پنجاهمین برنامه هفتگی «صدای دیگر» به موضوع آزار جنسی زنان در زندانها اختصاص دارد. یکی از شیوههای رایج اعترافگیری از زنان.
در این برنامه با مهرانگیز کار، حقوقدان ساکن آمریکا، و نسرین ستوده، وکیل دادگستری، درباره رنجهای اثبات آزار جنسی در دوران بازداشت گقتوگو کردهایم اما پیش از آن گفتههای فرشته قاضی را میخوانید. روزنامه نگاری که سال ۱۳۸۴ به اتهام همکاری با یک سایت اینترنتی بازداشت شد و نزدیک به دو ماه را در زندان گذراند.
خانم قاضی اینک پس از گذشت چهارسال حاضر شده است برای اولین بار از تجربیات تلخ آن روزها سخن بگوید.
رادیو فردا: خانم قاضی، احساس ناامنی جنسی در شما از کی آغاز شد؟
فرشته قاضی: دقیقاً از لحظهای که وارد بازداشتگاه شدم، نمیدانستم هنوز کجاست و متعلق به چه ارگانی است. بعداً مشخص شد که بازداشتگاهی کاملاً مخفی بوده و رئیس قوه قضائیه هم در دیداری که با وی داشتیم، [از آن] اظهار بیاطلاعی کرد.
بعد از ورود به بازداشتگاه مرا تحویل یک خانم دادند و اجازه دادند چشمبند را بردارم. اولش راحت بودم، چون یک روزنامهنگار بودم و به اتهام سیاسی همکاری با «سایت اینترنتی امروز» بازداشت شده بودم. آن خانم به من گفت که باید لباسهایم را در بیاورم و مرا به کمک دو زن دیگر وادار کردند که همه لباسهایم حتی لباسهای زیرم را در بیاورم.
مرا به صورت لخت مادرزاد بازرسی بدنی کردند و بعد اجازه دادند لباسهایم را بپوشم. این جایی بود اولین احساس ناامنی کردم. ۱۰ دقیقه بعد برای بازجویی رفتیم و در بازجوییها این احساس ناامنی بیشتر بود.
چه چیزی در بازجوییها این احساس ناامنی را تشدید میکرد؟
برای گرفتن اعتراف از من چندین بار تهدید به تجاوز جنسی شدم. به من میگفتند در زندان، مردانی هستند که مدتهاست در بازداشت به سر میبرند و توی این مدت هیچ خانمی را ندیدهاند و تشنه سکس هستند، اگر شما همکاری نکنید شما را در یک سلول با چند تا از این افراد قرار میدهیم.
هیچوقت این تهدید را عملی کردند؟
این تهدید عملی نشد ولی حس ناامنی شدیدی در من ایجاد کرد.
حس ناامنی یعنی چه؟
این یک چیز غیرقابل تشریح است، نمیتوانم تشریح کنم. وقتی آن چیزها در ذهن من زنده میشود، یخ میکنم. بازجوی من یک بیمار روانی جنسی بود. خیلیها این را گفتند. برای شکستن ما از اول شروع کرد به قبولاندن به ما که باید به رابطه سیاسی نامشروع با فلان مقام سیاسی یا فلان همکارمان اعتراف کنیم.
وقتی نمیپذیرفتیم میگفت که ما از جزئیات آن آگاهیم و بعد شروع میکرد با تمام جزئیات گویی یک فیلم سوپر سکسی را دارد برای ما تعریف میکند. میگفت شما باید این چیزها را بنویسید و امضا کنید. آیا تجاوز فقط در دخول است؟ حتی گفتن این حرف نوعی تجاوز است. تهدید به تجاوز با ذکر جزئیات این مسئله نوعی تجاوز است.
من تازه ازدواج کرده بودم و در شرایط روحی بدی بودم. روز عروسیام را در درون زندان گذراندم. بارها تهدید به این شدم که همسرم را به راحتی میکشند و یا میگفتند همسرت را میگیریم میآوریم اینجا و جلوی او به تو تجاوز میکنیم. این در شرایطی بود که من کاملاً در یک محیط ایزوله بودم و هیچ خبری از بیرون و خانواده نداشتم.
