ده روز پس از انتشار نامه جامعه اسلامی مهندسین، یکی از تشکلهای عضو جبهه پیروان امام و رهبری، این بار جبهه اصولگرای پیروان خط امام و رهبری در بیانیهای به محمود احمدینژاد نسبت به پیروی نکردن از مشورت با رهبری و مجلس هشدار دادند.
حسین باستانی تحلیلگر مسایل سیاسی در پاریس، انتشار چنین نامهای آنهم در این شرایط را ترس از تکرار رفتار تحقیرآمیز محمود احمدینژاد با گروههای اصولگرا میداند.
آقای باستانی در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ گفته است.
رادیو فردا: آقای باستانی، ارزیابی شما از بیانیه جبهه پیروان امام و رهبری چیست؟
حسین باستانی: بخشی از این بیانیه به رفتار آقای احمدینژاد در چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان اشاره دارد. رفتاری که مشخصه بارز آن این بود که به نظر میآید ایشان خیلی اهل هماهنگی با نهادهای دیگر داخل حکومت نیستند. به عبارت دیگر ما شاهد این بودیم که آقای احمدینژاد به کرات نهادهای نظارتی کشور را به نوعی دور میزد.
مخصوصاً در سال آخر مسئولیت آقای احمدینژاد، به دفعات خبرهایی منتشر میشد که حکایت از تذکرات فرضاً سازمان بازرسی کل کشور یا دیوان محاسبات کل کشور به دولت آقای احمدینژاد یا شخص ایشان داشت، در خصوص مواردی مثل نحوه هزینه کردن بودجه. همچنین شاهد این بودیم که مجلس به دفعات با رئیس جمهور درگیر شد.
کل این سوابق را بگذارید در کنار رفتار آقای احمدینژاد بعد از انتخابات. این رفتار حاکی از این بود که ایشان نه تنها ظاهراً قصد تصحیح رویه گذشته را ندارد، بلکه حتی رفتارش در خصوص بقیه نهادهای نظام و بقیه محافظهکاران، تهاجمیتر و متکبرانهتر شده است. نمونه بارز آن قضیه آقای مشایی بود. همه اینها باعث میشود که محافظهکاران نگرانیهایشان را نسبت به شیوهای که آقای احمدینژاد در چهار سال آینده رفتار خواهد کرد، ابراز کنند.
به نظر شما چرا الان چنین نامهای منتشر میشود؟ ما موارد زیادی داشتیم که تشکلهای اصولگرایان در مقابل چنین رفتارهایی ساکت بودند، ولی الان در پایان چهارسال اول و شروع چهارسال دوم ابراز نگرانی میکنند؟
خیلی واضح است. آقای خامنهای خط قرمزی را مشخص کرده بودند در داخل نظام جمهوری اسلامی، که عبارت بود از زیر سؤال بردن انتخابات و در واقع مشروعیت دولت. به نظر میآید که تشکلهای محافظهکاری که خود را ملزم به تبعیت از رهبری میدانستند و میدانند هم، تا روز تحلیف صبر کردند.
به این خاطر که ظاهراً نمیخواستند قبل از اینکه مراسم تحلیف صورت بگیرد و مجلس رئیس جمهور را به عنوان مسئول رسمی قوه مجریه کشور تأیید کند، نمیخواستند عملکرد و صلاحیت و به طور غیرمستقیم مشروعیت او را زیر سؤال ببرند. به نظر میآید که آنها از زمان انتخابات، مدتها تحقیر را تحمل کردند و الان دیگر دارند انتقاداتشان را بیان میکنند و میشود انتظار داشت در آینده هم بیشتر بیان کنند.
پس میشود اینطور تفسیر کرد که همین بیتوجهیهای آقای احمدینژاد به خواسته اصلی این گروههای اصولگرا بوده که وادار کرده مثلاً آقای عسگراولادی را که در نامهاش بنویسد رفتار شما بعد از انتخابات یک بار مضاعفی بر گرفتاریهای گذشته شده؟
بله. همین طور است. مخصوصاً که توجه داشته باشید حمایتی که این گروهها از آقای احمدینژاد انجام دادند از قبل از انتخابات، برای آنها حمایت بسیار پرهزینهای بوده. یعنی آنها بسیار مشکل داشتند که هواداران خود را قانع کنند که احمدینژاد بهترین انتخاب است.
