اما شدت و سرعت خونریزی، امکان هر گونه کوشش او را بی حاصل گذاشت و تصویر این لحظات در رسانه های جهانی بازتاب یافت و دنیا را تکان داد.
او کسی است که می گوید مردم شخصی را در محل، به عنوان ضارب دستگیر کردند که دارای کارت بسیج بود و مدام تکرار می کرد که نمی خواسته ندا را بکشد.
او که اخیراً به رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما نیز نامهای نوشته، در همین مورد به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
آرش حجازی: رئیس جمهور آمریکا در پیامی که برای پذیرش جایزه نوبل دادند به کشته شدن افرادی که برای فعالیت های آزادیخواهانه جان دادند اشاره کردند . از جمله به زنی اشاره کردند که برای آزادی در خیابان جان داد. بعد از اظهار نظر ایشان عموم مردم برداشت کردند که اشاره ایشان به نداست و بعد هم از طرف وزارت خارجه امریکا به نوعی تایید شد که منظور ایشان، ندا آقا سلطان بوده است .
این اشاره در میان صحبت های ایشان، خصوصا برای دریافت جایزه مهمی مثل نوبل ،اشاره مهمی بود. در پایان صحبت هایشان هم اشاره ای به کشورهای حوزه خلیج کردند- خصوصا لفظ خلیج را به کار بردند- که همین کلمه انگیزه ای شد تا این نامه را بنویسم.
ابتدا به ایشان برای دریافت جایزه نوبل تبریک گفتم که یک بحث فرمالی بود و به این اشاره کردم که ایشان جایزه خود را با خاطره آزدیخواهانی که در راه دستیابی به آزادی کشته شدند- از جمله ندا- تقسیم کردند و میخواستم به این نکته اشاره کنم که اگر شما تا این حد متوجه شرایط جهانی هستید و تا این حد به مردم جهان توجه دارید که برای آزادیشان تلاش می کنند پس باید به تمامیت ارضی و حقوق هر ملت هم اشراف و آگاهی کامل داشته باشید.
بله.
در آن روز شنبه که روز ۳۰ خرداد ماه ساعت هفت بعد از ظهر در منطقه ای در یکی از خیابانهای حاشیه کارگر بود . بعد از تظاهراتی که مردم برگزار کرده بودند و مورد حمله نیروهای شورشی قرار گرفته بودند و داشتند به کوچه های فرعی فرار می کردند، خانم نداآقا سلطان که بنده در آن مقطع اسمشان را نمی دانستم در فاصله یک متری من ایستاده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت . من سعی کردم به ایشان کمک کنم . اما متاسفانه موفق نشدم . و ایشان توی دستهای من فوت کردند. در مورد دقایق بعد از آن هم بارها توضیح داده ام.
مردم ایشان را دستگیر کردند. مرد میانسال تنومندی بود. ایشان دائم فریاد می زد که من نمی خواستم بکشمش . من در آن حالت دخالتی درماجرا نداشتم و کنار ایستاده بودم . و فقط نظاره گر بودم . به هر حال بین مردم دعوا و اختلاف نظر بود که با این فرد چه کنند؟ در نهایت به این نتیجه رسیدند که کارتهای شناسائی فرد مزبور را بگیرند و رهایش کنند. چون نمی خواستند خودشان را در معرض پلیس قرار دهند.
در آن زمان به نظرشان رسید که پلیس کاری نخواهد کرد. روز پر آشوبی بود. بنا به اخباری که بعدها منتشر شد در همان روز و در محدوده ای که ندا کشته شد، ده ها نفر کشته و صدها نفر هم دستگیر شدند. بنابر این مردم ترجیح دادند با پلیس رودرو نشوند. حتی دیدم که مردم از این فرد فیلم گرفتند. و ترجیح دادند در نهایت آزادش کنند. تکه فیلم کوتاهی که بعدها منتشر شد را من هم دیدم و آن را تایید کردم که همان شخص و همان روز و همان محل بود.
همیشه در هر گونه از حرکت های مردمی و آزادیخواهانه ، برای دستیابی به آزادی به هر حال بها و قربانی داده می شود. وقتی مردم به این نتیجه رسیدند که برای رسیدن به آزادی حاضرند بهایی بپردازند، سرعت پیمایش این مسیر به سمت آزادی و آرمانهای مشترک یک ملت، تسریع می شود. مرگ ندا آقا سلطان سمبل شد.