آیا این تهدیدها در تنهایی صورت میگرفت یا زمانی که متهمان دیگر هم در آنجا حضور داشتند؟
نه. بقیه متهمان نبودند. برخی موارد در اتاق بازجویی که خیلی هم کوچک بود، یکی از زنان زندانبان حضور داشت. وقتی این خانم حضور داشت، این مباحث مطرح نمیشد. بازجو حالت محترمانهتری به خود میگرفت.
برخی موارد هم بود که بازجو از این خانم میخواست که حضور نداشته باشد. یا او دنبال کاری میفرستاد، لای در را یک مقداری باز میگذاشت که به خیال خودشان حدود شرعی را مراعات کرده باشد.
در این زمانها فضای بازجویی کلاً فرق میکرد و از آن فضای سیاسی و روزنامهنگاری در میآمد و در مسائل جنسی و تهدید به تجاوز و روابط نامشروع و غیره، قرار میگرفت.
پس از تحمل این شرایط چه حسی داشتید؟
با وجود گذشت چهار سال هنوز آن روزهای تاریک را فراموش نکردهام. من بعد از این قضایا، با جنس مرد مشکل پیدا کرده بودم. به هیچ عنوان نمیتوانستم با مردی ارتباط برقرار کنم و بدون احساس ناامنی با او صحبت کنم. حتی با نزدیکترین افراد مشکل پیدا کرده بودم. تا مدتها با همسرم نمیتوانستم نزدیکیکنم. تقریباً نزدیک به دو سال تحت درمان مداوم روانپزشک بودم.
حالا بعد از چهار سال، چه شده که در مورد این اتفاق حرف میزنید؟
من قبلاً در مورد آن حرف زدهام، اما فقط در دیدار با مقامات. خیلی از کسانی که الان تکذیب میکنند و میگویند که هیچ آزار جنسی در زندانهای ایران نبوده و نیست، همه این مسائل را شنیدهاند. آنها این مسائل را میدانستند و الان تکذیب میکنند.
من در سطح عمومی چنین چیزی را منتشر نکرده بودم، ولی فکر میکنم الان فضایی است که چیزی را که خودشان میدانند باید بپذیرند. من در این چند وقت به خاطر گزارشهایی که تهیه میکنم با خیلی از خانوادههای بازداشتشدگان و کسانی که آزاد شدهاند، در ارتباط هستم. خیلی موارد را شنیدهام و دیدهام.
این اخباری که از کهریزک، اوین یا جاهای دیگر منتشر میشود، چیزی نیست که بشود به راحتی تکذیبش کرد. اینکه من الان دارم اینها را عنوان میکنم، صرفاً به خاطر این است که بگویم همین آقایانی که تکذیب میکنند، توی پرونده ما فهمیده بودند و میدانستند که چنین چیزهایی در زندانهای ایران روی میدهد.
***
نامه سرگشاده مهدی کروبی درباره تجاوز به زندانیان
«اينجانب اين مطالب را برای شما مینويسم و مصرانه میخواهم روی اين قضيه اقدام و به صورتی که صلاح میدانيد با حضرت آيتالله خامنهای مطرح فرماييد و با جديت پيگيری شود تا روشن گردد اگر چنين اتفاقی نيفتاده که انشاءالله هم نيست و بعيد میدانم باشد، اعلام شود، چرا که در همين جامعه امروز و توسط خود بچههای بازداشتی در رسانهها و سايتها در حال مطرح شدن است و معلوم نيست آيندگان چه قضاوتی با شاخ و برگ دادن آن خواهند کرد. عدهاى از افراد بازداشت شده مطرح نمودهاند كه برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نمودهاند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است. از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كردهاند به طورى كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديدهاند و در كنج خانههاى خود خزيدهاند.»
این بخشی از نامه حجتالاسلام مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی خطاب به آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری است. نامهای که انتشار آن و واکنش مقامات جمهوری اسلامی باعث شد که زنانی چون فرشته قاضی لب به سخن بگشایند و رازهایی را بگویند که سالها در موردش سکوت کرده بودند.
مهرانگیز کار، حقوقدان ساکن آمریکا، انتشار این قبیل نامهها را نشانه بیاعتمادی عمومی مردم و حتی مسئولان به قوه قضائیه میداند.
به عقیده او اگر قوه قضائیه جمهوری اسلامی در کارنامه خود نشانهای از رسیدگی به اتهاماتی از این قبیل را داشت، اکنون راه چاره، نوشتن نامه به مقامات نبود.
