بهزاد مهاجر ۴۷ ساله یکی دیگر از کشتهشدگان حوادث پس از انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری ایران است. خانواده آقای مهاجر پیکر او را پس از هفتهها بیخبری سرانجام در سردخانه پزشکی قانونی کهریزک یافتند.
مقامهای رسمی تعداد کشتهشدگان را ۳۰ نفر اعلام کردهاند ولی برخی معترضان به نتایج انتخابات تعداد کشتهشدگان را بیش از این تعداد میدانند و این تعداد را بیش از ۳۰۰ نفر عنوان کردهاند. گرچه علیرضا بهشتی عضو کميته پيگيری وضعيت بازداشتشدگان بعد از انتخابات، در گفتوگو با پارلمان نیوز بر این تأکید کرد که نمی توان در این زمینه آمار داد.
پیشتر نیما نامداری، خواهرزاده آقای مهاجر به رادیو فردا گفته بود که در گواهی معاينه پزشکی قانونی ثبت شده که جنازه در ۳۱ خردادماه از بيمارستان لقمان تهران به پزشکی قانونی تحويل داده شده است. آقای نامدار همچنین گفته بود که خانواده آقای مهاجر اطلاع ندارند که چه نهادی جنازه وی را به پزشکی قانونی تحویل داده است.
مهوش مهاجر خواهر بهزاد مهاجر نیز در گفتوگو با رادیو فردا، نکات دیگری در ارتباط با پیگیریهای خانواده این جانباخته حوادث پس از انتخابات در ایران میگوید.
رادیو فردا: خانم مهاجر، آخرین بار چه زمانی با برادرتان بهزاد در تماس بودید؟
مهوش مهاجر: آخرین تماس ۲۵ خرداد بود. سه چهار روز من تلفن میکردم به موبایلش، زنگ میخورد ولی جواب نمیداد. خانهاش هم که زنگ میزدم روی پیامگیر بود. جواب نمیداد. بعد از سه چهار روز موبایلش هم دیگر انگار شارژش تمام شد یا هر اتفاقی افتاد، دیگر از شبکه خارج شد. جوابی نمیداد.
نگران شدیم و از آن موقع تا حالا همه جا از دادگاه انقلاب تا اوین رفتیم. هرجا میرفتیم میگفتند بروید. خبری نبود. ما احساس میکردیم که بازداشت شده و فکر نمیکردیم این اتفاق افتاده باشد. قبلاً که پرونده تشکیل داده بودیم، گفتند بروید ده روز دیگر بیائید. روز شنبه برای اولین بار گفتیم پزشکی قانونی کهریزک سری بزنیم. البته قبلاً هم برادرم مراجعه کرده بود. ولی تصاویر را که نگاه کرده بود، چیزی دستگیرش نشده بود.
یعنی اصلاً تصویر قابل شناسایی نبود؟
نه تصویرهایی که نشانمان میدادند، تصویر ایشان نبود. تصویر کسان دیگر بود. تا روز شنبه که مراجعه کردیم دیگر تصویر او را نشان دادند. برادرم دید. گفت شما هم بیایید ببینید. من و خواهرم رفتیم دیدیم خودش است.
شما پیکر ایشان را هم دیدید؟
بله. تصویر را یک بار از جلو و یک بار از نیمرخ. [تصویر] نیمرخ بیشتر قابل رویت بود تا تصویری که از جلو گرفته بودند.
آیا آقای مهاجر در این تجمعات شرکت میکردند و شما میدانستید که امکان دارد بازداشت شده باشد؟
روز ۲۵ خرداد که با ما تماس گرفت گفت یک راهپیمایی آرامی است و مردم دارند میروند، من هم میدان آزادی هستم. دیگر بعد از آن هیچ خبری نشد. ساعت ۱۱ شب به موبایلم زنگی زده شد، شماره ایشان را دیدم آمدم جواب بدهم که قطع شد. دیگر یک بار که گرفتم بوق اشغال زد. گفتم من که عصر با او صحبت کردهام مسئلهای نیست. تماس نگرفتم تا دو سه روز بعد که متوجه شدم که ناپدید شده است.
آقای مهاجر به طور کلی فعالیت سیاسی هم میکرد؟
نه من فعالیتی از ایشان ندیده بودم.
وقتی به پزشکی قانونی مراجعه کردید، آن طور که در خبرها آمده بود، گویا با مشکلاتی برای اینکه بتوانید پیکر ایشان را تحویل بگیرید، روبهرو شدید.
نه. مشکلاتی به آن صورت نبود. روز شنبه تصویر را دیدیم. مراجعه کردیم دادگاه انقلاب. البته من دیگر در جریان نیستم. برادرم بود که پیگیر شد. نه به آن صورت، فقط یک عذرخواهی کردند.
