منصور اسانلو رئیس هیات مدیره سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه که حدود سه سال پیش به اتهام اقدام علیه امنیت داخلی و تبلیغ علیه نظام به پنج سال حبس محکوم شده بود، چند هفته پیش، یکسال دیگر به دوره حبسش اضافه شد و همچنان در زندان است.
منصور اسانلو که در میان اتحادیه های بین المللی کارگری شخصیتی شناخته شده است، در زندان دچار ناراحتیهای حاد مختلفی است. «فاطمه گُلگَزی» مادر منصور اسانلو در گفت وگو با رادیو فردا، از وضعیت فرزندش و ملاقات اخیر خود با وی می گوید.
فاطمه گُلگَزی:پانزده روز پیش توانستم به ملاقاتش بروم، آن هم در حالی که بدون دلیل یک سال حکم زندان او را افزایش داده اند. من هم از غصه قرص اعصاب خورده بودم.
وضعیت آقای اسانلو در آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتید چگونه بود؟
خوب از آن جایی که ماه رمضان بود و مثل این که همه روزه هستند، کمی کسل بود و مثل همیشه نبود. گفتم: مادر، برای چی به شما دوباره یک سال زندانی دادند، گفت که مادر خودت میدانی دیگر، بی گناه، به من دوباره یکسال زندانی دادند.
به چه دلیل وکیل آقای اسانلو امکان نیافتند که پرونده را ببینند و در دادگاه حضور پیدا کنند؟
وقتی رفته بودند، اول اینکه راهشان نمی دهند، به سختی راه می دهند. (منصور) اسانلو گفت که فقط آمدند من را دیدند. بعد می گویند که ما می رویم حالا که پرونده را ببینیم. هر کاری می کنند را هم نشان نمی دهند. لابد حالا پرونده ای باید وجود داشته باشد که نشان بدهند. گفته بودند شما حق دیدن پرونده را ندارید. اصلا هیچ موقع ما دادگاهی ندیدیم. هیچ موقع هیچ اطلاعی به ما نمی دهند. خودسرانه این کار را می کنند. مثل اینکه خود زندانبان ها این دفعه این کار را کردند، یعنی خودشان بریدند و خودشان هم دوختند برای پسر من.
آقای اسانلو اکنون در زندان رجایی شهر در بند عمومی هستند؟
پیش سیاسی های قبل از انتخابات و بعد از انتخابات است. ما پانزده روز یک بار می توانیم برویم که خیلی راه دور است. مثلا چون یک مادرم و خیلی خسته می شوم، ماهی یک بار یا دو ماهی یک بار می روم.
تماس تلفنی دارید با آقای اسانلو، یا ایشان تماس تلفنی با منزل و با شما دارند؟
متاسفانه الان پنج، شش روز هست که به من زنگ نزدند. صدایشان را نشنیدم که بدانم حالشان چطور است. منتهی می دانم که به خاطر این قلب و کمر و دیسک و این ها، ایشان چون ماه رمضان هم هست، خب خیلی زجر می کشند، این را من می دانم واقعا، چون یک مادرم.
خانم گلگزی، با توجه به این که پیشتر یک کمیسیون پزشکی به دلیل وضعیت جسمانی و ناراحتی های حاد آقای اسانلو طی گزارشی رای به آزادی ایشان داده بود، آیا تصور می کنید این امر محقق شود؟
متاسفانه عوض اینکه ایشان را آزاد کنند، پسر من گفت اتفاقا یک سال هم زندانی به من اضافه کردند و من دارم اینجا بیگناه یک سال زندانی می کشم. یعنی یک سال از عمر بچه من باز دوباره بیهوده از بین دارد می رود.
شما به عنوان مادر آقای اسانلو، رییس هیات مدیره سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه چه خواسته ای از مسئولان و چه پیامی برای آنها دارید؟
من اتفاقا از مسئولان می خواهم که هر چه زودتر بچه من را آزاد کنند. بچه من بیگناه آنجا افتاده، آخر پنج سال از عمرش بیهوده از بین رفت، الان یکسال هم اضافه کرده اند.
یک بررسی بکنند و ببینند آخر برای چه؟ بعد هم جواب این نامه های من را یک بار این ها نداده اند. تمام دادگاه ها، به تمام سران (نظام) من نامه نوشته ام، شاید اصلا پاره کرده باشند ریخته باشند دور، بگویند مثلا اصلا اینها پیگیر نیستند. یعنی تمام مدت، آن چه که پنج سال، ما پیگیر این بچه بودیم و هستیم و تا جان در بدنم هست هستم، که ببینم آخر می خواهند چکار کنند.
اصلا گوش نمی دهند به حرف من، فقط میخواهم هر چه زودتر ایشان را آزاد کنند، هر چه زودتر برای این که ایشان بالاخره خسته شده اند، بالاخره موهای سرشان سفید شده، لاغر شده اند، قلبشان است، ریه هایش است. من یک مادرم. می فهمم. (منصور اسانلو) خیلی گرفته است. از نظر روحی خوب است البته اما بالاخره در زندان است، جسمش ناراحت می شود. من هر چه زودتر از مسئولان می خواهم یک فکری برای آقای اسانلو کنند و هر چه زودتر آزاداش کنند.
