علی باقریکنی روز هشتم دی با حکم ابراهیم رئيسی به عنوان معاون امور بینالملل و رئيس ستاد حقوق بشر قوه قضاییه منصوب شد.
ستاد حقوق بشر قوه قضاییه که از سال ۱۳۸۴ فعالیت خود را آغاز کرده است، نقش دستگاه دیپلماسی قوه قضاییه جمهوری اسلامی را بازی میکند و در مجامع جهانی به عنوان نماینده ایران در مجامع بینالمللی پاسخگوی اتهامات مربوط به نقض حقوق بشر در کشور است. در طول ۱۴ سال گذشته محمدجواد لاریجانی ریاست این نهاد را بر عهده داشت.
علی باقری کنی که مانند جواد لاریجانی از چهرههای تندروی سیاست ایران محسوب میشود، مانند او شخصیت و زبان تهاجمی دارد. هر دو در حوزه حقوق بشر طلبکار هستند، مبانی حقوق بشر جهان مدرن را نفی میکنند، داعیههایی برای جهانیکردن مفاهیم حقوق بشر اسلامی دارند، قدرت انکار و توجیه مداوم و حتی دروغگویی دارند. از این نظر میتوان گفت که علی باقریکنی یک نسخه شیکتر و به روزتر محمدجواد لاریجانی است.
مهمترین وظیفه جواد لاریجانی در این سالها رد گزارشهای نقض حقوق بشر، حمله به نهادهای بینالمللی ناظر بر حقوق بشر و مخالفت با گزارشهای گزارشگر حقوق بشر سازمان ملل در امور ایران بود. کاری که ظاهرا علی باقری کنی باید آن را ادامه دهد.
آقای لاریجانی در این حوزه دستاورد خاصی نداشت. ایران بارها در مجامع بینالمللی وابسته به سازمان ملل محکوم شد، توضیحات و توجیهات تکراری او نه کسی را شگفتزده میکرد و نه قانع. با این حال او که مثل محمدجواد ظریف از جمله مدیران تکنوکرات جمهوری اسلامی است که زبان انگلیسی بلدند و اهل رسانه هستند، نقش فعالی در گفتوگو با رسانههای خارجی و بازی با کلمات درباره وضعیت حقوق بشر در ایران داشت.
توانایی لاریجانی در طرح سناریوهای خاص تخیلی مثل نقش سازمان جاسوسی بریتانیا در قتل ندا آقاسلطان، دفاع آسودهخاطرش از مجازات سنگسار، حملات تند لفظیاش به گزارشگران ویژه سازمان ملل که از نظر جواد لاریجانی «دلقک» و «صدای تروریستها» بودند و پرونده زمینخواریاش، یک شخصیت خاص و پرحاشیه از او ساخته بود.
جواد لاریجانی در عین حال در حوزه سیاست داخلی هم فعال بود و به عنوان یک تحلیلگر اصولگرا فعالیتهای محدودی داشت، سعی میکرد نظریهپردازی کند، با دفاع از دستیابی ایران به فناوری ساخت بمب هستهای و نقدهای تند علیه برجام، موقعیت دیپلماتیکش را حفظ کند و بلندگوی رکتر و سیاسیتر خانواده لاریجانی باشد.
علی باقریکنی هم شخصیتی مشابه لاریجانی دارد، او هم سابقه دیپلماتیک دارد و هم سوابق محدودی در سیاست داخلی مثل ریاست ستاد سعید جلیلی در انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۲. در همان انتخابات به عنوان نماینده جلیلی یک مناظره نه چندان موفق هم با محمود واعظی، رئیس دفتر کنونی حسن روحانی، داشت.
باقریکنی از سال ۸۶ تا ۹۲ در کنار جلیلی در تیم هستهای ایران در دولت محمود احمدینژاد حضور داشت داشت ولی تلاشهای این تیم برای پیشبرد مذاکرات هستهای به جایی نرسید. در دولت روحانی هم به سرعت از تیم هستهای کنار گذاشته شد و در شبکه افق یا جمع دانشجویان بسیجی و انقلابی مشغول نق زدن علیه ظریف شد، نقدهایش علیه برجام را در وبسایت «مدرسه کالک» وابسته به بسیج دانشجویی و «مرکز رشد دانشگاه امام صادق» منتشر کرد و مقدمهای هم بر نسخه فارسی کتاب خاطرات وندیشرمن، مذاکره کننده تیم هستهای نوشت.
