در روزهای گذشته و پس از آنکه یکی از متهمان محاکمات «کودتای مخملی» اظهار داشت محمد خاتمی، رئیس جمهوری پیشین ایران طی دیدار خود از آمریکا در سال ۲۰۰۶با جورج سوروس، بنیانگذار «موسسه جامعه باز» دیدار داشته است، رسانههای دولتی و محافظهکار به انتقاد شدید از محمد خاتمی پرداخته و تکذیبیه دفتر وی را نیز دروغ خوانند.
در ادامه این ادعاها و تکذیبها، سایت الف، متعلق به احمد توکلی به تازگی چند خط از متن اصلی و ترجمه کتاب «آیتالله به شدت مخالف است: پارادوکس ایران مدرن» نوشته هومان مجد را منتشر کرد، که در پی آن دیگر سایتهای محافظهکار نیز به این مطلب به عنوان دلیلی برای ملاقات جورج سوروس و محمد خاتمی استناد کردهاند.
وب سایت رادیو فردا از هومان مجد روزنامهنگار و نویسنده مقیم آمریکا که در سال ۲۰۰۶ همراه محمد خاتمی بوده، روایت وی را از سفر دو هفتهای رئیس جمهوری پیشین ایران جویا شده است.
نه خیر اصلاً. من در کتابم نوشتهام که شمار زیادی از آمریکاییهای شناخته شده مایل بودند با آقای خاتمی ملاقات کنند؛ مثلا آقای جورج سوروس که چهره معروفی است و آمریکاییها وی را میشناسند؛ من در کتابم نوشتهام که از میان این افراد سرشناس آقای بلوم توانست با آقای خاتمی ملاقات کند.
ریچارد بلوم، یک سرمایهدار آمریکایی و همسر سناتور دموکرات دایان فاینستاین، است. ریچارد بلوم سابقه آشنایی و دوستی با جیمی کارتر، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، دارد؛ وی با هواپیمای شخصی خود و به تنهایی به بوستون آمد تا آقای خاتمی رو ببیند.
هنگامی که ریچارد بلوم به هتل آقای خاتمی آمد، من هم در آنجا بودم و بحث بر سر این بود که اگر امکان داشته باشد، وی میتواند کمک کند که آقای خاتمی و آقای کارتر با یکدیگر ملاقات کنند؛ آقای خاتمی هم گفتند این امکان وجود ندارد و از وی تشکر کردند.
جیمی کارتر پیش از این فکسی به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل فرستاده بود و خطاب بهآقای خاتمی نوشته بود اگر امکان دارد مایل است در این سفر با وی دیدار داشته باشد. آقای خاتمی هم از طریق همین دفتر پاسخ داد که سپاسگزارم اما این امکان وجود ندارد و هیچ تماس دیگری صورت نگرفت.
از سوی دیگر ریچاد بلوم از مخالفان دولت بوش و مخالف نحوه رفتار وی با ایران بود و شنیدن نظرات آقای خاتمی در مورد اینکه ایران و آمریکا چگونه میتوانند از تنشها کم کنند، برای شخص وی جالب بود. دیدار آقای بلوم و خاتمی نزدیک به ۲۰ تا ۲۵ به طول انجامید؛ ریچارد بلوم آمده بود تا بگوید این امکان وجود دارد تا آقای خاتمی با هواپیمای شخصی وی برای ملاقات با جیمی کارتر به آتلانتا برود؛ چراکه جیمی کارتر پیشتر از آقای خاتمی دعوت کرده بود، اما وی دعوت را قبول نکرده بود.
اما ظاهراً به نظر میرسد چون من در کتابم از جورج سوروس به عنوان یکی از آمریکاییهای شناختهشده که علاقهمند بود با آقای خاتمی دیدار کند، نام بردهام، این سوء تفاهم بهوجود آمده است که آقای جورج سوروس و ریچارد بلوم با یکدیگر در بوستون با آقای خاتمی ملاقات داشتهاند.
من تنها از این رو از جورج سوروس نام بردم که برای مردم آمریکا شناخته شده است و آن زمان هم علیه جورج بوش و برای دموکراتها فعالیت میکرد؛ مردم آمریکا کمتر ریچارد بلوم را میشناسند و همسر وی سناتور فاینستاین برای آمریکاییها شناختهشدهتر است.
اگر کسی از متن من این نتیجه را بگیرد که آقای سوروس و آقای بولوم به همراه یکدیگر به دیدن آقای خاتمی رفتهاند، این نتیجه غلط است؛ اگر به زبان اصلی کتاب خوانده شود، متن چنین مفهومی نمیدهد و منظور جمله آن چیزی نیست که سایت الف آورده است.
