با توجه به حضور پرشور و گرم ماموران زن پلیس در جایگاه خانمها در زمان بازی ایران-کامبوج، مصاحبهای ترتیب دادیم با یکی از این مأموران تا نظر ایشان را در مورد این رویداد بدانیم.
خب بفرمایید شما درجه و رتبهتون چیه و اصلا چیکاره هستید؟
به نام الله پاسدار حرمت خون شهیدان و با یاد امام و شهدا و درود بر رهبر معظم انقلاب، سرگرد بدرالسادات آیتاللهی اسفندقه منتظرالظهور هستم، مسئول دایره رسیدگی به بانوان مورددار با گرایش بازی ایران-کامبوج.
ببخشید اینا که گفتید اسم بود فامیلی بود درجه بود رسته بود چی بود؟
همش در هم بود دیگه. شما خواهر صدام بزنید…
خب خواهر بفرمایید که جو ورزشگاه چطور بود در زمان بازی ایران- کامبوج؟
فضا متأسفانه خیلی بد بود و هرچند که خواهران من در نیروی انتظامی همه تلاششونو کردن که این عناصر تماشاگرنما رو کنترل کنن اما وقاحت در حدی بود که نمیشد همشو کنترل کرد.
خواهر میشه بگید مثلاً چه چیزایی مشاهده کردید؟
ببیند همه ظاهرشون خانم بود ولی همه تماشاگرنما بودن در اصل…
عه؟ یعنی تماشاگرنمای خانم هم داریم؟
بله که داریم .اولاً که خب حجاب همه مشکل داشت. ما حتی بین خواهران همکارمون در نیرو دکمه توزیع کرده بودیم تا این مانتوهای شیطانی جلوبازشونو ببندن ولی متاسفانه به علت تحریما در کشور کمبود سوزن داریم و موفق نشدیم این عملیات رو درست انجام بدیم.
آره دیدم تو عکسا. خب خواهر من یه سوالی داشتم الان مگه چادرای شما جلوباز نیست؟
بله که هست. چه ربطی داره؟
میگم شاید بد نباشه به عنوان الگوی زنان مسلمان شما اول چادرهای جلوباز رو ببندید تا برسیم به مانتوها. میشه بفرمایید دیگه چه مشکلی بود؟
سیگار برادر...سیگار!
عه؟! چه جالب! شما هم؟ روشن کنم یا فندک دارید؟
نه برادر میگم این بیحیاها به بهانه دیدن فوتبال اکثرشون سیگار داشتن که هیچ، تازه میخواستن روشن کنن بکشن.
نخی بود یا بستهای؟
بستهای آقا...بستهای.
خب مگه آقایون تو استادیوم سیگار نمیکشن؟
قرار نیست هر کاری آقایون کردن این بیحیاها هم بکنن. آقایون حق طلاق هم دارن، ارثشونم زیادتره، اجازه نفس کشیدن ما خانوما هم دستشونه.
عه چه جالب شما هم به این مسائل واقفید پس؟
مسائل؟ کدوم مسائل؟
همین مسائلی که گفتید دیگه. حق طلاق و ارث و...
اینا واقعیت خلقته که قادر متعال در بدن مرد قرار داده. من خودم به عنوان یه زن اگه حق طلاق داشتم ۳۰۰ بار تا حالا آقامونو طلاق داده بودم. اما خوشبختانه قانون جلومو گرفته و منم لذتشو میبرم.
لذت چی رو؟! خب ارث چی؟
ارثم همینطور. من اگه از برادرم بیشتر ارث میبردم همه پولامو میرفتم رنگ و وارنگ چادر و مقنعه گلگلی میخریدم. ولی برادرم ماشالله هزار ماشالله ماه به ماه داره از ارثش مهریه اون زنیکه اکبیری همسرشو میده خمم به ابرو نمیاره.
ماشالله! خب دیگه چه مشکلی بود تو استادیوم؟
این تماشاگرنماها یه سری شعار هم میدادن که خوشبختانه خواهرا به موقع خفهشون کردن.
شعارشون چی بود؟
درباره همون دختره که اسرائیلیا سوزوندنش انداختن گردن نظام دیگه.
آهان دختر آبی. شنیدم که شعار میدادن دختر آبی جای تو خالی.
آره...میبینید درجه وقاحتشونو؟ اونم درحالی که نظام مقدسمون رافت به خرج داده و گذاشته بیان تو استادیوم عقدههاشونو خالی کنن.
راستی تو عکسا دیدم بعد از بازی که بازیکنا اومدن سمت جایگاههای خانوما حتی بعضی از خواهرای شما هم ذوق زده شده بودن.
آره بابا...مگه خواهرای ما دل ندارن؟ اتفاقا یکی از خواهرای همکارم چند بار دست انداخت لُپِ سردار آزمونو بکشه اما متأسفانه همونجوری که مسئولین بارها گفتن به علت آماده نبودن زیرساختهای استادیوم دستش نرسید.
بعد این مشکل شرعی نداشت؟
چی؟ زیرساختها؟
نه لُپ سردار آزمون…
نه اون که خدامرگم بده دستکش دستش بود خواهرمون.
آهان. داشتم نگران میشدم. خب پیامی ندارید در انتهای این مصاحبه؟
پیامم اینه که ایشالله اینایی که رفتن استادیوم برن دیگه بر نگردن و مسولین هم باید بیشتر حواسشون باشه تا دیگه این فجایع تکرار نشه. اینجوری دیگه ما وقت ارزشمندمونو تو استادیوم تلف نمیکنیم و به سطح شهر بر میگردیم.
بله. شکر میکنم که وقتتونو در اختیار ما قرار دادید.
تقبلالله انفسکم.
جان؟!
هیچی! خداحافظ!