سی سال پس از انقلاب بهمن ۵۷ هنوز گروههای سياسی توافق کاملی بر سر نام آن ندارند. اما نسل امروز چگونه به انقلاب نگاه میکند. خاطرات ما درباره اين انقلاب از کجا شروع میشود. سحر، میثم و پروانه، سه جوان زیر ۳۰ سال تهرانی در میزگردی رادیویی به داوری درباره انقلاب و انقلابیون پرداختهاند.
سحر: اولين خاطرهای که به ياد می آورم تصوير مرگ امام در تلويزيون بود. پنج شش ساله بودم که با انقلاب آشنا شدم.
ميثم: چند ماه پيش از انقلاب بدنيا آمدم. بيشترين تصويرهايی که در ذهن ما شکل میگيرد با توجه به جنگ ايران و عراق است. فضای دفاع از کشور آميخته با انقلابی که میبايست در همه زمينهها دگرگونی ايجاد میکرد.
پروانه: من به مدرسه رفاه میرفتم. همان مدرسهای که آيتالله خمينی آمدند و از دوازدهم تا ۲۲ بهمن آنجا بودند. روی پشتبامهای اين مدرسه میدانيد که اعدامهای زيادی صورت گرفت. اول مهر ۶۷ وقتی وارد مدرسه رفاه شدم، کلاس اول بودم. مديرمان پشت بام را نشان داد و گفت اينجا همان جايی است که نصيریها و امثال او اعدام شدهاند. بعد پرچم آمريکا را آتش زدند. اتاقی را که به «اتاق امام» معروف بود، از نیمکتها خالی میکردند و ما میرفتيم آنجا؛ چون در آن دوره امام در آنجا سکنی داشتند. تصوير انقلاب برای من همان اعدامها و شلوغیها است.
چيزی که در اين سالها بيشتر به آن فکر میکنم اين است که آن عدهای که انقلاب کردند، اميدها و انگيزههای خيلی بهتر و هدفهای آرمانی و رسيدن به آزادیهای بيشتر را در ذهن داشتند. اما خيلی زود شايد کمتر از يک سال فهميدند که به هيچکدام آنها نرسيدهاند. بعد از سی سال ما هنوز همان جايی هستيم که بوديم. انقلاب برای ما يک درجا زدن بوده است.
ميثم: مردم ايران دوباره همان خواستهای مشروطه را به کرسی نشاندند و اين دستاورد کمی نبود. مردمسالاری دينی مهمترين دستاوردی است که اين انقلاب به آن رسيده است.
پروانه: تنها چيزی که از آن سه شعار اوليه مانده «جمهوری اسلامی» است.
ميثم: بسياری از نوآوریها و اختراعاتی که صورت میگيرد در سايه استقلال به دست آمده است.
سحر: ما يک پروسه سی ساله را شروع کرديم که به اين دستاوردها برسيم. آيا نمیتوانستيم با يک پروسه اصلاحات به آنها برسيم. من آن استقلال و آزادی را که آقای ميثم صحبت میکند و حتی آن جمهوری اسلامی را که پروانه میگويد نمیبينم.
پروانه (خطاب به میثم): ما کجا به استقلال رسيده ايم؟ الان چاههای نفتمان دست چينیها و اتريشیهاست. ما به آن استقلالی که بايد، نرسيدهايم. معنی آزادی را هم حداقل توی شهر و کشور خودم نديدهام. توی هرجای دنيا هم که رفتم شرمنده بودم، میگفتند تو تروريست هستی و احمدینژاد را مثال میزدند.
ميثم: اين يک نوع خودکمببينی است. بايد به خواست عمومی احترام گذاشت. مردمی که مخالف شاه بودند و به دليل ظلم پايدار و ستم نهادينه شدهای که در حکومت وجود داشت، و امکان اصلاح نبود به انقلاب دست زدند.
اما با توجه به گذشت سی سال از انقلاب، تا چه اندازه این انقلاب نیاز به بازنگری دارد؟ و اگر روند اصلاحی برای آن قائل هستید، چقدر در انتخابات پيش رو اميد هست که با يک انتخاب درست این روند شکل بگیرد؟
سحر: مشکلی که ما توی اين سی سال داشتيم اين است که لفظ انقلاب را هيچوقت برنداشتيم. ظاهراً قرار نيست اين انقلاب تمام شود و ما به يک اصلاح برسيم. ما نياز داريم به اصلاح به خاطر اينکه در اين سی سال جنگ و تحريمهای اقتصادی را داشتيم، حکومت بنيادگرايی داشتيم و الان نياز به بازنگری جدی داريم هم به قانون اساسی و هم به آن چيزی که در اين سی سال روی داده است.
پروانه: ما بايد اين بازنگری را بايد انجام دهيم. ما يک جوری انقلاب را تابو کردهايم. بايد بررسی کنيم و به مردم هم حق بدهيم که حرف ما را بپذيرند يا نه.