ندا تنها کسی نبود که در آن روز و یا در حوادث بعد از انتخابات ایران کشته شد. منتها مستندترین مورد قتلهایی شد که از جانب نیروهای شبه نظامی هوادار دولت اتفاق افتاد.
حتی یک لحظه هم ناراحت و پشیمان نیستم . حداقل فکر می کنم تا پایان عمرم هر سرنوشتی که داشته باشم (مهم این است که راه درست را انتخاب کرده ام ). تقدیر ممکن است مسیر زندگی آدمی را به سمت و سوهای مختلفی ببرد. ممکن است گاهی آدم دچار سختی و دشواری شود. اما وجدانم آسوده است که آن کاری را که درست می دانسته ام و آن دینی را که داشته ام ادا کردم . اگر باز هم قرار باشد برای مشاهداتم بهایی بپردازم ، هیچ مشکلی نیست . باز هم این بها را می پردازم و اصلا پشیمان نیستم.
من هیچ انتظاری در این مورد از آقای اوباما ندارم . این خشونت ، یک خشونت مستندی است که به ثبت رسیده است . در طول تاریخ معاصر جهان فقط چند نمونه مشابه وجود دارد که خشونت دستگاه حاکم نسبت به مردمش را ثبت کرده است. چون استبداد همیشه سعی می کند که آثار جنایاتش را پاک کند. اما در طول تاریخ همیشه موفق نمی شود. در آنجاست که وظیفه شاهدان این است که پیامی را که دیده اند به گوش تمام مردم دنیا برسانند.
آقای اوباما رئیس جمهور یکی از مهمترین کشورهای دنیاست . اگر چه به اعتقاد من همه کشورهای جهان به یک اندازه اهمیت دارند. نمی گویم که کشور آمریکا با اهمیت تر از سایر کشورهاست . ولی از نظر نفوذ سیاسی در دنیا، آمریکا کشور مهمی است. آقای اوباما با شعارهای انتخاباتی شان در نهایت برای ریاست جمهوری مردم آمریکا انتخاب شدند. و چشم و توجه مردم جهان را به خودشان متوجه کردند. اینکه ایشان به وقایعی که خارج از آمریکا اتفاق می افتد و بخصوص موارد نقض حقوق بشر واکنش نشان می دهد (اهمیت دارد)
ببینید. یک سری حقوقی هست که مردم دنیا از آن برخوردارند. هر ملتی و هر کشوری حقوقی دارد. بخشی از این حقوق مربوط به مسائل داخلی است . بخشی هم در محدوده مناسبات بین المللی تعریف می شود. و تا زمانی که آن حقوق در حوزه مناسبات بین المللی مراعات نشود ممکن است حقوق درونی هم ایفاد نشود.
یکی از مواردی که به طور مشخص حق ایجاد می کند مسئله حق نام است . یعنی ما مردم ایران به عنوان یک ایرانی حق داریم که به این نام شناخته شویم و نام دیگری برایمان اطلاق نشود. منی که تهران زندگی می کنم حق دارم که نام و هویت شهرم را حفظ کنم و بگویم که تهرانی هستم . اگر دارای منابعی طبیعی باشم حق دارم نام این منابع به اسم من حفظ شود.
خیلج فارس یک دریاست. تمامی آن متعلق به ایران نیست. بخشی از آن متعلق به ایران است و کشورهای متعدد دیگری هم درباره مالکیت این دریا حق دارند. منتها نام این خلیج یک قدمت تاریخی و یک نام رسمی بینالمللی است. سازمان ملل هم دوبار تاکید کرده است که سایر کشورها هم باید در مناسبات بین المللی و مکاتباشان از نام خلیج فارس استفاده کنند.
این یک حق متعلق به مردم ایران است . حالا اگر کشورهای عربی منطقه ادعای دیگری دارند و جریان را سیاسی می کنند بحث دیگری است. اما از رئیس جمهور آمریکا به عنوان یک کشور بیطرف این توقع نمیرود که نام رسمی آن دریا را به کار نبرد.
علت انتقاد من هم همین نکته بود. یعنی من بر این باورم که آقای اوباما قبل از اینکه بخواهند راجع به آزادی خواهان بحث کنند، که البته هر کشوری و هر انسانی موظف است در برابر ظلمی که بر انسان دیگری میرود واکنش نشان دهد، در عین حال لازم است که حقوق ملتها را هم به رسمیت بشناسد. درخواست من در این نامه هم همین بوده است.