خانم کار ادامه میدهد: «کسی به قوه قضائیه اعتمادی ندارد. برای اینکه میدانند بخشی از قوه قضائیه زیر سلطه همان کانونهای قدرتی است که دست مأموران را باز گذاشتهاند، در شرایط چند هفته اخیر و احتمالاً به آنها آزادی عمل دادهاند که به هر شکلی که میتوانند این "قال" را بخوابانند و تمام کنند و همه چیز را آرام کنند. پس وقتی این اطلاع و علم را دارند، طبیعی است که به قوه قضائیه مراجعه نمیکنند و سعی میکنند با نهادهای بینالمللی در میان بگذارند و یا مواجه میشویم با نامه آقای کروبی. یعنی درون نهاد حاکمیت هم این بدبینی به وجود آمده و این نشانه این است که موضوع اینقدر بالا گرفته که در حاکمیت بر سر این مسائل شکاف به وجود آمده است و این شکاف جدی است».
در تعریف علمی تجاوز جنسی آوردهاند: تجاوز جنسی اصطلاحی در پزشکی قانونی و جرمشناسی جنسی است. تجاوز جنسی به معنی انجام نزدیکی جنسی با فرد بدون رضایت اوست. تجاوز جنسی درحقیقت تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست بلکه در عین حال حمله معنوی و حمله به شأن انسان است که در آن قربانی از حق خود محروم میگردد. در تجاوز لزومی ندارد که آلت تناسلی مرد در بدن زن وارد شود و جریان با وقوع انزال به پایان برده شود. بنابراین وجود پرده بکارت برای رد تجاوز کافی نیست. تشخیص تجاوز جنسی به عهده پزشکی قانونی است و این تشخیص، گاه به سبب فراوانی علائم ایجاد شده، پارگی و خونمردگی بسیار ساده و گاه به علت نبود علامت تقریباً غیرممکن است.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری در مورد شرایط زنان زندانی سیاسی در ایران میگوید: «زنان زندانی عموماً با تضییقات متعددی روبهرو هستند. از دیرباز تهدید آنها به آزار جنسی یکی از مباحث بوده است. همچنین به دلیل مسئولیتی که برای نگهداری کودکان خود دارند، ما شاهد آن هستیم که زنان، چه مجرمان عادی و چه سیاسی، با کودکان خود در زندانها به سر میبرند. این یکی از غم انگیزترین مباحث زندانیان زن سیاسی در ایران است.»
خانم ستوده معتقد است تنها نباید از آزار جنسی به عنوان بدترین شکل آن که تجاوز عملی است تعبیر کرد، بلکه تهدید به تجاوز جنسی هم از مصادیق آزار جنسی به شمار میرود. به گفته وی طبق تعریفی که در کنوانسیون منع شکنجه شده است هرگونه آزار جسمی و روانی و روحی که عرفاً برای انسانها قابل تحمل نباشد، شکنجه نامیده میشود.
خانم ستوده میافزاید: «در چنین مواردی و با وجود چنین تهدیدهایی افراد ممکن است دچار ارعاب شوند و هرکاری را که در زندان از آنها خواسته شود انجام دهند. حتی تهدید به تجاوز از مواردی است که طبق کنوانسیون منع شکنجه میتواند از مصادیق شکنجه به شمار آید.»
خانم کار نیز با نسرین ستوده هم عقیده است اما از منظری دیگر به تحلیل این برخورد میپردازد و معتقد است که برای انجام این اقدامات پیشبینیهای قانونی هم صورت گرفته است. خانم مهرانگیز معتقد است تم قضابی ایران نقش وکیل را به ویژه در اتهامات سیاسی مطابق قانون کمرنگ کرده است.
مهرانگیز کار در این مورد میگوید: «وقتی در سال ۱۳۷۸ آئین دادرسی کیفری جدیدی نوشته میشد که برپایه یکی از تبصرهها و مواد آن، قاضی میتواند وکیل را در مرحله تحقیقات راه ندهد، و حتی وکیل ساکت و خاموش حضور داشته باشد در مرحله تحقیقات، به این معناست که خواستند اساساً وقتی که قرار است متهمی را شکنجه دهند و خودشان از ابتدا میدانند که باید این متهم تحت فشار قرار گیرد، تا آنچه دلخواه آنهاست به زبان بیاورد، آمدند آیندهنگری کردند و این تبصره را گذاشتند برای اینکه دستشان باز باشد و آن متهم کاملاً تنها باشد و هیچ شاهدی ناظر نباشد بر آنچه که بر سر او میآید.
