انجمن جهانی مطبوعات، در اطلاعیهای از آژانسهای خبری، نشریات و رسانههای صوتی، تصویری و الکترونیکی خواست تا سوم ماه می، روز جهانی آزادی مطبوعات سال ۲۰۰۹ را به «روزنامهنگاران در خط مقدم» اختصاص دهند.
در اطلاعیه انجمن جهانی مطبوعات «روزنامهنگاران خط مقدم» نه فقط گزارشگران جبهههای جنگ، که به همه ژورنالیستهایی اطلاق شده است که درباره مسائل و موضوعاتی خبر، گزارش، گزارش پژوهشی، تحقیق و تحلیل، عکس و فیلم، تهیه و تولید میکنند که پرداختن به آنها میتواند خطر «آزار، دستگيری، زندان، تبعید و حتی مرگ» را به دنبال داشته باشد.
با این تعریف نه فقط خبرنگاران و گزارشگران جبهههای جنگ، که روزنامهنویسانی که در موقعیت سانسور برای تحقق کارکردهای حرفه خود و برآوردن حق مخاطبان، رنج زندان، شکنجه، تبعید و مرگ را بر خود هموار میکنند تا مخاطبان خود را از رویدادها و آرای گوناگون آگاه کنند، روزنامهنگارانی که در کشورهای برخوردار از دموکراسی، با گذشتن از امنیت حرفهای خود خط قرمزهای اربابان و صاحبان رسانهها و پسند غالب افکار عمومی را میشکنند تا چشم مخاطبان خود را بر خبرها، افکار و واقعیتهای انکار شده باز کنند نیز گزارشگران «خط مقدم» تلفی میشوند و «خط مقدم» نه با بار نظامی اصطلاح، جبهه جنگ، که با بار گسترده آن، جبهه حقیقتهای انکار شده معنا میدهد.
انجمن جهانی مطبوعات از معتبرترین نهادهای روزنامهنویسان جهان، در سال ۱۹۸۴ تأسیس شد و ۱۸ هزار نشریه ، ۷۶ نهاد مهم روزنامهنویسی، ۱۰ آژانس اصلی خبری دنیا و ۱۰ آژانس ملی و محلی در ۱۰۲ کشور جهان در آن عضویت دارند.
این انجمن هر سال جایزه «قلم طلایی آزادی» را به روزنامهنویسی که با به خطر انداختن جان و آزادی خود خبرها، گزارشها، تحلیلها و افکار را از دیوار سانسور اقتدار سیاسی، مالی، دینی و افکار عمومی گذرانیده و به گوش مخاطبان خود رسانده، اهدا میکند.
انجمن جهانی مطبوعات در ایرن شعبه ندارد. هیچ یک از نشریات و نهادهای روزنامهنویسی ایران عضو این انجمن نیستند اما ایران با دارا بودن بیشترین روزنامهنویسان زندانی در خاورمیانه و با سانسور مستمر و نهادینه شده رسانهها از دغدغههای اصلی انجمنی است که مبارزه برای آزادی رسانهها از کارکردهای اصلی آن است.
نام دو ایرانی، فرج سرکوهی و اکبر گنجی نیز در میان برندگان جایزه قلم طلایی آزادی به چشم میخورد.
تولید خبر، گزارش، تحلیل، گزارش پژوهشی، عکس و فیلم برای رسانههای مکتوب، صوتی، تصویری و الکترونیکی، بیش از هرچه به مسائل و رخدادهای «روز» راجع است و گرچه چون ادبیات ماندگار نیست اما به دلیل تأثیر گسترده بر افکار عمومی و پیوند با مسائل روز بر موقعیت و بر زندگی مردمان و سمت و سوی سیاست ، اقتصاد و جامعه برد و نفوذی کارساز دارد.
روایت و شرکت توأمان
ژورنالیزم حرفهای مستقل نه فقط روایت تاریخ، که همزمان و توأمان، حضور در آن نیز هست و شاید یکی از رازهای جذابیت این حرفه، و به ویژه جذابیت ژورنالیست بودن در خط مقدم، جذابیتی که گاه جان بر سر آن مینهند، در همین روایت و شرکت فعال همزمان و توأمان نهفته است.
