مسلمانان در سراسر جهان حق دارند خشمگين باشند. با وجود بهرهمندى از منابع سرشار و جمعيتى به سرعت رو به رشد ۶۰ درصد از مردان و ۷۰ درصد از زنان مسلمان جهان بىسواد هستند. بيش از نيمى از مسلمانان جهان تحت حكومتهاى خودكامه زندگى مىكنند و از حق رأى و ساير مزاياى دموكراسى بىبهرهاند.
مالكيت بخش اعظم سرمايه و دارایىها و امكان سفر و برخوردارى از آموزش و پرورش مدرن در اين جوامع درانحصار اقشار ممتاز است. خلاصه كلام اينكه اقشارى كه در طول تاريخ در اين جوامع صاحب امتياز بودهاند تمام قدرت را به طور انحصاری در دست خود داشته و بقيه جمعيت كماكان از تبعيض و بىحقى و فقدان فرصتهاى برابر در رنج است.
پاكستان را مثال بزنيم، كشورى كه در سالهاى اخير پرشمارترين تروريستها را پروانده است. برخلاف همسايهاش هندوستان كه دموكراسى در آن ريشههاى عميق دارد و بنابراين به اصلاحات ارضى و اقتصادى منجر شده، مردم مناطق فقير و روستايى پاكستان همچنان زير يوغ زمينداران زندگى مىكنند كه از آنها به سان حيوانات اهلى كار مىكشند.
تمام پاكستان يا توسط همين طبقه فئودال (زمينداران بزرگ) كنترل مىشود يا خويشاوندان آنها كه با اتكا به تماس و ارتباط با سران ارتش با نفوذ اين كشور بخش اقتصادى و تجارى را قبضه كردهاند.
آصف على زردارى رهبر حزب مردم و رئیسجمهور پاكستان فرزند يک خانواده فئودال است و نواز شريف رهبر حزب مسلم ليگ –شاخه نواز– دومين سياستمدار پرقدرت اين كشور يكى از متمولترين تجار اين كشور است.
در مجلس ملى پاكستان هيچ نمايندهاى از لايههاى كمدرآمد شهرى و يا روستایى به چشم نمىخورد با وجودی كه مجموع اين دو قشر فقير ۸۰ درصد از جمعيت كشور را تشكيل مىدهند.
چرا مردم پاكستان تاكنون نتوانستهاند با اعمال اراده نيرومندترى وضعيت كشور را به سمتى تغيير دهند كه تقسيم ثروت و امتياز عادلانهترى را به ارمغان بياورد؟ چرا پس از ۶۰ سال استقلال فقط اقليت زمينداران بزرگ و افراد صاحب نفوذ مىتوانند در اين كشور به جایى برسند؟
گذشته از اجرا نشدن اصلاحات ارضى و آزاد كردن رعايا و كارگران بىزمين از قيد نظام زمين دارى دليل ديگر عقبماندگى پاكستان و تبديل شدن آن به معضلى براى جامعه بينالمللى سيستم آموزشى اين كشور بخصوص در سطح ابتدایى است. به دليل فقر مطلق و فقدان ساختارهاى آموزشى عمومى مناسب بسيارى از والدین راهى جز فرستادن كودكان خود به مدارس دينى ندارند.
در هند وزارت توسعه نيروى انسانى از ۶ سال پيش طرحى را آغاز كرد كه براساس آن مدارس دينى مورد حمايت و تأييد دولت از كمك مالى براى تجهيز اين مدارس به تدريس علوم رايانهاى و زبانهاى خارجى برخوردار شدند. از اين طريق نظام و مواد آموزشى در اين مدارس متحول شده و بنابراين كودكان با مضامين نوينى از آموزش آشنا مىشوند و در سنين بعد خواهند توانست به نحو بهترى در بازار كار رقابت كنند.
بعيد است كه حتى بنيادگراترين عناصر اسلامگرا نيز آموزش كامپيوتر و يا زبان خارجى را مضر تشخيص دهند چون در نهايت همه اينها ابزارهایى براى بهبود و پرورش بهتر هر جامعه و هر انسانى هستند. ولى در پاكستان گردانندگان مدارس ابتدایى دينى هنوز هم با ايجاد هر تحولى در نظام و متون درسى خود مخالفت مىكنند. نتيجه اين است كه هر ساله صدها هزار نفر اين نوع مدارس را به پايان مىرسانند بدون آنكه شايستگى و توان رقابت در بازار بينالمللى كار را داشته باشند.