آقای احمدینژادی که حتی رفتارش بعد از انتخابات به شیوهای به شیوهای مستبدانه و خودرأیانه شد که خیلی از محافظهکاران این احساس را داشتند که ظاهراً ایشان حتی خودشان را هم سطح رهبری میداند. با وجود این، جناح محافظهکار برای نشکستن رأی آقای احمدینژاد در انتخابات در مقابل اصلاحطلبان و برای اطاعت از رهبری، تمام هزینههای حمایت از این رئیس جمهور را [به جان خرید]، رئیس جمهوری که دولتش مکرر حاشیهساز شده بود، خودش مرتب اقداماتی انجام داده بود که مورد تمسخر رسانههای گروهی در داخل و خارج قرار گرفته بود...
با تمام این هزینههایی که ایشان ایجاد کرده بود، اینها [اصولگرایان] حمایت خود را از آقای احمدی نژاد ادامه دادند ولی واقعیت این است که ادامه این حمایت بیقید و شرط دیگر برای مجموعه جناح محافظهکار ممکن نخواهد بود.
میشود اینطور نتیجه گرفت که با انتشار این نامه، تشکلهای اصولگرا، که از آقای احمدینژاد حمایت کرده بودند، در حال حاضر به دنبال سهمشان در موازنه قدرت هستند یا نه؟
به هرحال آنها سهم خودشان را از آقای احمدینژاد میخواهند. ولی واقعیت این است که خیلی امیدی ندارند. آنها به نظر میآید که بیشتر این را میخواهند که بیش از این توسط آقای احمدینژاد مورد تحقیر قرار نگیرند. در درجه دوم نگران هم هستند که خودسری آقای احمدینژاد، حتی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران به حد عجیبی رسیده که نمیشود انتظار داشت که به راحتی تحمل شود.
حسین باستانی تحلیلگر مسایل سیاسی در پاریس، انتشار چنین نامهای آنهم در این شرایط را ترس از تکرار رفتار تحقیرآمیز محمود احمدینژاد با گروههای اصولگرا میداند.
آقای باستانی در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ گفته است.
رادیو فردا: آقای باستانی، ارزیابی شما از بیانیه جبهه پیروان امام و رهبری چیست؟
حسین باستانی: بخشی از این بیانیه به رفتار آقای احمدینژاد در چهار سال اول ریاست جمهوری ایشان اشاره دارد. رفتاری که مشخصه بارز آن این بود که به نظر میآید ایشان خیلی اهل هماهنگی با نهادهای دیگر داخل حکومت نیستند. به عبارت دیگر ما شاهد این بودیم که آقای احمدینژاد به کرات نهادهای نظارتی کشور را به نوعی دور میزد.
مخصوصاً در سال آخر مسئولیت آقای احمدینژاد، به دفعات خبرهایی منتشر میشد که حکایت از تذکرات فرضاً سازمان بازرسی کل کشور یا دیوان محاسبات کل کشور به دولت آقای احمدینژاد یا شخص ایشان داشت، در خصوص مواردی مثل نحوه هزینه کردن بودجه. همچنین شاهد این بودیم که مجلس به دفعات با رئیس جمهور درگیر شد.
کل این سوابق را بگذارید در کنار رفتار آقای احمدینژاد بعد از انتخابات. این رفتار حاکی از این بود که ایشان نه تنها ظاهراً قصد تصحیح رویه گذشته را ندارد، بلکه حتی رفتارش در خصوص بقیه نهادهای نظام و بقیه محافظهکاران، تهاجمیتر و متکبرانهتر شده است. نمونه بارز آن قضیه آقای مشایی بود. همه اینها باعث میشود که محافظهکاران نگرانیهایشان را نسبت به شیوهای که آقای احمدینژاد در چهار سال آینده رفتار خواهد کرد، ابراز کنند.
