سالی را که پشت سر میگذاريم را میتوان از جنبه سياسی سالی پرچالش برای نيروهای سياسی و بويژه برای نيروهای جناح سکاندار حکومت ارزيابی کرد.
در نخستين روزهای سال ۱۳۸۷ مصطفی پورمحمدی وزير کشور کابينه محمود احمدینژاد کنار گذاشته شد. انتصاب علی کردان به جای مصطفی پورمحمدی نيز نتوانست مدت زيادی دوام پيدا کند و پس از آشکار شدن تقلبی بودن مدرک تحصيلی اش و استيضاح در مجلس، او نيز کنار رفت.
پس از علی کردان صادق محصولی، «معروف به سردار ميلياردی» که سابقه آشنايیاش با محمود احمدینژاد به دوران دانشجويی و جنگ باز میگردد، بر کرسی وزارت کشور تکيه زد.
از رويدادهای مهم سياسی ديگر در سال ۸۷ ادامه چند دستگی در ميان اصولگرايان بود. فراکسيون اوليه اصولگرايان در مجلس شورای اسلامی به پنج فراکسيون «اصولگرايان»، «رايحه خوش خدمت»، «پيشرفت و عدالت»، «تحولخواهان» و سرانجام «چشمانداز» تقسيم شدند.
در پی اين تغيير و تحولها در بدنه جريان اصولگرا، جدا شدن راه دوره هشتم مجلس شورای اسلامی که در اوايل سال ۸۷ شکل گرفته بود از دولت محمود احمدی نژاد، هرچه بيشتر بازتاب بيرونی پيدا کرد که سرانجام به نامه تند علی لاريجانی رئيس مجلس به محمود احمدینژاد درباره اختيارات رئيس جمهوری و مجلس، ختم شد که در روزهای آخر اسفند ماه منتشر شد.
عمدهترين اختلاف ميان دولت و مجلس بر سر تصميمهای اقتصادی دولت و بويژه لايحه هدفمند کردن يارانههاست. دولت قصد داشت با به تصويب رساندن اين لايحه در بطن لايحه بودجه سال آينده، مجوز آزادسازی قيمت حاملهای انرژی را از مجلس بگيرد و در مقابل با دادن يارانه نقدی به اقشار کم درآمد و آسيبپذير، گرانی بهای حاملهای انرژی را جبران کند.
اما مجلس با استناد به اينکه آزاد کردن بهای حاملهای انرژی میتواند تورمی غيرقابل کنترل را به دنبال داشته باشد، اين لايحه را از لايحه بودجه سال آينده جدا کرد.
نادر هوشمنديار، استاد دانشگاه تهران درباره اختلافهای درون اصولگرايان به راديو فردا میگويد رفتارهای دولتمردان است که به اين اختلافها دامن میزند: «بدنه دولت را اگر بياييم به عنوان فرض از نظر متدولوژی نگاه کنيم، اين رفتارهای دولتمردان است که کارشناسی نشده بعضی موارد را تصميم میگيرند که باعث ايجاد اختلاف نظر میشود.»
اما به رغم اختلافهای موجود ميان نيروهای حاکم در جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۸۷ ميزان فشار بر نيروهای دگرانديش اعم از دانشجويان، زنان، کارگران، ارباب مطبوعات و ديگر اقشار منتقد دولت افزايشی محسوس داشت.
از رويدادهای مهم ديگر در عرصه سياست داخلی جمهوری اسلامی، سخنرانی عباس پاليزدار در دانشگاه همدان بود که بسياری از روحانيون بلندپايه را متهم به فساد و سوء استفاده از اموال عمومی کرد. قرار است عباس پاليزدار در فروردين ماه محاکمه شود.
سفرهای پر سروصدای استانی رئيس جمهوری در سال ۸۷ دامه پيدا کرد که بسياری از منتقدان و موافقان اين سفرها و پيامدهای آن را بخود مشغول داشت.
رويداد مهم ديگر سال، آغاز رقابتهای انتخاباتی پيش از موعد بود. چند ماه مانده به انتخابات رياست جمهوری در خردادماه سال آينده در ماههای پايانی سال ۱۳۸۷ مبارزات انتخاباتی، عملاً و به شدت در جريان بود که نقطه اوج آن اعلام ورود به صحنه انتخابات از سوی ميرحسين موسوی و کنارهگيری محمد خاتمی از اين صحنه بود.
اين تحولات که در روزهای آخر، يکی پس از ديگری روی داد، بسياری از ناظران سياسی را به تعمق واداشته است که ورود ميرحسين موسوی و کنارهگيری محمد خاتمی چه معنی و پيامدی دارد. هوشنگ اسدی، روزنامه نگار در پاريس به راديو فردا میگويد تغيير قابل توجهی در ديدگاههای سه نامزد قابل مشاهده نيست بلکه تنها روشهای اين نامزدهاست که تا اندازهای با يکديگر متفاوتند.
