دقیقاً چهل سال پیش، احمد حسن البکر، رئیسجمهور وقت عراق، شامگاه ۱۶ ژوئیه، در یک پیام تلویزیونی در بغداد گفت که به دلیل «بیماری» تصمیم گرفته از مقام ریاست جمهوری، دبیرکلی حزب بعث و همچنین ریاست شورای فرماندهی انقلاب کنارهگیری کند. او بلافاصله صدام حسین، معاون وقت شورای فرماندهی انقلاب، را به سمتهایی که خودش تا آن روز در دست داشت، منصوب کرد.
صدام حسین که در آن زمان ۴۲ ساله بود، یار نزدیک احمد حسن البکر به شمار میرفت و از سال ۱۹۶۸ همراه با او در قدرت شریک بود، اما روزبهروز دایره نفوذش وسیعتر میشد.
احمد حسن البکر فرمانده بخش نظامی حزب بعث بود و صدام حسین بخش سیاسی حزب را نمایندگی میکرد. اما خروج ظاهراً اختیاری او از قدرت بیانگر آن بود که صدام حسین دیگر به ضمانت نظامیان تحت رهبری سلفش نیازی ندارد.
صدام در همان آغاز حکومتش، با کینهای که از طراحان و بانیان اتحاد سوریه و عراق در دل داشت، پاکسازیها و اعدامهای گستردهای را انجام داد، که برخی از اعدامها مقابل چشم خودش انجام شد.
او، از مدتها پیش، عملاً کنترل کشور را در دست گرفته بود و روابط خارجی عراق را نیز مدیریت میکرد. صدام سیاستمدارانه رفتار نمیکرد، بلکه یک حکمران نظامی جهانسومی بود که پایههای حکومتش را بر ترور و ارعاب استوار ساخت.
یوگنی پریماکوف، وزیر امورخارجه شوروی سابق که جهان عرب را بهخوبی میشناخت، درباره صدام گفته بود که او «تا حد قساوت، سرسخت است».
انقلاب ایران و قدرت گرفتن اسلام سیاسی، علاوه بر تأثیرات مخرب بر این کشور، بیشترین تأثیر را، در میان همسایگان ایران، بر عراق گذاشت. صدام که به نظر میرسید شاه ایران پیش از انقلاب توانسته بود مهارش کند، پس از انقلاب نگران تحریک شیعیان ناراضی عراقی از سوی خمینی بود و جنگ هشت ساله رقم خورد.
صرفنظر از جنگها، ویرانیها و قطحیهایی که حکومت صدام در پی داشت، او چه بر سر فرهنگ و هنر و ادبیات عراق آورد و این حوزه در زمان او دستخوش چه تحولاتی شد؟ نویسندگان و هنرمندان زیر سایه دیکتاتوری او چگونه زیستند و چگونه این دوره را در آثارشان بازتاب دادند؟
عراق؛ از مهد نوشتن تا سرزمین سانسور
بینالنهرین، که عراق کنونی در آن قرار دارد، خاستگاه تمدنهای بزرگ تاریخ بشر بوده و به «گهواره تمدنها» مشهور شده است. در میان کشفیات و اختراعات مختلف، مهمترین دستاوری که این تمدنها برای بشر داشتهاند ایدهی نوشتن و آفرینش خط است که مردمان این سرزمین برای انسان به یادگار گذاشتهاند. اهمیت نوشتار فقط در ثبت فکر انسان نیست، بلکه خود نوعی شیوه تفکر است که منجر به دستاوردهای دیگر میشود.
اما اگر نخواهیم تاریخ کهن و پربار عراق را در دورهها و سدهها مختلف بازگو کنیم، فقط نگاهی گذرا به سرنوشت صد سال اخیر عراق، خود بیانگر از بین رفتن بسیاری از دستاوردهای فرهنگی و هنری است.
عراقِ یک قرن گذشته مجموعهای است از کودتاها، دیکتاتوریها، سرکوبها، جنگها، تحریمها، قحطیها و آشوبهای متعدد که هنوز با توجه به تنشهای قومی، مذهبی و منطقهای، امیدورزی به آیندهای روشن برای این کشور را دشوار میکند.
با این حال، عراق در این مدت، از نظر فرهنگی، هنری و ادبی دورههای نسبتاً پررونق و شکوفایی را تجربه کرده که ماندگاری این دورهها به شرایط سیاسی کشور و منطقه شدیداً وابسته بوده است. از یک سو، نویسندگان و هنرمندان عراقی متأثر از جریانهای جهانی و بهویژه تحولات سیاسی و فرهنگی کشورهای عربی به خلق و آفرینش دست زدند و از سوی دیگر، زندگی و آثار خودشان دستخوش اتفاقات داخل کشور شد.