برای پاسخ به سؤال شما نیاز دارم کمی به عقب برگردم. نکته مهم این است که الان چهار ماه از این ماجرا میگذرد. در این چهار ماه باید دید که دستگاه قضایی ایران در این مورد چه کرده است؟ اول ندا کشته شد. روز اول گفتند که اصلاً این اتفاق نیافتاده و ندا اصلاً کشته نشده و این خانم یک هنرپیشه است.
مقامات جمهوری اسلامی ایران در این میان اظهار نظرهای مختلفی کردند که اسنادش هم وجود دارد. بعد گفتند که خبرنگار بی بی سی به یک نفر پول داده است تا این خانم را بکشد و از او فیلم بگیرند. بعد هم سفیر ایران در مکزیک اعلام کرد که سی آی ا در کشته شدن خانم آقا سلطان دست داشته است.
وقتی من وارد ماجرا شدم. البته کسی را محکوم نکردم. با حسن نیت کامل اطلاع دادم که فردی که ندا آقاسلطان را کشت توسط مردم دستگیر شد و کارتهایی که با خود داشت نشان می داد که عضو بسیج است و دائم فریاد میزد که من نمیخواستم او را بکشم. همین فریادها باعث شد مردم مطمئن باشند که ایشان ضارب نداست.
بعد هم عکسهایی از او منتشر شد که من آن را تأیید کردم. فیلم کوتاهی از او منتشر شد که من او را شناسایی و تأیید کردم. در طول این مدت چهار ماه چه اتفاقی افتاد؟
آقای احمدینژاد نامهای به رئیس قوه قضاییه نوشتند و تقاضای پیگیری ماجرا را داشتند. این خودش جای سؤال است که چرا باید رئیس جمهور یک مملکت به رئیس قوه قضاییه نامه بنویسد و از او بخواهد که یک ماجرای جنایی و سیاسی را پیگیری کند؟ که با این شیوه بحث استقلال قوا هم زیر سؤال خواهد رفت.
منتها آنها هم به هر حال گفتند که موضوع را پیگیری می کنند. الان چهار ماه از آن حادثه گذشته است . در این چهار ماه هیچ اتفاقی هم نیافتاده. هزاران نفر دستگیر شدند. صدها نفر محاکمه شدند. محاکمه معترضین به نتایج انتخابات پخش هم شد. ولی در مورد متخلفینی که مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند هیچ اقدامی انجام نشد.
بارها گفتند که با اقدام میکنیم و با متخلفین برخورد می کنیم. اما نه اسمی منتشر شد و نه دادگاهی برگزار شد. نه بازداشتی – در حد اطلاع بنده و آنچه در مطبوعات منتشر شده است – انجام شد. هیچ اثری از این ضارب احتمالی وجود ندارد. حداقلش این بود که وقتی بنده ایشان را شناسایی کردم به او مراجعه میشد. نیروی قضایی از او بازجویی میکرد.
طبیعی است که فکر میکنم شما هم درک کنید که من حاضر نیستم برای ادای شهادت به ایران بروم. شما در سؤالتان به دادگاه صالحه اشاره کردید. اما من در وضعیت کنونی و در شرایط فعلی با این دادگاههایی که شاهد برگزاری آنها بودم، این دادگاهها را صالح نمیدانم. ولی البته در یک دادگاه صالح بینالمللی صد در صد شرکت میکنم و وظیفهام خواهم بود و حتماً انجام خواهم داد.
والله من شخصا ایشان را نمیشناسم و با ایشان ارتباطی ندارم . من ایشان راهمان روز که خانم آقا سلطان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و ما سعی می کردیم به او کمک کنیم دیدم. بعد هم بلافاصله ایشان سوار ماشین شدند و بدن بیجان ندا را بردند تا به بیمارستان برسانند.
از مردم ایران نمیتوانم توقعی داشته باشم. مردم ایران هر کاری که میتوانستند انجام دادند. چه من خواهان آن باشم و چه نباشم. خودم را در حدی نمیبینم که از مردم درخواستی کنم. نکته این است آنچه که مردم ایران خواهان آنند هیچ ابزاری برای دستیابی به آن ندارند.