به گفته آقای اسدی، «مهمترين حادثه سال است، نه در اينکه آقای خاتمی آمدند و رفتند، در نتيجهای که از اين رفت و آمد ايشان به دست میآيد، آرايش قوای سياسی را به کلی عوض میکند در ايران. در شرايط کنونی با سه نامزدی که الان هستند، شروع میشود از راست راست، آقای احمدینژاد، در ميانه آقای کروبی و در سمت چپ آقای مهندس موسوی. هرسه اينها چهرههای متفاوت يک تصميم، يک تصوير و يک ايدئولوژی و يک فکر هستند و فرقی نمیکند که در اصول کدامشان بيايند، فقط ممکن است در روشها تفاوتی ايجاد بشود.»
آقای اسدی ادامه میدهد: «چهره هايی که در صحنه حضور دارند، اتفاقاً در دهه شصت هم سمت داشتند. آقای موسوی نخست وزير بودند، اقای کروبی رئيس مجلس بودند. البته آقای احمدی نژاد آنموقع نبودند. هر سه نامزدی که تا اين لحظه در صحنه حضور دارند خواستار بازگشت به شعارهای انقلاب اسلامی ۵۷ هستند و هر سه می خواهند به آن هدف برسند. فکر می کنند نجات نظام در آن سمت است و در روشها البته تفاوتهايی با هم خواهند داشت.»
صادق زيباکلام، استاد دانشگاه و تحليلگر سياسی در تهران به راديو فردا می گويد که اميد اين بود که با آمدن آقای خاتمی بيش از ۱۰ ميليون نفر موسوم به اکثريت خاموش به پای صندوقهای رأی کشيده میشدند.
آقای زیباکلام میگوید: «کليد حل اين مسئله انتخابات اتفاقاً در دست اکثريت خاموش بود. آن قريب به ۲۰ ميليون بود که میتوانند رأی دهند ولی در انتخابات شرکت نکردند. در انتخابات سال ۸۴ شرکت نکردند، در انتخابات مجلس شرکت نکردند، در انتخابات شوراها شرکت نکردند. فرض من اين بود که بودن آقای خاتمی باعث میشد که بخشی از يخ اين ۲۰ ميليون شکسته شود و برای اينکه آن رأی به يک نامزد اصلاحطلب برسد با اين وضعيتی که پيش آمد، آن اکثريت خاموش را چطوری میخواهيد وارد صحنه کنيد. يعنی فیالواقع ما مانديم با آن ۱۷ ميليونی که به آقای احمدینژاد رأی دادند و با آن ۱۰ ميليونی که به آقای هاشمی رأی دادند.»
بیشک پس از تعطيلات نوروزی، بحثهای انتخاباتی دوره آينده رياست جمهوری، در دو سه ماه اول سال ۱۳۸۸، ديگر مسائل سياسی را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
در نخستين روزهای سال ۱۳۸۷ مصطفی پورمحمدی وزير کشور کابينه محمود احمدینژاد کنار گذاشته شد. انتصاب علی کردان به جای مصطفی پورمحمدی نيز نتوانست مدت زيادی دوام پيدا کند و پس از آشکار شدن تقلبی بودن مدرک تحصيلی اش و استيضاح در مجلس، او نيز کنار رفت.
پس از علی کردان صادق محصولی، «معروف به سردار ميلياردی» که سابقه آشنايیاش با محمود احمدینژاد به دوران دانشجويی و جنگ باز میگردد، بر کرسی وزارت کشور تکيه زد.
از رويدادهای مهم سياسی ديگر در سال ۸۷ ادامه چند دستگی در ميان اصولگرايان بود. فراکسيون اوليه اصولگرايان در مجلس شورای اسلامی به پنج فراکسيون «اصولگرايان»، «رايحه خوش خدمت»، «پيشرفت و عدالت»، «تحولخواهان» و سرانجام «چشمانداز» تقسيم شدند.
در پی اين تغيير و تحولها در بدنه جريان اصولگرا، جدا شدن راه دوره هشتم مجلس شورای اسلامی که در اوايل سال ۸۷ شکل گرفته بود از دولت محمود احمدی نژاد، هرچه بيشتر بازتاب بيرونی پيدا کرد که سرانجام به نامه تند علی لاريجانی رئيس مجلس به محمود احمدینژاد درباره اختيارات رئيس جمهوری و مجلس، ختم شد که در روزهای آخر اسفند ماه منتشر شد.
عمدهترين اختلاف ميان دولت و مجلس بر سر تصميمهای اقتصادی دولت و بويژه لايحه هدفمند کردن يارانههاست. دولت قصد داشت با به تصويب رساندن اين لايحه در بطن لايحه بودجه سال آينده، مجوز آزادسازی قيمت حاملهای انرژی را از مجلس بگيرد و در مقابل با دادن يارانه نقدی به اقشار کم درآمد و آسيبپذير، گرانی بهای حاملهای انرژی را جبران کند.
اما مجلس با استناد به اينکه آزاد کردن بهای حاملهای انرژی میتواند تورمی غيرقابل کنترل را به دنبال داشته باشد، اين لايحه را از لايحه بودجه سال آينده جدا کرد.
