دور جدید مذاکرات صلحی که قرار است از این هفته با شرکت رهبران اسرائیلی و فلسطینی پس از دو سال رکود از سرگرفته شود، با جبههبندی دوباره راستگرایان در اسرائیل و ایران روبهرو شده است.
در این صفآرایی مشترک علیه روند صلح خاورمیانه، از تهران تا سرزمینهای فلسطینی و اسرائیل، برخی جناحها به نکوهش شدید «سازشکاران» و حتی تهدید آنها پرداختهاند.
در روزی که در تهران علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران با «سازشکار» خواندن محمود عباس و یارانش، نسبت به «قطع دست سازشکاران با بازوان پرتوان مقاومت» سخن گفت، در اسرائیل نیز رهبر حزب مذهبی «شاس» ابو مازن را «دشمن» نامید و گفت: «از خدا میخواهم که این دشمنان خبیث را از روی زمین بردارد و همه فلسطینیها با سایر دشمنان ملت یهود هرچه زودتر بمیرند».
به گزارش خبرگزاریهای مهر، ایسنا و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، علی لاریجانی شنبه در سخنانی در «گردهمایی مجمع اتحادیه دانشجویان جهان اسلام» گفت: «گروهی (در میان فلسطینیها) که برای مذاکره با اسرائیل آماده میشوند، باید بدانند در تاریخ افتضاح بزرگی برای خود به ثبت میرسانند چرا که این رژیم (اسرائیل) در دوره سرازیری قرار دارد و آنها به جای هل دادن میخواهند دستش را بگیرند».
رئیس مجلس ایران با «جعلی» خواندن موجودیت اسرائیل، اضافه کرد که «اگر آمریکاییها بخواهند که دستهای تصنعی بر سر میز مذاکره ایجاد کنند که دست اسرائیل را در سراشیبی سقوط بگیرند، باید بداند که نیروهای قوی مردمی هستند که این دستهای تصنعی را قطع میکنند».
آقای لاریجانی همچنین گفت که «مذاکرات سازش، کمک به مردم فلسطین نیست بلکه کمک به رژیم صهیونیستی است... و نباید گذاشت که در شرایط تاریک، عدهای فرصتطلب با سرنوشت فلسطین بازی کنند و تمام حیثیت مردم فلسطین به مزایده گذاشته شود».
آقای لاریجانی مسئله فلسطین را «مسئلهای عربی، مسئلهای اسلامی و مسئلهای انسانی» نامید و گفت: «چرا میخواهید آن را در لفافه سیاسی بپیچانید؟... نباید اشتباهات گذشته تکرار شوند... از سرنوشت مذاکرات صلح از کمپ دیوید تا آناپولیس باید درس عبرت بگیرید و نباید دوباره به اسرائیل فضای تنفس مصنوعی بدهید».
آقای لاریجانی با هشدارتلویحی به محمود عباس گفت: «دستهای قوی مردمی، دست مذاکرهکنندگان با اسرائیل را قطع خواهند کرد». وی محمود عباس و جنبش فتح را فاقد پایگاه مردمی در میان فلسطینیها نامید و گفت: «آنها هیچ قدرت بالفعلی و پایگاهی واقعی درون تودههای مردم فلسطین ندارند».
آقای لاریجانی که سخنرانیاش از تلویزیون دولتی ایران پخش شد، در مورد محمود عباس و جنبش فتح که با از سرگیری مذاکرات مستقیم با اسرائیل موافقت کرده، افزود که «رفتار سازشکاران فلسطینی در طول تاریخ به عنوان رفتاری ننگین ثبت خواهد شد».
جنبش فلسطینی فتح هفته گذشته در نشست کمیته اجرایی خود، ورود تشکیلات خودگردان فلسطینی به عرصه مذاکرات مستقیم با اسرائیل را تأیید کرد و اتحادیه عرب نیز به تشکیلات فلسطینی برای بازگشت به میز گفتوگوهای رودررو با اسرائیل اختیار لازم را داد.
ایران سازمانهای حماس، جهاد اسلامی آزادی فلسطین و دیگر گروههای «جبهه دهگانه مقاومت» را که مخالف روند صلح با اسرائیل هستند، «نیروی مردمی» در میان فلسطینیها میداند و با آنها مراوده دارد.
