اما رئیس جمهوری اسلامی ایران اشارهای به ترک سالن مجمع عمومی سازمان ملل متحد از سوی بسیاری از هیئتهای نمایندگی کشورهای جهان در هنگام سخنرانیاش نکرد.
محمود احمدینژاد همچنین گفت انتظار میرفت که رسانهها و برخی قدرتهای سلطهگر فضای نامطلوبی علیه ایران شکل دهند، مبنی بر اینکه ایران وارد یک دوران بیثباتی شده است.
در این ارتباط، در شرایطی که تظاهرات متعدد هزاران نفری در نیویورک علیه محمود احمدینژاد برگزار شد، محمود احمدینژاد تنها اشاره مختصری به تلاش برای به راه انداختن تظاهرات در نیویورک داشت و توضیح بیشتری درباره آن نداد.
مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در آمریکا، در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
مسعود سفیری: من نمیدانم کلمه موفقیت از نظر آقای احمدینژاد چگونه تعریف میشود، اما میخواهم به این نکته اشاره کنم که عرصه سیاست خارجی هر کشور و ملتی عرصه تعیین هزینهها و فایده است. ما در قبال آنچه در چهار سال گذشته هزینه کردیم، سه قطعنامه در شورای امنیت و قرار گرفتن در آستانه قطعنامه چهارم را به دست آوردیم.
شعارهای توخالی که آقای احمدینژاد تحت عنوان مدیریت جهان و یا بحث هولوکاست مطرح کرده، برای ما دستاوردی جز یک قطعنامه و تهدید جدی به تحریمهای بیشتر نداشته است.
فراموش نکنیم که بیش از دهها هزار نفر در سفر اخیر ایشان به نیویورک، در برابر هتل اقامت او و در برابر مقر سازمان ملل تظاهرات کردند و این تظاهرات اعتراضآمیز در شهری چون نیویورک کم نظیر است.
نکته مهمتر این که شاید همین فشارها باعث شد آقای اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور آمریکا، در شورای امنیت بنشیند و قطعنامهای برای عاریسازی جهان از تسلیحات اتمی و عدم دستیابی کشورهایی مانند ایران و کره شمالی که متأسفانه با فشار روسیه و چین از قطعنامه حذف شد، تصویب کند و بلافاصله فردای همان روز همراه همتایان فرانسوی و انگلیسی خود رسماً علیه دولت ایران مصاحبه کند. من فکر میکنم این دستاوردی منفی است.
یکی از دلایل این است که آقای احمدینژاد در چهار سفر گذشته خود به مجمع عمومی سازمان ملل صحبتهای را مطرح کرده که از نظر دیپلماتها دور از شأن یک رئیس جمهور است، بنابراین به عنوان اعتراض به سخنان او گوش نمیکنند.
دوم اینکه کشورهای بسیاری آقای احمدینژاد را به رسمیت نمیشناسند و حوادثی که بعد از انتخابات درایران رخ داد و تظاهرات دهها هزار نفر در برابر سازمان ملل متحد که فریاد میزدند «رأی ما کجاست» و «احمدی نژاد رئیس جمهور ما نیست» کشورها را تحت فشار قرار میدهد.
به طور قطع همین طور است و خالی شدن صندلیها بازتاب تفکرات آقای احمدینژاد در چند سال گذشته است.
ما جایگاه مستحکمی نداشتیم. آقای احمدینژاد با چانهزنی هستهای ایران را در صدر اخبار قرار داد و فکر کرد در موقعیت برتر قرار گرفته است در حالی که این مسئله گول زدن افکار عمومی است.
موقعیت برتر یک سیاست خارجی این است که برای یک کشور احترام قایل شوند و او را در نظام بینالمللی به بازی بگیرند. اکنون عربستان سعودی جزو کشورهای [گروه] ۲۰ است، یعنی کشورهایی که قرار است دنیا را از نظر اقتصادی اداره کنند و به مشورت با هشت کشور صنعتی بزرگ فراخوانده شوند. این کرسی بود که باید در اختیار ما قرار میگرفت نه عربستان سعودی، ولی ما آن را از دست دادیم.
عربستان سعودی از نظر ژئوپلتیک توانایی حضور بر این صندلی را ندارد، اما مدیریت غلط سیاست خارجی و شعارها و بازیهای ماجراجویانه ما در منطقه باعث شد این صندلی را از ما بگیرند و به عربستان سعودی پیشکش کنند.
من نمیدانم چگونه میتوان اسم اینها را موفقیت گذاشت. اکنون ما درعراق و افغانستان چه کاره هستیم جز یک طرف مشورت؟ قدرت باید ناشی از یک سری مؤلفهها باشد و این مؤلفهها در سیاست خارجی گام به گام تعریف میشود. نمیشود کسی ادعا کند صاحب قدرت است و صاحب قدرت شود، ادعاها با واقعیات متفاوت است.
محمود احمدینژاد همچنین گفت انتظار میرفت که رسانهها و برخی قدرتهای سلطهگر فضای نامطلوبی علیه ایران شکل دهند، مبنی بر اینکه ایران وارد یک دوران بیثباتی شده است.
در این ارتباط، در شرایطی که تظاهرات متعدد هزاران نفری در نیویورک علیه محمود احمدینژاد برگزار شد، محمود احمدینژاد تنها اشاره مختصری به تلاش برای به راه انداختن تظاهرات در نیویورک داشت و توضیح بیشتری درباره آن نداد.