نادر هوشمنديار، استاد دانشگاه تهران درباره اختلافهای درون اصولگرايان به راديو فردا میگويد رفتارهای دولتمردان است که به اين اختلافها دامن میزند: «بدنه دولت را اگر بياييم به عنوان فرض از نظر متدولوژی نگاه کنيم، اين رفتارهای دولتمردان است که کارشناسی نشده بعضی موارد را تصميم میگيرند که باعث ايجاد اختلاف نظر میشود.»
اما به رغم اختلافهای موجود ميان نيروهای حاکم در جمهوری اسلامی، در سال ۱۳۸۷ ميزان فشار بر نيروهای دگرانديش اعم از دانشجويان، زنان، کارگران، ارباب مطبوعات و ديگر اقشار منتقد دولت افزايشی محسوس داشت.
از رويدادهای مهم ديگر در عرصه سياست داخلی جمهوری اسلامی، سخنرانی عباس پاليزدار در دانشگاه همدان بود که بسياری از روحانيون بلندپايه را متهم به فساد و سوء استفاده از اموال عمومی کرد. قرار است عباس پاليزدار در فروردين ماه محاکمه شود.
سفرهای پر سروصدای استانی رئيس جمهوری در سال ۸۷ دامه پيدا کرد که بسياری از منتقدان و موافقان اين سفرها و پيامدهای آن را بخود مشغول داشت.
رويداد مهم ديگر سال، آغاز رقابتهای انتخاباتی پيش از موعد بود. چند ماه مانده به انتخابات رياست جمهوری در خردادماه سال آينده در ماههای پايانی سال ۱۳۸۷ مبارزات انتخاباتی، عملاً و به شدت در جريان بود که نقطه اوج آن اعلام ورود به صحنه انتخابات از سوی ميرحسين موسوی و کنارهگيری محمد خاتمی از اين صحنه بود.
اين تحولات که در روزهای آخر، يکی پس از ديگری روی داد، بسياری از ناظران سياسی را به تعمق واداشته است که ورود ميرحسين موسوی و کنارهگيری محمد خاتمی چه معنی و پيامدی دارد. هوشنگ اسدی، روزنامه نگار در پاريس به راديو فردا میگويد تغيير قابل توجهی در ديدگاههای سه نامزد قابل مشاهده نيست بلکه تنها روشهای اين نامزدهاست که تا اندازهای با يکديگر متفاوتند.
به گفته آقای اسدی، «مهمترين حادثه سال است، نه در اينکه آقای خاتمی آمدند و رفتند، در نتيجهای که از اين رفت و آمد ايشان به دست میآيد، آرايش قوای سياسی را به کلی عوض میکند در ايران. در شرايط کنونی با سه نامزدی که الان هستند، شروع میشود از راست راست، آقای احمدینژاد، در ميانه آقای کروبی و در سمت چپ آقای مهندس موسوی. هرسه اينها چهرههای متفاوت يک تصميم، يک تصوير و يک ايدئولوژی و يک فکر هستند و فرقی نمیکند که در اصول کدامشان بيايند، فقط ممکن است در روشها تفاوتی ايجاد بشود.»
آقای اسدی ادامه میدهد: «چهره هايی که در صحنه حضور دارند، اتفاقاً در دهه شصت هم سمت داشتند. آقای موسوی نخست وزير بودند، اقای کروبی رئيس مجلس بودند. البته آقای احمدی نژاد آنموقع نبودند. هر سه نامزدی که تا اين لحظه در صحنه حضور دارند خواستار بازگشت به شعارهای انقلاب اسلامی ۵۷ هستند و هر سه می خواهند به آن هدف برسند. فکر می کنند نجات نظام در آن سمت است و در روشها البته تفاوتهايی با هم خواهند داشت.»
صادق زيباکلام، استاد دانشگاه و تحليلگر سياسی در تهران به راديو فردا می گويد که اميد اين بود که با آمدن آقای خاتمی بيش از ۱۰ ميليون نفر موسوم به اکثريت خاموش به پای صندوقهای رأی کشيده میشدند.
آقای زیباکلام میگوید: «کليد حل اين مسئله انتخابات اتفاقاً در دست اکثريت خاموش بود. آن قريب به ۲۰ ميليون بود که میتوانند رأی دهند ولی در انتخابات شرکت نکردند. در انتخابات سال ۸۴ شرکت نکردند، در انتخابات مجلس شرکت نکردند، در انتخابات شوراها شرکت نکردند. فرض من اين بود که بودن آقای خاتمی باعث میشد که بخشی از يخ اين ۲۰ ميليون شکسته شود و برای اينکه آن رأی به يک نامزد اصلاحطلب برسد با اين وضعيتی که پيش آمد، آن اکثريت خاموش را چطوری میخواهيد وارد صحنه کنيد. يعنی فیالواقع ما مانديم با آن ۱۷ ميليونی که به آقای احمدینژاد رأی دادند و با آن ۱۰ ميليونی که به آقای هاشمی رأی دادند.»
بیشک پس از تعطيلات نوروزی، بحثهای انتخاباتی دوره آينده رياست جمهوری، در دو سه ماه اول سال ۱۳۸۸، ديگر مسائل سياسی را تحتالشعاع قرار خواهد داد.