چند ساعت پس از اظهارات روز شنبه آقای لاریجانی درتهران، در بیتالمقدس (اورشلیم) نیز هاراو یدیدیا یوسف، روحانی مذهبی حزب «شاس»، محمود عباس را «دشمن ملت یهود» نامید و برای او علناً آرزوی مرگ کرد.
هاراو یوسف که از پایهگذاران حزب تندروی «شاس» نیز هست، در سخنرانی در جمع پیروان خود گفت که صلح و آرامش وقتی برای یهود برقرار میشود که دشمنان این قوم مرده باشند، و گفت: «ابومازن و همکارانش و همه فلسطینیها دشمن هستند و باید مرگشان را از خدا خواست».
حزب «شاس» حزبی مهم در ائتلاف دولت بنیامین نتانیاهوست اما احزاب تندروتر از حزب «شاس» نیز در دولت کنونی اسرائیل عضویت دارند که آنها نیز خواهان آن شدهاند که دولت بیاعتنا به روند مذاکرات سیاسی با فلسطینیها، خانهسازیها را در کرانه باختری و شرق اورشلیم، پس از ۱۰ ماه تعلیق، از سر گیرد.
درحالی که این دولت خود حائز اکثریت دستراستی است، نتانیاهو یکشنبه در نشست کابینهاش در آستانه سفر به واشینگتن برای کلید زدن روند جدید مذاکرات صلح با فلسطینیها، گفت که «اگر عزم ابومازن برای صلح جدی باشد، این بار به هدف خواهیم رسید». نتانیاهو یکشنبه گذشته نیز گفت که «همه بدبینها و منتقدان را غافلگیر خواهیم کرد و اراده جدی خود را برای صلح نشان خواهیم داد».
قرار است که پس از ۲۱ ماه، مذاکرات رودرروی اسرائیلی- فلسطینی از این هفته در واشینگتن، پایتخت آمریکا از سرگرفته شود.
چهارشنبه اول سپتامبر با حضور رهبران اسرائیل و فلسطینی، رئیسجمهور مصر و پادشاه اردن دیداری با باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا صورت خواهد گرفت و یک روز پس از آن، بنیامین نتانیاهو و محمود عباس همراه با تیم خود، در وزارت خارجه آمریکا مذاکرات صلح را از سرخواهند گرفت.
اما نه تنها نظرسنجی جدیدی در میان فلسطینیها نشان میدهد که اکثریت آنها نسبت به تحقق صلح بدبین هستند، بلکه تجربه نشان داده است هربار که روند صلح به مرحله مهم پیشرفت میرسد، اخلالهایی از سوی مخالفان در منطقه مانع از تحقق این آرزوی دیرینه میشود.
از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران که ستیز با اسرائیل را در سرلوحه برنامههای خود قرار داده، هر بار که تلاشهای صلح خاورمیانه در جریان بوده است، جناحهای تندرو در اسرائیل و ایران در صحنه عمل، جبههبندی مشترکی علیه روند صلح داشتهاند.
اوج این صفآرایی مشترک زمانی بود که بیل کلینتون همراه با یاسر عرفات، رهبر وقت فلسطینیها و اهود باراک، نخستوزیر وقت اسرائیل، در مذاکرات «کمپ دیوید دوم» کاملاً به امضای پیمان نهایی صلح نزدیک شده بودند.
اما مخالفتهای گروههای تندرو در هر دو سوی این نزاع، شرایط را در مدت زمانی کوتاه تغییر داد و حماس و جهاد اسلامی و دیگر تشکلهای مسلح درحالی که از سوی جمهوری اسلامی ایران حمایت میشدند، جنبش فتح را تضعیف کردند.
در ایران آیتالله خامنهای در آن زمان، یاسرعرفات را به خاطر مذاکرات صلح که درحال نهایی شدن به نظر میرسید، به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را «آن مردک» خطاب کرد.
