دست کم ۲۵ سال است که مردم درباره ايدز میشنوند و ۲۵ سال است که برای جلوگيری از گسترش و واگيری اين بيماری برنامه ريزی می شود.
دکتر حميدرضا ستايش، مشاور منطقهای برنامه جهانی سازمان ملل متحد، عدم اطلاعرسانی و آموزش را از عمدهترین مولفههای گسترش بیماری ایدز در ایران برمیشمارد.
به گفته وی، برای نمونه تماس مقعدی محافظت نشده که ۱۰ برابر احتمال شیوع ایدز را افزایش میدهد یکی از راههای انتقال ایدزدر ایران است.
بشنوید:
بیشتر بخوانید:
حميدرضا ستايش میگوید در ایران این تصور غلط وجود دارد که ایدز بیشتر بیرون از روابط زناشویی انتقال مییابد در حالیکه همسران بسیاری از معتادان تزریقی و زندانرفتهها به این بیماری مبتلا شدهاند.
در طول بيست و پنج سال گذشته، هر ساله روز يکم دسامبر يادآور مبارزه با اپيدمی ايدز است. روزی که از سوی سازمان ملل متحد به نام روز جهانی « مبارزه با ايدز» نامگذاری شده است.
در این باره با دکتر حميدرضا ستايش به گفت و گو نشستهايم. دکتر ستایش مشاور منطقهای برنامه جهانی سازمان ملل متحد، درباره مبارزه با ايدز است و چندی است که در قاهره – پايتخت مصر- به سر میبرد؛ جايی که دفتر منطقهای « يو، ان ، ايدز » قرار دارد.
راديو فردا: فلسفه نامگذاری يک روز به نام روز جهانی ايدز چيست و قرار است در اين روز چه کارهايی انجام بگيرد؟
حمیدرضا ستايش : در اواخر دهه هشتاد ميلادی – دقيقا ۲۵ سال پيش – سازمان جهانی بهداشت، در واقع مسئله ايدز و راههای پيشگيری از آن را دنبال میکرد و تنها سازمان ملل متحد بود که در آن زمان به ايدز به عنوان يک بيماری نگاه میکرد.
اين سازمان اعلام کرد که باید به کشورها تعهدات آنها را يادآوری کرد و در مقابل انگ و تبعيضی که عليه مبتلايانوجود دارد باید از این بیماران حمايت کرد.
اين رويه در طول ۲۵ سال گذشته تقويت هم شده است و ديگر روز مبارزه با ايدز مختص يک روز خاص نيست بلکه يک کمپين و بسيج همگانی است که در طول سال ادامه دارد و روز يکم دسامبر را به عنوان نقطه شروع آن بياد میآورند.
بسياری از کشورها اين مناسبت را به مدت يک هفته برگزار میکنند تا بتوانند مسئله ايدز را دنبال کنند و افراد، مسئولان و جامعه مدنی دست به دست هم بدهند تا برای جلوگيری از گسترش ايدز در طول يک سال تلاش کنند.
در حدود سال ۲۰۰۵ ميلادی ، سازمان جهانی بهداشت، صندوق جمعيت سازمان ملل و يونيسف به اين نتيجه رسيدند که بايد استراتژی تازهای برای جلوگيری از گسترش ايدز طراحی کنند، آيا سازمانهای جهانی در اين زمينه به نتيجه خاصی رسيدهاند؟
حمیدرضا ستايش : هماکنون مجموعه سازمان ملل متحد برای هماهنگی بيشتر، سازمان « يو- ان- ايدز» را بوجود آورده، که اين سازمان از ۱۰ آژانسی که برخی را هم شما نام برديد از جمله صندوق جمعيت سازمان ملل، برنامه عمران سازمان، يونسکو، يونيسف و سازمان بهداشت جهانی تشکيل شده است.
اين سازمان استراتژیها را با هم هماهنگ می کند و مهمترين راهبردی که هماکنون وجود دارد اين است که نخست بدانيم که در هر کشور و هر منطقه ويروس «اچ ای وی » چگونه منتقل میشود.
برای نمونه اگر در منطقهای در مرز پاکستان، انتقال اين بيماری از طريق تماس جنسی است بايد استراتژی مناسب برای جلوگيری از انتقال، از طريق تماس جنسی در نظر گرفته شود ولی اگر به غرب اين کشور برويم میبينيم که مصرف تزريقی مواد مهمترين عامل انتقال ايدز است و آنجا بايد استراتژی مناسب را از طريق کاهش آسيب مواد مخدر تنظيم کرد.
بد نيست اگر در همين جا راههای شناخته شده ابتلا به اين بيماری را مرور کنيم و بعد از آن به ادامه مبحث راهکارها و برنامه ها و استراتژيهای موجود بپردازيم.
حمیدرضا ستايش : ايدز فقط سه راه انتقال دارد، اولين و مهمترين راه که در دنيا بيشترين درصد افراد مبتلا از اين طريق بيمار شده اند انتقال از طريق جنسی است؛ راه ديگر، مصرف فرآوردهای خونی آلوده است که البته شامل تزريق مشترک مواد مخدر هم هست؛ راه سوم هم انتقال از مادر به کودک در انتهای دوران بارداری، حين زايمان و يا زمان شيردهی است.
