سفر محمود احمدینژاد به لبنان و استقبال نیروهای وابسته به حزبالله از او، گرچه با بیاعتنایی رهبران کشورهای غربی روبهرو شد، اما نظر رسانههای اروپایی و آمریکایی را به خود جلب کرد.
روزنامه فرانسوی لوموند میزان کمکهای تهران برای بازسازی جنوب لبنان را یک میلیارد دلار عنوان کرده است. در همین راستا فریدون خاوند، استاد اقتصاد در فرانسه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
گزارشهایی که منتشر شده طی دو سه روز اخیر در رابطه با سفر رئیس جمهوری اسلامی به لبنان، تنها یک ارزیابی تقریبی از این مسئله به دست میدهد. روزنامه فرانسوی «لوموند»، در آخرین شماره خود به تاریخ شانزدهم اکتبر مینویسد ایران برای بازسازی جنوب لبنان، که در جریان جنگ با اسرائیل به شدت آسیب دیده بود، نزدیک به یک میلیارد دلار هزینه کرده است از جمله برای ساختن ۶۷۰ کیلومتر راه، ۷۳ مسجد، ۴۸ پل و ۱۹ مرکز پزشکی و به همین مناسبت لبنانیها با فریاد «دکتر احمدینژاد، پدر مقاومت، جنوب لبنان سپاسگزار تو است»، از او استقبال کردند.
از طرف دیگر، در جریان همین سفر آقای احمدینژاد، که سیزدهم و چهاردهم اکتبر انجام گرفت، ایران یک وام چهار ۱۵۰ میلیون دلار برای انجام طرحهایی در زمینههای برق و آب در اختیار لبنان قرار داد. تکرار میکنم که اینها گوشهای است از کمکهای ایران به لبنان و به خصوص حجم کمکهای نظامی به حزبالله لبنان را در بر نمیگیرد...
برای توجیه کمکهایی که دولت جمهوری اسلامی در اختیار لبنان قرار میدهد، پیدا کردن دلایل اقتصادی کار بسیار دشواری است. در عرصه روابط بینالمللی، معمولاً کمکهای مالی و اقتصادی از طرف کشورهای ثروتمند در اختیار کشورهای فقیر قرار میگیرد.
سطح ثروت مردم یک کشور، از تقسیم کل تولید ناخالص داخلی بر جمعیت آن کشور به دست میآید و به این شاخص تولید سرانه گفته میشود که با دلار اندازهگیری میشود.
اگر به آمار بینالمللی، از جمله گزارشهای صندوق بینالمللی پول مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که تولید سرانه در لبنان ۹ هزار دلار است و در ایران چهار هزار و ۴۰۰ دلار. به بیان دیگر، یک ایرانی به طور متوسط نصف سطح زندگی یک لبنانی را دارد.
اگر ایران به افغانستان یا تاجیکستان کمک مالی بدهد، قابل درک است. ولی هزینه کردن یک میلیارد دلار از سوی جمهوری اسلامی برای بازسازی جنوب لبنان، مسلماً پرسشهای زیادی را در افکار عمومی ایران مطرح میکند.
کمکهای ایران به کشورهایی مثل زیمبابوه، گامبیا، نیکاراگوئه، بولیوی، تانزانیا، جمهوری دموکراتیک کنگو و غیره هم، نه تنها با اقتصاد که با هیچ منطقی نمیخواند. خود آقای احمدینژاد به عنوان یک خاطره شیرین تعریف کرده که یک پیرزن ونزوئلایی وقتی خانهای را که ایرانیها برایش ساخته بودند تحویل گرفت، از اینکه رئیس جمهوری اسلامی برایش رفاه به ارمغان آورده، تشکر کرد. بد نیست بدانیم که تولید سرانه در ایران چهار هزار و ۴۰۰ دلار است و در ونزوئلا ۱۱ هزار و ۴۰۰ دلار.
فکر میکنم که افکار عمومی ایران هم دقیقاً به همین ضربالمثل نظر دارد.