فعالیتهای جواد لاریجانی از یک جنبه دیگر هم جالب توجه بود. او عضوی از خانواده پرنفوذ لاریجانیها بود که بخش مهمی از سیاست ایران را در اختیار داشتند. این نفوذ پس از رفتن صادق لاریجانی از قوه قضاییه تا حدود زیادی کاهش یافته است. علی لاریجانی هم اعلام کرده که در انتخابات مجلس آینده کاندیدا نمیشود و حالا با رفتن جواد لاریجانی از قوه قضاییه، سیر نزولی خانواده لاریجانی ادامه خواهد یافت.
انتخاب علی باقریکنی اما میتواند یک سیر صعودی برای خانواده باقریکنی باشد. او پسر محمدباقر باقریکنی است، عضو پرنفوذ خانواده کنی که کنترل بخش اعظم موسسه جامعه الصادق، دانشگاه امام صادق و موسسههای فرهنگی و اقتصادی وابسته به آن را در اختیار دارند. یکی از پسران او، یعنی مصباحالهدی باقری کنی با هدی خامنهای، دختر رهبر جمهوری اسلامی، ازدواج کرده است. مصباحالهدی و علی باقری هر دو در دانشگاه امام صادق درس خوانده و مسئولیتهایی داشتهاند.
از شبکه خانوادگی خامنهای در سالهای اخیر مدیران دیگری هم راه ترقی یافتهاند. صادق واعظزاده در تشکیلات شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجمع تشخیص مصلحت نظام در حال ترقی است، کمیل خجسته، برادرزاده همسر رهبر مدیر موسسه بزرگ تبیان شده، نفوذ سیاسی خانواده حدادعادل که دخترشان عروس رهبر است، بیشتر شده و ...
محمدباقر باقریکنی، پدر علی باقری کنی سال ۹۴ با حکم خامنهای به عنوان عضو هیات امنای موسسه جامعه الصادق منصوب شد. صادق لاریجانی در این موسسه هم نقش مامور خامنهای و هم سیاستگذار را بازی میکند. به عبارتی با این تغییرات تازه، خانواده باقریکنی در دانشگاه امام صادق با صادق لاریجانی در تماس و تعاملند و در قوه قضاییه با ابراهیم رئيسی.
در مجموع اما علی باقریکنی به اندازه جواد لاریجانی سابقه و حاشیه در سیاست داخلی و خارجی ایران نداشته است. جواد لاریجانی از آن هنگام که با علی اکبر ولایتی در وزارت خارجه دعوا داشت تا دیدارش با یک دیپلماتیک انگلیسی که حاشیههایی در انتخابات ریاستجمهوری ۷۶ رقم زد و منجر به کنارهگیری موقتش از سیاست داخلی شد تا حملاتش به هاشمی و حسن خمینی، رهبران جنبش سبز و حسن روحانی، همواره نقش یک مهاجم را بازی کرده است.
علی باقری کنی که ظاهری دیپلماتیکتر از جواد لاریجانی دارد، حملاتش محدود به تیم هستهای ظریف و حسن روحانی بوده و تازه دارد پایش به میدانهای بازی بزرگتر باز میشود.
شاید اگر جلیلی سال ۹۲ رئيسجمهور میشد، علی باقریکنی در دولت او سمتی مثل وزارت خارجه بر عهده داشت ولی حالا مشابه همین سمت را در قوه قضاییه تحت کنترل ابراهیم رئيسی گرفته و به عنوان یک مدیر جوان فرصت برای تمرین پیدا کرده است.
او از نسل مدیران میانی جوانی است که رهبر جمهوری اسلامی «جوان مومن» صدایشان میزند، سرداران سپاه «مدیران انقلابی» توصیفشان میکنند و سبک مدیریتیشان را «جهادی» میدانند. جمهوری اسلامی برای آنها فرصت است، چه در متن باشند و چه در حاشیه.