اگر اين گونه است که تنها از سه راه ابتلا به بيماری صورت میگيرد يعنی فقط از طريق تماس جنسی، مصرف فرآوردههای خونی آلوده که سرنگ مشترک آلوده هم جزء همين دسته است و انتقال بيماری از طريق مادر به فرزند، اين پرسش پيش میآید که چرا در طول ۲۵ سال گذشته تمامی تلاشها برای مهار کامل اين بيماری ناموفق بوده است؟
حمیدرضا ستايش : به نکته خوبی اشاره کرديد. موضوع ظاهرا بسيار ساده است، وقتی می دانيم که فقط سه راه انتقال برای اين بيماری وجود دارد و پيشگيری از اين سه راه هم بسيار ساده است و مانند بسياری از بيماريهای عفونی نيست که خارج از کنترل باشد، چرا نمی توانيم ويروس ايدز را کنترل کنيم؟ سختی کار دقيقا همين جاست، يکی از مهمترين عواملی که در دنيا، بخصوص در منطقه و در کشور ایران در زمينه پيشگيری از ايدز وجود دارد «استيگما» يا همان «انگ و تبعيض» است که در مورد مبتلايان وجود دارد.
افراد جرات ندارند که تصور کنند میتوانند به این بیماری مبتلا شوند. به طوریکه آزمايش نمیدهند تا اگر مبتلا بودند جلوی بيماری را بگيرند. حتی ترجيح ميدهند که فکر نکنند که ممکن است طرف مقابلشان مبتلا به ايدز باشد که از «کاندوم » استفاده کنند.
موضوعات را با هم مخلوط می کنند، بحث شرعی و غير شرعی را با همديگر داخل میکنند در حالی که اين مباحث واقعا ارتباطی با ايدز ندارد. در يک ارتباط شرعی بين دو نفر که يکی مبتلا و ديگری غير مبتلا باشد هم انتقال بيماری صورت میگيرد و اصلا شرعی بودن يا نبودن رابطه هيچ تاثيری(در روند انتقال) نمیگذارد در حالی که اگر در يک رابطه غيرشرعی، کسی از کاندوم استفاده کند، جلوی انتقال بيماری را گرفته است.
آيا با موارد خاصی هم در جامعه ايرانی برخورد کردهايد که آدمها برای پرهيز از انگ و برچسب يا انگشتنما شدن يا بخاطر تابوی اجتماعی، به سمت بيماری رانده شده باشند؟
حمیدرضا ستايش : اتفاقا بسياری از مواردی که متخصصين به ما اعلام میکنند دخترهای جوانی هستند که از طريق تماسهای مقعدی- برای حفظ بکارتشان- مبتلا شدهاند اين در حالی است که خطر انتقال از طريق تماس مقعدی، ده برابر يک ارتباط معمولی است.
بچههای ما اين چيزها را نمیدانند، اين چيزها جزء تابوهاست و حتی صحبت کردنش هم سخت است؛ فکر میکنند اين جوری هيچ اتفاقی نمیافتد و هيچ مشکلی وجود ندارد و میتوانند اين تماس را داشته باشند بدون اينکه خطری متوجه آنها باشد.
از آنجا که کودکان و نوجوانان و جوانان ما آموزشهای جنسی نديدهاند، اطلاع رسانی وظيفه ماست؛ وظيفه من و شما و وظيفه دولت و جامعه و وظيفه همه افراد است تا بتوانند جلوی انتقال بيماری را بگيرند.
در شرايطی که اين خطر نه تنها فرد را تهديد میکند بلکه خانواده و جامعه را در سطوح ملی و حتی جامعه جهانی تهديد میکند و خطر آفرين است، پس به طور طبيعی هم فرد و هم خانواده از يک سو و جامعه در سطح ملی و سازمانهای بين المللی از سوی ديگر، معمولا دست به دست هم می دهند تا جلوی خطر را بگيرند؛ در جامعه ايران ، همکاری میان فرد، خانواده، جامعه و سازمان های فعال غير دولتی يا همان «ان جی او» ها چگونه است؟
حمیدرضا ستايش : همانطور که گفتم مشارکت همه مهم است؛ اما نقش سازمانهای غير دولتی در کنترل ايدز يک نقش بسيار حياتی است و بدون آنها، دولت تقريبا به تنهايی نمیتواند کاری انجام دهد، در اين گروهها بايد افراد مبتلا هم وجود داشته باشند و بدون آنها هم کار به جايی نمیرسد چون کسانی نمی توانند از بيرون بيايند در مورد اين گروه خاص درست برنامهريزی کنند، مشارکت خود افرادی که هدف برنامه هستند يک امر ضروری است.
آيا نوع نگاه دولت و مردم به بيماری میتواند در گسترش يا جلوگيری از گسترش بيماری موثر باشد؟ مثلا در جامعهای که دولت به بيمار به چشم «مجرم» نگاه میکند و مردم هم به او به چشم يک «گناهکار»؟
حمیدرضا ستايش : در ايران در قانون مواد مخدر، کاهش آسيب را بعنوان يکی از سياستهای کلان نظام در زمينه کنترل مواد مخدر اعلام کردهاند و ديگر فقط دستگيری و زندان و جلوگيری از عرضه تنها راه حل نيست.
