در هفتههای گذشته، برخی از نمایندگان مجلس شورای اسلامی و نیز مجلس خبرگان، خواهان بازداشت نخست وزیر دوران جنگ و نامزد معترض کنونی؛ یعنی میر حسین موسوی شده بودند.
نخستین بار یکی دو روز پس از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد بود که شایعه بازداشت خانگی میرحسین موسوی به گوش رسید. اما سرتیپ رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی به خبرنگاران گفت این شایعه درست نیست.
با این حال پس از آخرین نماز جمعه خردادماه که توسط آیتالله خامنهای اقامه شد، گاه و بیگاه خبرهایی شنیده میشود که این یا آن خواستار بازداشت میرحسین موسوی، آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران و نامزد معترض به نتایج این دوره از انتخابات شدهاند.
یک هفته پس از برگزاری انتخابات و حضور انبوه مردم معترض در خیابانها و پس از گذشت چند روز از بازداشت شماری از چهرههای سیاسی اصلاحطلب، آیتالله علی خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران گفت: «من از همه میخواهم به این روش خاتمه دهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند، مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن به عهده آنهاست.»
اما در تازهترین رخداد، یک نماینده مجلس خبرگان روز چهارشنبه به خاطر آنچه او «تخلفها و خیانتها» خواند خواستار محکوم کردن میرحسین موسوی و محمد خاتمی شد. یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در روزهای گذشته گفت: گروهی از نمایندگان از قاضی مرتضوی خواستهاند تا میرحسین موسوی بازداشت شود.
با شنیدن خبرهایی از این دست پرسش مطرح میتواند این باشد: بالا بردن سطح برخوردها تا چهرهای چون میرحسین موسوی تا چه اندازه شدنی است؟
سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران، در این باره میگوید: «اینکه بعضیها اعتقاد دارند که آقای موسوی باید دستگیر شود، با این که جمهوری اسلامی در شرایط فعلی میتواند دست به چنین کاری بزند، دو مطلب متفاوت است. من گمان میکنم که اگر جمهوری اسلامی و تصمیمگیرندگان اصلی نظام معتقد بودند که دستگیری آقای موسوی اوضاع را از این که هست بدتر نمیکند، در این تصمیم تعلل نمیکردند. همچنین در مورد آقای خاتمی یا آقای کروبی و حتی آقای هاشمی رفسنجانی. آنچه باعث میشود سران جمهوری اسلامی عجالتاً از خودشان خویشتنداری نشان دهند فقط و فقط ترس آنها در برابر این جنبش اجتماعی است.»
این هفته و پس از آنکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، سخنانی از محمدعلی ابطحی، یکی از چهرههای سیاسی بازداشت شده را پخش کرد که در آن او به همقسم شدن آیتالله هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و میرحسین موسوی اشاره میکرد، برخی از اصولگرایان پخش چنین سخنانی را به مصلحت ندانستند و گفتند نباید پای این چهرهها را به میدان رودررویی با رهبری نظام کشاند.
سعید رضوی فقیه در این زمینه هم میگوید: «بخشی از اصولگرایان که مخالف دستگیری آقایانی مثل هاشمی رفسنجانی، خاتمی یا موسوی هستند، از قدرت گرفتن بیش از حد نوکیسههای سیاسی که الان گرداننده صحنه سیاست و قدرت سیاسی در ایران هستند، و یا از بدتر و بحرانیتر شدن اوضاع سیاسی در کشور نگران هستند. به نظر میرسد که جمهوری اسلامی بعد از گذشت پنجاه و چند روز از شروع اعتراضهای اخیر، هنوز نه در سطح بینالمللی توانسته مشروعیت از دست رفته خودش را ترمیم کند و نه در سطح داخلی توانسته اعتماد از دست رفته مردم را دوباره جلب کند.»
پرسش دیگری که پیش کشیده میشود این است که با تنفیذ حکم ریاست جمهوری اسلامی برای محمود احمدینژاد و پس از آیین تحلیف او در مجلس شورای اسلامی، اوضاع ایران رو به کدام سمت و سو میرود. قدرت گرفتن بیشتر تندروهایی که بازداشت میرحسین موسوی، ممنوعالخروج شدن محمد خاتمی و برکناری و خانهنشینی اکبر هاشمی رفسنجانی را میخواهند؟
آقای رضوی فقیه در این ارتباط میگوید: «این جنبش اگرچه مجور برنامههایی مثل تجمع و راهپیمایی را نگرفته، گمانم بر این است که فضای سیاسی جامعه ایران خود به خود و با همین فشار اجتماعی از گذشته بازتر خواهد بود و آنچه را که حتی در دوره هشت ساله اصلاحات به آن دست پیدا نکردیم، بعد از این انتخابات پرتقلب، خواهیم یافت».
در روزها و هفتههای پس از انتخابات در ایران، اصولگرایان سرگرم طرح یک پرسش و دادن پاسخهای گوناگون به آن نیز بودهاند: اینکه مسئولیت ریخته شدن خون برخی از معترضان به دوش کیست؟ برخی از آنان پاسخ دادهاند: میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی. اما اینکه مسئولیت کشته شدن برخی از بازداشتشدگان را چه کسی باید بر دوش بگیرد، پرسشی است که برپایه گفتهها و شنیدهها، اصولگرایان هنوز پاسخی برای آن نیافتهاند.
