ترنگ عابدیان مستند ساز جوان ایرانی مقیم انگلستان، موسیقی زیر زمینی ایران را دستمایه آخرین اثر خود «نه یک توهم» قرار داده است؛ موضوعی که اخیرا به علت درخشش برخی از این گروههای موسیقی در داخل و خارج از ایران، مورد توجه فیلمسازان و اهالی رسانه قرار گرفته است. این فیلم در روزهای اخیر در فستیوالی در برزیل به نمایش در آمد و مورد استقبال نیز قرار گرفت. ترنگ عابدیان در باره فیلم خود با رادیو فردا به گفت و گو نشسته است.
رادیو فردا: خانم عابدیان به چه علت به سراغ چنین موضوعی رفتهاید؟
ترنگ عابدیان: موسیقی نقش مهمی در زندگی من داشته و انواع موسیقی البته. از زمان بچگی. چون هنرهای نمایشی و موسیقی هر دو در خانواده ما به طور جدی وجود داشتند. ولی باید بگویم که من در سالهایی که در لندن بودم و به تهران هم سفر میکردم؛ میآمدم میرفتم در فکر ساخت فیلمی راجع به تهران بودم. شهری که در آن به دنیا آمده بودم دوست داشتم راجع به آن فیلم بسازم.
راجع به زندگی در تهران. این دو در واقع با هم ادغام شد و علاقه من به شهر تهران و این تضادهایی که وجود دارد در زندگی کردن در این شهر و در این جامعه و علاقه به موسیقی.
من موقعی که با موسیقی آلترناتیو آشنا شدم و و موسیقی گروه اوهام را شنیدم خیلی با آن رابطه برقرار کردم و به نظرم رسید که این موضوع را دنبال کنم و این داستان به این ترتیب پیش رفت.
بگذریم که داستان سارا که شخصیت فیلم «نه یک توهم» است خیلی برای من جذاب است. فکر میکنم برای هر فیلمساز دیگری. فکر میکنم دختری که قهرمان ژیمناستیک بوده و بر اثر سانحه ای نخاعش صدمه میبیند و صدای خیلی عالی دارد و با گروهی شروع به کار میکند (گروه راک پیکولو) و در تهران میخواهد در صحنه موسیقی زیرزمینی یا آلترناتیو جایی برای خود باز کند.
برای ساختن این فیلم با چه مشکلاتی در ایران رو به رو بودید؟
حقیقت را بخواهید که این فیلم هم یک نوع فیلمسازی زیرزمینی بوده است. البته من نه به آن موسیقی، موسیقی زیرزمینی میگویم و نه به این فیلمسازی، فیلمسازی زیر زمینی. به خاطر اینکه همه موزیسینها و فیلمسازهایی که به زیرزمینی معروف شدهاند، دوست ندارند زیرزمینی باشند یا در حاشیه باشند. میخواهند علنا کار کنند و بتوانند داستانها و حرفهایشان را با هنر و موسیقی و فیلمشان ارائه دهند.
مشکلات مختلفی وجود داشت. شرایط طاقت فرسایی بود. این فیلم به طور مستقل ساخته شده و هیچ بودجهای نتوانستم بگیرم. چند نفر اهالی سینما در ایران و چند نفر خارج از ایران با همکاریشان به ساخت آن کمک کردند . مشکلی که با آن مواجه شدم به عنوان یک زن... و البته دوست ندارم مسئله زن بودن را پافشاری کنم، ولی این پروژه زیاد جدی گرفته نمیشد.
پروژه پیچیده بلندی است و این مسئله خیلی سخت بود. در این جامعهای که سنت و مدرنیته با هم مخلوط شده و ملغمهای شده که امروز شاهد آن هستیم، کار کردن به عنوان زن سخت بود. من الان که بر میگردم میبینم روزهایی را داشتم که فقط به خاطر این مسئله من خیلی تحقیر شدم و روزهای سخت و تنهایی را داشتم.
از لحاظ مجوز گرفتن در بعضی جاهای شهر تهران من معرفینامه داشتم که مثلا من در میدان تجریش فیلمبرداری میکردیم و با اینکه از نیروی انتظامی برای فیلمبرداری در شهر تهران مجوز گرفته بودم ، کسانی پیدا شدند و گفتند حق ندارید در اینجا فیلم بگیرید.
در جای دیگری من بدون مجوز فیلمبرداری میکردم و کسی با لباس شخصی آمد و گفت اینجا نباید فیلم بگیرید؛ مردم عادی آنجا سروصدا کردند و گفتند این میخواهد فیلم بگیرد، در خیابان جمهوری بود. ما آنجا یک فیلم گرفتیم.