آنان هیچ ابزاری برای احیا حقوق از دست رفته شان ندارند. تمام راههای ارتباطی بسته شده، سانسور به شدت بر تمام ارتباطات مردم، چه در رسانهها و چه در مکاتبات و مراسلات و محاوراتشان به شدت حاکم است. من نماینده مردم ایران نیستم. من فقط یک ایرانیام و به عنوان یک ایرانی بر این باورم که اتفاقاتی که در ایران میافتد بسیار مهم است.
این اتفاقات در اینجا متوقف نخواهد شد. ادامه خواهد داشت. بنابر این رسانهها باید توجه بیشتری به این قضایا داشته باشند. واقعیت را منعکس کنند. دچار بازیهای مطبوعاتی نشوند. سعی کنند حداکثر توانشان را برای انعکاس واقعیت به کار ببرند و برای هر دو طرف انصاف را مراعات کنند.
او کسی است که می گوید مردم شخصی را در محل، به عنوان ضارب دستگیر کردند که دارای کارت بسیج بود و مدام تکرار می کرد که نمی خواسته ندا را بکشد.
او که اخیراً به رئیس جمهور آمریکا، باراک اوباما نیز نامهای نوشته، در همین مورد به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- آقای دکتر حجازی چه شد که به فکر نوشتن نامه به باراک اوباما افتادید؟
آرش حجازی: رئیس جمهور آمریکا در پیامی که برای پذیرش جایزه نوبل دادند به کشته شدن افرادی که برای فعالیت های آزادیخواهانه جان دادند اشاره کردند . از جمله به زنی اشاره کردند که برای آزادی در خیابان جان داد. بعد از اظهار نظر ایشان عموم مردم برداشت کردند که اشاره ایشان به نداست و بعد هم از طرف وزارت خارجه امریکا به نوعی تایید شد که منظور ایشان، ندا آقا سلطان بوده است .
این اشاره در میان صحبت های ایشان، خصوصا برای دریافت جایزه مهمی مثل نوبل ،اشاره مهمی بود. در پایان صحبت هایشان هم اشاره ای به کشورهای حوزه خلیج کردند- خصوصا لفظ خلیج را به کار بردند- که همین کلمه انگیزه ای شد تا این نامه را بنویسم.
ابتدا به ایشان برای دریافت جایزه نوبل تبریک گفتم که یک بحث فرمالی بود و به این اشاره کردم که ایشان جایزه خود را با خاطره آزدیخواهانی که در راه دستیابی به آزادی کشته شدند- از جمله ندا- تقسیم کردند و میخواستم به این نکته اشاره کنم که اگر شما تا این حد متوجه شرایط جهانی هستید و تا این حد به مردم جهان توجه دارید که برای آزادیشان تلاش می کنند پس باید به تمامیت ارضی و حقوق هر ملت هم اشراف و آگاهی کامل داشته باشید.
- شما در این نامه پس از معرفی خودتان به قتل ندا آقاسلطان اشاره کردید . اگر اجازه بدهید من هم سوالاتم را ازهمین نقطه شروع کنم . اگر چه می دانم یادآوری لحظات سختی برای شما خواهد بود. اما گویا این مسئله زندگی شما را هم تغییر داده است ؟
بله.
- اگر ممکن است بفرمایید شما در آن روز شاهد چه بودید؟
در آن روز شنبه که روز ۳۰ خرداد ماه ساعت هفت بعد از ظهر در منطقه ای در یکی از خیابانهای حاشیه کارگر بود . بعد از تظاهراتی که مردم برگزار کرده بودند و مورد حمله نیروهای شورشی قرار گرفته بودند و داشتند به کوچه های فرعی فرار می کردند، خانم نداآقا سلطان که بنده در آن مقطع اسمشان را نمی دانستم در فاصله یک متری من ایستاده بود که مورد اصابت گلوله قرار گرفت . من سعی کردم به ایشان کمک کنم . اما متاسفانه موفق نشدم . و ایشان توی دستهای من فوت کردند. در مورد دقایق بعد از آن هم بارها توضیح داده ام.
