در پاييز سال ۲۰۰۸ ميلادی، علی رغم کسادی بیسابقه بازار اقتصاد در لندن، بازار هنر کمابيش رونق خود را حفظ کرده و در اين ميان هنرمندان ايرانی حضور چشمگيری دارند.
هفتهای نيست که خبر از گشايش نمايشگاه يا فروش آثار هنری ايرانيان به گوش نرسد و گاه در يک شب، هم زمان دو نمايشگاه گشوده میشود.
هفته پيش خانه حراج «سادبی» در لندن، آثار بيش از ۶۰ هنرمند ايرانی را به فروش گذاشت. به علاوه در شب فروش اين آثار، پرويز تناولی، هنرمند و احيا کننده هنر مجسمهسازی در ايران، برای اولين بار جواهرهايش را در خانه «سادبی» به تماشا گذاشت.
در جستجوی گذشته
پرويز تناولی، اين بار پيش کسوت احيای هنر کهن جواهرسازی ايران شده است. او در ارتباط با اين هنر، به راديو فردا میگويد: «متأسفانه جواهرسازی در کشور ما مهجور باقی مانده است، به خصوص جواهرسازی معاصر. تا زمان قاجاريه، جواهرسازی ما بسيار درخشان است و صنعتگران ايرانی در تمام دورههای گذشته جواهرات درخشانی ساختهاند. از زمان هخامنشيان، مادها، ساسانيان وهمچنين در دوره۱۳۰۰ ساله هنرهای اسلامی، هميشه نمونههای بسيار ارزندهای به دست هنرمندان ايرانی ساخته شده است. ولی در ۴۰ يا ۵۰ سال اخير، هيچ هنرمند معاصری به اين کار اقدام نکرده است و صنعتگران ما فراوردههای غربی را تقليد کردهاند.»
آقای تناولی میافزايد: «من خوشحالم که قدمی در اين راه برداشته شده و اميدوارم هنرمندان ديگر نيز به اين بخش توجه کنند و به جواهرسازی که يکی از صنايع و هنرهای قديمی ايران است، بپردازند. حيف است که اين هنر متوقف شود و ما به کار تقليد و دنبالهروی از جواهرسازی غرب برويم. ما آنچنان فرهنگ و هنر غنی و ريشهداری داريم که تأسفآور است اگر آن را فراموش کنيم و به دنبال فرهنگ ديگران برويم و بازيافته آنها را دوباره به خورد مردم بدهيم.»
پرویز تناولی ضمن اين که معتقد است هنر گذشته ايران در هيچ زمينهای و به خصوص در هنرهای تجسمی ضعيف نيست، میگويد: «من هميشه مشتاقانه دنبال گذشتههای خودمان رفتهام و جای پای هنرمندان گذشته را پيمودهام و به نتايج بسيار هيجانانگيزی رسيدهام. متأسفانه تمام ويترينهای جواهرفروشیهای ما، کارهای کپی و دست دوم فرنگی را ارائه میدهند و هيچ نشانهای از تداوم هنر جواهرسازی وجود ندارد».
- «من هميشه مشتاقانه دنبال گذشتههای خودمان رفتهام و جای پای هنرمندان گذشته را پيمودهام و به نتايج بسيار هيجانانگيزی رسيدهام. متأسفانه تمام ويترينهای جواهرفروشیهای ما، کارهای کپی و دست دوم فرنگی را ارائه میدهند و هيچ نشانهای از تداوم هنر جواهرسازی وجود ندارد».
وی می افزاید:« بنابراين تصميم گرفتم دستی بالا بزنم و کارهايی انجام دهم و بعد از آن متوجه شدم که به راستی میتوان کارهای ارزندهای کرد و به نتيجه رسيد. اين کار را به موازات کار مجسمهسازی انجام میدادم، يعنی هر گاه فرصتی پيدا میکردم چند کار کوچک میساختم. مجموعهای که بيش از ۱۰۰ طرح متفاوت در آن به نمايش گذاشته شده بود، حاصل کار ۳۵ سال گذشته است.»