روزنامهنویسی در سانسوری که با تعقیب، زندان، شکنجه، تبعید و مرگ تحمیل میشود، برای ژورنالیست وفادار به حرفه خود، چالشی مدام، هر روزه و رنجآور است که در پرتو جاذبه پر کشش و زیبای حرفهای زنده رخ میدهد.
ژورنالیسم در خط مقدم انتخابی آگاهانه است و چون هر انتخابی که یک سوی آن زنگ خطر زندان و مرگ را به صدا در میآورد، با چالشی آزاردهنده و هر روزه بین گرایش پر قدرت به بقای فیزیکی و حرفهای، حفظ امنیت شغلی و جانی، گریز از مرگ و تبعید و شکنجه و زندان از سویی و وجدان حرفهای، جذابیت روایت و شرکت فعال از دیگر سو همراه است.
هستند روزنامهنویسانی که برکناره میروند و بر آنچه فراتر از خط قرمزهای سلامت و سانسور میگذرد چشم میبندند، روزنامهنویسانی که این حرفه را به خدمت حکومتها یا این یا آن گروه قدرت سیاسی و اقتصادی و مذهبی در میآورند و به دلالان رسانهای تقلیل مییابند، روزنامهنویسانی که در حکومتهای مکتبی به بازوی بازجویان بدل شده و افکار عمومی را برای مرگ فیزیکی یا فرهنگی همکاران خود آماده میکنند و...
اما «ژورنالیسم خط مقدم»، ژورنالیسمی که خواب اقتدار سیاسی، اقتصادی، دینی و افکار عمومی را آشفته میکند تا حرفه خود را با معیارهای واقعی آن تعریف کند، همواره از سرکوب مدام سر بر میآورد و اعتبار این حرفه را حفظ میکند چندان که در اطلاعیه انجمن جهانی مطبوعات نیز آمده است که در سال گذشته ميلادی «بيش از ۷۰ ژورنالیست در جهان كشته، دست كم ۶۷۰ ژورنالیست بازداشت و ۱۲۵ ژورنالیست در زندانند» تا دینی را که از اعتماد مخاطبان بر گردن دارند ادا کرده و چشم و گوش مخاطبان خود را بر رویدادها و آرای گوناگون، در قالب کلام و تصویر، باز کنند.
در اطلاعیه انجمن جهانی مطبوعات «روزنامهنگاران خط مقدم» نه فقط گزارشگران جبهههای جنگ، که به همه ژورنالیستهایی اطلاق شده است که درباره مسائل و موضوعاتی خبر، گزارش، گزارش پژوهشی، تحقیق و تحلیل، عکس و فیلم، تهیه و تولید میکنند که پرداختن به آنها میتواند خطر «آزار، دستگيری، زندان، تبعید و حتی مرگ» را به دنبال داشته باشد.
با این تعریف نه فقط خبرنگاران و گزارشگران جبهههای جنگ، که روزنامهنویسانی که در موقعیت سانسور برای تحقق کارکردهای حرفه خود و برآوردن حق مخاطبان، رنج زندان، شکنجه، تبعید و مرگ را بر خود هموار میکنند تا مخاطبان خود را از رویدادها و آرای گوناگون آگاه کنند، روزنامهنگارانی که در کشورهای برخوردار از دموکراسی، با گذشتن از امنیت حرفهای خود خط قرمزهای اربابان و صاحبان رسانهها و پسند غالب افکار عمومی را میشکنند تا چشم مخاطبان خود را بر خبرها، افکار و واقعیتهای انکار شده باز کنند نیز گزارشگران «خط مقدم» تلفی میشوند و «خط مقدم» نه با بار نظامی اصطلاح، جبهه جنگ، که با بار گسترده آن، جبهه حقیقتهای انکار شده معنا میدهد.
انجمن جهانی مطبوعات از معتبرترین نهادهای روزنامهنویسان جهان، در سال ۱۹۸۴ تأسیس شد و ۱۸ هزار نشریه ، ۷۶ نهاد مهم روزنامهنویسی، ۱۰ آژانس اصلی خبری دنیا و ۱۰ آژانس ملی و محلی در ۱۰۲ کشور جهان در آن عضویت دارند.
