دیوید ایگنیشس، ستوننویس روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» در شماره ۱۷ سپتامبر این روزنامه مطلبی دارد تحت عنوان «ایالات متحده باید عزم ایران در مورد کمک به تثبیت اوضاع افغانستان را محک بزند.»
ایگنیشس معتقد است که ایران تاکنون از راههای مختلف پیامهایی به نشانه علاقه به همکاری در این زمینه فرستاده و اینک وقت آن رسیده تا دولت آمریکا میزان جدیت ایران در این مورد را به بوته آزمایش بگذارد.
در این مقاله واشینگتن پست میخوانیم:
از ایران پیامهایی میرسد که نشانگر علاقه این کشور به پیوستن به تلاشهای منطقهای جهت تثبیت اوضاع در افغانستان است و این مسئله، یک فرصت دیپلماتیک جالب توجه پیش پای دولت اوباما قرار دادهاست.
باراک اوباما، همین ماه پیش بود که چنین درخواستی را از تهران داشت اما هنوز به «راهنما زدنهای» تهران واکنشی نشان ندادهاست. سیاست ایالات متحده هنوز شکل منظمی پیدا نکرده اما از قرائن موجود چنین برمیآید که دولت اوباما برای انجام گفتوگوهای محدود با ایران بر سر موضوع افغانستان آمادگی دارد. چنین گفتوگویی شاید بتواند از مجرای سفارتخانههای دو کشور در کابل صورت بگیرد.
البته این موضع هنوز به ایرانیان ابلاغ نشده زیرا واشینگتن هنوز منتظر است تا ببیند آیا ایران بهزودی قرار است به میز مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ بازگردد یا خیر.
دیوید ایگنیشس ادامه میدهد: باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا روز چهارم اوت به گروهی از ستوننویسهای جراید گفت که علاوه بر گفتوگو در باره برنامه هستهای ایران، او به یک «مسیر جدا» نیز علاقه دارد که مربوط به گفتوگو بر سر موضوع افغانستان میشود. به گفته آقای اوباما هر دو طرف، آمریکا و ایران، در این عرصه بهویژه در حوزه نبرد با قاچاق مواد مخدر و مبارزه با طالبان، دارای «منافع مشترک» هستند.
ایران هم تاکنون از راههای مختلف از جمله با فرستادن پیام علاقه به همکاری از طریق میخائل اشتاینر، دیپلمات آلمانی هماهنگکننده مسائل افغانستان و پاکستان، و چند تن از دیپلماتهای ایتالیایی چندین بار در این خصوص پا جلو گذاشتهاست.
ستوننویس روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» میافزاید: البته محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران میخواهد هرگونه مجرای گفتوگو با واشینگتن را تحت کنترل شخصی خود داشتهباشد. وی در همین راستا، در تاریخ ۲۴ اوت، آقای ابوالفضل ظهرهوند را که معاون دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و از افراد تندرو است به سمت نمایندگی ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان منصوب کرد.
احمدینژاد علاوه بر این برای تثبیت قدرت خود بر مسائل کلیدی دیپلماتیک، سه نماینده ویژه دیگر را نیز برای امور خارجه منصوب کرد. البته با اینکه حمله لفظی پر از دود باروت احمدینژاد علیه اسرائیل همچنان ادامه دارد اما اگر در چارچوب وضعیت ایران به اوضاع نگاه کنیم میبینیم که احمدینژاد را میتوان طی سالهای گذشته جزو طرفداران تعامل با غرب بهشمار آورد.
دیوید ایگنیشس معتقد است: پرسشی که برای دولت اوباما مطرح میشود اینست که آیا باید به علائم ارسالی از سوی ایران واکنشی نشان بدهد یا نه. طرفداران تعامل، میگویند که افغانستان برای آمریکا اهمیت راهبردی دارد و باید هر کمکی از هر جا که میخواهد باشد را در این مورد بپذیرد. به گفته آنان، این کار نه تنها باعث بر هم زدن شانس ازسرگیری گفتوگوهای هستهای نمیشود بلکه باعث اعتمادسازی هم میشود.
مخالفان این روند میگویند که دریافت کمک از ایران در مورد مسئله افغانستان، باعث میشود تا تمرکز بر موضوع اصلی که همانا توقف برنامه هستهای ایران است کم شود.
همین منطق باعث شد تا دولت بوش در ماه مارس ۲۰۰۶ یعنی زمانی که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، علی لاریجانی، یکی از نمایندههای مهم خود را برای گفتوگو با آمریکاییها در بغداد منصوب کرد، بوش از گفتوگو صرف نظر کند و خود را کنار بکشد.
دیوید ایگنیشس میافزاید: زمانی که من در اوت ۲۰۰۶ از تهران دیدن کردم، تندروهای دولتی هنوز هم در مورد این جریان صحبت میکردند و میگفتند این نشان میدهد که ایالات متحده شریک نامطمئنی است.
آقای ایگنیشس در پایان این مقاله مینویسد: امیدوارم دولت اوباما تا بیش از این در باتلاق افغانستان فرونرفته بهزودی مجرایی میان خود و ایران بر سر موضوع افغانستان باز کند.
این یکی از بهترین راهها برای ضربه زدن به روحیه طالبان است. این کار پای همه قدرتهای مطرح منطقهای را هم به وسط میکشد و از این طریق جاده برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان باز خواهد شد. تنها راه برای دریافتن صحت و سقم پیامهای همکاری ایران اینست که شروع به آزمودن آنها بکنیم.
ایگنیشس معتقد است که ایران تاکنون از راههای مختلف پیامهایی به نشانه علاقه به همکاری در این زمینه فرستاده و اینک وقت آن رسیده تا دولت آمریکا میزان جدیت ایران در این مورد را به بوته آزمایش بگذارد.
