به دعوت فیلارمونی شهر کلن، معتبرترین مرکز هنری و فرهنگی اروپا، سیما بینا، خواننده سرشناش گلهای صحرایی، گشتی در ترانهها و نغمههای بومی و محلی چند استان ایران و افغانستان زد.
سیما بینا از ۹ سالگی با رهنمودهای پدر شاعر و موسیقیدان خود، احمد بینا، پا به برنامه کودک رادیو گذاشت و به تدریج به جرگه خوانندگان این رسانه فراگیر پیوست. در کنار فعالیتهای موسیقایی به تحصیل در رشته نقاشی و طراحی در دانشگاه تهران پرداخت. فعالیتهای هنری سیما بینا تا پیش از وقوع انقلاب بیشتر بر برنامه پرشنونده گلهای صحرایی متمرکز بود.
با آغاز انقلاب و ممنوع شدن صدای خوانندگان زن، این بخش از فعالیت سیما بینا در داخل ایران متوقف شد، ولی تحقیقات و پژوهشهای موسیقایی وی به ویژه در راستای گردآوری ترانهها و نغمههای بومی و محلی ایران شتاب بیشتری به خود گرفت. شکلگیری گشتهای هنری در خارج، نتیجه همین تحقیقات است که تازهترین آن برنامه پرشور و حالی بود که در آستانه روز جهانی زن در مرکز فیلارمونی شهر کلن آلمان به گوش رسید. در پایان این برنامه با خانم سیما بینا به گفتگو نشستیم.
رادیو فردا: در آستانه نوروز و همزمان با روز جهانی زن نگاه شما به روز زن چیست؟
سیما بینا: خیلی خوشحالم که کنسرت من با یک چنین روز بزرگی مصادف شده است، امیدوارم این جشن بزرگ روزی هم به خوبی در مملکت خودمان با شکوه برگزار شود و با آزادی هرچه تمام تر خانمها بتوانند این روز را جشن بگیرند.
برنامه شما این بار تفاوتهای بسیاری با برنامه های گذشته شما داشت.
دوست داشتم حتماً متفاوت باشد. به همین دلیل سفر طولانی به ایران داشتم که قطعات تازهای را انتخاب کنیم.
یکی از ویژگیهای برنامه شما استفاده از موسیقی افغانی در کنار موسیقی خراسان و مازندران بود.
موسیقی افغانستان برای من تازه نیست. همیشه در کنار موسیقی خراسان، شباهتهای زیادی داشتیم و نغمهها و موسیقی خیلی نزدیک به این منطقه. من خودم در سفری که به افغانستان سالها پیش داشتم، مجموعهای از کارهای افغانی را هم با گروه خودشان اجرا کرده بودم و نزدیکی و هماهنگی زیادی با این ملت نازنین احساس میکنم.
بنابراین خواستم که این مجموعه را در کار کنسرت بگنجانم. [به همین دلیل] از «دواشیس» هنرمند تابلانواز هندی دعوت کردیم، چراکه تابلا یک ساز مشترک بین افغانستان و هند است، و دیدید که چقدر سازشان در کار مؤثر بود. بخش دیگری از موسیقی جنوب خراسان مربوط به بیرجند بود و نغمههای قدیمی بیرجند و آوازهایی که دوست داشتم، که آنها را نی آقای حسن مکانیکی که با نام هنری حسن بیرجندی در بروشور نامش آمده است، همراهی کرد.
ترانههای افغانی که اجرا کردید چه نام داشتند؟
یکی «واوا دلبر» بود. ریتم پنج هشتم و هفت هشتم یک ریتم مشترک بین جنوب خراسان و افغانستان است. بعد «جوم ِ نارنجی» بود که یک وقتی با گروه دستان اجرا کرده بودم، این از آهنگهای سرحدی منطقه است که در دو طرف میخوانند. هم در ایران در تربت جام و هم در افغانستان.
آهنگ سوم یعنی «عزیزان دلستان میآید امشب، بیا»، یک شعر تقریباً عرفانی است که با همان ریتم پنج هشتم اجرا میشود. این را در تربت جام یاد گرفتم از هنرمندی که سرحدی میخواند. بعد آهنگ لیلی لیلی جان که معروف است و همیشه استقبال میشود.