پیش از هر چیز، فرهنگ عراق در قرن بیستم، همانند فرهنگ و ادبیات آن منطقه (از جمله ایران)، بهویژه در دورههایی، بهشدت تحت تأثیر ترکیه و مصر بود. همچنین مراحل آغازین شکلگیری نثر جدید در عراق با مطبوعات گره خورد که در دوره استیلای عثمانی بر عراق سانسور شدیدی بر آن حاکم بود.
در زمینه ترجمه و داستان و رماننویسی، نویسندگان عراقی، به دلیل داشتن زبان مشترک، بیشتر دنبالهرو نویسندگان مصری بودند. بهگونهای که در همان زمانی که رمانهای تاریخی و سرگرمکننده در مصر شکل گرفت، نوشتن این گونه آثار در عراق نیز رواج پیدا کرد. رمان «ناظم باشا» نوشته سلیمان دخیل و «در راه ازدواج» نوشته محمود احمد السید از آثار شاخص این دوره است.
محمود احمد السید را با محمود تیمور، نویسنده و داستانکوتاهنویس بزرگ مصری، مقایسه میکنند که در آثارش به واقعگرایی توجه داشت. محمود احمد السید همچنین برخی از آثار خود را ملهم از نویسندگان ترک زمان خود نوشت: جلال نوری، نویسنده و روزنامهنگار ترک، و ضیا گوک آلپ، از نظریهپردازان ترک.
رمان «جلال خالد» که محمود احمد السید آن را در ۱۹۲۸ منتشر کرد، یکی از مهمترین آثار ادبی این دوره است که به وقایع سیاسی دهه ۲۰ میپردازند که به استقلال عراق شد انجامید.
همچنین در زمینه شعر، یکی از شاعران شاخص عراق در نیمه اول قرن بیستم معروف الرصافی است که مدرنیسم را وارد شعر معاصر این کشور کرد. او که از کردهای عراق بود و به زبان ترکی نیز تسلط داشت، شدیداً تحت تأثیر ایدههای دوران روشنگری اروپا و همچنین مدرنیستهای ترکیه بود و از تشکیل یک حکومت مشروطه در عراق پشتیبانی میکرد.
شکوفایی فرهنگ عراق
جنگ جهانی دوم پایان یک دوره فرهنگی و آغاز یک دوره دیگر نسبتاً شکوفاتر بود. پس از جنگ، جریانهای مختلف هنری و ادبی رایج در آن دوره اروپا وارد بغداد شد و هنرمندان و نویسندگان عراقی از مکتبهای سوررئالیسم و اگزیستانسیالیسم تأثیر گرفتند.
نشریه «الفکر الحدیث» (تفکر مدرن) که به همت «جمیل حمودی»، نقاش معروف و مدرنیست، «جواد سلیم»، نقاش و مجسمهساز، و همچنین «نعیم قطان»، نویسنده بزرگ، در سالهای ۱۹۴۵ تا ۱۹۴۷ در بغداد منتشر میشد، بر جریانهای هنری و ادبی آن زمان بغداد تأثیر بسیاری گذاشت.
اغلب این نویسندگان و هنرمندان بخشی از تحصیلات خود را در پاریس گذرانده بودند و همچنین به دلیل رابطه تنگاتنگ سیاسی بریتانیا با عراق و آشنایی با زبان انگلیسی، مستقیما با روشنفکران و هنرمندان فرانسوی و انگلیسی ارتباط میگرفتند.
همچنین نشریه «زمان از دست رفته» (الوقت الضایع) که بلند حیدری و حسین مروان، شاعران عراقی، و نزار عباس، رماننویس عراقی، بنیان نهادند در همین دوره منتشر شد. این نشریه گرچه عمری کوتاه داشت، نقش مهمی در تحولات ادبی عراق بازی کرد. حلقه نویسندگان این نشریه نیز در کافهای به نام «واق الواق» گردهم میآمدند که کمکم پاتوق هنرمندان و نویسندگان ساکن بغداد شد، اما پس از مدتی، پلیس عراق این کافه را پلمب کرد.
در همین دوره بود که بلند حیدری اولین مجموعه شعر خود را با نام «تپش گل و لای» (خفقه الطین) را منتشر کرد، اما بعداً به دلیل مخالفت با حکومت خودخواسته تبعید شد و به بیروت رفت و بعدا به کشورهای غربی پناه برد.
حسین مروان نیز همزمان اولین مجموعه شعر خود را با عنوان «شهرهای برهنه» منتشر کرد که به دلیل بیپرواییهای جنسیاش جنجال آفرید و این شاعر به مدت یک ماه زندانی شد.