آقای خاتمی در آن سفر مترجم رسمی نداشتند و من در این مدت هم مترجم ایشان بودم و هم مشاور.
بله من مترجم بودم. آقای بلوم میخواست تعارف کند که هواپیمایش را در اختیار آقای خاتمی بگذارد تا بتواند به دیدن کارتر برود و علاقهمند بود بداند که چه راههایی برای کمتر کردن تنش میان آمریکا و ایران وجود دارد و چگونه میتوان از جنگ دو کشور جلوگیری کرد و چطور میتوان دربرابر تبلیغات دولت بوش علیه ایران اقدام کرد؛ بحث خاص دیگری مطرح نبود.
آقای بلوم تأکید داشت که بحث گفتوگو و دیالوگ ادامه داشته باشد تا مردم آمریکا متوجه شوند، ایران آن گونه دشمنی که بوش برایشان ترسیم کرده، نیستند.
متأسفانه این روزها مرتب در ایران میگویند، آقای خاتمی در سال ۲۰۰۶ برای راه انداختن انقلاب مخملی با آقای سوروس دیدار کرده است؛ من در تمام سفر آقای خاتمی به واشینگتن، بوستون و شیکاگو همراه وی بودم؛ نه دیداری با آقای جورج سوروس صورت گرفت و نه بحثی علیه دولت جمهوری اسلامی شد؛ فقط و فقط مسئله آقای خاتمی مؤسسه گفتوگوی تمدنها بود و جالب آنکه در تمام مدت در هر جلسهای که برگزار شد، آقای خاتمی از ایران و دولت ایران و برنامه هستهای ایران دفاع میکرد.
در آن موقع دولت آقای احمدینژاد تنها یک سال بود که بر سر کار آمده بود و آقای خاتمی هیچ انتقاد و برنامهای علیه این دولت مطرح نکرد. من از بحثهای مطرح شده درباره آقای خاتمی تعجب میکنم. در آن زمان حتی رسانههای رسمی جمهوری اسلامی نیز از سفر آقای خاتمی گزارش تهیه کرده بودند.
در ادامه این ادعاها و تکذیبها، سایت الف، متعلق به احمد توکلی به تازگی چند خط از متن اصلی و ترجمه کتاب «آیتالله به شدت مخالف است: پارادوکس ایران مدرن» نوشته هومان مجد را منتشر کرد، که در پی آن دیگر سایتهای محافظهکار نیز به این مطلب به عنوان دلیلی برای ملاقات جورج سوروس و محمد خاتمی استناد کردهاند.
وب سایت رادیو فردا از هومان مجد روزنامهنگار و نویسنده مقیم آمریکا که در سال ۲۰۰۶ همراه محمد خاتمی بوده، روایت وی را از سفر دو هفتهای رئیس جمهوری پیشین ایران جویا شده است.
- رادیو فردا: سایت الف مطلبی از کتاب «آیتالله به شدت مخالف است: پارادوکس ایران مدرن» نقل کرده و در پی آن چند رسانه محافظهکار دیگر نیز به این متن به عنوان دلیلی برای ملاقات محمد خاتمی با جورج سوروس در بوستون استناد کردهاند. آیا شما چنین چیزی در کتاب خود نوشتهاید؟
نه خیر اصلاً. من در کتابم نوشتهام که شمار زیادی از آمریکاییهای شناخته شده مایل بودند با آقای خاتمی ملاقات کنند؛ مثلا آقای جورج سوروس که چهره معروفی است و آمریکاییها وی را میشناسند؛ من در کتابم نوشتهام که از میان این افراد سرشناس آقای بلوم توانست با آقای خاتمی ملاقات کند.
- ریچارد بلوم به چه منظوری با محمد خاتمی دیدار کرد؟
ریچارد بلوم، یک سرمایهدار آمریکایی و همسر سناتور دموکرات دایان فاینستاین، است. ریچارد بلوم سابقه آشنایی و دوستی با جیمی کارتر، رئیس جمهوری پیشین آمریکا، دارد؛ وی با هواپیمای شخصی خود و به تنهایی به بوستون آمد تا آقای خاتمی رو ببیند.
هنگامی که ریچارد بلوم به هتل آقای خاتمی آمد، من هم در آنجا بودم و بحث بر سر این بود که اگر امکان داشته باشد، وی میتواند کمک کند که آقای خاتمی و آقای کارتر با یکدیگر ملاقات کنند؛ آقای خاتمی هم گفتند این امکان وجود ندارد و از وی تشکر کردند.