خانم بینا اکثراً وقتی برنامههای خود را در اروپا آغاز میکردید پس از اروپا به آمریکا و کانادا میرفتید. چطور این بار فقط به دو برنامه اکتفا کردید با اینکه نوروز است و مردم دوست دارند شما را در این ایام شادیآفرین ببینند؟
از کنسرت قبلی ما فاصله زیادی نبود. بعد هم دعوتی داشتم از فیلارمونی که مرکز معتبری است ولی دیگر مجموعه کنسرتهای دیگری را در نظر نگرفتیم. یک دعوت فستیوال جالبی هم بود برای معرفی هنرهای مختلف جهان در لوکزامبورگ که در آنجا موسیقی سرزمین خودمان را معرفی کردیم.
با وجود کنسرتهایتان در جهان، در ایران همچنان غایب هستید. با این معضل چه خواهید کرد بالاخره؟
من مدیون مردم و فرهنگ موسیقی سرزمین خودمان هستم. هنوز با مردم در ارتباط هستم و می روم با آنها می مانم و هستم با موسیقیها و نغمههایی که یادداشت میکنم. البته الان نمیتوانم مجموعه کارهایی را که گردآوری میکنم ارائه کنم. این محدودیتی که برای صدای زن هست، مشکل ایجاد کرده است برای ارائه کار. به هرحال ریشه در خاکم هنوز. ولی اینجا در اروپا برای ارائه کارها میآیم.
ولی شنیدهام آلبومهای شما در ایران هم دست به دست میشود.
الهی شکر. دوست دارم. چون دلم میخواهد که این نغمهها و موسیقی که مدیون آن سرزمین هستم دوباره به خودشان هدیه شود. امانتی است که دومرتبه با اجرای خودم به خودشان تحویل می دهم.
خانم بینا آیا در نظر ندارید که به بلوچستان و سیستان هم بروید و کارهای آنجا را هم انجام دهید؟
بله دوست دارم که با هنرمندان قدیمی آن منطقه ملاقاتهایی داشته باشم. البته در موسیقی سیستان و بلوچستان، سیستان آسانتر است برای من ولی بلوچستان یک زبان مشکلتر دارند و نوع صداسازی و فراز و فرود موسیقیشان مشکلتر است و باید تمرین زیادی در منطقه داشته باشم و نغمههایی مطابق صدای خودم گلچین کنم.
سیما بینا از ۹ سالگی با رهنمودهای پدر شاعر و موسیقیدان خود، احمد بینا، پا به برنامه کودک رادیو گذاشت و به تدریج به جرگه خوانندگان این رسانه فراگیر پیوست. در کنار فعالیتهای موسیقایی به تحصیل در رشته نقاشی و طراحی در دانشگاه تهران پرداخت. فعالیتهای هنری سیما بینا تا پیش از وقوع انقلاب بیشتر بر برنامه پرشنونده گلهای صحرایی متمرکز بود.
با آغاز انقلاب و ممنوع شدن صدای خوانندگان زن، این بخش از فعالیت سیما بینا در داخل ایران متوقف شد، ولی تحقیقات و پژوهشهای موسیقایی وی به ویژه در راستای گردآوری ترانهها و نغمههای بومی و محلی ایران شتاب بیشتری به خود گرفت. شکلگیری گشتهای هنری در خارج، نتیجه همین تحقیقات است که تازهترین آن برنامه پرشور و حالی بود که در آستانه روز جهانی زن در مرکز فیلارمونی شهر کلن آلمان به گوش رسید. در پایان این برنامه با خانم سیما بینا به گفتگو نشستیم.
رادیو فردا: در آستانه نوروز و همزمان با روز جهانی زن نگاه شما به روز زن چیست؟
سیما بینا: خیلی خوشحالم که کنسرت من با یک چنین روز بزرگی مصادف شده است، امیدوارم این جشن بزرگ روزی هم به خوبی در مملکت خودمان با شکوه برگزار شود و با آزادی هرچه تمام تر خانمها بتوانند این روز را جشن بگیرند.
برنامه شما این بار تفاوتهای بسیاری با برنامه های گذشته شما داشت.
دوست داشتم حتماً متفاوت باشد. به همین دلیل سفر طولانی به ایران داشتم که قطعات تازهای را انتخاب کنیم.
یکی از ویژگیهای برنامه شما استفاده از موسیقی افغانی در کنار موسیقی خراسان و مازندران بود.
