در روزهای گذشته، ویدیویی روی سایت یوتیوب و فیس بوک به نمایش درآمد که به سرعت با استقبال کاربران این دو سایت روبهرو شد. در این ویدیو با استفاده از نقاشیهای دیجیتالی، ماجراهای پس از انتخابات ایران، موسوم به جنبش سبز، روایت شده است از قتلها تا زندان و کهریزک و شعارهای شبانه و تجاوز و غیره ....
خالق این اثر سهیل توکلی، هنرمند ۴۱ ساله ایرانی ساکن نیویورک است که در این برنامه میهمان جنگ فرهنگی این هفته است.
- رادیو فردا: آقای توکلی، برای ما درباره سابقه تحصیلی و هنری خودتان توضیح دهید.
سهیل توکلی: من فارغالتحصیل رشته معماری از دانشگاه شهید بهشتی تهران هستم و پنج سال است که به آمریکا مهاجرت کردهام. در حال حاضر در شهر نیویورک زندگی میکنم.
نقاشی در طول چند ماه گذشته تبدیل به بزرگترین دغدغه من شده است. دقیقاً از روزهایی که اتفاقات اخیر پس از انتخابات شروع شد. میشود گفت خیلی جدیتر روی نقاشی کار میکنم. احساس میکنم میتوانم پیامی را با هنر نقاشی انتقال دهم به صورتی که میشود گفت من دارم به نوعی اتفاقات اخیر ایران را مصور میکنم.
- ویدیویی از نقاشیهای دیجیتالی شما روی سایت فیس بوک و یوتیوب گذاشته شده که در مدت بسیار کوتاهی مورد توجه کاربران این دو سایت، چه در داخل و چه در خارج از ایران، قرار گرفت. ویدیویی از نقاشیهای دیجیتالی با رنگ های بسیار شاد و چشمنواز و با بهرهگیری از هنر گرافیک که در آن وقایع بعد از انتخابات ریاست جمهوری را تعریف میکنید.
سهیل توکلی میگوید که هدفش از این کار فقط اطلاعرسانی و مصور کردن تاریخی است که اتفاق افتاده است. چرا که برای به تصویر کشیدن اتفاقات اخیر دوربین عکاسی ناتوان است
این نقاشیها از اول قرار نبود که تبدیل به ویدیو شوند. به صورت خودجوش شروع شد. من دیدم که بایستی این اتفاقات مصور شوند. وقتی هم نیست که بخواهم روی کنواس و با رنگ و روغن کارشان کنم.
از آنجایی که امکان کار کردن با موس کامپیوتر و نقاشی را داشتم، توانستم تمام این تصاویر را دانه دانه مصور کنم.
یک روز دیدم که جا دارد که ویدیوشان کنم. اگر چه روی این مجموعه هنوز هم باید کار کرد. هیچوقت این مجموعه تمام نمیشود. من همچنان کار میکنم و ویدیوی بعدی را در مدت زمان دیگری ارائه خواهم داد.
هدف از این کار فقط اطلاعرسانی و مصور کردن تاریخی است که اتفاق افتاده است. وقتی در اتفاقات اخیر میبینم که دوربین عکاسی ناتوان است، و نمیشود از این حوادث عکس گرفت در این صورت باید نقاشی از نو اهمیت خودش را پیدا کند.
- مثل تصاویری که خود شما در همین کار دیجیتالی اخیر که به صورت ویدیو درآمده است از اتفاقات اخیر کهریزک خلق کردهاید؟
بله. فرض کنید که چند تا از نقاشیها در اتاقی تصویر شده که تجاوز در آن صورت گرفته است. مسلم است که توی آن اتاقها هیچوقت دوربینی کار گذاشته نشده که بشود تصاویر این اتفاقات تلخ را فیلمبرداری کرد. وظیفه نقاش این است که این امر را تسهیل کند.
- نکتهای در این ویدیو وجود دارد که خیلی نظرها را جلب میکند. آن هم این است که علیرغم اینکه شما دارید از وقایع تلخی صحبت میکنید ولی از رنگهای شاد و خیلی امیدوارکننده استفاده میکنید. چرا از رنگهای تیره و دلگیر در این نقاشیها استفاده نکردهاید؟
این نقاشی دو هدف را دنبال میکند. هدف اول انرژی دادن به بچههای معترض داخل خیابان است که واقعاً تحرک دارند. همه چیزشان را در این میان مایه گذاشتند. از جانشان گذشتند. این ویدیو اثر خودش را روی بچهها میگذارد.
طبعاً وقتی این جوانان معترض ویدیو را ببینند احساس خوبی خواهند داشت. هدف دومم ایجاد انگیزه برای کسانی است که در این جنبش سبز وارد نشدهاند. من با ایجاد امید میخواهم بگویم که این جریان متعلق به همه ماست. نباید از ورود به آن ترسید. القای این دو حس به شوق نیاز دارد. من اساساً هیچ الزامی نمیدیدم که از رنگهای کشته در این ویدیو استفاده کنم.
- آقای توکلی شما دو تا پروژه معماری هم در گذشته کار کردید. نخست پروژه مقبره شاملو بود که آیدا، همسر شاملو، هم در جریان این امر قرار داشت و در آن زمان در مطبوعات ایران و همزمان با مرگ شاملو منعکس شد. اما بعد از آن مسکوت ماند. بعد از آن پروژهای است که اخیراً به یاد کشته شدگان جریانات اخیر و جنبش سبز انجام دادهاید و گویا هنوز هم بر روی آن کار میکنید؟
بله. پروژه آرامگاه شاملو یا به عبارتی یادواره بزرگان ایران از اول به این شکل شروع شد که من در زمان حیات شاملو به یاد این شاعر آزادی و اسطوره بزرگی که هنوز هم در زمان ما زنده است، این کار را شروع کردم و این آرامگاه را طراحی کردم.
ولی از آن جهت که مبانی طراحی این آرامگاه را اشعار شاملو قرار دادم. اشعار شاملو توجه مرا از کف به ارتفاع و به سمتی هدایت کرد که من به فکر طراحی مجتمعی به عنوان آرامگاه بیافتم که در نهایت منجر به طراحی هزار قطعه قبر شد.
هزار قطعه آرامگاه که حتی تا این اواخر هم نمیدانستم این قطعات مال کیست. خانم آیدا به من گفتند که این قطعات را تقدیم به بزرگان تمام دنیا کنم و این پروژه را بینالمللی کنم. من هنوز هم تکلیفم را نمیدانستم اما خیال کردم پروژه جالبی است که میشود به تمام دنیا تعمیمش داد. در واقع شاملو، شاعر فارسی زبان، را یک شاعر بینالمللی و جهانی ببینیم.
وقتی با این اتفاقات اخیر روبهرو شدم جایگاه آن هزار قبر را پیدا کردم. این دو پروژه تبدیل به یک پروژه شد. شکل دیگری به خود گرفت و رنگ و بوی تازهای پیدا کرد. از پروژه شاملو چیزی کاسته نخواهد شد.
این در واقع همان پروژهای است که احمد شاملو در زمان حیاتش در خانهشان دید و ماکت آن شش ماه در خانهاش ماند. فقط این پروژه به یادواره شاعر بزرگ آزادی ایران و شهدای آزادی ایران تبدیل خواهد شد.