گروههای دست راستی اسرائیل نیز که تظاهرات پی درپی شان از آغاز شکلگیری تشکیلات خودگردان فلسطینی در سپتامبر ۱۹۹۳ شدت گرفته بود و در نوامبر ۱۹۹۵ نیز موجب قتل اسحاق رابین، نخستوزیر وقت صلحطلب اسرائیل شده بودند، مخالفتهایشان را ادامه دادند و با فروپاشی دولت وقت اهود باراک، موجب ناکامی روند صلح شدند.
این رشته اخلالهای منطقهای، به روی کارآمدن دولت آریل شارون در پی خلع ید از دولت اهود باراک منجر شد و اندکی بعد، انتفاضه خونین الاقصی آغاز شد؛ که در آن نه تنها مرگ و میر در هر دو سوی اسرائیلی و فلسطینی ادامه داشت و یاسر عرفات نیز به شدت تضعیف شده بود، بلکه ایران مناسبات خود را با حماس و جهاد اسلامی تقویت کرد و با تقویت تشکلهای مسلح فلسطینی در غزه، زمینه برای شکافی عمیق و جدی در میان فلسطینیها فراهم شد.
زمانی که افراطگراییهای دستراستیهای اسرائیل، آریل شارون را نیز به عصیان کشاند و او حزب لیکود را ترک کرد و حزب جدیدی با نام «کادیما» برای دفاع از خروج از غزه برپا کرد، امید به از سرگیری صلح تقویت شد.
اما آریل شارون که پس از چند دهه شیوههای افراطی تازه به مسیر صلح پای نهاده بود، با بیماری مغزی روبهرو شد که پس از پنج سال نیز هنوز او را در اغمای مطلق رها کرده است.
جانشینان شارون در حزب «کادیما» در سه سال حکومت خود مذاکرات مستقیم با فلسطینیها را علیرغم مسلط شدن حماس بر باریکه غزه به مرحله پایانی نزدیک میکردند اما این بار ماجرای درگیر شدن اهود اولمرت، نخستوزیر اسرائیل در مسائل شخصی، «طناب نجات» گروههای تندرو مخالف صلح در منطقه شد.
دولت اهود اولمرت در حالی کار خود را به پایان برد که او و محمود عباس مذاکرات صلح را نهایی کرده و نقشههای قطعی مرزهای اسرائیل و فلسطین را تعیین کرده بودند. اما این بار نیز مذاکرات ناکام ماند.
ناظران همواره توجه دادهاند که منفعت مشترک برخی جناحهای ایران، راست بنیادگرا در اسرائیل و گروههای سرسخت فلسطینی مخالف صلح، یکسان بوده است. محمود عباس و یارانش بارها علناً تأکید کردهاند که گروههای حاکم بر ایران و دستراستیهای تندرو اسرائیلی عامل اخلال جدی در روند صلح خاورمیانه هستند.
محمود عباس، چندی پیش در سفری به تونس همچنین گفت که این ایران است که اجازه نمیدهد که فتح و حماس به آشتی برسند.
آیتالله خامنهای بارها در سه سال اخیر تأکید کرده است که اسماعیل هنیه، نخستوزیر دولت حماس در غزه را به رسمیت میشناسد و حکومت خود گردان فلسطینی را «غیرقانونی و نامشروع» نامیده است.
ایران که در مظان اتهام حمایت تسلیحاتی از حماس و گروههای همسو با آن است، با پشتیبانی مالی از حماس نیز در سالهای اخیر به تقویت این گروه پرداخت.
در روزهای اخیر نیز گروههای دهگانه «جبهه مقاومت» فلسطین و در صدر آنها، خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس با تشکیل نشستی در دمشق «سوگند» خوردند که مانع از موفقیت مذاکرات صلح شوند. تظاهرات با فراخوان حماس نیز در باریکه غزه در روزهای اخیر در آستانه از سرگیری روند صلح شدت گرفته است.
برای کسانی که در منطقه تلاشهای سیاسی را دنبال میکنند، هربار از سرگیری روند صلح تنها به مفهوم زنده شدن امید برای تحقق صلح نیست بلکه این نگرانی را نیز به وجود میآورد که در صورت جدی شدن روند صلح، اقدامات گروههای تندرو در سراسر منطقه، کشتارهای تازهای را در پی آورد؛ امید و بیم توامانی که این بار نیز روند جدید صلح را همراه میکند.