ميثم: ما بايد واقعيتها را آنچنانکه هست ببينيم. واقعيت اين است آيتالله خمينی پس از ده سال مسئله بازنگری قانون اساسی را در دستور کار نظام قرار دارد. فقط يک جريان انحرافی مانند آقای احمدینژاد است که انقلاب هرروزه را در دستور کار دارد. جمهوری اسلامی و بدنه نظام به هرصورت به اصلاح نيازمند است و خودش را مکلف میداند که اصلاح کند.
سحر: اولين خاطرهای که به ياد می آورم تصوير مرگ امام در تلويزيون بود. پنج شش ساله بودم که با انقلاب آشنا شدم.
ميثم: چند ماه پيش از انقلاب بدنيا آمدم. بيشترين تصويرهايی که در ذهن ما شکل میگيرد با توجه به جنگ ايران و عراق است. فضای دفاع از کشور آميخته با انقلابی که میبايست در همه زمينهها دگرگونی ايجاد میکرد.
پروانه: من به مدرسه رفاه میرفتم. همان مدرسهای که آيتالله خمينی آمدند و از دوازدهم تا ۲۲ بهمن آنجا بودند. روی پشتبامهای اين مدرسه میدانيد که اعدامهای زيادی صورت گرفت. اول مهر ۶۷ وقتی وارد مدرسه رفاه شدم، کلاس اول بودم. مديرمان پشت بام را نشان داد و گفت اينجا همان جايی است که نصيریها و امثال او اعدام شدهاند. بعد پرچم آمريکا را آتش زدند. اتاقی را که به «اتاق امام» معروف بود، از نیمکتها خالی میکردند و ما میرفتيم آنجا؛ چون در آن دوره امام در آنجا سکنی داشتند. تصوير انقلاب برای من همان اعدامها و شلوغیها است.
چيزی که در اين سالها بيشتر به آن فکر میکنم اين است که آن عدهای که انقلاب کردند، اميدها و انگيزههای خيلی بهتر و هدفهای آرمانی و رسيدن به آزادیهای بيشتر را در ذهن داشتند. اما خيلی زود شايد کمتر از يک سال فهميدند که به هيچکدام آنها نرسيدهاند. بعد از سی سال ما هنوز همان جايی هستيم که بوديم. انقلاب برای ما يک درجا زدن بوده است.
ميثم: مردم ايران دوباره همان خواستهای مشروطه را به کرسی نشاندند و اين دستاورد کمی نبود. مردمسالاری دينی مهمترين دستاوردی است که اين انقلاب به آن رسيده است.
پروانه: تنها چيزی که از آن سه شعار اوليه مانده «جمهوری اسلامی» است.
ميثم: بسياری از نوآوریها و اختراعاتی که صورت میگيرد در سايه استقلال به دست آمده است.
سحر: ما يک پروسه سی ساله را شروع کرديم که به اين دستاوردها برسيم. آيا نمیتوانستيم با يک پروسه اصلاحات به آنها برسيم. من آن استقلال و آزادی را که آقای ميثم صحبت میکند و حتی آن جمهوری اسلامی را که پروانه میگويد نمیبينم.
میثم معتقد است که بايد به خواست عمومی احترام گذاشت. مردمی که مخالف شاه بودند و به دليل ظلم پايدار و ستم نهادينه شدهای که در حکومت وجود داشت، و امکان اصلاح نبود به انقلاب دست زدند.
ميثم: اين يک نوع خودکمببينی است. بايد به خواست عمومی احترام گذاشت. مردمی که مخالف شاه بودند و به دليل ظلم پايدار و ستم نهادينه شدهای که در حکومت وجود داشت، و امکان اصلاح نبود به انقلاب دست زدند.
اما با توجه به گذشت سی سال از انقلاب، تا چه اندازه این انقلاب نیاز به بازنگری دارد؟ و اگر روند اصلاحی برای آن قائل هستید، چقدر در انتخابات پيش رو اميد هست که با يک انتخاب درست این روند شکل بگیرد؟
سحر: مشکلی که ما توی اين سی سال داشتيم اين است که لفظ انقلاب را هيچوقت برنداشتيم. ظاهراً قرار نيست اين انقلاب تمام شود و ما به يک اصلاح برسيم. ما نياز داريم به اصلاح به خاطر اينکه در اين سی سال جنگ و تحريمهای اقتصادی را داشتيم، حکومت بنيادگرايی داشتيم و الان نياز به بازنگری جدی داريم هم به قانون اساسی و هم به آن چيزی که در اين سی سال روی داده است.
پروانه: ما بايد اين بازنگری را بايد انجام دهيم. ما يک جوری انقلاب را تابو کردهايم. بايد بررسی کنيم و به مردم هم حق بدهيم که حرف ما را بپذيرند يا نه.
ميثم: ما بايد واقعيتها را آنچنانکه هست ببينيم. واقعيت اين است آيتالله خمينی پس از ده سال مسئله بازنگری قانون اساسی را در دستور کار نظام قرار دارد. فقط يک جريان انحرافی مانند آقای احمدینژاد است که انقلاب هرروزه را در دستور کار دارد. جمهوری اسلامی و بدنه نظام به هرصورت به اصلاح نيازمند است و خودش را مکلف میداند که اصلاح کند.