«سارا»ی فیلم شما الان کجاست، چه کار میکند، همچنان در ایران به طور زیرزمینی میخواند؟
حقیقتش سارا قبل از این که این فیلم را شروع کنیم چند کنسرت خصوصی داشت و بعد که با گروه پیکولو شروع به کار کردند دوست داشت که رسمی کار کند، مجوز داشتند به عنوان همخوان و گروه کر کار میکرد. هم گروه کر پیکولو و هم با گروههای دیگر و الان سارا و اکثر کسانی که در فیلم هستند، غیر از چندتاشان که خارج از کشور مهاجرت کردهاند، در تهران هستند و تا جایی هم که میدانیم اتفاق خاصی در این زمینه نمیافتد. شرایط آواز خواندن خانمها که بسیار سختتر شده و گروههای متفاوت و آلترناتیو که اصلا کنسرت ندارند و حتی فکر میکنم زیرزمینی هم این اتفاق نمیافتد،؛ یعنی شرایط طوری نیست که خودشان بخواهند این کار را انجام دهند و فقط تبدیل شده به اینکه موسیقیهایشان را ضبط کنند و از طریق اینترنت در اختیار مخاطبان قرار دهند. که این مخاطبان هم بیشتر خارج از ایراناند.
خانم عابدیان میدانم که تازه از سفر برزیل برگشتید و فیلم در آنجا به نمایش درآمد. استقبال چطور بود؟
نمایش فیلم در فستیوال آنتی دوت (فستیوال پادزهر) بود. فستیوال جالبی بود. خیلی این فستیوال متمرکز بود راجع به کشورهایی که تضاد در آنها هست؛ مسائل فرهنگی و خیلی هم راجع به موسیقی. از گروههای برزیلی چندین کنسرت موسیقی بود و اکران هم فیلم خوب بود. خیلی تاثیرگذار بود. برزیلیها اکثرشان چیزی راجع به ایران و این درون زندگی ایران و فرهنگ ایران نمیدانستند و اشک ریختند تعدادی در آنجا و خیلی خوب رابطه برقرار کردند.
قرار است که فیلم در کجاها اکران شود؟ آیا اکران عمومی خواهد گرفت؟
اکران عمومی با این مسئله نسخهبرداری که از فیلم پیش آمده خیلی مشکل شده. فیلم هنوز پخش کننده ندارد. فعلا اکرانهایی که خواهد بود، یک اکران در شهر وین یک ماه دیگر خواهد بود و یک اکران در لندن.
رادیو فردا: خانم عابدیان به چه علت به سراغ چنین موضوعی رفتهاید؟
ترنگ عابدیان: موسیقی نقش مهمی در زندگی من داشته و انواع موسیقی البته. از زمان بچگی. چون هنرهای نمایشی و موسیقی هر دو در خانواده ما به طور جدی وجود داشتند. ولی باید بگویم که من در سالهایی که در لندن بودم و به تهران هم سفر میکردم؛ میآمدم میرفتم در فکر ساخت فیلمی راجع به تهران بودم. شهری که در آن به دنیا آمده بودم دوست داشتم راجع به آن فیلم بسازم.
راجع به زندگی در تهران. این دو در واقع با هم ادغام شد و علاقه من به شهر تهران و این تضادهایی که وجود دارد در زندگی کردن در این شهر و در این جامعه و علاقه به موسیقی.
من موقعی که با موسیقی آلترناتیو آشنا شدم و و موسیقی گروه اوهام را شنیدم خیلی با آن رابطه برقرار کردم و به نظرم رسید که این موضوع را دنبال کنم و این داستان به این ترتیب پیش رفت.
بگذریم که داستان سارا که شخصیت فیلم «نه یک توهم» است خیلی برای من جذاب است. فکر میکنم برای هر فیلمساز دیگری. فکر میکنم دختری که قهرمان ژیمناستیک بوده و بر اثر سانحه ای نخاعش صدمه میبیند و صدای خیلی عالی دارد و با گروهی شروع به کار میکند (گروه راک پیکولو) و در تهران میخواهد در صحنه موسیقی زیرزمینی یا آلترناتیو جایی برای خود باز کند.