اهمیت شکستن تابوی روایت قربانی از تجاوز
خانم ستوده، با اشاره به تجربه یکی از موکلان خود که در جریان بازداشت مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، می گوید: دادسرای محلی از معرفی او به پزشکی قانونی سرباز زد. به گفته وی این یکی از مواردی است که دستگاههای دولتی برای پوشاندن شکنجهها و تجاوزها با هم دست به یکی میکنند.
خانم ستوده ضمن اشاره به مسئله «تابو» در اینگونه موارد و موارد مشابه میافزاید: «اگر تابو در این زمینه ها شکسته شود، من شک ندارم که تجاوزگران به سرعت دست از کارشان بر میدارند. من به عنوان کسی که در ایران زندگی میکند، از شکستن این تابو در روزهای اخیر خیلی خوشحالم. چون به این ترتیب کسانی که تا به حال دست به این کار میزدند متوجه میشوند که دیگر ادامه این کار ممکن نیست.»
آذر آل کنعان (معروف به نینا اقدم) را میتوان یکی از تابوشکنان دانست. زنی که در دهه ۱۳۶۰ به زندان افتاد و چند سالی است که در مجامع عمومی از تجربه تلخ خود در زندان سخن میگوید.
وی در گفتگو با رضا علامهزاده، فیلمساز ایرانی، بخشهایی از تجربه خود را بازگو کرده است: «وقتی بازجو آمد جلوی من، فکر کردم برای بازجویی میآید. اما گفت کاری میکنم که دیگر رویت نشود. دیگر از تو اطلاعات نمیخواهیم. اصلاً نمیخواهیم چیزی بگویی. بعد چادرم را کنار زد و شروع کرد به بازکردن دگمه بلوزم. فکر کردم میخواهد بترساند. چشمم بسته بود، در راهرو و دستم به شوفاژ بسته بود. گفتم چکار میکنی. با دستمال دهانم را بست. تنها چیزی که داشتم از خودم دفاع کنم پاهایم بود... مسئله تجاوز را من نتوانستهام هنوز برای خود حل کنم. میدانستم که دشمنم است و زمانی هم که شلاق میزد آنهم تجاوز بود. اما شلاق زدن را راحتتر میتوانستم تحمل کنم. دردی که کابل میدهد بعد از مدتی فراموش میشود. اما درد تجاوز و آن دستهای کثیفی که بدن مرا لمس کرده، فراموش شدنی نیست. مثل مادری میماند که جگرگوشهاش را جلویش بکشند.»
تفاوتی ندارد پنج روز قبل باشد یا پنج سال قبل. فرق نمیکند که تنها آزار جنسی باشد یا تعرض صورت گرفته باشد. به گفته نسرین ستوده مهم این است که تابو شکسته شده و قربانیان برای اعاده حقوق خود اقدام کنند.
مسئولیت قوه قضائییه در برابر قربانیان تجاوز ذر زندان و آغاز دادگری
نسرین ستوده میگوید: «دستگاه قضایی نسبت به کسانی که در سالهای گذشته مورد تجاوز قرار گرفتهاند، یا لااقل این ادعا را دارند، باید کمیسیونی تشکیل دهد. همه اینها را فرا بخواند، ادعاهای آنها را گوش بدهد و سعی کند به مدارک و دلایل آنها دسترسی پیدا کند. هرچند که داشتن مدرک و دلیل توسط این افراد بسیار دشوار است. چون اساساً این جرم، جرمی است که ماهیت مخفی و پنهانی دارد».
خانم ستوده میافزاید: «یافتن مدارک در مورد تجاوز به فعالان مدنی که در دو ماه اخیر بازداشت شدهاند، سخت نیست، زیرا هنوز آثار جرم قابل پیگیری است و میتوان همه این قربانیان را به پزشکی قانونی معرفی کرد و تاریخ تقریبی تجاوزها را با تاریخ بازداشت آنها مقایسه کرد».
وی میگوید در صورت اثبات تجاوز، مدیر بازداشتگاه و نهایتاً رئیس قوه قضائیه مسئول و پاسخگوی این تجاوزها خواهند بود.