نخستین بار یکی دو روز پس از اعلام نتایج انتخابات ۲۲ خرداد بود که شایعه بازداشت خانگی میرحسین موسوی به گوش رسید. اما سرتیپ رادان، جانشین فرمانده نیروی انتظامی به خبرنگاران گفت این شایعه درست نیست.
با این حال پس از آخرین نماز جمعه خردادماه که توسط آیتالله خامنهای اقامه شد، گاه و بیگاه خبرهایی شنیده میشود که این یا آن خواستار بازداشت میرحسین موسوی، آخرین نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران و نامزد معترض به نتایج این دوره از انتخابات شدهاند.
یک هفته پس از برگزاری انتخابات و حضور انبوه مردم معترض در خیابانها و پس از گذشت چند روز از بازداشت شماری از چهرههای سیاسی اصلاحطلب، آیتالله علی خامنهای در خطبههای نماز جمعه تهران گفت: «من از همه میخواهم به این روش خاتمه دهند. این روش، روش درستی نیست. اگر خاتمه ندهند، مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن به عهده آنهاست.»
اما در تازهترین رخداد، یک نماینده مجلس خبرگان روز چهارشنبه به خاطر آنچه او «تخلفها و خیانتها» خواند خواستار محکوم کردن میرحسین موسوی و محمد خاتمی شد. یکی از اعضای کمیسیون امنیت ملی مجلس نیز در روزهای گذشته گفت: گروهی از نمایندگان از قاضی مرتضوی خواستهاند تا میرحسین موسوی بازداشت شود.
با شنیدن خبرهایی از این دست پرسش مطرح میتواند این باشد: بالا بردن سطح برخوردها تا چهرهای چون میرحسین موسوی تا چه اندازه شدنی است؟
سعید رضوی فقیه، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در تهران، در این باره میگوید: «اینکه بعضیها اعتقاد دارند که آقای موسوی باید دستگیر شود، با این که جمهوری اسلامی در شرایط فعلی میتواند دست به چنین کاری بزند، دو مطلب متفاوت است. من گمان میکنم که اگر جمهوری اسلامی و تصمیمگیرندگان اصلی نظام معتقد بودند که دستگیری آقای موسوی اوضاع را از این که هست بدتر نمیکند، در این تصمیم تعلل نمیکردند. همچنین در مورد آقای خاتمی یا آقای کروبی و حتی آقای هاشمی رفسنجانی. آنچه باعث میشود سران جمهوری اسلامی عجالتاً از خودشان خویشتنداری نشان دهند فقط و فقط ترس آنها در برابر این جنبش اجتماعی است.»
این هفته و پس از آنکه تلویزیون جمهوری اسلامی ایران، سخنانی از محمدعلی ابطحی، یکی از چهرههای سیاسی بازداشت شده را پخش کرد که در آن او به همقسم شدن آیتالله هاشمی رفسنجانی، محمد خاتمی و میرحسین موسوی اشاره میکرد، برخی از اصولگرایان پخش چنین سخنانی را به مصلحت ندانستند و گفتند نباید پای این چهرهها را به میدان رودررویی با رهبری نظام کشاند.
سعید رضوی فقیه در این زمینه هم میگوید: «بخشی از اصولگرایان که مخالف دستگیری آقایانی مثل هاشمی رفسنجانی، خاتمی یا موسوی هستند، از قدرت گرفتن بیش از حد نوکیسههای سیاسی که الان گرداننده صحنه سیاست و قدرت سیاسی در ایران هستند، و یا از بدتر و بحرانیتر شدن اوضاع سیاسی در کشور نگران هستند. به نظر میرسد که جمهوری اسلامی بعد از گذشت پنجاه و چند روز از شروع اعتراضهای اخیر، هنوز نه در سطح بینالمللی توانسته مشروعیت از دست رفته خودش را ترمیم کند و نه در سطح داخلی توانسته اعتماد از دست رفته مردم را دوباره جلب کند.»
پرسش دیگری که پیش کشیده میشود این است که با تنفیذ حکم ریاست جمهوری اسلامی برای محمود احمدینژاد و پس از آیین تحلیف او در مجلس شورای اسلامی، اوضاع ایران رو به کدام سمت و سو میرود. قدرت گرفتن بیشتر تندروهایی که بازداشت میرحسین موسوی، ممنوعالخروج شدن محمد خاتمی و برکناری و خانهنشینی اکبر هاشمی رفسنجانی را میخواهند؟
آقای رضوی فقیه در این ارتباط میگوید: «این جنبش اگرچه مجور برنامههایی مثل تجمع و راهپیمایی را نگرفته، گمانم بر این است که فضای سیاسی جامعه ایران خود به خود و با همین فشار اجتماعی از گذشته بازتر خواهد بود و آنچه را که حتی در دوره هشت ساله اصلاحات به آن دست پیدا نکردیم، بعد از این انتخابات پرتقلب، خواهیم یافت».
در روزها و هفتههای پس از انتخابات در ایران، اصولگرایان سرگرم طرح یک پرسش و دادن پاسخهای گوناگون به آن نیز بودهاند: اینکه مسئولیت ریخته شدن خون برخی از معترضان به دوش کیست؟ برخی از آنان پاسخ دادهاند: میرحسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی. اما اینکه مسئولیت کشته شدن برخی از بازداشتشدگان را چه کسی باید بر دوش بگیرد، پرسشی است که برپایه گفتهها و شنیدهها، اصولگرایان هنوز پاسخی برای آن نیافتهاند.