- من هم میخواستم در مورد همین فردی که به قول شما قاتل احتمالی ندا آقا سلطان بود بپرسم؟ او که بود؟ چه میگفت؟ آیا به دست عدالت سپرده شد؟ بازداشت شد؟ یا اینکه به حال خود رها گردید؟
مردم ایشان را دستگیر کردند. مرد میانسال تنومندی بود. ایشان دائم فریاد می زد که من نمی خواستم بکشمش . من در آن حالت دخالتی درماجرا نداشتم و کنار ایستاده بودم . و فقط نظاره گر بودم . به هر حال بین مردم دعوا و اختلاف نظر بود که با این فرد چه کنند؟ در نهایت به این نتیجه رسیدند که کارتهای شناسائی فرد مزبور را بگیرند و رهایش کنند. چون نمی خواستند خودشان را در معرض پلیس قرار دهند.
در آن زمان به نظرشان رسید که پلیس کاری نخواهد کرد. روز پر آشوبی بود. بنا به اخباری که بعدها منتشر شد در همان روز و در محدوده ای که ندا کشته شد، ده ها نفر کشته و صدها نفر هم دستگیر شدند. بنابر این مردم ترجیح دادند با پلیس رودرو نشوند. حتی دیدم که مردم از این فرد فیلم گرفتند. و ترجیح دادند در نهایت آزادش کنند. تکه فیلم کوتاهی که بعدها منتشر شد را من هم دیدم و آن را تایید کردم که همان شخص و همان روز و همان محل بود.
- آقای دکتر حجازی شما در بخشی از نامهتان به پرزیدنت اوباما نوشتهاید که مرگ ندا بهایی برای نزدیک شدن یک گام دیگر به آزادی بود. منظورتان از این جمله چه بود؟
همیشه در هر گونه از حرکت های مردمی و آزادیخواهانه ، برای دستیابی به آزادی به هر حال بها و قربانی داده می شود. وقتی مردم به این نتیجه رسیدند که برای رسیدن به آزادی حاضرند بهایی بپردازند، سرعت پیمایش این مسیر به سمت آزادی و آرمانهای مشترک یک ملت، تسریع می شود. مرگ ندا آقا سلطان سمبل شد.
ندا تنها کسی نبود که در آن روز و یا در حوادث بعد از انتخابات ایران کشته شد. منتها مستندترین مورد قتلهایی شد که از جانب نیروهای شبه نظامی هوادار دولت اتفاق افتاد.
- شما در نامه تان به رئیس جمهور آمریکا نوشتهاید که پس از اینکه شاهد آخرین لحظات زندگی ندا بودهاید، همه چیزتان را از دست دادهاید و مسیر زندگیتان تغییر کرده است. آیا از آنچه کردید و از شهادت دادن در مورد مرگ این دختر جوان، با توجه به تبعات پس از آن، پشیمان یا ناراحت نیستید؟
حتی یک لحظه هم ناراحت و پشیمان نیستم . حداقل فکر می کنم تا پایان عمرم هر سرنوشتی که داشته باشم (مهم این است که راه درست را انتخاب کرده ام ). تقدیر ممکن است مسیر زندگی آدمی را به سمت و سوهای مختلفی ببرد. ممکن است گاهی آدم دچار سختی و دشواری شود. اما وجدانم آسوده است که آن کاری را که درست می دانسته ام و آن دینی را که داشته ام ادا کردم . اگر باز هم قرار باشد برای مشاهداتم بهایی بپردازم ، هیچ مشکلی نیست . باز هم این بها را می پردازم و اصلا پشیمان نیستم.
- شما همچنین نوشتهاید که دیگران به جز تماشای این ویدیو و ابراز ناراحتی هیچ اقدامی نکردند. انتظار شما از پرزیدنت اوباما چیست؟
من هیچ انتظاری در این مورد از آقای اوباما ندارم . این خشونت ، یک خشونت مستندی است که به ثبت رسیده است . در طول تاریخ معاصر جهان فقط چند نمونه مشابه وجود دارد که خشونت دستگاه حاکم نسبت به مردمش را ثبت کرده است. چون استبداد همیشه سعی می کند که آثار جنایاتش را پاک کند. اما در طول تاریخ همیشه موفق نمی شود. در آنجاست که وظیفه شاهدان این است که پیامی را که دیده اند به گوش تمام مردم دنیا برسانند.