پارچه های کردی
جواهرهای پرويز تناولی را در شب افتتاح نمايشگاه آن در خانه «سادبی»، شيرين گيلد، هنرمند ايرانی مقيم لندن، که طراح لباس و پارچه است بر سر و دست مدلهای جوان و زيبا آذين بسته بود.
شيرين گيلد که کارهايش در بهترين فروشگاههای لندن در کنار طراحان طراز اول جهان جلوه میکند، نيز در طراحی لباس و پارچه از فرهنگ، تاريخ و هنر ايران الهام میگيرد.
خانم گیلد در اين زمينه به راديو فردا میگويد: «من فقط چيزهای ايرانی درست میکنم و از طرحهای کردی و لباسهای مردانه ايلياتی الهام میگيرم. در ذهن من از کودکی فقط همين چيزها بودهاست. در دوران کودکی وقتی سفرهای دور ايران میرفتم، مترسکهايی را می ديدم که هميشه لباسهايشان چهارگوش بود و اين مسئله برايم بسيار جالب بود.»
شیرین گیلد اضافه میکند: «هميشه دنبال پارچههای کردی بودم که بتوان در غرب فروخت. من اينها را از ايران آوردهام و با پارچههای غربی ادغام کردهام و با کارخانههايی کار میکنم که بزرگترين کارخانههای فروش پارچه در دنيا هستند. تمام طراحان دنيا پارچه خود را میخرند، ولی من پارچه را خودم درست میکنم، يعنی از تار و پود پارچه شروع میکنم. تفاوت من با ساير طراحان، همين مسئله است.»
شيرين گيلد در مورد کارهايش چنين توضيح میدهد: «کارهای من هميشه چهارگوش است، پوشيده و ايرانی. هميشه مردم از من میپرسند، اين لباسها از کجا آمده است؟ من از مردان کوهی خوشم میآيد و هميشه لباسهای مردانه را بيشتر دوست داشتم تا لباسهای زنانه را.»
جواهرهای پرويز تناولی مينياتوری از مجسمههای اوست، يعنی مجسمه سازی را با حفظ فرهنگ گذشته به جواهرسازی منتقل کرده است. لباسهای شيرين گيلد نيز از ايران سرچشمه میگيرد. اين کارها در کنار هم ترکيب بسيار زيبا و هماهنگی درست میکنند.
شيرين گيلد درباره اين زيبايی و هماهنگی به راديو فردا میگويد: «تنها چيزی که در اين مورد می توانم به شما بگويم اين است که من عاشق هيچ هستم و لباسهای من هيچ است و کار آقای تناولی هم هيچ است، بنابراين با هم هماهنگ هستند.»
- «تا زمان قاجاريه، جواهرسازی ما بسيار درخشان است و صنعتگران ايرانی در تمام دورههای گذشته جواهرات درخشانی ساختهاند. از زمان هخامنشيان، مادها، ساسانيان وهمچنين در دوره۱۳۰۰ ساله هنرهای اسلامی، هميشه نمونههای بسيار ارزندهای به دست هنرمندان ايرانی ساخته شده است. ولی در ۴۰ يا ۵۰ سال اخير، هيچ هنرمند معاصری به اين کار اقدام نکرده است و صنعتگران ما فراوردههای غربی را تقليد کردهاند.»
وی ضمن تأييد اين نکته که منظور از «هيچ»، يک نوع کار مينیماليستی است، درباره مدلهای زيبايی که جواهرهای آقای تناولی را به تن آنها آراسته بود، به راديو فردا میگويد: «پرويز تناولی يکی از دوستان بسيار عزيز من است. او به اتفاق خانم فريبا فرشاد به اين نتيجه رسيده بودند که اين لباسها با جواهرهای او هماهنگی دارند، زيرا هر دو مينیمال هستند.»