کمی بعد، مجله روشنفکری دیگری پا به عرصه گذاشت که مروج اندیشههای اگزیستانسیالیستی بود: «خواننده عرب».
این مجله در سالهای ۱۹۵۳ و ۱۹۵۴ منتشر شد و فؤاد تکرلی، نویسنده عراقی، چهره اصلی این نشریه بود. او پیشتر در نشریه لبنانی «الادیب» (نویسنده) نظرات اگزیستانسیالیستی خود را منتشر کرده بود و از این نظر شبیه طاها حسین، نویسنده معروف مصری، بود.
اما فؤاد تکرلی و دیگر نویسندگان همفکرش فوراً مورد حمله نویسندگان کمونیست مروج «رئالیسم سوسیالیستی» قرار گرفتند. نویسندگان کمونیست عراقی در این دوره نشریه خود را با عنوان «الثقافه الجدیده» (فرهنگ جدید) منتشر میکردند.
کمونیستها که معتقد بودند نفع اجتماعی در ادبیات بر شرح وضعیت «فرد» ارجح است، پس از سرنگونی حکومت پادشاهی عراق در ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸، کانون نویسندگان عراق را در دست گرفتند و علیه نویسندگان اگزیستانسیالیست متحد شدند. در این دوره، نزار عباس و رشدی العامل، دو شاعر عراقی، از کانون نویسندگان عراق اخراج شدند.
کافههای ادبی در بغداد
تا پیش از قدرت گرفتن نظامیان در عراق، کافههای بغداد کانونی برای گفتوگوی نویسندگان، شاعران و هنرمندان بود.
در همان نیمه اول قرن بیستم، در کنار پل قدیمی و چوبی بغداد که دو محله اعظميه و كاظميه را به هم متصل میکند، کافهای قرار داشت که پاتوق معروف الرصافی، شاعر بزرگ عراقی، بود. استادان ادبیات و همچنین شاعران و نویسندگان جوان به این کافه میرفتند و در آنجا تازهترین آثار خود را برای یکدیگر میخواندند.
همچنین کافه دیگری به نام «کافه بیروتی» که در حاشیه رود دجله بود، شاعران مذهبی و سنتگرا را به خود جلب میکرد که معروفترین آنان توفیق فکیکی بود.
در دهههای بعد، «کافه کسری» نیز که در نزدیکی پل باب المعظم قرار داشت، پاتوق نویسندگان و هنرمندان نوگرایی چون حسین مردان و رشید یاسین شد.
کافه شهرداری بغداد نیز که معمولاً ترانههای امکلثوم یا محمود عبدالوهاب را پخش میکرد، الهامبخش بدر شاکر السیاب، شاعر بزرگ عراقی، برای سرودن شعر معروف «یک ترانه قدیمی» بود.
هنر عراق پیش از صدام
همانطور که اشاره شد، سالهای پس از جنگ جهانی دوم سالهای شکوفایی فرهنگ عراق در رشتههای گوناگون هنری بود.
در سال ۱۹۵۴، انجمن هنرمندان تجسمی عراق تأسیس شد که خارج از سلطه دولت بود. محمد مکیه، که از اولین معماران عراقی به شمار میرفت و دپارتمان معماری دانشگاه بغداد را او به راه انداخته بود، ریاست این انجمن را برعهده داشت.
محمد مکیه که سال ۲۰۱۵ در لندن درگذشت، در هنر خود تأکید فراوانی بر بهرهبرداری از سنت و تاریخ عراق داشت. او در مقالهای با عنوان «خاطرات زندگی هنری در عراق» مینویسد: «مشکلاتی که ما در ایجاد یک شخصیت و هویت مستقل برای هنر عراق داشتیم به این مربوط میشد که برخی از هنرمندان میخواستند فوراً به هنر مدرنی برسند که هیچ ریشه در گذشته کشور نداشت. در حالی که به نظر من، هنر گذشته عراق، به ویژه هنر سومریها و بابلیها، باید پایه هنر مدرن عراق در نظر گرفته میشد.»
هنرمندانی که در انجمن هنرمندان تجسمی عراق بودند، از آنجا که دارای عقاید سیاسی چپ بودند، اغلب آثارشان را خارج از مکانهای دولتی به نمایش میگذاشتند. یکی از این گالریهای خصوصی گالری «المنصور» بود.
بعد از ۱۴ ژوئیه ۱۹۵۸، که ژنرال عبدالکریم قاسم به قدرت رسید، رابطه اعضای این انجمن با حکومت تغییر کرد. در ۱۹۵۹، ژنرال قاسم که فردی ملیگرا به شمار میرفت، دستور داد که برای بزرگداشت استقلال عراق بنایی را در مرکز بغداد و محلهای که ادارات در آن واقع است، بسازند.