در این صفآرایی مشترک علیه روند صلح خاورمیانه، از تهران تا سرزمینهای فلسطینی و اسرائیل، برخی جناحها به نکوهش شدید «سازشکاران» و حتی تهدید آنها پرداختهاند.
در روزی که در تهران علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی ایران با «سازشکار» خواندن محمود عباس و یارانش، نسبت به «قطع دست سازشکاران با بازوان پرتوان مقاومت» سخن گفت، در اسرائیل نیز رهبر حزب مذهبی «شاس» ابو مازن را «دشمن» نامید و گفت: «از خدا میخواهم که این دشمنان خبیث را از روی زمین بردارد و همه فلسطینیها با سایر دشمنان ملت یهود هرچه زودتر بمیرند».
به گزارش خبرگزاریهای مهر، ایسنا و صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، علی لاریجانی شنبه در سخنانی در «گردهمایی مجمع اتحادیه دانشجویان جهان اسلام» گفت: «گروهی (در میان فلسطینیها) که برای مذاکره با اسرائیل آماده میشوند، باید بدانند در تاریخ افتضاح بزرگی برای خود به ثبت میرسانند چرا که این رژیم (اسرائیل) در دوره سرازیری قرار دارد و آنها به جای هل دادن میخواهند دستش را بگیرند».
رئیس مجلس ایران با «جعلی» خواندن موجودیت اسرائیل، اضافه کرد که «اگر آمریکاییها بخواهند که دستهای تصنعی بر سر میز مذاکره ایجاد کنند که دست اسرائیل را در سراشیبی سقوط بگیرند، باید بداند که نیروهای قوی مردمی هستند که این دستهای تصنعی را قطع میکنند».
آقای لاریجانی همچنین گفت که «مذاکرات سازش، کمک به مردم فلسطین نیست بلکه کمک به رژیم صهیونیستی است... و نباید گذاشت که در شرایط تاریک، عدهای فرصتطلب با سرنوشت فلسطین بازی کنند و تمام حیثیت مردم فلسطین به مزایده گذاشته شود».
آقای لاریجانی مسئله فلسطین را «مسئلهای عربی، مسئلهای اسلامی و مسئلهای انسانی» نامید و گفت: «چرا میخواهید آن را در لفافه سیاسی بپیچانید؟... نباید اشتباهات گذشته تکرار شوند... از سرنوشت مذاکرات صلح از کمپ دیوید تا آناپولیس باید درس عبرت بگیرید و نباید دوباره به اسرائیل فضای تنفس مصنوعی بدهید».
آقای لاریجانی با هشدارتلویحی به محمود عباس گفت: «دستهای قوی مردمی، دست مذاکرهکنندگان با اسرائیل را قطع خواهند کرد». وی محمود عباس و جنبش فتح را فاقد پایگاه مردمی در میان فلسطینیها نامید و گفت: «آنها هیچ قدرت بالفعلی و پایگاهی واقعی درون تودههای مردم فلسطین ندارند».
آقای لاریجانی که سخنرانیاش از تلویزیون دولتی ایران پخش شد، در مورد محمود عباس و جنبش فتح که با از سرگیری مذاکرات مستقیم با اسرائیل موافقت کرده، افزود که «رفتار سازشکاران فلسطینی در طول تاریخ به عنوان رفتاری ننگین ثبت خواهد شد».
جنبش فلسطینی فتح هفته گذشته در نشست کمیته اجرایی خود، ورود تشکیلات خودگردان فلسطینی به عرصه مذاکرات مستقیم با اسرائیل را تأیید کرد و اتحادیه عرب نیز به تشکیلات فلسطینی برای بازگشت به میز گفتوگوهای رودررو با اسرائیل اختیار لازم را داد.
ایران سازمانهای حماس، جهاد اسلامی آزادی فلسطین و دیگر گروههای «جبهه دهگانه مقاومت» را که مخالف روند صلح با اسرائیل هستند، «نیروی مردمی» در میان فلسطینیها میداند و با آنها مراوده دارد.