آیا پزشکی قانونی به شما گفت که دلیل مرگ چه بود؟
نه. ما فعلاً در این مورد میخواهیم شکایت کنیم.
میتوانید بگویید دقیقاً ایشان به چه شکلی کشته شدند؟
به آن صورت به من نمیگویند. چون خواهرش هستم. ولی تصویری که دیدم احساس کردم گلوله به سینهاش خورده. سینهاش را باز کرده بودند. دهانش هم یک مقدار زخمی بود. انگار دندانهایش شکسته بود.
یعنی شما احتمال میدهید که ایشان در همان مکان کشته شده باشد یا در بازداشتگاه؟
نمیدانم چون جسد را ندیدم.
در صحبتهایی که با برادرتان داشتید ایشان عنوان کردند که امکان آثار...
ما اصلاً شوکه شدیم. روز شنبه می خواستیم به بازداشتگاه برویم و خبر از ناپدید شدنش بگیریم. یک دفعه با جسدش روبهرو شدیم. با تصویر...
یعنی به شما حتی خبر ندادند که ایشان کشته شدهاند؟
نه ما خودمان تصمیم گرفتیم که از شهرستان بیاییم تهران و شکایتی که قبلاً انجام شده بود را پیگیری کنیم. به دادگاه انقلاب مراجعه کنیم. سر راه که گفتیم اول برویم پزشکی قانونی کهریزک یک سری بزنیم. همان موقع که رفتیم متوجه شدیم که کشته شده است.
شما چطور احتمال دادید که ایشان کشته شده باشد؟ یعنی احتمال زنده بودن را نمیدادید؟
چون اصلاً همه کسانی که دستگیر شده بودند، خیلیهایشان آزاد شده بودند ولی از ایشان خبری نبود. هرجا مراجعه میکردیم، میگفتند چنین اسمی نداریم. یا از کسانی که آزاد میشدند سراغ میگرفتیم، میگفتند چنین کسی را در زندان ندیدیم.
پزشکی قانونی به شما گفت که چه کسی جسد را به آنجا تحویل داده؟
گفتند بیمارستان لقمان در تاریخ ۳۱ خرداد تحویل داده.
بیمارستان لقمان به پزشکی قانونی اعلام نکرده که دلیل مرگ ایشان چه بود؟
هنوز پیگیری نکردهایم. نمیدانیم. باید...
پزشکی قانونی چیزی در این باره به شما نگفت؟
نه چیزی نگفتهاند. چیزی هم به ما تحویل ندادند. کارت شناسایی جیبش بوده، گواهینامه، به هرحال موبایلش همراه بوده. چیزی به ما تحویل ندادند.
مقامهای رسمی تعداد کشتهشدگان را ۳۰ نفر اعلام کردهاند ولی برخی معترضان به نتایج انتخابات تعداد کشتهشدگان را بیش از این تعداد میدانند و این تعداد را بیش از ۳۰۰ نفر عنوان کردهاند. گرچه علیرضا بهشتی عضو کميته پيگيری وضعيت بازداشتشدگان بعد از انتخابات، در گفتوگو با پارلمان نیوز بر این تأکید کرد که نمی توان در این زمینه آمار داد.
پیشتر نیما نامداری، خواهرزاده آقای مهاجر به رادیو فردا گفته بود که در گواهی معاينه پزشکی قانونی ثبت شده که جنازه در ۳۱ خردادماه از بيمارستان لقمان تهران به پزشکی قانونی تحويل داده شده است. آقای نامدار همچنین گفته بود که خانواده آقای مهاجر اطلاع ندارند که چه نهادی جنازه وی را به پزشکی قانونی تحویل داده است.
مهوش مهاجر خواهر بهزاد مهاجر نیز در گفتوگو با رادیو فردا، نکات دیگری در ارتباط با پیگیریهای خانواده این جانباخته حوادث پس از انتخابات در ایران میگوید.
رادیو فردا: خانم مهاجر، آخرین بار چه زمانی با برادرتان بهزاد در تماس بودید؟
مهوش مهاجر: آخرین تماس ۲۵ خرداد بود. سه چهار روز من تلفن میکردم به موبایلش، زنگ میخورد ولی جواب نمیداد. خانهاش هم که زنگ میزدم روی پیامگیر بود. جواب نمیداد. بعد از سه چهار روز موبایلش هم دیگر انگار شارژش تمام شد یا هر اتفاقی افتاد، دیگر از شبکه خارج شد. جوابی نمیداد.
نگران شدیم و از آن موقع تا حالا همه جا از دادگاه انقلاب تا اوین رفتیم. هرجا میرفتیم میگفتند بروید. خبری نبود. ما احساس میکردیم که بازداشت شده و فکر نمیکردیم این اتفاق افتاده باشد. قبلاً که پرونده تشکیل داده بودیم، گفتند بروید ده روز دیگر بیائید. روز شنبه برای اولین بار گفتیم پزشکی قانونی کهریزک سری بزنیم. البته قبلاً هم برادرم مراجعه کرده بود. ولی تصاویر را که نگاه کرده بود، چیزی دستگیرش نشده بود.