فريبا فرشاد، مدير مؤسسه هنری «کندل استور» که خود نيز نمايشگاههای بسياری برگزار میکند، يکی از همکاران خانه «سادبی» در برگزاری نمايشگاه و حراج آثار هنرمندان ايرانی بود. او مديريت نمايشگاه جواهرهای پرويز تناولی را نيز عهدهدار بود.
خانم فرشاد در مورد اين نمايشگاه به راديو فردا میگويد: «مهمترين بخش، برنامه جواهرهای آقای تناولی بود که توانستيم از مهمانی او استفاده کنيم و جواهرها را برای اولين بار به نمايش بگذاريم. خانم شيرين گيلد، مدلها را آراستند و توانستيم ۵۰ قطعه از جواهرهای آقای تناولی را به نمايش بگذاريم. همچنين کتاب جواهرهای پرويز تناولی نيز برای اولين بار در معرض فروش قرار گرفت و بسياری توانستند اين کتاب را تهيه کنند.»
يکی ديگر از هنرمندان بلندپايه ايران که از ديرباز به کارهای نقاشی و هنری میپرداخته، خانم منير شاهرودی (فرمانفرما) است که يکی از تابلوهای زيبايش در خانه «سادبی» میدرخشيد. او نيز با الهام از آب و خاک و گذشته ايران، هنر قديمی ديگری يعنی هنر آينه کاری را در تابلوهای مدرن و بديع به خانههای مردم بازگردانده است.
خانم شاهرودی درباره کارهايش به راديو فردا میگويد:« مسافرتهای زيادی در ايران داشتم و نقاشی هم میکردم. به تدريج به طرف نشان دادن نقاشیهای قديمیتر کشيده شدم و پشت شيشه نقاشی میکردم. اين سبک بعدها تبديل شد به نقاشی پشت شيشه که آن را با آينه ادغام میکردم.»
منیر شاهرودی میافزايد: «در سال ۱۹۷۳ يا ۱۹۷۴، کتاب فرمهای هندسی اسلامی در انگلستان و آمريکا چاپ شد و من متوجه شدم که تمام آينهکاریها وکاشیکاریهای قديمی بر اساس همين فرمهاست. بنابراين همان فرمها را انتخاب کردم و تصميم گرفتم آينهکاریهايی که در صحن امام رضا يا شاه چراغ يا قصرهای دوره قاجار وجود دارد را روی چوب بياورم و با زندگی روزمره مردم بياميزم. اين گونه به کارهای آينهکاری هندسی روی آوردم و ابتکارم اين بود که آينه را روی چوب کار کردم و اين تابلوها را به خانه مردم آوردم.»
خانم شاهرودی تأکيد می کند که ادغام چوب و تکنيک آينهکاری هندسی، سبک جديدی است که برای اولين بار توسط او استفاده شده است.
تمام هنرمندانی که آثارشان در خارج از مرزهای ايران با استقبال روبه رو شده است يک وجه مشترک دارند؛ هيچ يک دنبالهرو سبک و سياق کارهای غرب نيستند. همگی آنها يا فرهنگ و هنر قديم ايران را به صورت نوين عرضه کردهاند و يا مسايل جاری ايران را در سبک و سياقی نو قاب گرفتهاند.
رکسانه زند، مشاور هنری خاورميانه در خانه «سادبی» نيز همين نظر را دارد و به راديو فردا میگويد: «هميشه در کارهای هنری، تا حدودی از ريشههای هنری قديمی الهام گرفته میشود و نمیتوان گفت کپیبرداری نمیشود. در بزرگترين کارهای هنری نيز به گذشته رجوع شدهاست اما در کارهای بسياری از هنرمندان جديد، عناصر بسيارجالب و جديدی وجود دارد.»
رکسانه زند با اشاره به اين که بيش از نيمی از هنرمندان نمايشگاه اخير ايرانی بوده و بالاترين بها نيز متعلق به کارهای اين هنرمندان بوده، تأکيد میکند که هنرمندان ايرانی به طور کلی پيشرفت چشمگيری کردهاند و از فرهنگهای ديگر در خاورميانه جلوتر هستند.