تحت تأثير اين فقدان فرصت و خشمگين از آيندهاى تاريک برخى از اين جوانان به بنيادگرایى و تندروى و خشونت روى مىآورند چون «رهبران و صاحب امتيازهاى جامعه پاكستان» درها را به روى پيشرفت آنها بستهاند.
با وجود آنكه رهبران و صاحبان قدرت در پاكستان عوامل خارجى –مثل حضور نظامى آمريكا در عراق و افغانستان و يا بحران فلسطين و كشمير– را دليل روى آوردن جوانان اين كشور به خشونت معرفى مىكنند اما حقيقت اين است كه مقصر اصلى خود اين رهبران هستند.
دليل اين وضعيت سيستم عقبمانده آموزش، فقدان فرصتهاى مناسب در نظام فئودالى و قبضه و كنترل همه چيز در دست اقليت تاجران وابسته به ارتش است. آنها با مقصر جلوه دادن عوامل خارجى مىكوشند چهره مجرمانه خود را از انظار مردم مخلفى كنند.
به عنوان مثال تنها فردى كه از ميان مهاجمان مسلح در جريان حمله ماه نوامبر به بمبى در هند دستگير شد، تجسم همين نسل جوانان فقير و خشمگين پاكستانى است كه به خشونت و بنيادگرایى روى مى آوردند. اين فرد به نام اجمل قصاب به گروه لشكر طيبه پيوسته است چون براى او درآمدى تعيين كرده و به وى هويتى مىبخشد.
تا زمانی كه جامعه پاكستان و بخصوص نظام آموزشى آن دچار تحول و اصلاحات جدى نشود اين كشور به پرورش تروريست ادامه خواهد داد.
مشكل نه جنگ عراق است و نه جنگ افغانستان و نه بحران فلسطين و كشمير. ريشههاى تروريسم داخلى است و نه خارجى. شرايطى مشابه با پاكستان را در كشورهاى مسلمان ديگر شاهد هستيم كه بسيارى از آنها توسط يک خانواده يا يک گروه كوچک حكومت مىشوند.
هر چند برخى از حكومتها –مثلاً كويت– دست به اصلاحاتى زده است ولى در اكثر موارد گروه يا خانواده حاكم هيچ حقى براى مشاركت سياسى مردم قائل نيست. بىدليل نيست كه اين كشورها نيز به خواستگاه جوانانى بدل شدهاند كه به تروريسم روى مىآوردند.
بله، عراق مهم است و من بارها نظرم را در دفاع از حق عراقیها براى اداره امور كشور توسط خود و نه از خارج ابراز كردهام. بله، افغانستان مهم است و حل بحران فلسطين مهم است. ولى حتى در فلسطين هم تا زمانى كه مردم اين منطقه نتوانند اقتصاد فعال خود را بسازند زمينه براى روى آوردن جوانان به گروههاى تندرو كه طرفدار نابودى اسرائيل هستند به بقا خود ادامه خواهد داد.
بله، مردم كشمير بايد اطمينان حاصل كنند كه هويت و منافع آن تضمين و تأمين خواهد شد تا از اين طريق زمينههاى ادامه روى آوردن به خشونت به بهانه دفاع از حقوق كشمير خشک شود.
با اين همه آنچه كه مردم ساكن كشورهاى مسلمان بيش از همه به آن نياز دارند، حكومت دموكراتيک، ريشهكن كردن نظام فئودالى و پايان دادن به فشارها و محدوديتهاى آن بر زندگى شهروندان و ايجاد سيستم آموزش مدرن و پويایى است كه يكبار ديگر ملل مسلمان را به پيشتازان جامعه بشرى بدل سازد.
مدتى است كه اقشار صاحب قدرت و امتياز دراين كشورها مردم را با محكوم دانستن عوامل خارجى فريفتهاند تا ناكارآمدى، فساد و قدرتطلبى خود را پنهان كنند. اين حجاب را بايد كنار زد و حقيقت را نمايان ساخت. حقيقت چيزى نيست جز سوءاستفاده بىشرمانه حاكمان از دين و نمادهاى آن براى پنهان كردن و يا شانه خالى كردن از نياز به تحول و اصلاح.
زمان اصلاحات از داخل فرا رسيده است.
[ آنچه خواندید دیدگاه و نظر نویسنده این یادداشت برای رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی است و لزوماً بیانگر نظر رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی و یا انعکاسدهنده دیدگاه رادیو فردا نیست.]