موسیقی افغانستان برای من تازه نیست. همیشه در کنار موسیقی خراسان، شباهتهای زیادی داشتیم و نغمهها و موسیقی خیلی نزدیک به این منطقه. من خودم در سفری که به افغانستان سالها پیش داشتم، مجموعهای از کارهای افغانی را هم با گروه خودشان اجرا کرده بودم و نزدیکی و هماهنگی زیادی با این ملت نازنین احساس میکنم.
بنابراین خواستم که این مجموعه را در کار کنسرت بگنجانم. [به همین دلیل] از «دواشیس» هنرمند تابلانواز هندی دعوت کردیم، چراکه تابلا یک ساز مشترک بین افغانستان و هند است، و دیدید که چقدر سازشان در کار مؤثر بود. بخش دیگری از موسیقی جنوب خراسان مربوط به بیرجند بود و نغمههای قدیمی بیرجند و آوازهایی که دوست داشتم، که آنها را نی آقای حسن مکانیکی که با نام هنری حسن بیرجندی در بروشور نامش آمده است، همراهی کرد.
ترانههای افغانی که اجرا کردید چه نام داشتند؟
یکی «واوا دلبر» بود. ریتم پنج هشتم و هفت هشتم یک ریتم مشترک بین جنوب خراسان و افغانستان است. بعد «جوم ِ نارنجی» بود که یک وقتی با گروه دستان اجرا کرده بودم، این از آهنگهای سرحدی منطقه است که در دو طرف میخوانند. هم در ایران در تربت جام و هم در افغانستان.
آهنگ سوم یعنی «عزیزان دلستان میآید امشب، بیا»، یک شعر تقریباً عرفانی است که با همان ریتم پنج هشتم اجرا میشود. این را در تربت جام یاد گرفتم از هنرمندی که سرحدی میخواند. بعد آهنگ لیلی لیلی جان که معروف است و همیشه استقبال میشود.
خانم بینا اکثراً وقتی برنامههای خود را در اروپا آغاز میکردید پس از اروپا به آمریکا و کانادا میرفتید. چطور این بار فقط به دو برنامه اکتفا کردید با اینکه نوروز است و مردم دوست دارند شما را در این ایام شادیآفرین ببینند؟
از کنسرت قبلی ما فاصله زیادی نبود. بعد هم دعوتی داشتم از فیلارمونی که مرکز معتبری است ولی دیگر مجموعه کنسرتهای دیگری را در نظر نگرفتیم. یک دعوت فستیوال جالبی هم بود برای معرفی هنرهای مختلف جهان در لوکزامبورگ که در آنجا موسیقی سرزمین خودمان را معرفی کردیم.
با وجود کنسرتهایتان در جهان، در ایران همچنان غایب هستید. با این معضل چه خواهید کرد بالاخره؟
من مدیون مردم و فرهنگ موسیقی سرزمین خودمان هستم. هنوز با مردم در ارتباط هستم و می روم با آنها می مانم و هستم با موسیقیها و نغمههایی که یادداشت میکنم. البته الان نمیتوانم مجموعه کارهایی را که گردآوری میکنم ارائه کنم. این محدودیتی که برای صدای زن هست، مشکل ایجاد کرده است برای ارائه کار. به هرحال ریشه در خاکم هنوز. ولی اینجا در اروپا برای ارائه کارها میآیم.
ولی شنیدهام آلبومهای شما در ایران هم دست به دست میشود.
الهی شکر. دوست دارم. چون دلم میخواهد که این نغمهها و موسیقی که مدیون آن سرزمین هستم دوباره به خودشان هدیه شود. امانتی است که دومرتبه با اجرای خودم به خودشان تحویل می دهم.
خانم بینا آیا در نظر ندارید که به بلوچستان و سیستان هم بروید و کارهای آنجا را هم انجام دهید؟
بله دوست دارم که با هنرمندان قدیمی آن منطقه ملاقاتهایی داشته باشم. البته در موسیقی سیستان و بلوچستان، سیستان آسانتر است برای من ولی بلوچستان یک زبان مشکلتر دارند و نوع صداسازی و فراز و فرود موسیقیشان مشکلتر است و باید تمرین زیادی در منطقه داشته باشم و نغمههایی مطابق صدای خودم گلچین کنم.