در این برنامه با مهرانگیز کار، حقوقدان ساکن آمریکا، و نسرین ستوده، وکیل دادگستری، درباره رنجهای اثبات آزار جنسی در دوران بازداشت گقتوگو کردهایم اما پیش از آن گفتههای فرشته قاضی را میخوانید. روزنامه نگاری که سال ۱۳۸۴ به اتهام همکاری با یک سایت اینترنتی بازداشت شد و نزدیک به دو ماه را در زندان گذراند.
خانم قاضی اینک پس از گذشت چهارسال حاضر شده است برای اولین بار از تجربیات تلخ آن روزها سخن بگوید.
رادیو فردا: خانم قاضی، احساس ناامنی جنسی در شما از کی آغاز شد؟
فرشته قاضی: دقیقاً از لحظهای که وارد بازداشتگاه شدم، نمیدانستم هنوز کجاست و متعلق به چه ارگانی است. بعداً مشخص شد که بازداشتگاهی کاملاً مخفی بوده و رئیس قوه قضائیه هم در دیداری که با وی داشتیم، [از آن] اظهار بیاطلاعی کرد.
بعد از ورود به بازداشتگاه مرا تحویل یک خانم دادند و اجازه دادند چشمبند را بردارم. اولش راحت بودم، چون یک روزنامهنگار بودم و به اتهام سیاسی همکاری با «سایت اینترنتی امروز» بازداشت شده بودم. آن خانم به من گفت که باید لباسهایم را در بیاورم و مرا به کمک دو زن دیگر وادار کردند که همه لباسهایم حتی لباسهای زیرم را در بیاورم.
مرا به صورت لخت مادرزاد بازرسی بدنی کردند و بعد اجازه دادند لباسهایم را بپوشم. این جایی بود اولین احساس ناامنی کردم. ۱۰ دقیقه بعد برای بازجویی رفتیم و در بازجوییها این احساس ناامنی بیشتر بود.
چه چیزی در بازجوییها این احساس ناامنی را تشدید میکرد؟
برای گرفتن اعتراف از من چندین بار تهدید به تجاوز جنسی شدم. به من میگفتند در زندان، مردانی هستند که مدتهاست در بازداشت به سر میبرند و توی این مدت هیچ خانمی را ندیدهاند و تشنه سکس هستند، اگر شما همکاری نکنید شما را در یک سلول با چند تا از این افراد قرار میدهیم.
هیچوقت این تهدید را عملی کردند؟
این تهدید عملی نشد ولی حس ناامنی شدیدی در من ایجاد کرد.
حس ناامنی یعنی چه؟
این یک چیز غیرقابل تشریح است، نمیتوانم تشریح کنم. وقتی آن چیزها در ذهن من زنده میشود، یخ میکنم. بازجوی من یک بیمار روانی جنسی بود. خیلیها این را گفتند. برای شکستن ما از اول شروع کرد به قبولاندن به ما که باید به رابطه سیاسی نامشروع با فلان مقام سیاسی یا فلان همکارمان اعتراف کنیم.
وقتی نمیپذیرفتیم میگفت که ما از جزئیات آن آگاهیم و بعد شروع میکرد با تمام جزئیات گویی یک فیلم سوپر سکسی را دارد برای ما تعریف میکند. میگفت شما باید این چیزها را بنویسید و امضا کنید. آیا تجاوز فقط در دخول است؟ حتی گفتن این حرف نوعی تجاوز است. تهدید به تجاوز با ذکر جزئیات این مسئله نوعی تجاوز است.
من تازه ازدواج کرده بودم و در شرایط روحی بدی بودم. روز عروسیام را در درون زندان گذراندم. بارها تهدید به این شدم که همسرم را به راحتی میکشند و یا میگفتند همسرت را میگیریم میآوریم اینجا و جلوی او به تو تجاوز میکنیم. این در شرایطی بود که من کاملاً در یک محیط ایزوله بودم و هیچ خبری از بیرون و خانواده نداشتم.
آیا این تهدیدها در تنهایی صورت میگرفت یا زمانی که متهمان دیگر هم در آنجا حضور داشتند؟
نه. بقیه متهمان نبودند. برخی موارد در اتاق بازجویی که خیلی هم کوچک بود، یکی از زنان زندانبان حضور داشت. وقتی این خانم حضور داشت، این مباحث مطرح نمیشد. بازجو حالت محترمانهتری به خود میگرفت.
برخی موارد هم بود که بازجو از این خانم میخواست که حضور نداشته باشد. یا او دنبال کاری میفرستاد، لای در را یک مقداری باز میگذاشت که به خیال خودشان حدود شرعی را مراعات کرده باشد.