مالكيت بخش اعظم سرمايه و دارایىها و امكان سفر و برخوردارى از آموزش و پرورش مدرن در اين جوامع درانحصار اقشار ممتاز است. خلاصه كلام اينكه اقشارى كه در طول تاريخ در اين جوامع صاحب امتياز بودهاند تمام قدرت را به طور انحصاری در دست خود داشته و بقيه جمعيت كماكان از تبعيض و بىحقى و فقدان فرصتهاى برابر در رنج است.
پاكستان را مثال بزنيم، كشورى كه در سالهاى اخير پرشمارترين تروريستها را پروانده است. برخلاف همسايهاش هندوستان كه دموكراسى در آن ريشههاى عميق دارد و بنابراين به اصلاحات ارضى و اقتصادى منجر شده، مردم مناطق فقير و روستايى پاكستان همچنان زير يوغ زمينداران زندگى مىكنند كه از آنها به سان حيوانات اهلى كار مىكشند.
تمام پاكستان يا توسط همين طبقه فئودال (زمينداران بزرگ) كنترل مىشود يا خويشاوندان آنها كه با اتكا به تماس و ارتباط با سران ارتش با نفوذ اين كشور بخش اقتصادى و تجارى را قبضه كردهاند.
در مجلس ملى پاكستان هيچ نمايندهاى از لايههاى كمدرآمد شهرى و يا روستایى به چشم نمىخورد با وجودی كه مجموع اين دو قشر فقير ۸۰ درصد از جمعيت كشور را تشكيل مىدهند.
در مجلس ملى پاكستان هيچ نمايندهاى از لايههاى كمدرآمد شهرى و يا روستایى به چشم نمىخورد با وجودی كه مجموع اين دو قشر فقير ۸۰ درصد از جمعيت كشور را تشكيل مىدهند.
چرا مردم پاكستان تاكنون نتوانستهاند با اعمال اراده نيرومندترى وضعيت كشور را به سمتى تغيير دهند كه تقسيم ثروت و امتياز عادلانهترى را به ارمغان بياورد؟ چرا پس از ۶۰ سال استقلال فقط اقليت زمينداران بزرگ و افراد صاحب نفوذ مىتوانند در اين كشور به جایى برسند؟
گذشته از اجرا نشدن اصلاحات ارضى و آزاد كردن رعايا و كارگران بىزمين از قيد نظام زمين دارى دليل ديگر عقبماندگى پاكستان و تبديل شدن آن به معضلى براى جامعه بينالمللى سيستم آموزشى اين كشور بخصوص در سطح ابتدایى است. به دليل فقر مطلق و فقدان ساختارهاى آموزشى عمومى مناسب بسيارى از والدین راهى جز فرستادن كودكان خود به مدارس دينى ندارند.
در هند وزارت توسعه نيروى انسانى از ۶ سال پيش طرحى را آغاز كرد كه براساس آن مدارس دينى مورد حمايت و تأييد دولت از كمك مالى براى تجهيز اين مدارس به تدريس علوم رايانهاى و زبانهاى خارجى برخوردار شدند. از اين طريق نظام و مواد آموزشى در اين مدارس متحول شده و بنابراين كودكان با مضامين نوينى از آموزش آشنا مىشوند و در سنين بعد خواهند توانست به نحو بهترى در بازار كار رقابت كنند.
بعيد است كه حتى بنيادگراترين عناصر اسلامگرا نيز آموزش كامپيوتر و يا زبان خارجى را مضر تشخيص دهند چون در نهايت همه اينها ابزارهایى براى بهبود و پرورش بهتر هر جامعه و هر انسانى هستند. ولى در پاكستان گردانندگان مدارس ابتدایى دينى هنوز هم با ايجاد هر تحولى در نظام و متون درسى خود مخالفت مىكنند. نتيجه اين است كه هر ساله صدها هزار نفر اين نوع مدارس را به پايان مىرسانند بدون آنكه شايستگى و توان رقابت در بازار بينالمللى كار را داشته باشند.
تحت تأثير اين فقدان فرصت و خشمگين از آيندهاى تاريک برخى از اين جوانان به بنيادگرایى و تندروى و خشونت روى مىآورند چون «رهبران و صاحب امتيازهاى جامعه پاكستان» درها را به روى پيشرفت آنها بستهاند.