روزنامه فرانسوی لوموند میزان کمکهای تهران برای بازسازی جنوب لبنان را یک میلیارد دلار عنوان کرده است. در همین راستا فریدون خاوند، استاد اقتصاد در فرانسه به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- سفر اخیر محمود احمدینژاد به لبنان توجه رسانههای بینالمللی را جلب کرده و به ویژه کمکهای جمهوری اسلامی به حزبالله لبنان از دید این رسانهها پنهان نمانده است. حجم این کمکها چقدر است و به چه مواردی مربوط میشود؟
گزارشهایی که منتشر شده طی دو سه روز اخیر در رابطه با سفر رئیس جمهوری اسلامی به لبنان، تنها یک ارزیابی تقریبی از این مسئله به دست میدهد. روزنامه فرانسوی «لوموند»، در آخرین شماره خود به تاریخ شانزدهم اکتبر مینویسد ایران برای بازسازی جنوب لبنان، که در جریان جنگ با اسرائیل به شدت آسیب دیده بود، نزدیک به یک میلیارد دلار هزینه کرده است از جمله برای ساختن ۶۷۰ کیلومتر راه، ۷۳ مسجد، ۴۸ پل و ۱۹ مرکز پزشکی و به همین مناسبت لبنانیها با فریاد «دکتر احمدینژاد، پدر مقاومت، جنوب لبنان سپاسگزار تو است»، از او استقبال کردند.
از طرف دیگر، در جریان همین سفر آقای احمدینژاد، که سیزدهم و چهاردهم اکتبر انجام گرفت، ایران یک وام چهار ۱۵۰ میلیون دلار برای انجام طرحهایی در زمینههای برق و آب در اختیار لبنان قرار داد. تکرار میکنم که اینها گوشهای است از کمکهای ایران به لبنان و به خصوص حجم کمکهای نظامی به حزبالله لبنان را در بر نمیگیرد...
- آیا این کمکها تنها جنبه سیاسی و استراتژیک دارند یا هدفهای اقتصادی مثل مشارکت در بازار لبنان را هم در بر میگیرد؟
برای توجیه کمکهایی که دولت جمهوری اسلامی در اختیار لبنان قرار میدهد، پیدا کردن دلایل اقتصادی کار بسیار دشواری است. در عرصه روابط بینالمللی، معمولاً کمکهای مالی و اقتصادی از طرف کشورهای ثروتمند در اختیار کشورهای فقیر قرار میگیرد.
سطح ثروت مردم یک کشور، از تقسیم کل تولید ناخالص داخلی بر جمعیت آن کشور به دست میآید و به این شاخص تولید سرانه گفته میشود که با دلار اندازهگیری میشود.
اگر به آمار بینالمللی، از جمله گزارشهای صندوق بینالمللی پول مراجعه کنید، ملاحظه خواهید کرد که تولید سرانه در لبنان ۹ هزار دلار است و در ایران چهار هزار و ۴۰۰ دلار. به بیان دیگر، یک ایرانی به طور متوسط نصف سطح زندگی یک لبنانی را دارد.
اگر ایران به افغانستان یا تاجیکستان کمک مالی بدهد، قابل درک است. ولی هزینه کردن یک میلیارد دلار از سوی جمهوری اسلامی برای بازسازی جنوب لبنان، مسلماً پرسشهای زیادی را در افکار عمومی ایران مطرح میکند.
- اعطای این گونه کمکها تنها شامل لبنان میشود یا کشورهای و جنبشهای دیگری را هم در بر میگیرد؟
کمکهای ایران به کشورهایی مثل زیمبابوه، گامبیا، نیکاراگوئه، بولیوی، تانزانیا، جمهوری دموکراتیک کنگو و غیره هم، نه تنها با اقتصاد که با هیچ منطقی نمیخواند. خود آقای احمدینژاد به عنوان یک خاطره شیرین تعریف کرده که یک پیرزن ونزوئلایی وقتی خانهای را که ایرانیها برایش ساخته بودند تحویل گرفت، از اینکه رئیس جمهوری اسلامی برایش رفاه به ارمغان آورده، تشکر کرد. بد نیست بدانیم که تولید سرانه در ایران چهار هزار و ۴۰۰ دلار است و در ونزوئلا ۱۱ هزار و ۴۰۰ دلار.
- به بیان دیگر ضربالمثل «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است»، در مورد رفتار دولت ایران صدق نمیکند؟
فکر میکنم که افکار عمومی ایران هم دقیقاً به همین ضربالمثل نظر دارد.