چند ساعت پس از اظهارات روز شنبه آقای لاریجانی درتهران، در بیتالمقدس (اورشلیم) نیز هاراو یدیدیا یوسف، روحانی مذهبی حزب «شاس»، محمود عباس را «دشمن ملت یهود» نامید و برای او علناً آرزوی مرگ کرد.
هاراو یوسف که از پایهگذاران حزب تندروی «شاس» نیز هست، در سخنرانی در جمع پیروان خود گفت که صلح و آرامش وقتی برای یهود برقرار میشود که دشمنان این قوم مرده باشند، و گفت: «ابومازن و همکارانش و همه فلسطینیها دشمن هستند و باید مرگشان را از خدا خواست».
حزب «شاس» حزبی مهم در ائتلاف دولت بنیامین نتانیاهوست اما احزاب تندروتر از حزب «شاس» نیز در دولت کنونی اسرائیل عضویت دارند که آنها نیز خواهان آن شدهاند که دولت بیاعتنا به روند مذاکرات سیاسی با فلسطینیها، خانهسازیها را در کرانه باختری و شرق اورشلیم، پس از ۱۰ ماه تعلیق، از سر گیرد.
درحالی که این دولت خود حائز اکثریت دستراستی است، نتانیاهو یکشنبه در نشست کابینهاش در آستانه سفر به واشینگتن برای کلید زدن روند جدید مذاکرات صلح با فلسطینیها، گفت که «اگر عزم ابومازن برای صلح جدی باشد، این بار به هدف خواهیم رسید». نتانیاهو یکشنبه گذشته نیز گفت که «همه بدبینها و منتقدان را غافلگیر خواهیم کرد و اراده جدی خود را برای صلح نشان خواهیم داد».
قرار است که پس از ۲۱ ماه، مذاکرات رودرروی اسرائیلی- فلسطینی از این هفته در واشینگتن، پایتخت آمریکا از سرگرفته شود.
چهارشنبه اول سپتامبر با حضور رهبران اسرائیل و فلسطینی، رئیسجمهور مصر و پادشاه اردن دیداری با باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا صورت خواهد گرفت و یک روز پس از آن، بنیامین نتانیاهو و محمود عباس همراه با تیم خود، در وزارت خارجه آمریکا مذاکرات صلح را از سرخواهند گرفت.
اما نه تنها نظرسنجی جدیدی در میان فلسطینیها نشان میدهد که اکثریت آنها نسبت به تحقق صلح بدبین هستند، بلکه تجربه نشان داده است هربار که روند صلح به مرحله مهم پیشرفت میرسد، اخلالهایی از سوی مخالفان در منطقه مانع از تحقق این آرزوی دیرینه میشود.
از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی ایران که ستیز با اسرائیل را در سرلوحه برنامههای خود قرار داده، هر بار که تلاشهای صلح خاورمیانه در جریان بوده است، جناحهای تندرو در اسرائیل و ایران در صحنه عمل، جبههبندی مشترکی علیه روند صلح داشتهاند.
اوج این صفآرایی مشترک زمانی بود که بیل کلینتون همراه با یاسر عرفات، رهبر وقت فلسطینیها و اهود باراک، نخستوزیر وقت اسرائیل، در مذاکرات «کمپ دیوید دوم» کاملاً به امضای پیمان نهایی صلح نزدیک شده بودند.
اما مخالفتهای گروههای تندرو در هر دو سوی این نزاع، شرایط را در مدت زمانی کوتاه تغییر داد و حماس و جهاد اسلامی و دیگر تشکلهای مسلح درحالی که از سوی جمهوری اسلامی ایران حمایت میشدند، جنبش فتح را تضعیف کردند.
در ایران آیتالله خامنهای در آن زمان، یاسرعرفات را به خاطر مذاکرات صلح که درحال نهایی شدن به نظر میرسید، به شدت مورد انتقاد قرار داد و او را «آن مردک» خطاب کرد.
گروههای دست راستی اسرائیل نیز که تظاهرات پی درپی شان از آغاز شکلگیری تشکیلات خودگردان فلسطینی در سپتامبر ۱۹۹۳ شدت گرفته بود و در نوامبر ۱۹۹۵ نیز موجب قتل اسحاق رابین، نخستوزیر وقت صلحطلب اسرائیل شده بودند، مخالفتهایشان را ادامه دادند و با فروپاشی دولت وقت اهود باراک، موجب ناکامی روند صلح شدند.
