گروه مادران عزادار متشکل از مادرانی است که در پی گردهمايیهای اعتراضی خردادماه سال جاری و کشته و زندانی شدن شماری از جوانان به صورت خودجوش شکل گرفت.
خديجه مقدم، فعال مسائل زنان در تهران در گفتوگو با راديو فردا از گردهماییهای مادران میگوید.
رادیو فردا: خانم مقدم گروه مادران عزادار در تهران چگونه شکل گرفت؟
خدیجه مقدم: بعد از کشته شدن ندا آقا سلطان در سی خرداد امسال پس از انتخابات و کشته شدن تعدادی از فرزندانمان در خيابان آزادی در روز ۲۵ خرداد، به صورت خودجوش چند نفر از مادران که بچههايشان هم در زندان بودند، حرکت مسالمت آميز اعتراضی را آغاز کردند.
در روز هفت تير، يک هفته پس از کشته شدن ندا، اين حرکت در پارک لاله آغاز شد. اين اقدام با سرکوب شديد نيروهای امنيتی روبرو شد و بيست تن از مادران را دستگير کردند. ولی اين حرکت به راه خود ادامه داد.
البته يک هفته بعد آنها را آزاد کردند. الان چهاردهمين هفته است که اين حرکت به طور مستمر دارد تکرار میشود. شروع اين حرکت به خاطر آن بود که کشتهشدگان فراموش نشوند. خونشان پايمال نشود. زندانيان عقيدتی آزاد شوند. الان در جامعه نگرانی از تجاوز و شکنجه وجود دارد و برای ما قابل تحمل نيست که اين تعداد زندانی داشته باشيم که جرمی هم مرتکب نشدهاند.
ديگر اينکه ما خواهان مجازات آمران و عاملان اين قتلها هستيم. امروز دو سال است که پدر و مادر زهرا بنیيعقوب میدوند و هنوز به نتيجهای نرسيدهاند. قبل از آن هم البته ماجرای زهرا کاظمی بود. کسانی که در سالهای ۶۷ فرزندان خود را از دست دادند. حتی کسانی که در سال ۶۰ کسی را از دست دادند. اينها وقتی متوجه میشوند، میآيند و با مادران عزادار همدردی میکنند.
راز ماندگاری اين حرکت در خود جوش بودن آن است و اينکه رهبری متمرکزی ندارد. چرا که اين حرکت حرکتی مبتنی بر انديشه سياسی و دينی خاصی نيست و تنها خواست آن آزادی زندانيان عقيدتی و مجازات عاملان قتلها است. از سوی ديگر به دليل مسالمتآميز بودن آن، حرکتی ماندگار است.
به نظر من راز ماندگاریاش سادگی آن است. راز ماندگاریاش مادرانه بودن آن است. عمق آن است. هوشمندی آن است. در اثر تکرار ماندگار شد. همين که اين مادران حق تجمع را که يک حق دموکراسی خواهانه است، موقت هم گرفته باشند، قدم مثبتی در مبارزات مسالمتآميز مردم است.
هفتههای اول خيلی مورد سؤال قرار گرفتيم. ولی الان همه آنها که در پارک لاله هستند میدانند که مادران عزادار روزهای شنبه به پارک میآيند. خيلیها میآيند و روی نيمکت دور استخر مینشينند و به شيوههای مختلف سعی میکنند با ما اعلام همبستگی کنند. جالب است که شنبهها مرکزی برای اطلاعرسانی شده است. اکثر مادران که ايميل ندارند و اهل رفتن به اينترنت و سايتهای مختلف نيستند، خبرها را از هم میگيرند و يا خبرها را میآورند. هفته پيش مادر منصور اسانلو آمده بودند. مادران ديگر او را در آغوش گرفتند و اظهار همدردی کردند با او که فرزندش سه سال است در زندان به سر میبرد.
شماری از جوانان هم وبلاگی برای مادران عزادار درست کردهاند که اخبار را در آنجا منعکس میکنند.
از دیگر سو، شعارهايی که مادران روز قدس به دست گرفته بودند نشان میداد که چگونه اين مادران هوشمندانه دارند جنبش زنان را به جنبش دموکراسیخواهی مردم پيوند میزنند. دارند به مردم میگويند که خشونت چيز بدی است. حتی به جای شعار مرگ بر ديکتاتور، میگفتند مرگ بر ديکتاتوری. سعی میکردند ديکتاتوری را محکوم کنند نه يک فرد را. يا شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران را مادران تبديل کرده بودند به هم غزه هم لبنان جانم فدای ايران.
فرهنگ صلح و ضد خشونت در ايران کار نشده. هميشه در معرض خشونت بودهايم. حتی خودمان به خودمان خشونت روا داشتهايم.
به عقيده من حتی يک نفر هم می تواند اعتراضی کند که تأثيرگذار باشد. خيلی جاها ديديم که يک نفر رفته دم سازمان ملل و خواستش را اعلام کرده است. من فکر می کنم که خود مادران بايد بگويند که ادامه حرکت به چه صورت باشد.
مادران عزادار همچنین نامهای به صادق لاريجانی رئيس قوه قضائيه دادهاند و خواستار شدهاند مرکزی غيردولتی برای مشارکتهای مردمی در قوه قضائيه تشکيل شود که دختران و زنانی که مورد شکنجه قرار گرفتهاند به آن مرکز مراجعه کنند و پیگيری کنند.
من بر این باورم که مادران عزادار در راه خود مصمم هستند و نخواهند گذاشت خون بچههايشان به فراموشی سپرده شود.
خديجه مقدم، فعال مسائل زنان در تهران در گفتوگو با راديو فردا از گردهماییهای مادران میگوید.