جیمی کارتر پیش از این فکسی به دفتر نمایندگی ایران در سازمان ملل فرستاده بود و خطاب بهآقای خاتمی نوشته بود اگر امکان دارد مایل است در این سفر با وی دیدار داشته باشد. آقای خاتمی هم از طریق همین دفتر پاسخ داد که سپاسگزارم اما این امکان وجود ندارد و هیچ تماس دیگری صورت نگرفت.
من در تمام سفر آقای خاتمی به واشینگتن، بوستون و شیکاگو همراه وی بودم؛ نه دیداری با آقای جورج سوروس صورت گرفت و نه بحثی علیه دولت جمهوری اسلامی شد؛ فقط و فقط مسئله آقای خاتمی مؤسسه گفتوگوی تمدنها بود و جالب آنکه در تمام مدت در هر جلسهای که برگزار شد، آقای خاتمی از ایران و دولت ایران و برنامه هستهای ایران دفاع میکرد.
هومان مجد
اما ظاهراً به نظر میرسد چون من در کتابم از جورج سوروس به عنوان یکی از آمریکاییهای شناختهشده که علاقهمند بود با آقای خاتمی دیدار کند، نام بردهام، این سوء تفاهم بهوجود آمده است که آقای جورج سوروس و ریچارد بلوم با یکدیگر در بوستون با آقای خاتمی ملاقات داشتهاند.
من تنها از این رو از جورج سوروس نام بردم که برای مردم آمریکا شناخته شده است و آن زمان هم علیه جورج بوش و برای دموکراتها فعالیت میکرد؛ مردم آمریکا کمتر ریچارد بلوم را میشناسند و همسر وی سناتور فاینستاین برای آمریکاییها شناختهشدهتر است.
- سایت الف قسمتی از متن انلگلیسی «پارادوکس ایران مدرن» را به همراه ترجمه نقل کرده است؟ آیا متن ترجمه شده غلط است یا بد برداشته شده است؟
اگر کسی از متن من این نتیجه را بگیرد که آقای سوروس و آقای بولوم به همراه یکدیگر به دیدن آقای خاتمی رفتهاند، این نتیجه غلط است؛ اگر به زبان اصلی کتاب خوانده شود، متن چنین مفهومی نمیدهد و منظور جمله آن چیزی نیست که سایت الف آورده است.
- شما در سال ۲۰۰۶ مترجم آقای خاتمی بودید؟
آقای خاتمی در آن سفر مترجم رسمی نداشتند و من در این مدت هم مترجم ایشان بودم و هم مشاور.
- شما هنگام گفتوگوی محمد خاتمی و ریچارد بلوم حضور داشتید؟ آنها درباره چه موضوعاتی با یکدیگر صحبت میکردند؟
بله من مترجم بودم. آقای بلوم میخواست تعارف کند که هواپیمایش را در اختیار آقای خاتمی بگذارد تا بتواند به دیدن کارتر برود و علاقهمند بود بداند که چه راههایی برای کمتر کردن تنش میان آمریکا و ایران وجود دارد و چگونه میتوان از جنگ دو کشور جلوگیری کرد و چطور میتوان دربرابر تبلیغات دولت بوش علیه ایران اقدام کرد؛ بحث خاص دیگری مطرح نبود.
آقای بلوم تأکید داشت که بحث گفتوگو و دیالوگ ادامه داشته باشد تا مردم آمریکا متوجه شوند، ایران آن گونه دشمنی که بوش برایشان ترسیم کرده، نیستند.
متأسفانه این روزها مرتب در ایران میگویند، آقای خاتمی در سال ۲۰۰۶ برای راه انداختن انقلاب مخملی با آقای سوروس دیدار کرده است؛ من در تمام سفر آقای خاتمی به واشینگتن، بوستون و شیکاگو همراه وی بودم؛ نه دیداری با آقای جورج سوروس صورت گرفت و نه بحثی علیه دولت جمهوری اسلامی شد؛ فقط و فقط مسئله آقای خاتمی مؤسسه گفتوگوی تمدنها بود و جالب آنکه در تمام مدت در هر جلسهای که برگزار شد، آقای خاتمی از ایران و دولت ایران و برنامه هستهای ایران دفاع میکرد.
در آن موقع دولت آقای احمدینژاد تنها یک سال بود که بر سر کار آمده بود و آقای خاتمی هیچ انتقاد و برنامهای علیه این دولت مطرح نکرد. من از بحثهای مطرح شده درباره آقای خاتمی تعجب میکنم. در آن زمان حتی رسانههای رسمی جمهوری اسلامی نیز از سفر آقای خاتمی گزارش تهیه کرده بودند.