زندگی نود و هشت ساله جهانگیر آموزگار (۱۲۹۸ تا ۱۳۹۶ خورشیدی) در سالهای پایانی دودمان قاجار آغاز شد و نزدیک به چهار دهه بعد از پایه گذاری نظام جمهوری اسلامی به پایان رسید.
در مسیری چنین طولانی وانباشته از فراز و نشیب، او هم بازیگر عرصههای اقتصادی ایران و جهان بود و هم تحلیلگر پیگیر و موشکاف رویداد هایی که در آنها جریان داشت.
زیر بنای تحصیلی استواری که جهانگیر آموزگار از آن برخوردار شد، او را برای انجام این نقش دوگانه آماده کرد.
حقوق و علوم سیاسی تا مقطع لیسانس در دانشگاه تهران، و اقتصاد تا مقاطع فوق لیسانس و دکترا از دانشگاههای واشنگتن و یوسی الای کالیفرنیا به زایش شخصیتی کمک کردند که هم وضعیت و مشکلات کشور خود را به خوبی می شناخت و هم با پیچ و خم مسایل بین المللی آشنا بود. اقتصاد رشته تخصصی او بود، ولی حقوق و علوم سیاسی به او امکان میداد از گرفتار شدن در بند تحلیلهای یکسویه بگریزد. این نگاه چند بعدی یکی از ویژگی های آثار بسیاری است که از او بر جای مانده است.
او با تکیه بر بار علمی اش، نخست به کار تدریس در دانشگاههای آمریکا پرداخت و، در همان حال، به عنوان مشاور اقتصادی، با سازمان برنامه و بودجه ایران همکاری میکرد. این سر آغاز اوجگیری او در نهادهای اقتصادی کشورش بود و هنگامی که دکتر علی امینی در آغاز دهه ۱۳۴۰ به نخست وزیری ایران منصوب شد، جهانگیر آموزگار در دولت او نخست در راس وزارت بازرگانی و سپس وزارت دارایی قرار گرفت. او بعد از سقوط دولت امینی در دیوانسالاری نظام شاهنشاهی در مناصب مهم دیگری انجام وظیفه کرد.
او با تکیه بر بار علمی اش، نخست به کار تدریس در دانشگاههای آمریکا پرداخت و، در همان حال، به عنوان مشاور اقتصادی، با سازمان برنامه و بودجه ایران همکاری میکرد.
این سر آغاز اوجگیری او در نهادهای اقتصادی کشورش بود و هنگامی که دکتر علی امینی در آغاز دهه ۱۳۴۰ به نخست وزیری ایران منصوب شد، جهانگیر آموزگار در دولت او نخست در راس وزارت بازرگانی و سپس وزارت دارایی قرار گرفت.
او بعد از سقوط دولت امینی در دیوانسالاری نظام شاهنشاهی در مناصب مهم دیگری انجام وظیفه کرد.
در صحنه جهانی نیز جهانگیر آموزگار در نهادهای اقتصادی نقشی فعال داشت، از جمله در مقام مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و مشاور ویژه مدیر کل همان نهاد در سالهای بعد از انقلاب.
در صحنه جهانی نیز جهانگیر آموزگار در نهادهای اقتصادی نقشی فعال داشت، از جمله در مقام مدیر اجرایی صندوق بین المللی پول در سالهای پیش از انقلاب اسلامی و مشاور ویژه مدیر کل همان نهاد در سالهای بعد از انقلاب.
دانش جهانگیر آموزگار، همراه با تجربیات او در درون دستگاه اجرایی ایران و نهادهای بین المللی، زمینه ساز نوشتههای با ارزشی شد که از او بر جای مانده است.
کم تر اتفاق می افتد که اقتصاد دانی ضمن بر خوردار بودن از تواناییهای علمی، از تجربههای میدانی آنهم در عالیترین سطوح سیاستگذاری ملی و بین المللی برخوردار باشد.
جهانگیر آموزگار به این فرصت بسیار نادر دست یافت و درسهای آنرا در کتابها و مقالههای فراوانش در اختیار محافل دانشگاهی و کارشناسی و افکار عمومی قرار داد.
