یادداشتی از عمار ملکی: تنور انتخابات اسفند ۹۸ بسیار سرد است و اکثر شواهد و نظرسنجیهای داخل و خارج نشان میدهد که این رأیگیری با تحریم گسترده مردمی مواجه خواهد شد. اما برای بسیاری این سؤال مطرح است که آیا تحریم انتخابات و پایین آمدن میزان مشارکت میتواند برای تغییر جمهوری اسلامی و و گذار از آن مؤثر باشد؟
مطالعات دانشگاهی درباره تحریم انتخابات، نتایج متفاوت و حتی متضادی را نشان میدهند، اما آنچه درباره آن اجماع وجود دارد این است که نمیتوان شرکت همیشگی یا تحریم همیشگی انتخابات را در کشورهای غیردموکراتیک موجه دانست.
یقیناً شرایط و عوامل مختلف در مؤثر بودن تحریم یا شرکت دخیل هستند. یک مقاله علمی در سال ۲۰۱۶ توضیح میدهد که چگونه در حکومتهای استبدادی، تحریم انتخابات میتواند در شرایط مشخص مؤثر باشد و موجب تسلیم چنین حکومتهایی شود.
این مقاله بهطور مثال تأکید میکند که تظاهرات موسوم به بهار عربی در کشورهای بحرین، اردن و مصر در پاییز سال ۲۰۱۰ (۱۳۸۹) همگی از پیامدهای تحریم انتخابات قبلی مجلس در این کشورها بوده است، بهطوریکه تحریم سراسری انتخابات مجلس در مصر باعث شد که میزان مشارکت در انتخابات سال ۲۰۱۰ به ۲۷٪ برسد.
در اینجا باید به یکی دیگر از کمپینهای موفق تحریم انتخابات در کشوری که وضعیتی شبیه ایران دارد اشاره شود و آن نمونه ونزوئلاست.
در انتخابات ریاستجمهوری ونزوئلا در بهار ۲۰۱۸، وقتی رئیسجمهور مادورو تمامی رقیبان را از شرکت در انتخابات منع کرد، با تحریم گسترده انتخابات توسط مخالفان و مردم مواجه شد.
در پی این تحریم سراسری، میزان مشارکت در انتخابات ونزوئلا بر طبق آمار مخالفان به حدود ۲۶٪ رسید و البته مقامات دولتی میزان مشارکت را ۴۶٪ اعلام کردند. حتی آمار دولتی هم نشانگر کاهش ۴۰ درصدی میزان مشارکت در انتخابات ریاستجمهوری در این کشور بود. این میزان کاهش مشارکت، پایینترین درصد مشارکت در تاریخ برگزاری انتخابات در ونزوئلا را رقم زد.
همین امر یکی از عوامل مهم سلب مشروعیت از حکومت مادورو شد. تنها چند ماه بعد و در پی اعتراضات گسترده در کشور و اعلام غیرقانونی بودن ریاستجمهوری مادورو توسط مخالفان، آمریکا و اروپا و همسایگان ونزوئلا و اکثر کشورهای جهان غیرقانونی بودن حکومت مادورو را پذیرفتند و گوایدو، رهبر مخالفان و رئیس مجلس کشور، را به عنوان رئیسجمهور موقت به رسمیت شاختند و خواهان برگزاری انتخابات آزاد در آن کشور شدند.
از این رو، نمونه تحریم انتخابات در ونزوئلا را میتوان یکی از موارد موفقیت در مشروعیتزدایی از یک حکومت دیکتاتوری، فاسد و سرکوبگر، و جلب حمایت جهانی برای گذار مسالمتآمیز در آن کشور تلقی کرد.
نمونه دیگر تحریم انتخابات در سالهای اخیر، مربوط به انتخابات ریاستجمهوری در بهار ۲۰۱۸ (۱۳۹۷) در مصر است. رئیسجمهور این کشور، عبدالفتاح سیسی، با حذف یا دستگیری رقیبان تلاش داشت تا برای بار دوم بر کرسی ریاستجمهوری بنشیند. از این رو، چهرههای اصلی مخالفان، انتخابات مصر را تحریم کردند.