این رشته اخلالهای منطقهای، به روی کارآمدن دولت آریل شارون در پی خلع ید از دولت اهود باراک منجر شد و اندکی بعد، انتفاضه خونین الاقصی آغاز شد؛ که در آن نه تنها مرگ و میر در هر دو سوی اسرائیلی و فلسطینی ادامه داشت و یاسر عرفات نیز به شدت تضعیف شده بود، بلکه ایران مناسبات خود را با حماس و جهاد اسلامی تقویت کرد و با تقویت تشکلهای مسلح فلسطینی در غزه، زمینه برای شکافی عمیق و جدی در میان فلسطینیها فراهم شد.
زمانی که افراطگراییهای دستراستیهای اسرائیل، آریل شارون را نیز به عصیان کشاند و او حزب لیکود را ترک کرد و حزب جدیدی با نام «کادیما» برای دفاع از خروج از غزه برپا کرد، امید به از سرگیری صلح تقویت شد.
اما آریل شارون که پس از چند دهه شیوههای افراطی تازه به مسیر صلح پای نهاده بود، با بیماری مغزی روبهرو شد که پس از پنج سال نیز هنوز او را در اغمای مطلق رها کرده است.
جانشینان شارون در حزب «کادیما» در سه سال حکومت خود مذاکرات مستقیم با فلسطینیها را علیرغم مسلط شدن حماس بر باریکه غزه به مرحله پایانی نزدیک میکردند اما این بار ماجرای درگیر شدن اهود اولمرت، نخستوزیر اسرائیل در مسائل شخصی، «طناب نجات» گروههای تندرو مخالف صلح در منطقه شد.
دولت اهود اولمرت در حالی کار خود را به پایان برد که او و محمود عباس مذاکرات صلح را نهایی کرده و نقشههای قطعی مرزهای اسرائیل و فلسطین را تعیین کرده بودند. اما این بار نیز مذاکرات ناکام ماند.
ناظران همواره توجه دادهاند که منفعت مشترک برخی جناحهای ایران، راست بنیادگرا در اسرائیل و گروههای سرسخت فلسطینی مخالف صلح، یکسان بوده است. محمود عباس و یارانش بارها علناً تأکید کردهاند که گروههای حاکم بر ایران و دستراستیهای تندرو اسرائیلی عامل اخلال جدی در روند صلح خاورمیانه هستند.
محمود عباس، چندی پیش در سفری به تونس همچنین گفت که این ایران است که اجازه نمیدهد که فتح و حماس به آشتی برسند.
آیتالله خامنهای بارها در سه سال اخیر تأکید کرده است که اسماعیل هنیه، نخستوزیر دولت حماس در غزه را به رسمیت میشناسد و حکومت خود گردان فلسطینی را «غیرقانونی و نامشروع» نامیده است.
ایران که در مظان اتهام حمایت تسلیحاتی از حماس و گروههای همسو با آن است، با پشتیبانی مالی از حماس نیز در سالهای اخیر به تقویت این گروه پرداخت.
در روزهای اخیر نیز گروههای دهگانه «جبهه مقاومت» فلسطین و در صدر آنها، خالد مشعل، رئیس دفتر سیاسی حماس با تشکیل نشستی در دمشق «سوگند» خوردند که مانع از موفقیت مذاکرات صلح شوند. تظاهرات با فراخوان حماس نیز در باریکه غزه در روزهای اخیر در آستانه از سرگیری روند صلح شدت گرفته است.
برای کسانی که در منطقه تلاشهای سیاسی را دنبال میکنند، هربار از سرگیری روند صلح تنها به مفهوم زنده شدن امید برای تحقق صلح نیست بلکه این نگرانی را نیز به وجود میآورد که در صورت جدی شدن روند صلح، اقدامات گروههای تندرو در سراسر منطقه، کشتارهای تازهای را در پی آورد؛ امید و بیم توامانی که این بار نیز روند جدید صلح را همراه میکند.