جواد سلیم، از هنرمندان شاخص عراقی که هم با هنرهای کهن عراق آشنا بود و هم به شیوههای مدرن هنری تسلط داشت، بنای هنری میدان باب الشرقی را ساخت.
در زمینه موسیقی نیز، گرچه پیشینه اولین موسیقیهای مدرن عراق به دهه ۱۹۲۰ باز میگردد، در سال ۱۹۳۶ بود که اولین آکادمی موسیقی به همت محیالدین حیدر در بغداد تأسیس شد. پس از ۱۹۵۸، موسیقی عراق، هم سیاسیتر شد و هم تنوع بیشتری یافت.
از گرایشهای ملیگرایانه تا قدرت گرفتن حزب بعث
با قدرت گرفتن جمال عبدالناصر در مصر و ملیشدن کانال سوئز، ملیگرایی در جهان عرب تقویت شد. عالیه ممدوح، نویسنده زن عراقی، در رمان «نفتالین» (حبات النفتالين) که بغداد دهه ۱۹۵۰ را به تصویر میکشد و گرایشهای سیاسی آن دوره را به خوبی بازگو میکند.
این رمان، داستان یک دختر جوان به نام «هدی» است که در خانوادهای اهل بغداد بزرگ شده است: «ما همه طرفدار ناصر بودیم. وقتی مادربزرگم صدای ناصر را در رادیو میشنید، میگفت: "مهم نیست که دماغش گنده است، حس میکنم که صدایش را از مدتها پیش میشناسم، شبیه صدای شوهرم است." پدرم هم که وقتی از کربلا باز میگشت، رادیو را روشن میکرد و میخواست "صدای اعراب" را گوش کند. او بطری مشروبی را جلوی خود میگذاشت و همچنان که مینوشید به صدای ناصر گوش میکرد.»
اما در سال ۱۹۶۳، با سرنگونی عبدالکریم قاسم و قدرت گرفتن حزب بعث در عراق، نه تنها سرکوبهای شدید سیاسی آغاز شد، که فضای فرهنگی نیز تغییر یافت. در این دوره و بهویژه در سالهای پس از ۱۹۷۹، ادبیات و هنر عراق به ابزاری برای تبلیغات حکومتی تبدیل شد.
همزمان با انتشار کتابهایی در ستایش جنگ در ایران که بعداً به «ادبیات دفاع مقدس» مشهور شد، دولت عراق نیز کتاب آنتولوژی معروف «قادسیه صدام» را منتشر کرد که شامل متونی درباره جنگ با ایران و در ستایش صدام بود.
عنوان این کتاب از نبرد قادسیه گرفته شده بود که در آن مسلمانان توانسته بودند ایرانیان را در دوران ساسانی شکست دهند.
حسن بلاسم، نویسنده و هنرمند عراقی، در مجموعه داستان «نمایشگاه اجساد» به خوبی شرایط عراق در دوره جنگ با ایران را به تصویر میکشد. او در یکی از این داستانها به نام «یادداشتهای ارتش»، یک قصه سوررئالیستی خلق کرده است: یک سانسورچی عراقی پس از مرگ، متونی را که سانسور کرده برای خدا تعریف میکند. شخصیت اصلی این داستان وقتی زنده بود، نامهها و یادداشتهایی را که سربازان عراقی از جنگ برای خانوادههایشان میفرستادند میخواند و در صورت لزوم سانسور میکرد.
تبعید و ترس در تبعید
اما شرایط سانسور در دوران صدام حسین باعث شد که بسیاری از نویسندگان کشور را ترک و آثارشان را در خارج از عراق منتشر کنند.
در برخی از آثاری که در خارج از عراق منتشر شد، ترس از رژیم صدام همچنان وجود داشت. این بار گرچه نویسندگان در تبعید احساس آزادی میکردند، اما از خشونت و ترس نیز رهایی نداشتند. حسن بلاسم این ترسها را بهخوبی در داستان «کابوسهای کارلوس فوئنتس» بازگو میکند.
یا عبدالله عبدالقادر، دیگر نویسنده تبعیدی عراقی، در رمان «تبعید مرغان دریایی» مینویسد که عراقیها «ترس را همراه با شیر مادرشان میمکند».
نویسندگان عراقی در دوره پس از صدام نیز نگاه انتقادی خود را به جامعه عراق معطوف میکنند. احمد سعداوی، نویسنده عراقی، در رمان «فرانکشتاین در بغداد» که برنده جایزه بوکر عربی در سال ۲۰۱۴ شد، جامعه عراق کنونی را به تصویر میکشد. او مینویسد که بسیاری در کشورش، همزمان هم قربانی هستند و هم شکنجهگر.