از آنجا که سیسی میزان بالای مشارکت را نمایش مشروعیت برای خود میدانست و افزایش مشارکت برایش اهمیت اساسی داشت، تعداد روزهای انتخابات را از دو روز به سه روز افزایش داد. با این حال، نهایتا پس از سه روز، میزان مشارکت ۴۱٪ اعلام شد که ۶٪ کمتر از دور قبل بود و ۷٪ آن را هم آرای باطله تشکیل میداد.
اما برخلاف مادورو، دولت سیسی توسط آمریکا و کشورهای غربی به چالش کشیده نشد و مورد پذیرش قرار گرفت. حتی وقتی یک سال بعد مردم مصر در اعتراض به سیاستهای سیسی به خیابانها آمدند و سرکوب شدند، دولت آمریکا از سیسی حمایت کرد و حتی ترامپ سیسی را «دیکتاتور محبوبش» خوانده بود.
به نظر میرسد تحریم انتخابات در مصر به نتیجه ملموسی در کوتاهمدت نرسید چرا که سیسی توانسته است خود را به عنوان متحد غرب در مقابله با اسلامگرایی افراطی تعریف کند. با این حال، شاید در آینده و در صورت بروز اعتراضات دوباره در مصر، کشورهای غربی نتوانند به حمایت خود از حکومتی که مشروعیت مردمی ندارد ادامه دهند.
مقایسه این دو نمونه از «تحریم انتخابات» در دو حکومت استبدادی، نکات قابلتوجهی برای تحریم انتخابات در ایران دارد.
وضعیت ایران در حال حاضر بیشتر شبیه موقعیت ونزوئلاست تا مصر. در ونزوئلا هم یک دیکتاتوری غربستیز و فاسد حاکم است که علیرغم درآمدهای کلان نفتی، اقتصاد کشور را به ویرانی کشانده و تحریمهای سنگین اقتصادی را بر کشور تحمیل کرده است.
سلب مشروعیت از مادورو در عرصه جهانی، نتیجه تحریم گسترده انتخابات توسط بخش گستردهای از مردم ونزوئلا بود. البته حضور یک آلترناتیو مشخص و داشتن اصول دموکراتیک در قانون اساسی ونزوئلا این بستر را فراهم کرد که معترضان و اپوزوسیون ونزوئلا بتوانند دارای یک صدای واحد در جهان باشند و حمایت بینالمللی را جلب کنند.
تجربه نحوه مشروعیتزدایی از حکومت مادورو در ونزوئلا نشان میدهد که تحریم در ایران نیز قابلیت آن را دارد تا به شکلی مؤثر بر ساختار قدرت اثر بگذارد و آن را در نقطه کانونیاش، انتخابات، به چالش بکشد. این امر در صورت تحقق میتواند مشروعیت نظام جمهوری اسلامی را در عرصه جهانی با چالشی جدی مواجه کند.
سلب مشروعیت از نظامی که معترضان داخلیاش، شامل بخش بزرگی از جامعه، یه شکلی روزافزون از فساد و سرکوب و ناکارآمدی آن به فغان آمدهاند و معترضان خارجیاش، شامل دولتهای غربی و منطقهای، از ماجراجوییها و بحرانسازیهای آن مستأصل شدهاند، گام مهمی است که بالقوه میتواند نظام جمهوری اسلامی را به سمت دوراهی اجتنابناپذیر تسلیم یا فروپاشی سوق دهد.
شواهد کنونی از تغییر رویکرد بخش عمدهای از شهروندان ایرانی در قبال مسئله شرکت در انتخابات و ظهور و بروز اراده تحریم حکایت دارند. با این حال به نظر میرسد این گام اولیه، در صورت تحقق، تا زمانی که با گام مکمل بعدی در «رسیدن به توافقی همگانی بر سر یک آلترناتیو دموکراسیخواه» همراه نشود، مؤثر نخواهد بود.
در صورت تحقق این دو شرط، انتظار برای یک اجماع و درخواست جهانی جهت گذار از استبداد دینی و برگزاری انتخابات آزاد در ایران دور از ذهن نخواهد بود.