در این زمانها فضای بازجویی کلاً فرق میکرد و از آن فضای سیاسی و روزنامهنگاری در میآمد و در مسائل جنسی و تهدید به تجاوز و روابط نامشروع و غیره، قرار میگرفت.
پس از تحمل این شرایط چه حسی داشتید؟
با وجود گذشت چهار سال هنوز آن روزهای تاریک را فراموش نکردهام. من بعد از این قضایا، با جنس مرد مشکل پیدا کرده بودم. به هیچ عنوان نمیتوانستم با مردی ارتباط برقرار کنم و بدون احساس ناامنی با او صحبت کنم. حتی با نزدیکترین افراد مشکل پیدا کرده بودم. تا مدتها با همسرم نمیتوانستم نزدیکیکنم. تقریباً نزدیک به دو سال تحت درمان مداوم روانپزشک بودم.
حالا بعد از چهار سال، چه شده که در مورد این اتفاق حرف میزنید؟
من قبلاً در مورد آن حرف زدهام، اما فقط در دیدار با مقامات. خیلی از کسانی که الان تکذیب میکنند و میگویند که هیچ آزار جنسی در زندانهای ایران نبوده و نیست، همه این مسائل را شنیدهاند. آنها این مسائل را میدانستند و الان تکذیب میکنند.
من در سطح عمومی چنین چیزی را منتشر نکرده بودم، ولی فکر میکنم الان فضایی است که چیزی را که خودشان میدانند باید بپذیرند. من در این چند وقت به خاطر گزارشهایی که تهیه میکنم با خیلی از خانوادههای بازداشتشدگان و کسانی که آزاد شدهاند، در ارتباط هستم. خیلی موارد را شنیدهام و دیدهام.
این اخباری که از کهریزک، اوین یا جاهای دیگر منتشر میشود، چیزی نیست که بشود به راحتی تکذیبش کرد. اینکه من الان دارم اینها را عنوان میکنم، صرفاً به خاطر این است که بگویم همین آقایانی که تکذیب میکنند، توی پرونده ما فهمیده بودند و میدانستند که چنین چیزهایی در زندانهای ایران روی میدهد.
***
نامه سرگشاده مهدی کروبی درباره تجاوز به زندانیان
«اينجانب اين مطالب را برای شما مینويسم و مصرانه میخواهم روی اين قضيه اقدام و به صورتی که صلاح میدانيد با حضرت آيتالله خامنهای مطرح فرماييد و با جديت پيگيری شود تا روشن گردد اگر چنين اتفاقی نيفتاده که انشاءالله هم نيست و بعيد میدانم باشد، اعلام شود، چرا که در همين جامعه امروز و توسط خود بچههای بازداشتی در رسانهها و سايتها در حال مطرح شدن است و معلوم نيست آيندگان چه قضاوتی با شاخ و برگ دادن آن خواهند کرد. عدهاى از افراد بازداشت شده مطرح نمودهاند كه برخى افراد با دختران بازداشتى با شدتى تجاوز نمودهاند كه منجر به ايجاد جراحات و پارگى در سيستم تناسلى آنان گرديده است. از سوى ديگر افرادى به پسرهاى جوان زندانى با حالتى وحشيانه تجاوز كردهاند به طورى كه برخى دچار افسردگى و مشكلات جدى روحى و جسمى گرديدهاند و در كنج خانههاى خود خزيدهاند.»
این بخشی از نامه حجتالاسلام مهدی کروبی، رئیس دو دوره مجلس شورای اسلامی خطاب به آیتالله هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس خبرگان رهبری است. نامهای که انتشار آن و واکنش مقامات جمهوری اسلامی باعث شد که زنانی چون فرشته قاضی لب به سخن بگشایند و رازهایی را بگویند که سالها در موردش سکوت کرده بودند.
مهرانگیز کار، حقوقدان ساکن آمریکا، انتشار این قبیل نامهها را نشانه بیاعتمادی عمومی مردم و حتی مسئولان به قوه قضائیه میداند.
به عقیده او اگر قوه قضائیه جمهوری اسلامی در کارنامه خود نشانهای از رسیدگی به اتهاماتی از این قبیل را داشت، اکنون راه چاره، نوشتن نامه به مقامات نبود.