به نظر شما چرا الان چنین نامهای منتشر میشود؟ ما موارد زیادی داشتیم که تشکلهای اصولگرایان در مقابل چنین رفتارهایی ساکت بودند، ولی الان در پایان چهارسال اول و شروع چهارسال دوم ابراز نگرانی میکنند؟
خیلی واضح است. آقای خامنهای خط قرمزی را مشخص کرده بودند در داخل نظام جمهوری اسلامی، که عبارت بود از زیر سؤال بردن انتخابات و در واقع مشروعیت دولت. به نظر میآید که تشکلهای محافظهکاری که خود را ملزم به تبعیت از رهبری میدانستند و میدانند هم، تا روز تحلیف صبر کردند.
به این خاطر که ظاهراً نمیخواستند قبل از اینکه مراسم تحلیف صورت بگیرد و مجلس رئیس جمهور را به عنوان مسئول رسمی قوه مجریه کشور تأیید کند، نمیخواستند عملکرد و صلاحیت و به طور غیرمستقیم مشروعیت او را زیر سؤال ببرند. به نظر میآید که آنها از زمان انتخابات، مدتها تحقیر را تحمل کردند و الان دیگر دارند انتقاداتشان را بیان میکنند و میشود انتظار داشت در آینده هم بیشتر بیان کنند.
پس میشود اینطور تفسیر کرد که همین بیتوجهیهای آقای احمدینژاد به خواسته اصلی این گروههای اصولگرا بوده که وادار کرده مثلاً آقای عسگراولادی را که در نامهاش بنویسد رفتار شما بعد از انتخابات یک بار مضاعفی بر گرفتاریهای گذشته شده؟
بله. همین طور است. مخصوصاً که توجه داشته باشید حمایتی که این گروهها از آقای احمدینژاد انجام دادند از قبل از انتخابات، برای آنها حمایت بسیار پرهزینهای بوده. یعنی آنها بسیار مشکل داشتند که هواداران خود را قانع کنند که احمدینژاد بهترین انتخاب است.
آقای احمدینژادی که حتی رفتارش بعد از انتخابات به شیوهای به شیوهای مستبدانه و خودرأیانه شد که خیلی از محافظهکاران این احساس را داشتند که ظاهراً ایشان حتی خودشان را هم سطح رهبری میداند. با وجود این، جناح محافظهکار برای نشکستن رأی آقای احمدینژاد در انتخابات در مقابل اصلاحطلبان و برای اطاعت از رهبری، تمام هزینههای حمایت از این رئیس جمهور را [به جان خرید]، رئیس جمهوری که دولتش مکرر حاشیهساز شده بود، خودش مرتب اقداماتی انجام داده بود که مورد تمسخر رسانههای گروهی در داخل و خارج قرار گرفته بود...
با تمام این هزینههایی که ایشان ایجاد کرده بود، اینها [اصولگرایان] حمایت خود را از آقای احمدی نژاد ادامه دادند ولی واقعیت این است که ادامه این حمایت بیقید و شرط دیگر برای مجموعه جناح محافظهکار ممکن نخواهد بود.
میشود اینطور نتیجه گرفت که با انتشار این نامه، تشکلهای اصولگرا، که از آقای احمدینژاد حمایت کرده بودند، در حال حاضر به دنبال سهمشان در موازنه قدرت هستند یا نه؟
به هرحال آنها سهم خودشان را از آقای احمدینژاد میخواهند. ولی واقعیت این است که خیلی امیدی ندارند. آنها به نظر میآید که بیشتر این را میخواهند که بیش از این توسط آقای احمدینژاد مورد تحقیر قرار نگیرند. در درجه دوم نگران هم هستند که خودسری آقای احمدینژاد، حتی در چارچوب نظام جمهوری اسلامی ایران به حد عجیبی رسیده که نمیشود انتظار داشت که به راحتی تحمل شود.