آقای اوباما رئیس جمهور یکی از مهمترین کشورهای دنیاست . اگر چه به اعتقاد من همه کشورهای جهان به یک اندازه اهمیت دارند. نمی گویم که کشور آمریکا با اهمیت تر از سایر کشورهاست . ولی از نظر نفوذ سیاسی در دنیا، آمریکا کشور مهمی است. آقای اوباما با شعارهای انتخاباتی شان در نهایت برای ریاست جمهوری مردم آمریکا انتخاب شدند. و چشم و توجه مردم جهان را به خودشان متوجه کردند. اینکه ایشان به وقایعی که خارج از آمریکا اتفاق می افتد و بخصوص موارد نقض حقوق بشر واکنش نشان می دهد (اهمیت دارد)
- همین جا می خواهم از شما بپرسم شما در بخشی از نامه تان از رئیس جمهور آمریکا انتقاد کردید. می خواهم موضوع این انتقاد را از خود شما بشنوم؟ شما راجع به چه موضوعی منتقد ایشان هستید؟
ببینید. یک سری حقوقی هست که مردم دنیا از آن برخوردارند. هر ملتی و هر کشوری حقوقی دارد. بخشی از این حقوق مربوط به مسائل داخلی است . بخشی هم در محدوده مناسبات بین المللی تعریف می شود. و تا زمانی که آن حقوق در حوزه مناسبات بین المللی مراعات نشود ممکن است حقوق درونی هم ایفاد نشود.
یکی از مواردی که به طور مشخص حق ایجاد می کند مسئله حق نام است . یعنی ما مردم ایران به عنوان یک ایرانی حق داریم که به این نام شناخته شویم و نام دیگری برایمان اطلاق نشود. منی که تهران زندگی می کنم حق دارم که نام و هویت شهرم را حفظ کنم و بگویم که تهرانی هستم . اگر دارای منابعی طبیعی باشم حق دارم نام این منابع به اسم من حفظ شود.
خیلج فارس یک دریاست. تمامی آن متعلق به ایران نیست. بخشی از آن متعلق به ایران است و کشورهای متعدد دیگری هم درباره مالکیت این دریا حق دارند. منتها نام این خلیج یک قدمت تاریخی و یک نام رسمی بینالمللی است. سازمان ملل هم دوبار تاکید کرده است که سایر کشورها هم باید در مناسبات بین المللی و مکاتباشان از نام خلیج فارس استفاده کنند.
این یک حق متعلق به مردم ایران است . حالا اگر کشورهای عربی منطقه ادعای دیگری دارند و جریان را سیاسی می کنند بحث دیگری است. اما از رئیس جمهور آمریکا به عنوان یک کشور بیطرف این توقع نمیرود که نام رسمی آن دریا را به کار نبرد.
علت انتقاد من هم همین نکته بود. یعنی من بر این باورم که آقای اوباما قبل از اینکه بخواهند راجع به آزادی خواهان بحث کنند، که البته هر کشوری و هر انسانی موظف است در برابر ظلمی که بر انسان دیگری میرود واکنش نشان دهد، در عین حال لازم است که حقوق ملتها را هم به رسمیت بشناسد. درخواست من در این نامه هم همین بوده است.
- برگردیم به ماجرای قتل ندا آقاسلطان. انتظار شما از دستگاه قضایی جمهوری اسلامی چیست؟ در شرایط فعلی آیا حاضرید برای ادای شهادت در یک دادگاه صالح در ایران و یا در هر کشور خارجی دیگری حاضر بشوید؟
برای پاسخ به سؤال شما نیاز دارم کمی به عقب برگردم. نکته مهم این است که الان چهار ماه از این ماجرا میگذرد. در این چهار ماه باید دید که دستگاه قضایی ایران در این مورد چه کرده است؟ اول ندا کشته شد. روز اول گفتند که اصلاً این اتفاق نیافتاده و ندا اصلاً کشته نشده و این خانم یک هنرپیشه است.
مقامات جمهوری اسلامی ایران در این میان اظهار نظرهای مختلفی کردند که اسنادش هم وجود دارد. بعد گفتند که خبرنگار بی بی سی به یک نفر پول داده است تا این خانم را بکشد و از او فیلم بگیرند. بعد هم سفیر ایران در مکزیک اعلام کرد که سی آی ا در کشته شدن خانم آقا سلطان دست داشته است.
وقتی من وارد ماجرا شدم. البته کسی را محکوم نکردم. با حسن نیت کامل اطلاع دادم که فردی که ندا آقاسلطان را کشت توسط مردم دستگیر شد و کارتهایی که با خود داشت نشان می داد که عضو بسیج است و دائم فریاد میزد که من نمیخواستم او را بکشم. همین فریادها باعث شد مردم مطمئن باشند که ایشان ضارب نداست.