این انجمن هر سال جایزه «قلم طلایی آزادی» را به روزنامهنویسی که با به خطر انداختن جان و آزادی خود خبرها، گزارشها، تحلیلها و افکار را از دیوار سانسور اقتدار سیاسی، مالی، دینی و افکار عمومی گذرانیده و به گوش مخاطبان خود رسانده، اهدا میکند.
انجمن جهانی مطبوعات در ایرن شعبه ندارد. هیچ یک از نشریات و نهادهای روزنامهنویسی ایران عضو این انجمن نیستند اما ایران با دارا بودن بیشترین روزنامهنویسان زندانی در خاورمیانه و با سانسور مستمر و نهادینه شده رسانهها از دغدغههای اصلی انجمنی است که مبارزه برای آزادی رسانهها از کارکردهای اصلی آن است.
نام دو ایرانی، فرج سرکوهی و اکبر گنجی نیز در میان برندگان جایزه قلم طلایی آزادی به چشم میخورد.
تولید خبر، گزارش، تحلیل، گزارش پژوهشی، عکس و فیلم برای رسانههای مکتوب، صوتی، تصویری و الکترونیکی، بیش از هرچه به مسائل و رخدادهای «روز» راجع است و گرچه چون ادبیات ماندگار نیست اما به دلیل تأثیر گسترده بر افکار عمومی و پیوند با مسائل روز بر موقعیت و بر زندگی مردمان و سمت و سوی سیاست ، اقتصاد و جامعه برد و نفوذی کارساز دارد.
روایت و شرکت توأمان
ژورنالیزم حرفهای مستقل نه فقط روایت تاریخ، که همزمان و توأمان، حضور در آن نیز هست و شاید یکی از رازهای جذابیت این حرفه، و به ویژه جذابیت ژورنالیست بودن در خط مقدم، جذابیتی که گاه جان بر سر آن مینهند، در همین روایت و شرکت فعال همزمان و توأمان نهفته است.
روزنامهنویسی در سانسوری که با تعقیب، زندان، شکنجه، تبعید و مرگ تحمیل میشود، برای ژورنالیست وفادار به حرفه خود، چالشی مدام، هر روزه و رنجآور است که در پرتو جاذبه پر کشش و زیبای حرفهای زنده رخ میدهد.
ژورنالیسم در خط مقدم انتخابی آگاهانه است و چون هر انتخابی که یک سوی آن زنگ خطر زندان و مرگ را به صدا در میآورد، با چالشی آزاردهنده و هر روزه بین گرایش پر قدرت به بقای فیزیکی و حرفهای، حفظ امنیت شغلی و جانی، گریز از مرگ و تبعید و شکنجه و زندان از سویی و وجدان حرفهای، جذابیت روایت و شرکت فعال از دیگر سو همراه است.
هستند روزنامهنویسانی که برکناره میروند و بر آنچه فراتر از خط قرمزهای سلامت و سانسور میگذرد چشم میبندند، روزنامهنویسانی که این حرفه را به خدمت حکومتها یا این یا آن گروه قدرت سیاسی و اقتصادی و مذهبی در میآورند و به دلالان رسانهای تقلیل مییابند، روزنامهنویسانی که در حکومتهای مکتبی به بازوی بازجویان بدل شده و افکار عمومی را برای مرگ فیزیکی یا فرهنگی همکاران خود آماده میکنند و...
اما «ژورنالیسم خط مقدم»، ژورنالیسمی که خواب اقتدار سیاسی، اقتصادی، دینی و افکار عمومی را آشفته میکند تا حرفه خود را با معیارهای واقعی آن تعریف کند، همواره از سرکوب مدام سر بر میآورد و اعتبار این حرفه را حفظ میکند چندان که در اطلاعیه انجمن جهانی مطبوعات نیز آمده است که در سال گذشته ميلادی «بيش از ۷۰ ژورنالیست در جهان كشته، دست كم ۶۷۰ ژورنالیست بازداشت و ۱۲۵ ژورنالیست در زندانند» تا دینی را که از اعتماد مخاطبان بر گردن دارند ادا کرده و چشم و گوش مخاطبان خود را بر رویدادها و آرای گوناگون، در قالب کلام و تصویر، باز کنند.