برای ساختن این فیلم با چه مشکلاتی در ایران رو به رو بودید؟
حقیقت را بخواهید که این فیلم هم یک نوع فیلمسازی زیرزمینی بوده است. البته من نه به آن موسیقی، موسیقی زیرزمینی میگویم و نه به این فیلمسازی، فیلمسازی زیر زمینی. به خاطر اینکه همه موزیسینها و فیلمسازهایی که به زیرزمینی معروف شدهاند، دوست ندارند زیرزمینی باشند یا در حاشیه باشند. میخواهند علنا کار کنند و بتوانند داستانها و حرفهایشان را با هنر و موسیقی و فیلمشان ارائه دهند.
مشکلات مختلفی وجود داشت. شرایط طاقت فرسایی بود. این فیلم به طور مستقل ساخته شده و هیچ بودجهای نتوانستم بگیرم. چند نفر اهالی سینما در ایران و چند نفر خارج از ایران با همکاریشان به ساخت آن کمک کردند . مشکلی که با آن مواجه شدم به عنوان یک زن... و البته دوست ندارم مسئله زن بودن را پافشاری کنم، ولی این پروژه زیاد جدی گرفته نمیشد.
پروژه پیچیده بلندی است و این مسئله خیلی سخت بود. در این جامعهای که سنت و مدرنیته با هم مخلوط شده و ملغمهای شده که امروز شاهد آن هستیم، کار کردن به عنوان زن سخت بود. من الان که بر میگردم میبینم روزهایی را داشتم که فقط به خاطر این مسئله من خیلی تحقیر شدم و روزهای سخت و تنهایی را داشتم.
از لحاظ مجوز گرفتن در بعضی جاهای شهر تهران من معرفینامه داشتم که مثلا من در میدان تجریش فیلمبرداری میکردیم و با اینکه از نیروی انتظامی برای فیلمبرداری در شهر تهران مجوز گرفته بودم ، کسانی پیدا شدند و گفتند حق ندارید در اینجا فیلم بگیرید.
در جای دیگری من بدون مجوز فیلمبرداری میکردم و کسی با لباس شخصی آمد و گفت اینجا نباید فیلم بگیرید؛ مردم عادی آنجا سروصدا کردند و گفتند این میخواهد فیلم بگیرد، در خیابان جمهوری بود. ما آنجا یک فیلم گرفتیم.
«سارا»ی فیلم شما الان کجاست، چه کار میکند، همچنان در ایران به طور زیرزمینی میخواند؟
حقیقتش سارا قبل از این که این فیلم را شروع کنیم چند کنسرت خصوصی داشت و بعد که با گروه پیکولو شروع به کار کردند دوست داشت که رسمی کار کند، مجوز داشتند به عنوان همخوان و گروه کر کار میکرد. هم گروه کر پیکولو و هم با گروههای دیگر و الان سارا و اکثر کسانی که در فیلم هستند، غیر از چندتاشان که خارج از کشور مهاجرت کردهاند، در تهران هستند و تا جایی هم که میدانیم اتفاق خاصی در این زمینه نمیافتد. شرایط آواز خواندن خانمها که بسیار سختتر شده و گروههای متفاوت و آلترناتیو که اصلا کنسرت ندارند و حتی فکر میکنم زیرزمینی هم این اتفاق نمیافتد،؛ یعنی شرایط طوری نیست که خودشان بخواهند این کار را انجام دهند و فقط تبدیل شده به اینکه موسیقیهایشان را ضبط کنند و از طریق اینترنت در اختیار مخاطبان قرار دهند. که این مخاطبان هم بیشتر خارج از ایراناند.
خانم عابدیان میدانم که تازه از سفر برزیل برگشتید و فیلم در آنجا به نمایش درآمد. استقبال چطور بود؟
نمایش فیلم در فستیوال آنتی دوت (فستیوال پادزهر) بود. فستیوال جالبی بود. خیلی این فستیوال متمرکز بود راجع به کشورهایی که تضاد در آنها هست؛ مسائل فرهنگی و خیلی هم راجع به موسیقی. از گروههای برزیلی چندین کنسرت موسیقی بود و اکران هم فیلم خوب بود. خیلی تاثیرگذار بود. برزیلیها اکثرشان چیزی راجع به ایران و این درون زندگی ایران و فرهنگ ایران نمیدانستند و اشک ریختند تعدادی در آنجا و خیلی خوب رابطه برقرار کردند.
قرار است که فیلم در کجاها اکران شود؟ آیا اکران عمومی خواهد گرفت؟
اکران عمومی با این مسئله نسخهبرداری که از فیلم پیش آمده خیلی مشکل شده. فیلم هنوز پخش کننده ندارد. فعلا اکرانهایی که خواهد بود، یک اکران در شهر وین یک ماه دیگر خواهد بود و یک اکران در لندن.