طنز نوشتهای از جلال سعیدی
جناب جمهوری اسلامی قدس سره الشریف!
با احترام، لازم به ذکر است که شما طی ۴۰ سال حضورت بر فرق سر ما ایرانیان ما را به اشکال مختلفی سورپرایز کردی. این چیز عجیب و جدیدی نیست اما این وزیر جوانت که به واقع یکی از مصادیق «الگوی پایه اسلامی-ایرانی پیشرفت» به حساب میاید اعلام کرد میخواهد ما مردم را غافلگیر کند بازهم، درست مثل سالهای هفتاد و شش هشتاد و هشت و نود و دو، با سورپرایزش کاری کرد که حضرت امام با انقلابش با بخت و اقبال ما نکرد(یا در واقع کرد خوب هم کرد البته). بنابراین برآن شدم برای شما یک نامه بنویسم و در آن جسارتا مروری داشته باشم بر یکی دو تا از سورپرایزهای جمهوری اسلامی؛ باشد که با خواندن آن، اندکی به خود آمده از این به بعد انقدر ما را با آنها زخم نکنی.
شما که سال ۵۷ تشریفت را آوردی، رهبر داشتی. رهبرتان به امتش وعده داده بود که به این دلخوش نکنید که فقط گاز و آب و اتوبوس را مجانی میکنیم. ما هم دنیای شما را مجانی میکنیم هم آخرت شما را و هم باقی چیزهایتان را چیز میکنیم(تکبیر- نقل به مضمون) نتیجه این همه تلاش داهیانه شما را در عکس ذیل که از استان سیستان و بلوچستان گرفته شده است داریم میبینیم.
البته شاید شما فکر کنید انتشار چنین عکسی مصداق اقدام بر علیه ملی، تشویش اذهان عمومی و سیاهنمایی باشد. شاید فکر کنی مثلا بعد از برداشته شدن این عکس و نهییه شدن ویدیوی مربوطه کارگردان کات داده و این خانم هم رفته لباس مندرسش را عوض کرده و نشسته توی اتوموبیل شخیصش و رفته. ولی متاسفانه اینطور نیست جناب جمهوری اسلامی! یعنی حتی من هم که آدم معلومالحالی هستم دلم میخواست اینجوری بود ولی نیست و توی نقاط مختلفی از این کشور و روی همین زمین سفت میلیونها نفر اینطور زندگی میکنند در حالی که زیر همان زمین سفت میلیاردها دلار سرمایه خدادادی دارد برای ساخت موشک در راستای برد استراتژیک شما استخراج و مصرف میشود! من اگر جای شما بودم همین با دیدن همین یک عکس علیه خودم اعلام جهاد میکردم. ولی خب خوشبختانه نه من جای شما هستم و نه شما جای من و اصلا به توچه که به من چه؟
جناب جمهوری اسلامی!
ماجرای گورخوابها را یادت هست؟ اینکه عدهای از فرط بیخانمانی و فقر و بدبختی توی گور زندگی میکردند و تصادفا تصاویرشان منتشر شد و بحمدالله لایک و ریتوییت فراوانی هم برای خیلیها آورد؟
حتی روشنفکرانی هم داشتیم که با دیدن این تصاویر قسمتهای از بدنشان به درد آمده بود و قیچی به دست میخواستند بروند این گورخوابها را مقطوعالنسل کنند تا یک وقت خدای نکرده زاد و ولد نکنند و افزایش جمعیتشان منجر به زیاد شدن نانخور برای شما نشود.
البته شما در زمینه گور و گورخواب کردن مردم ید طولایی دارید. بزرگانی مثل استاد خلخالی( که از از خرِ خالی هم نمیگذشت)، اسدالله لاجوردی(که ملاقات جمال نورانی و مشعشع و زیبایش آدم را گورخواب میکرد) و همین حاجآقا رییسی خودمان(که زمانی اول میکشت بعد میپرسید آیا هنوز بر سر موضع هستی؟) از دستاندرکاران هدایت امت به گور و اعتلا دهندگان فریضه گورپرکنی بوده و بعضا هستند. البته الان این چیزها عادی شدهاند اما نمیتوان انکار کرد که ما اولین بار که با چنین پدیدههایی مواجه شدیم سورپرایز شدیم.
پس لطفا دیگر ما را سورپرایز نکن جمهوری اسلامی جان!
بعدالتحریر: جناب جمهوری اسلامی! در آخرین لحظاتی که این نامه داشت چیز میشد به این تصویر برخوردم و بازهم سورپرایز شدم :
تصویری که ظاهرا توسط جمعی از طرفداران رهبر فعلی شما تولید شده تا وقتی کامپیوترشان به حالت اسکرینسیور میرود، آن را نشانشان دهد تا با دیدن رهبرشان که با زیرشلواری و آن عشوه معنویش نشسته بر فراز ابرها(آه!) دلشان قیلی ویلی برود. شعرش را خواندی؟ نوشتهاند:
اگر فرمان دهد رهبر بتازیم
اگر او خواهد از ما سر ببازیم
اگر صبر و قرار از ما بخواهد
بشینیم و بسوزیم و بسازیم
دستشان درد نکند ولی من لازم دیدم این شعر را به شکل زیر تصحیح کنم تا به موضوع سورپرایز هم بخورد:
اگر فرمان دهد رهبر، به من چه!
اگر او خواهد از ما سر، به من چه!
اگر باز سورپرایز از ما بخواهد
از اول تا همون آخر، به من چه!