رادیو فردا: خانم مقدم گروه مادران عزادار در تهران چگونه شکل گرفت؟
خدیجه مقدم: بعد از کشته شدن ندا آقا سلطان در سی خرداد امسال پس از انتخابات و کشته شدن تعدادی از فرزندانمان در خيابان آزادی در روز ۲۵ خرداد، به صورت خودجوش چند نفر از مادران که بچههايشان هم در زندان بودند، حرکت مسالمت آميز اعتراضی را آغاز کردند.
در روز هفت تير، يک هفته پس از کشته شدن ندا، اين حرکت در پارک لاله آغاز شد. اين اقدام با سرکوب شديد نيروهای امنيتی روبرو شد و بيست تن از مادران را دستگير کردند. ولی اين حرکت به راه خود ادامه داد.
البته يک هفته بعد آنها را آزاد کردند. الان چهاردهمين هفته است که اين حرکت به طور مستمر دارد تکرار میشود. شروع اين حرکت به خاطر آن بود که کشتهشدگان فراموش نشوند. خونشان پايمال نشود. زندانيان عقيدتی آزاد شوند. الان در جامعه نگرانی از تجاوز و شکنجه وجود دارد و برای ما قابل تحمل نيست که اين تعداد زندانی داشته باشيم که جرمی هم مرتکب نشدهاند.
ديگر اينکه ما خواهان مجازات آمران و عاملان اين قتلها هستيم. امروز دو سال است که پدر و مادر زهرا بنیيعقوب میدوند و هنوز به نتيجهای نرسيدهاند. قبل از آن هم البته ماجرای زهرا کاظمی بود. کسانی که در سالهای ۶۷ فرزندان خود را از دست دادند. حتی کسانی که در سال ۶۰ کسی را از دست دادند. اينها وقتی متوجه میشوند، میآيند و با مادران عزادار همدردی میکنند.
- خانم مقدم، راز ماندگاری این حرکت در چیست؟
راز ماندگاری اين حرکت در خود جوش بودن آن است و اينکه رهبری متمرکزی ندارد. چرا که اين حرکت حرکتی مبتنی بر انديشه سياسی و دينی خاصی نيست و تنها خواست آن آزادی زندانيان عقيدتی و مجازات عاملان قتلها است. از سوی ديگر به دليل مسالمتآميز بودن آن، حرکتی ماندگار است.
به نظر من راز ماندگاریاش سادگی آن است. راز ماندگاریاش مادرانه بودن آن است. عمق آن است. هوشمندی آن است. در اثر تکرار ماندگار شد. همين که اين مادران حق تجمع را که يک حق دموکراسی خواهانه است، موقت هم گرفته باشند، قدم مثبتی در مبارزات مسالمتآميز مردم است.
- عکسالعمل مردم که بی خبر از کار مادران عزادار هستند و شاهد اين حرکت در پارک لاله، چيست؟ آيا از طرف مردم عادی مورد سئوال هم قرار گرفتيد؟
هفتههای اول خيلی مورد سؤال قرار گرفتيم. ولی الان همه آنها که در پارک لاله هستند میدانند که مادران عزادار روزهای شنبه به پارک میآيند. خيلیها میآيند و روی نيمکت دور استخر مینشينند و به شيوههای مختلف سعی میکنند با ما اعلام همبستگی کنند. جالب است که شنبهها مرکزی برای اطلاعرسانی شده است. اکثر مادران که ايميل ندارند و اهل رفتن به اينترنت و سايتهای مختلف نيستند، خبرها را از هم میگيرند و يا خبرها را میآورند. هفته پيش مادر منصور اسانلو آمده بودند. مادران ديگر او را در آغوش گرفتند و اظهار همدردی کردند با او که فرزندش سه سال است در زندان به سر میبرد.
شماری از جوانان هم وبلاگی برای مادران عزادار درست کردهاند که اخبار را در آنجا منعکس میکنند.
از دیگر سو، شعارهايی که مادران روز قدس به دست گرفته بودند نشان میداد که چگونه اين مادران هوشمندانه دارند جنبش زنان را به جنبش دموکراسیخواهی مردم پيوند میزنند. دارند به مردم میگويند که خشونت چيز بدی است. حتی به جای شعار مرگ بر ديکتاتور، میگفتند مرگ بر ديکتاتوری. سعی میکردند ديکتاتوری را محکوم کنند نه يک فرد را. يا شعار نه غزه نه لبنان جانم فدای ايران را مادران تبديل کرده بودند به هم غزه هم لبنان جانم فدای ايران.
فرهنگ صلح و ضد خشونت در ايران کار نشده. هميشه در معرض خشونت بودهايم. حتی خودمان به خودمان خشونت روا داشتهايم.
- آيا فکر میکنيد اين حرکت مسالمتآميز با حدود ۵۰ مادر در يک پارک میتواند تأثيری بگذارد؟
به عقيده من حتی يک نفر هم می تواند اعتراضی کند که تأثيرگذار باشد. خيلی جاها ديديم که يک نفر رفته دم سازمان ملل و خواستش را اعلام کرده است. من فکر می کنم که خود مادران بايد بگويند که ادامه حرکت به چه صورت باشد.
مادران عزادار همچنین نامهای به صادق لاريجانی رئيس قوه قضائيه دادهاند و خواستار شدهاند مرکزی غيردولتی برای مشارکتهای مردمی در قوه قضائيه تشکيل شود که دختران و زنانی که مورد شکنجه قرار گرفتهاند به آن مرکز مراجعه کنند و پیگيری کنند.
من بر این باورم که مادران عزادار در راه خود مصمم هستند و نخواهند گذاشت خون بچههايشان به فراموشی سپرده شود.