منصور اسانلو که در میان اتحادیه های بین المللی کارگری شخصیتی شناخته شده است، در زندان دچار ناراحتیهای حاد مختلفی است. «فاطمه گُلگَزی» مادر منصور اسانلو در گفت وگو با رادیو فردا، از وضعیت فرزندش و ملاقات اخیر خود با وی می گوید.
فاطمه گُلگَزی:پانزده روز پیش توانستم به ملاقاتش بروم، آن هم در حالی که بدون دلیل یک سال حکم زندان او را افزایش داده اند. من هم از غصه قرص اعصاب خورده بودم.
وضعیت آقای اسانلو در آخرین ملاقاتی که با ایشان داشتید چگونه بود؟
خوب از آن جایی که ماه رمضان بود و مثل این که همه روزه هستند، کمی کسل بود و مثل همیشه نبود. گفتم: مادر، برای چی به شما دوباره یک سال زندانی دادند، گفت که مادر خودت میدانی دیگر، بی گناه، به من دوباره یکسال زندانی دادند.
به چه دلیل وکیل آقای اسانلو امکان نیافتند که پرونده را ببینند و در دادگاه حضور پیدا کنند؟
وقتی رفته بودند، اول اینکه راهشان نمی دهند، به سختی راه می دهند. (منصور) اسانلو گفت که فقط آمدند من را دیدند. بعد می گویند که ما می رویم حالا که پرونده را ببینیم. هر کاری می کنند را هم نشان نمی دهند. لابد حالا پرونده ای باید وجود داشته باشد که نشان بدهند. گفته بودند شما حق دیدن پرونده را ندارید. اصلا هیچ موقع ما دادگاهی ندیدیم. هیچ موقع هیچ اطلاعی به ما نمی دهند. خودسرانه این کار را می کنند. مثل اینکه خود زندانبان ها این دفعه این کار را کردند، یعنی خودشان بریدند و خودشان هم دوختند برای پسر من.
آقای اسانلو اکنون در زندان رجایی شهر در بند عمومی هستند؟
پیش سیاسی های قبل از انتخابات و بعد از انتخابات است. ما پانزده روز یک بار می توانیم برویم که خیلی راه دور است. مثلا چون یک مادرم و خیلی خسته می شوم، ماهی یک بار یا دو ماهی یک بار می روم.
تماس تلفنی دارید با آقای اسانلو، یا ایشان تماس تلفنی با منزل و با شما دارند؟
متاسفانه الان پنج، شش روز هست که به من زنگ نزدند. صدایشان را نشنیدم که بدانم حالشان چطور است. منتهی می دانم که به خاطر این قلب و کمر و دیسک و این ها، ایشان چون ماه رمضان هم هست، خب خیلی زجر می کشند، این را من می دانم واقعا، چون یک مادرم.
خانم گلگزی، با توجه به این که پیشتر یک کمیسیون پزشکی به دلیل وضعیت جسمانی و ناراحتی های حاد آقای اسانلو طی گزارشی رای به آزادی ایشان داده بود، آیا تصور می کنید این امر محقق شود؟
متاسفانه عوض اینکه ایشان را آزاد کنند، پسر من گفت اتفاقا یک سال هم زندانی به من اضافه کردند و من دارم اینجا بیگناه یک سال زندانی می کشم. یعنی یک سال از عمر بچه من باز دوباره بیهوده از بین دارد می رود.
شما به عنوان مادر آقای اسانلو، رییس هیات مدیره سندیکای شرکت اتوبوسرانی تهران و حومه چه خواسته ای از مسئولان و چه پیامی برای آنها دارید؟
من اتفاقا از مسئولان می خواهم که هر چه زودتر بچه من را آزاد کنند. بچه من بیگناه آنجا افتاده، آخر پنج سال از عمرش بیهوده از بین رفت، الان یکسال هم اضافه کرده اند.
یک بررسی بکنند و ببینند آخر برای چه؟ بعد هم جواب این نامه های من را یک بار این ها نداده اند. تمام دادگاه ها، به تمام سران (نظام) من نامه نوشته ام، شاید اصلا پاره کرده باشند ریخته باشند دور، بگویند مثلا اصلا اینها پیگیر نیستند. یعنی تمام مدت، آن چه که پنج سال، ما پیگیر این بچه بودیم و هستیم و تا جان در بدنم هست هستم، که ببینم آخر می خواهند چکار کنند.
اصلا گوش نمی دهند به حرف من، فقط میخواهم هر چه زودتر ایشان را آزاد کنند، هر چه زودتر برای این که ایشان بالاخره خسته شده اند، بالاخره موهای سرشان سفید شده، لاغر شده اند، قلبشان است، ریه هایش است. من یک مادرم. می فهمم. (منصور اسانلو) خیلی گرفته است. از نظر روحی خوب است البته اما بالاخره در زندان است، جسمش ناراحت می شود. من هر چه زودتر از مسئولان می خواهم یک فکری برای آقای اسانلو کنند و هر چه زودتر آزاداش کنند.