انرژی پایان ناپذیر او در نوشتن، آن هم در دهههای هشتاد و نود سالگی، ستایش برانگیز است. از هشت کتابی که به انگلیسی از او بر جای مانده، آخرین آن (زیر عنوان «جمهوری اسلامی ایران : ملاحظاتی درباره یک اقتصاد نوظهور») در سال ۲۰۱۴ منتشر شد، زمانی که نویسنده نود و چهار ساله بود. طی دهه پایانی زندگی او، مقالاتش همچنان علاقمندانش را سیراب میکرد.
جهانگیر آموزگار یکی از پر کارترین نویسندگان نشریه معتبر «میس» (پژوهشهای اقتصادی خاورمیانه) بود و بخش بسیار بزرگی از نوشتههایش در این نشریه به اقتصاد وسیاست ایران اختصاص داشت.
در سالهای پیش از انقلاب، مقالات جهانگیر آموزگار در نشریات اقتصادی آن زمان از جمله «تحقیقات اقتصادی»، «مجله بانک مرکزی»، «مجله اتاق بازرگانی»، «بورس ماهانه» و غیره منتشر میشدند. در دوران بعد از انقلاب نیز نوشتههای او برای بخش باسواد تکنوکراسی جمهوری اسلامی از اعتباری چشمگیر برخوردار بوده و هست. از جمله اثاری که از او در ایران منتشر شده، می توان به ترجمه کتابی زیر عنوان «فراز و فرود دودمان پهلوی» اشاره کرد که در سال ۱۳۷۵ که از سوی مرکز ترجمه و نشر کتاب در تهران انتشار یافته است. نشریات اقتصادی درون کشور نیز بعضی از مقالات او را، تا آنجا که با «خط قرمز»های نظام برخورد نمی کرد، منتشر میکردند.
نکته جالب آنکه رسانههای معروف به «اصلاح طلب» اغلب بر انتقادهای جهانگیر آموزگار از محمود احمدی نژاد انگشت میگذاشتند، و رسانههای معروف به «اصولگرا»، انتقادهای او را از سیاست حسن روحانی بزرگ میکردند.
نکته جالب آنکه رسانههای معروف به «اصلاح طلب» اغلب بر انتقادهای جهانگیر آموزگار از محمود احمدی نژاد انگشت میگذاشتند، و رسانههای معروف به «اصولگرا»، انتقادهای او را از سیاست حسن روحانی بزرگ میکردند.
از لحاظ فکری، جوهر نوشتههای اقتصادی جهانگیر آموزگار در راستای اعمال سیاست هایی است که در قالب کلی «اقتصاد آزاد» (بازار) می گنجند. مبانی تحصیلات دانشگاهی او، تجربیاتش در درون دستگاه اجرایی ایران پیش از انقلاب، تحولات نظری بعدی و نیز ماموریتهایش در صندوق بین المللی پول او را به این نتیجه رسانده بود که بدون انجام یک سلسله اصلاحات بنیادی در راستای ایجاد فضای مناسب برای کسب و کار و هماهنگ شدن با نظام اقتصادی بین المللی، نمی توان از جهنم واپس ماندگی بیرون آمد.
بخش بزرگی از محافل دانشگاهی و کارشناسی ایران سالها است به همین نتایج رسیده اند، ولی تلاشهایشان برای انجام اصلاحات در راستای دگرگون کردن اقتصاد کشور به دلیل مقاومت و سنگ اندازی هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی، به شکست انجامیده است. جهانگیر آموزگار در نوشتههای خود راوی خستگی ناپذیر همین تلاشها و شکستها بود، شکست هایی که اقتصاد کشور را در گرداب کنونی فرو افکنده است.
جهانگیر آموزگار یکی از چهرههای درخشان تکنوکراسی دوران پیش از انقلاب اسلامی است که برای بیرون آوردن کشور خود از واپس ماندگی اقتصادی به پا خاستند و در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ معجزه اقتصادی ایران را رقم زدند. آن تجربه، و مقایسه آن با کارنامه جمهوری اسلامی، یک بار دیگر ثابت کرد که سریعترین راه برای به خاک سیاه نشاندن یک کشور، سپردن سکان مدیریت کشور به کسانی است که با دانش و تجربه دشمنی می ورزند.
محروم کردن شخصیت هایی چون جهانگیر آموزگار از مشارکت در مدیریت کشور، یکی از دلایل عمده انحطاط اقتصادی ایران است.