خانم کار ادامه میدهد: «کسی به قوه قضائیه اعتمادی ندارد. برای اینکه میدانند بخشی از قوه قضائیه زیر سلطه همان کانونهای قدرتی است که دست مأموران را باز گذاشتهاند، در شرایط چند هفته اخیر و احتمالاً به آنها آزادی عمل دادهاند که به هر شکلی که میتوانند این "قال" را بخوابانند و تمام کنند و همه چیز را آرام کنند. پس وقتی این اطلاع و علم را دارند، طبیعی است که به قوه قضائیه مراجعه نمیکنند و سعی میکنند با نهادهای بینالمللی در میان بگذارند و یا مواجه میشویم با نامه آقای کروبی. یعنی درون نهاد حاکمیت هم این بدبینی به وجود آمده و این نشانه این است که موضوع اینقدر بالا گرفته که در حاکمیت بر سر این مسائل شکاف به وجود آمده است و این شکاف جدی است».
در تعریف علمی تجاوز جنسی آوردهاند: تجاوز جنسی اصطلاحی در پزشکی قانونی و جرمشناسی جنسی است. تجاوز جنسی به معنی انجام نزدیکی جنسی با فرد بدون رضایت اوست. تجاوز جنسی درحقیقت تنها یک حمله فیزیکی و جنسی نیست بلکه در عین حال حمله معنوی و حمله به شأن انسان است که در آن قربانی از حق خود محروم میگردد. در تجاوز لزومی ندارد که آلت تناسلی مرد در بدن زن وارد شود و جریان با وقوع انزال به پایان برده شود. بنابراین وجود پرده بکارت برای رد تجاوز کافی نیست. تشخیص تجاوز جنسی به عهده پزشکی قانونی است و این تشخیص، گاه به سبب فراوانی علائم ایجاد شده، پارگی و خونمردگی بسیار ساده و گاه به علت نبود علامت تقریباً غیرممکن است.
نسرین ستوده، وکیل دادگستری در مورد شرایط زنان زندانی سیاسی در ایران میگوید: «زنان زندانی عموماً با تضییقات متعددی روبهرو هستند. از دیرباز تهدید آنها به آزار جنسی یکی از مباحث بوده است. همچنین به دلیل مسئولیتی که برای نگهداری کودکان خود دارند، ما شاهد آن هستیم که زنان، چه مجرمان عادی و چه سیاسی، با کودکان خود در زندانها به سر میبرند. این یکی از غم انگیزترین مباحث زندانیان زن سیاسی در ایران است.»
خانم ستوده معتقد است تنها نباید از آزار جنسی به عنوان بدترین شکل آن که تجاوز عملی است تعبیر کرد، بلکه تهدید به تجاوز جنسی هم از مصادیق آزار جنسی به شمار میرود. به گفته وی طبق تعریفی که در کنوانسیون منع شکنجه شده است هرگونه آزار جسمی و روانی و روحی که عرفاً برای انسانها قابل تحمل نباشد، شکنجه نامیده میشود.
خانم ستوده میافزاید: «در چنین مواردی و با وجود چنین تهدیدهایی افراد ممکن است دچار ارعاب شوند و هرکاری را که در زندان از آنها خواسته شود انجام دهند. حتی تهدید به تجاوز از مواردی است که طبق کنوانسیون منع شکنجه میتواند از مصادیق شکنجه به شمار آید.»
خانم کار نیز با نسرین ستوده هم عقیده است اما از منظری دیگر به تحلیل این برخورد میپردازد و معتقد است که برای انجام این اقدامات پیشبینیهای قانونی هم صورت گرفته است. خانم مهرانگیز معتقد است تم قضابی ایران نقش وکیل را به ویژه در اتهامات سیاسی مطابق قانون کمرنگ کرده است.
مهرانگیز کار در این مورد میگوید: «وقتی در سال ۱۳۷۸ آئین دادرسی کیفری جدیدی نوشته میشد که برپایه یکی از تبصرهها و مواد آن، قاضی میتواند وکیل را در مرحله تحقیقات راه ندهد، و حتی وکیل ساکت و خاموش حضور داشته باشد در مرحله تحقیقات، به این معناست که خواستند اساساً وقتی که قرار است متهمی را شکنجه دهند و خودشان از ابتدا میدانند که باید این متهم تحت فشار قرار گیرد، تا آنچه دلخواه آنهاست به زبان بیاورد، آمدند آیندهنگری کردند و این تبصره را گذاشتند برای اینکه دستشان باز باشد و آن متهم کاملاً تنها باشد و هیچ شاهدی ناظر نباشد بر آنچه که بر سر او میآید.