مسعود سفیری، روزنامهنگار و تحلیلگر سیاسی در آمریکا، در همین ارتباط به پرسشهای رادیو فردا پاسخ داده است.
- رادیو فردا: آقای سفیری ارزیابی شما از اظهارات اخیر محمود احمدینژاد در مورد موفقیتآمیز بودن سفرش به نیویورک چیست؟
مسعود سفیری: من نمیدانم کلمه موفقیت از نظر آقای احمدینژاد چگونه تعریف میشود، اما میخواهم به این نکته اشاره کنم که عرصه سیاست خارجی هر کشور و ملتی عرصه تعیین هزینهها و فایده است. ما در قبال آنچه در چهار سال گذشته هزینه کردیم، سه قطعنامه در شورای امنیت و قرار گرفتن در آستانه قطعنامه چهارم را به دست آوردیم.
شعارهای توخالی که آقای احمدینژاد تحت عنوان مدیریت جهان و یا بحث هولوکاست مطرح کرده، برای ما دستاوردی جز یک قطعنامه و تهدید جدی به تحریمهای بیشتر نداشته است.
فراموش نکنیم که بیش از دهها هزار نفر در سفر اخیر ایشان به نیویورک، در برابر هتل اقامت او و در برابر مقر سازمان ملل تظاهرات کردند و این تظاهرات اعتراضآمیز در شهری چون نیویورک کم نظیر است.
نکته مهمتر این که شاید همین فشارها باعث شد آقای اوباما به عنوان اولین رئیس جمهور آمریکا، در شورای امنیت بنشیند و قطعنامهای برای عاریسازی جهان از تسلیحات اتمی و عدم دستیابی کشورهایی مانند ایران و کره شمالی که متأسفانه با فشار روسیه و چین از قطعنامه حذف شد، تصویب کند و بلافاصله فردای همان روز همراه همتایان فرانسوی و انگلیسی خود رسماً علیه دولت ایران مصاحبه کند. من فکر میکنم این دستاوردی منفی است.
- در جریان سخنرانی محمود احمدینژاد در مجمع عمومی سازمان ملل، شمار قابل توجهی از کرسی کشورها خالی بود و هیئت نمایندگان کشورهایی که در مجمع عمومی حضور داشتند از جلسه خارج شدند. این مسئله نشانه چه چیزی بود؟
یکی از دلایل این است که آقای احمدینژاد در چهار سفر گذشته خود به مجمع عمومی سازمان ملل صحبتهای را مطرح کرده که از نظر دیپلماتها دور از شأن یک رئیس جمهور است، بنابراین به عنوان اعتراض به سخنان او گوش نمیکنند.
دوم اینکه کشورهای بسیاری آقای احمدینژاد را به رسمیت نمیشناسند و حوادثی که بعد از انتخابات درایران رخ داد و تظاهرات دهها هزار نفر در برابر سازمان ملل متحد که فریاد میزدند «رأی ما کجاست» و «احمدی نژاد رئیس جمهور ما نیست» کشورها را تحت فشار قرار میدهد.
- آیا مواضع جمهوری اسلامی طی سالهای اخیر در مورد هولوکاست و دیگر مسایل، در اینکه صندلیهای مجمع عمومی هنگام سخنرانی محمود احمدینژاد خالی باشد، تأثیرگذار بوده است؟
به طور قطع همین طور است و خالی شدن صندلیها بازتاب تفکرات آقای احمدینژاد در چند سال گذشته است.
- خالی شدن کرسیهای هیئت نمایندگی کشورها در مجمع عمومی سازمان ملل و سپس مسئله تأسیسات جدید هستهای که بسیاری مسایل را تحتالشعاع قرار داد، چه تأثیری بر سیاست خارجی ایران و جایگاه ایران در جهان خواهد داشت؟
ما جایگاه مستحکمی نداشتیم. آقای احمدینژاد با چانهزنی هستهای ایران را در صدر اخبار قرار داد و فکر کرد در موقعیت برتر قرار گرفته است در حالی که این مسئله گول زدن افکار عمومی است.
موقعیت برتر یک سیاست خارجی این است که برای یک کشور احترام قایل شوند و او را در نظام بینالمللی به بازی بگیرند. اکنون عربستان سعودی جزو کشورهای [گروه] ۲۰ است، یعنی کشورهایی که قرار است دنیا را از نظر اقتصادی اداره کنند و به مشورت با هشت کشور صنعتی بزرگ فراخوانده شوند. این کرسی بود که باید در اختیار ما قرار میگرفت نه عربستان سعودی، ولی ما آن را از دست دادیم.
عربستان سعودی از نظر ژئوپلتیک توانایی حضور بر این صندلی را ندارد، اما مدیریت غلط سیاست خارجی و شعارها و بازیهای ماجراجویانه ما در منطقه باعث شد این صندلی را از ما بگیرند و به عربستان سعودی پیشکش کنند.
من نمیدانم چگونه میتوان اسم اینها را موفقیت گذاشت. اکنون ما درعراق و افغانستان چه کاره هستیم جز یک طرف مشورت؟ قدرت باید ناشی از یک سری مؤلفهها باشد و این مؤلفهها در سیاست خارجی گام به گام تعریف میشود. نمیشود کسی ادعا کند صاحب قدرت است و صاحب قدرت شود، ادعاها با واقعیات متفاوت است.