بعد هم عکسهایی از او منتشر شد که من آن را تأیید کردم. فیلم کوتاهی از او منتشر شد که من او را شناسایی و تأیید کردم. در طول این مدت چهار ماه چه اتفاقی افتاد؟
آقای احمدینژاد نامهای به رئیس قوه قضاییه نوشتند و تقاضای پیگیری ماجرا را داشتند. این خودش جای سؤال است که چرا باید رئیس جمهور یک مملکت به رئیس قوه قضاییه نامه بنویسد و از او بخواهد که یک ماجرای جنایی و سیاسی را پیگیری کند؟ که با این شیوه بحث استقلال قوا هم زیر سؤال خواهد رفت.
منتها آنها هم به هر حال گفتند که موضوع را پیگیری می کنند. الان چهار ماه از آن حادثه گذشته است . در این چهار ماه هیچ اتفاقی هم نیافتاده. هزاران نفر دستگیر شدند. صدها نفر محاکمه شدند. محاکمه معترضین به نتایج انتخابات پخش هم شد. ولی در مورد متخلفینی که مردم را مورد ضرب و شتم قرار دادند هیچ اقدامی انجام نشد.
بارها گفتند که با اقدام میکنیم و با متخلفین برخورد می کنیم. اما نه اسمی منتشر شد و نه دادگاهی برگزار شد. نه بازداشتی – در حد اطلاع بنده و آنچه در مطبوعات منتشر شده است – انجام شد. هیچ اثری از این ضارب احتمالی وجود ندارد. حداقلش این بود که وقتی بنده ایشان را شناسایی کردم به او مراجعه میشد. نیروی قضایی از او بازجویی میکرد.
طبیعی است که فکر میکنم شما هم درک کنید که من حاضر نیستم برای ادای شهادت به ایران بروم. شما در سؤالتان به دادگاه صالحه اشاره کردید. اما من در وضعیت کنونی و در شرایط فعلی با این دادگاههایی که شاهد برگزاری آنها بودم، این دادگاهها را صالح نمیدانم. ولی البته در یک دادگاه صالح بینالمللی صد در صد شرکت میکنم و وظیفهام خواهم بود و حتماً انجام خواهم داد.
- آیا شما از شاهد دیگر ماجرا – یعنی معلم موسیقی ندا که در صحنه در کنار شما حضور داشت – خبری دارید؟ میدانید که ایشان مورد بازجویی قرار گرفتهاند یا خیر؟ تا کنون شهادتی دادهاند؟ یا ترجیح دادهاند سکوت کنند؟
والله من شخصا ایشان را نمیشناسم و با ایشان ارتباطی ندارم . من ایشان راهمان روز که خانم آقا سلطان مورد اصابت گلوله قرار گرفتند و ما سعی می کردیم به او کمک کنیم دیدم. بعد هم بلافاصله ایشان سوار ماشین شدند و بدن بیجان ندا را بردند تا به بیمارستان برسانند.
- شما از مردم ایران و مردم جهان و از رسانه ها چه توقعی دارید؟
از مردم ایران نمیتوانم توقعی داشته باشم. مردم ایران هر کاری که میتوانستند انجام دادند. چه من خواهان آن باشم و چه نباشم. خودم را در حدی نمیبینم که از مردم درخواستی کنم. نکته این است آنچه که مردم ایران خواهان آنند هیچ ابزاری برای دستیابی به آن ندارند.
آنان هیچ ابزاری برای احیا حقوق از دست رفته شان ندارند. تمام راههای ارتباطی بسته شده، سانسور به شدت بر تمام ارتباطات مردم، چه در رسانهها و چه در مکاتبات و مراسلات و محاوراتشان به شدت حاکم است. من نماینده مردم ایران نیستم. من فقط یک ایرانیام و به عنوان یک ایرانی بر این باورم که اتفاقاتی که در ایران میافتد بسیار مهم است.
این اتفاقات در اینجا متوقف نخواهد شد. ادامه خواهد داشت. بنابر این رسانهها باید توجه بیشتری به این قضایا داشته باشند. واقعیت را منعکس کنند. دچار بازیهای مطبوعاتی نشوند. سعی کنند حداکثر توانشان را برای انعکاس واقعیت به کار ببرند و برای هر دو طرف انصاف را مراعات کنند.