اهمیت شکستن تابوی روایت قربانی از تجاوز
خانم ستوده، با اشاره به تجربه یکی از موکلان خود که در جریان بازداشت مورد تجاوز جنسی قرار گرفته بود، می گوید: دادسرای محلی از معرفی او به پزشکی قانونی سرباز زد. به گفته وی این یکی از مواردی است که دستگاههای دولتی برای پوشاندن شکنجهها و تجاوزها با هم دست به یکی میکنند.
خانم ستوده ضمن اشاره به مسئله «تابو» در اینگونه موارد و موارد مشابه میافزاید: «اگر تابو در این زمینه ها شکسته شود، من شک ندارم که تجاوزگران به سرعت دست از کارشان بر میدارند. من به عنوان کسی که در ایران زندگی میکند، از شکستن این تابو در روزهای اخیر خیلی خوشحالم. چون به این ترتیب کسانی که تا به حال دست به این کار میزدند متوجه میشوند که دیگر ادامه این کار ممکن نیست.»
آذر آل کنعان (معروف به نینا اقدم) را میتوان یکی از تابوشکنان دانست. زنی که در دهه ۱۳۶۰ به زندان افتاد و چند سالی است که در مجامع عمومی از تجربه تلخ خود در زندان سخن میگوید.
وی در گفتگو با رضا علامهزاده، فیلمساز ایرانی، بخشهایی از تجربه خود را بازگو کرده است: «وقتی بازجو آمد جلوی من، فکر کردم برای بازجویی میآید. اما گفت کاری میکنم که دیگر رویت نشود. دیگر از تو اطلاعات نمیخواهیم. اصلاً نمیخواهیم چیزی بگویی. بعد چادرم را کنار زد و شروع کرد به بازکردن دگمه بلوزم. فکر کردم میخواهد بترساند. چشمم بسته بود، در راهرو و دستم به شوفاژ بسته بود. گفتم چکار میکنی. با دستمال دهانم را بست. تنها چیزی که داشتم از خودم دفاع کنم پاهایم بود... مسئله تجاوز را من نتوانستهام هنوز برای خود حل کنم. میدانستم که دشمنم است و زمانی هم که شلاق میزد آنهم تجاوز بود. اما شلاق زدن را راحتتر میتوانستم تحمل کنم. دردی که کابل میدهد بعد از مدتی فراموش میشود. اما درد تجاوز و آن دستهای کثیفی که بدن مرا لمس کرده، فراموش شدنی نیست. مثل مادری میماند که جگرگوشهاش را جلویش بکشند.»
تفاوتی ندارد پنج روز قبل باشد یا پنج سال قبل. فرق نمیکند که تنها آزار جنسی باشد یا تعرض صورت گرفته باشد. به گفته نسرین ستوده مهم این است که تابو شکسته شده و قربانیان برای اعاده حقوق خود اقدام کنند.
مسئولیت قوه قضائییه در برابر قربانیان تجاوز ذر زندان و آغاز دادگری
نسرین ستوده میگوید: «دستگاه قضایی نسبت به کسانی که در سالهای گذشته مورد تجاوز قرار گرفتهاند، یا لااقل این ادعا را دارند، باید کمیسیونی تشکیل دهد. همه اینها را فرا بخواند، ادعاهای آنها را گوش بدهد و سعی کند به مدارک و دلایل آنها دسترسی پیدا کند. هرچند که داشتن مدرک و دلیل توسط این افراد بسیار دشوار است. چون اساساً این جرم، جرمی است که ماهیت مخفی و پنهانی دارد».
خانم ستوده میافزاید: «یافتن مدارک در مورد تجاوز به فعالان مدنی که در دو ماه اخیر بازداشت شدهاند، سخت نیست، زیرا هنوز آثار جرم قابل پیگیری است و میتوان همه این قربانیان را به پزشکی قانونی معرفی کرد و تاریخ تقریبی تجاوزها را با تاریخ بازداشت آنها مقایسه کرد».
وی میگوید در صورت اثبات تجاوز، مدیر بازداشتگاه و نهایتاً رئیس قوه قضائیه مسئول و پاسخگوی این تجاوزها خواهند بود.