یعنی اصلاً تصویر قابل شناسایی نبود؟
نه تصویرهایی که نشانمان میدادند، تصویر ایشان نبود. تصویر کسان دیگر بود. تا روز شنبه که مراجعه کردیم دیگر تصویر او را نشان دادند. برادرم دید. گفت شما هم بیایید ببینید. من و خواهرم رفتیم دیدیم خودش است.
شما پیکر ایشان را هم دیدید؟
بله. تصویر را یک بار از جلو و یک بار از نیمرخ. [تصویر] نیمرخ بیشتر قابل رویت بود تا تصویری که از جلو گرفته بودند.
آیا آقای مهاجر در این تجمعات شرکت میکردند و شما میدانستید که امکان دارد بازداشت شده باشد؟
روز ۲۵ خرداد که با ما تماس گرفت گفت یک راهپیمایی آرامی است و مردم دارند میروند، من هم میدان آزادی هستم. دیگر بعد از آن هیچ خبری نشد. ساعت ۱۱ شب به موبایلم زنگی زده شد، شماره ایشان را دیدم آمدم جواب بدهم که قطع شد. دیگر یک بار که گرفتم بوق اشغال زد. گفتم من که عصر با او صحبت کردهام مسئلهای نیست. تماس نگرفتم تا دو سه روز بعد که متوجه شدم که ناپدید شده است.
آقای مهاجر به طور کلی فعالیت سیاسی هم میکرد؟
نه من فعالیتی از ایشان ندیده بودم.
وقتی به پزشکی قانونی مراجعه کردید، آن طور که در خبرها آمده بود، گویا با مشکلاتی برای اینکه بتوانید پیکر ایشان را تحویل بگیرید، روبهرو شدید.
نه. مشکلاتی به آن صورت نبود. روز شنبه تصویر را دیدیم. مراجعه کردیم دادگاه انقلاب. البته من دیگر در جریان نیستم. برادرم بود که پیگیر شد. نه به آن صورت، فقط یک عذرخواهی کردند.
آیا پزشکی قانونی به شما گفت که دلیل مرگ چه بود؟
نه. ما فعلاً در این مورد میخواهیم شکایت کنیم.
میتوانید بگویید دقیقاً ایشان به چه شکلی کشته شدند؟
به آن صورت به من نمیگویند. چون خواهرش هستم. ولی تصویری که دیدم احساس کردم گلوله به سینهاش خورده. سینهاش را باز کرده بودند. دهانش هم یک مقدار زخمی بود. انگار دندانهایش شکسته بود.
یعنی شما احتمال میدهید که ایشان در همان مکان کشته شده باشد یا در بازداشتگاه؟
نمیدانم چون جسد را ندیدم.
در صحبتهایی که با برادرتان داشتید ایشان عنوان کردند که امکان آثار...
ما اصلاً شوکه شدیم. روز شنبه می خواستیم به بازداشتگاه برویم و خبر از ناپدید شدنش بگیریم. یک دفعه با جسدش روبهرو شدیم. با تصویر...
یعنی به شما حتی خبر ندادند که ایشان کشته شدهاند؟
نه ما خودمان تصمیم گرفتیم که از شهرستان بیاییم تهران و شکایتی که قبلاً انجام شده بود را پیگیری کنیم. به دادگاه انقلاب مراجعه کنیم. سر راه که گفتیم اول برویم پزشکی قانونی کهریزک یک سری بزنیم. همان موقع که رفتیم متوجه شدیم که کشته شده است.
شما چطور احتمال دادید که ایشان کشته شده باشد؟ یعنی احتمال زنده بودن را نمیدادید؟
چون اصلاً همه کسانی که دستگیر شده بودند، خیلیهایشان آزاد شده بودند ولی از ایشان خبری نبود. هرجا مراجعه میکردیم، میگفتند چنین اسمی نداریم. یا از کسانی که آزاد میشدند سراغ میگرفتیم، میگفتند چنین کسی را در زندان ندیدیم.
پزشکی قانونی به شما گفت که چه کسی جسد را به آنجا تحویل داده؟
گفتند بیمارستان لقمان در تاریخ ۳۱ خرداد تحویل داده.
بیمارستان لقمان به پزشکی قانونی اعلام نکرده که دلیل مرگ ایشان چه بود؟
هنوز پیگیری نکردهایم. نمیدانیم. باید...
پزشکی قانونی چیزی در این باره به شما نگفت؟
نه چیزی نگفتهاند. چیزی هم به ما تحویل ندادند. کارت شناسایی جیبش بوده، گواهینامه، به هرحال موبایلش همراه بوده. چیزی به ما تحویل ندادند.