با وجود آنكه رهبران و صاحبان قدرت در پاكستان عوامل خارجى –مثل حضور نظامى آمريكا در عراق و افغانستان و يا بحران فلسطين و كشمير– را دليل روى آوردن جوانان اين كشور به خشونت معرفى مىكنند اما حقيقت اين است كه مقصر اصلى خود اين رهبران هستند.
دليل اين وضعيت سيستم عقبمانده آموزش، فقدان فرصتهاى مناسب در نظام فئودالى و قبضه و كنترل همه چيز در دست اقليت تاجران وابسته به ارتش است. آنها با مقصر جلوه دادن عوامل خارجى مىكوشند چهره مجرمانه خود را از انظار مردم مخلفى كنند.
با وجود آنكه رهبران و صاحبان قدرت در پاكستان عوامل خارجى –مثل حضور نظامى آمريكا در عراق و افغانستان و يا بحران فلسطين و كشمير– را دليل روى آوردن جوانان اين كشور به خشونت معرفى مىكنند اما حقيقت اين است كه مقصر اصلى خود اين رهبران هستند.
به عنوان مثال تنها فردى كه از ميان مهاجمان مسلح در جريان حمله ماه نوامبر به بمبى در هند دستگير شد، تجسم همين نسل جوانان فقير و خشمگين پاكستانى است كه به خشونت و بنيادگرایى روى مى آوردند. اين فرد به نام اجمل قصاب به گروه لشكر طيبه پيوسته است چون براى او درآمدى تعيين كرده و به وى هويتى مىبخشد.
تا زمانی كه جامعه پاكستان و بخصوص نظام آموزشى آن دچار تحول و اصلاحات جدى نشود اين كشور به پرورش تروريست ادامه خواهد داد.
مشكل نه جنگ عراق است و نه جنگ افغانستان و نه بحران فلسطين و كشمير. ريشههاى تروريسم داخلى است و نه خارجى. شرايطى مشابه با پاكستان را در كشورهاى مسلمان ديگر شاهد هستيم كه بسيارى از آنها توسط يک خانواده يا يک گروه كوچک حكومت مىشوند.
هر چند برخى از حكومتها –مثلاً كويت– دست به اصلاحاتى زده است ولى در اكثر موارد گروه يا خانواده حاكم هيچ حقى براى مشاركت سياسى مردم قائل نيست. بىدليل نيست كه اين كشورها نيز به خواستگاه جوانانى بدل شدهاند كه به تروريسم روى مىآوردند.
بله، عراق مهم است و من بارها نظرم را در دفاع از حق عراقیها براى اداره امور كشور توسط خود و نه از خارج ابراز كردهام. بله، افغانستان مهم است و حل بحران فلسطين مهم است. ولى حتى در فلسطين هم تا زمانى كه مردم اين منطقه نتوانند اقتصاد فعال خود را بسازند زمينه براى روى آوردن جوانان به گروههاى تندرو كه طرفدار نابودى اسرائيل هستند به بقا خود ادامه خواهد داد.
بله، مردم كشمير بايد اطمينان حاصل كنند كه هويت و منافع آن تضمين و تأمين خواهد شد تا از اين طريق زمينههاى ادامه روى آوردن به خشونت به بهانه دفاع از حقوق كشمير خشک شود.
با اين همه آنچه كه مردم ساكن كشورهاى مسلمان بيش از همه به آن نياز دارند، حكومت دموكراتيک، ريشهكن كردن نظام فئودالى و پايان دادن به فشارها و محدوديتهاى آن بر زندگى شهروندان و ايجاد سيستم آموزش مدرن و پويایى است كه يكبار ديگر ملل مسلمان را به پيشتازان جامعه بشرى بدل سازد.
مدتى است كه اقشار صاحب قدرت و امتياز دراين كشورها مردم را با محكوم دانستن عوامل خارجى فريفتهاند تا ناكارآمدى، فساد و قدرتطلبى خود را پنهان كنند. اين حجاب را بايد كنار زد و حقيقت را نمايان ساخت. حقيقت چيزى نيست جز سوءاستفاده بىشرمانه حاكمان از دين و نمادهاى آن براى پنهان كردن و يا شانه خالى كردن از نياز به تحول و اصلاح.
زمان اصلاحات از داخل فرا رسيده است.
[ آنچه خواندید دیدگاه و نظر نویسنده این یادداشت برای رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی است و لزوماً بیانگر نظر رادیو اروپای آزاد/ رادیو آزادی و یا انعکاسدهنده دیدگاه رادیو فردا نیست.]