوره‌ای محاوره‌ای» گسترده‌است.
بینش‌پژوه در دبی

با یکی دو خواننده خارج‌نشین ایرانی هم کار کرده‌اید.

با آقای آرش که در سوئد زندگی می‌کند کار کرده‌ام و نسبتاً کیفیت کلیپ‌ها و موسیقی‌اش بهتر از دیگران است. تقریباً تمام شعرهای آلبوم آخرش به نام «دنیا» را من سروده‌ام. من روی موسیقی، شعر می‌گذاشتم و از این جهت خیلی سخت بود. باید کلمات خیلی ساده استفاده می‌شد و هم بسیاری از حروف مثل «خ» را آرش معتقد بود که برای مخاطب خارجی سخت است و در واقع این پازلی بود که من باید کنار هم می‌چیدم مثلاً به جای ۳۲ حرف با ۱۹ حرف کار می‌کردم.

شما زمانی که تیم ملی ایران به مسابقات جام جهانی می‌رفت دو ترانه سرودید. یکی را عصار خواند و یکی را آرش. اجرای آرش خیلی گل کرد.

بله. اساساً وقتی شعر سخت است و فاخر و سبک کلاسیک را برمی‌تابد، طبیعتاً مخاطب کمتری دارد. ضمن اینکه آن اجرا یک جوری از ایران آمده بود بالا و کلیپ راحت‌تر و مردمی‌تری داشت. حالا اینکه ببینیم کدام بیشتر موفق بود، باید گفت که هر کدام مخاطب خودشان را داشتند.

با شادمهر عقیلی، از خواننده‌های معروف ایرانی که در خارج است هم کار کردید؟

بله. هفت هشت ده تا از کارهایی که ایشان خوانده‌اند، از شعرهای من است. خیلی‌هایش را نمی‌دانستم. وقتی این کارها اجرا می‌شد و تمام می‌شد من هم از تلویزیون می‌دیدم مثل شما. برای همین من خیلی در جریان قرار نمی‌گرفتم که شعرم را دارند استفاده می‌کنند.

یعنی به شما نمی‌گفت؟

نه خیر. من هم مثل شما وقتی پخش می‌شد متوجه می‌شدم.

چطور شعرهای شما پیش شادمهر بود؟

شعرهای من پیش شادمهر نبود. من کتابهای شعر در ایران چاپ کرده‌ام. به خصوص کافه نادری. از آنها استفاده شده. توی چند تا از این ترانه‌ها حتی اسم من هم آورده نشده.
آرام‌آرام همه یاد خواهیم گرفت. کپی رایت در کشور ما تازه آرام‌آرام دارد جان می‌گیرد.

یک اشاره‌ای هم به همکاری خود با آقای شماعی‌زاده کنید. کار او خیلی ریتمیک است.

آقای شماعی ریتمیک آهنگ می‌سازند؟! شعر ریتمیک نیست. (می‌خندند) نمی‌دانم چه توضیحی می‌توانم بدهم. قسمت‌های ریتمیک را به حساب آقای شماعی‌زاده بگذارید!
XS
SM
MD
LG