بلکه کاهش تقاضا و کاهش آسيب بعنوان دو راهبردی که میتواند کمک کند که مشکل تازهای به مجموعه مشکلات قبلی اضافه نشود پذيرفته شده است.
از اين لحاظ، کشور ايران جزء کشورهايی است که پيشرفته به اين موضوع نگاه میکند، همان طور که میدانيد شايد فقط هفت کشور وجود دارند که در درون زندانهايشان، خدمات کارشناسی و از جمله سرنگ و سوزن در اختيار زندانی قرار می دهد که اين کشورها عمدتا از اروپای غربی هستند، اما ايران هم هشتمين کشوری است که اين خدمات را با توجه به همان قانون و بخشنامه قوه قضاييه ارائه میکند.
توزيع سرنگ و سوزن در زندانها به گفته شما می تواند نشاندهنده اين باشد که نگاه به مسئله معتادان و انتقال بيماری از طريق انتقال خون، نگاه درستی بوده است، اما در ساير زمينهها چطور؟
حمیدرضا ستايش : در ساير زمينهها اين الگو هنوز نهادينه نشده است و اگر ایران بخواهد در زمينه کنترل اپيدمی ايدز موفقتر عمل کند بايد بتواند به بقيه قسمتها هم توجه کند.
آیا آموزش درباره ارتباطات جنسی کنترل نشده کافی است؟
حمیدرضا ستايش : کسانی که از طريق تماس جنسی ايدز میگيرند عمدتا در يک چهارچوب «شرعی و قانونی » هستند که به اين بيماری مبتلا میشوند، بايد نگاه به اين موضوع نگاهی منطقی شود.
اين افراد معمولا همسران معتادان تزريقی يا همسران کسانی هستند که قبلا تجربهای را در زندان داشتهاند و در آنجا مبتلا شدهاند.
از خودمان می پرسيم اين افراد را بايد چگونه حمايت کنيم؟ اين وظيفه سنگين بر دوش دولت است و وظيفه آسانی هم نيست.
بسياری اوقات بحث «تن فروشان» مطرح می شود؛ وقتی صحبت افراد تن فروش به ميان میآيد اين گروه تبديل به گروه هدفی میشوند که بايد برای آنها برنامه درستی داشت. نمیتوان گفت که «تن فروشی» وجود ندارد.
هيچ کشوری نيست که تن فروشی در آن وجود نداشته باشد. بايد اين افرادی را که درگير تن فروشی شدهاند به گونهای حمايت کرد که توانمند شوند.
اگر بتوانند شغلشان را تغيير دهند و اگر نمیتوانند بايد اين پرسش مطرح شود که چگونه میشود به گونهای برنامهريزی کرد که بلا و مشکل تازهای بر مشکلات موجود تن فروشان افزوده نشود و بايد به آنان مهارت استفاده از کاندوم و مهارت جلوگيری از سوء استفاده را آموزش داد و اگر بشود مشکلات عظيم اين افراد را کاهش داد تا بتوانند به زندگی عادی برگردند و زندگی دلخواه شان را انتخاب کنند.
اما اگر اين جور نشد فرد تن فروش معتاد هم بشود و ناچار باشد برای تامين موادش تن فروشی کند، از کاندوم هم استفاده نکند بخاطر اين که مشتری حاضر شده است هزار تومان بيشتر بدهد و به فرد تن فروش بگويد «من اين رابطه را بدون کاندوم ترجيح مي دهم.»
البته خود مشتری هم آگاه نيست که اگر اين ارتباط بدون کاندوم انجام شود در معرض خطر قرار میگيرد. اينها همه چرخهای است که دقت به آن، پاسخ نخستين سئوال شماست.
وقتی ما می دانيم فقط سه راه برای انتقال ويروس ايدز وجود دارد پس چرا نمی توانيم جلوی گسترش اين بيماری را بگيريم؟ علتش همين مسائلی است که با روابط جنسی و خصوصی افراد سر و کار دارد؛ انکار،عدم اطلاع رسانی شفاف و صريح از طريق مجراهای اطلاع رسانی که میتوانند آموزش دهند. اما اين مباحث به مسائل اخلاقی که دوست نداريم در موردشان حرف بزنيم، ربط داده میشوند.
تصور غالب اين است که بی بند و باری فقط مختص غرب است و همه چيز از دنيای غرب برمیآيد اما واقعيت اين است که کشورهای غربی کنترل شدهترين سطح ويروس ايدز را دارند؛ اما میبينيم در کشورهای ديگری مثل کشور خودمان، کشورهای اروپای شرقی و کشورهای آسيای جنوب شرقی، شاهد گسترش سريع موارد ابتلا به ايدز هستيم.
اين مسئله بخاطر اين است که ما چشمهايمان را بر روی همين چيزهای ساده، که انجام دادنش هم بسيار آسان به نظر میرسد بستهایم.