در این مقاله واشینگتن پست میخوانیم:
از ایران پیامهایی میرسد که نشانگر علاقه این کشور به پیوستن به تلاشهای منطقهای جهت تثبیت اوضاع در افغانستان است و این مسئله، یک فرصت دیپلماتیک جالب توجه پیش پای دولت اوباما قرار دادهاست.
باراک اوباما، همین ماه پیش بود که چنین درخواستی را از تهران داشت اما هنوز به «راهنما زدنهای» تهران واکنشی نشان ندادهاست. سیاست ایالات متحده هنوز شکل منظمی پیدا نکرده اما از قرائن موجود چنین برمیآید که دولت اوباما برای انجام گفتوگوهای محدود با ایران بر سر موضوع افغانستان آمادگی دارد. چنین گفتوگویی شاید بتواند از مجرای سفارتخانههای دو کشور در کابل صورت بگیرد.
ایران تاکنون از راههای مختلف از جمله با فرستادن پیام علاقه به همکاری از طریق میخائل اشتاینر، دیپلمات آلمانی، و چند تن از دیپلماتهای ایتالیایی چندین بار در این خصوص پا جلو گذاشتهاست.
البته این موضع هنوز به ایرانیان ابلاغ نشده زیرا واشینگتن هنوز منتظر است تا ببیند آیا ایران بهزودی قرار است به میز مذاکرات هستهای با گروه ۱+۵ بازگردد یا خیر.
دیوید ایگنیشس ادامه میدهد: باراک اوباما، رئیس جمهوری آمریکا روز چهارم اوت به گروهی از ستوننویسهای جراید گفت که علاوه بر گفتوگو در باره برنامه هستهای ایران، او به یک «مسیر جدا» نیز علاقه دارد که مربوط به گفتوگو بر سر موضوع افغانستان میشود. به گفته آقای اوباما هر دو طرف، آمریکا و ایران، در این عرصه بهویژه در حوزه نبرد با قاچاق مواد مخدر و مبارزه با طالبان، دارای «منافع مشترک» هستند.
ایران هم تاکنون از راههای مختلف از جمله با فرستادن پیام علاقه به همکاری از طریق میخائل اشتاینر، دیپلمات آلمانی هماهنگکننده مسائل افغانستان و پاکستان، و چند تن از دیپلماتهای ایتالیایی چندین بار در این خصوص پا جلو گذاشتهاست.
ستوننویس روزنامه آمریکایی «واشینگتن پست» میافزاید: البته محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران میخواهد هرگونه مجرای گفتوگو با واشینگتن را تحت کنترل شخصی خود داشتهباشد. وی در همین راستا، در تاریخ ۲۴ اوت، آقای ابوالفضل ظهرهوند را که معاون دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی و از افراد تندرو است به سمت نمایندگی ویژه رئیسجمهور در امور افغانستان منصوب کرد.
احمدینژاد علاوه بر این برای تثبیت قدرت خود بر مسائل کلیدی دیپلماتیک، سه نماینده ویژه دیگر را نیز برای امور خارجه منصوب کرد. البته با اینکه حمله لفظی پر از دود باروت احمدینژاد علیه اسرائیل همچنان ادامه دارد اما اگر در چارچوب وضعیت ایران به اوضاع نگاه کنیم میبینیم که احمدینژاد را میتوان طی سالهای گذشته جزو طرفداران تعامل با غرب بهشمار آورد.
دیوید ایگنیشس معتقد است: پرسشی که برای دولت اوباما مطرح میشود اینست که آیا باید به علائم ارسالی از سوی ایران واکنشی نشان بدهد یا نه. طرفداران تعامل، میگویند که افغانستان برای آمریکا اهمیت راهبردی دارد و باید هر کمکی از هر جا که میخواهد باشد را در این مورد بپذیرد. به گفته آنان، این کار نه تنها باعث بر هم زدن شانس ازسرگیری گفتوگوهای هستهای نمیشود بلکه باعث اعتمادسازی هم میشود.
«محمود احمدینژاد، رئیس جمهور ایران میخواهد هرگونه مجرای گفتوگو با واشینگتن را تحت کنترل شخصی خود داشتهباشد.»
مخالفان این روند میگویند که دریافت کمک از ایران در مورد مسئله افغانستان، باعث میشود تا تمرکز بر موضوع اصلی که همانا توقف برنامه هستهای ایران است کم شود.
همین منطق باعث شد تا دولت بوش در ماه مارس ۲۰۰۶ یعنی زمانی که آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، علی لاریجانی، یکی از نمایندههای مهم خود را برای گفتوگو با آمریکاییها در بغداد منصوب کرد، بوش از گفتوگو صرف نظر کند و خود را کنار بکشد.
دیوید ایگنیشس میافزاید: زمانی که من در اوت ۲۰۰۶ از تهران دیدن کردم، تندروهای دولتی هنوز هم در مورد این جریان صحبت میکردند و میگفتند این نشان میدهد که ایالات متحده شریک نامطمئنی است.
آقای ایگنیشس در پایان این مقاله مینویسد: امیدوارم دولت اوباما تا بیش از این در باتلاق افغانستان فرونرفته بهزودی مجرایی میان خود و ایران بر سر موضوع افغانستان باز کند.
این یکی از بهترین راهها برای ضربه زدن به روحیه طالبان است. این کار پای همه قدرتهای مطرح منطقهای را هم به وسط میکشد و از این طریق جاده برای خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان باز خواهد شد. تنها راه برای دریافتن صحت و سقم پیامهای همکاری ایران اینست که شروع به آزمودن آنها بکنیم.