برآوردهای اولیّه حاکی از سوختن بیش از ۴۸۰ میلیون حیوان در این آتشسوزیهاست، اما خسارتها به این عدد محدود نمیشود.
حداقل ۲۵ انسان در این آتشسوزیها جان باختهاند، بیش از هشت میلیون هکتار زمین در آتش سوخته است، نزدیک به دو هزار خانه ویران شده است، میلیونها دلار خسارت وارد شده و بیش از ۷۰ آتشسوزی خارج از کنترل رخ داده است.
اینها همه تنها برخی از عواقب تلخ و خسارات این آتشسوزیهاست که خبر آن تا کنون به رسانهها رسیده است.
آیا چنین واقعهای در کشور استرالیا سابقه دارد؟ آیا زین پس باید به وقوع چنین تراژدیهایی عادت کرد؟ آیا میتوان ارتباطی مستقیم بین این واقعه و بحران اقلیمی برقرار کرد؟ در این یادداشت کوتاه، نگاهی میکنیم به پرسشهایی از این قبیل.
آتشسوزیهای طبیعی در استرالیا
آتشسوزی بخشی از طبیعت استرالیا بوده و هست. استرالیا کشوری است با وسعت بسیار که بخشهای گستردهای از آن خالی از سکنه است. افزایش بارندگی سبب رشد چمنها و بوتهها، و یک دوره خشک پس از آن، سبب قابل احتراق شدن این گیاهان خشک میشود. از این رو، دشتهای وسیع این کشور هر سال دچار هزاران حریق میشود.
بر اساس مطالعات مؤسسه هوا و فضای ایالات متحده آمریکا، این آتشسوزیها از سال ۲۰۰۸ تا سال ۲۰۱۳ نزدیک به چهل درصد افزایش داشتهاند. آنچه اهمیّت دارد، تحت کنترل نگه داشتن این آتشسوزیهاست، که البته در این مورد، علیرغم کمکهای بینالمللی، تعداد زیادی حریق هنوز خارج از کنترل است و دولت استرالیا اعلام کرده برای به کنترل درآوردن آنها هر کاری حاضر است انجام دهد.
آیا ارتباط مستقیم بین این آتشسوزی و بحران اقلیمی وجود دارد؟
ارائه جواب دقیق به این پرسش تقریباً غیرممکن است، چرا که برای اثبات وجود رابطه علّت و معلول بین دو پدیده، به اطلاعاتی نیاز است که به لحاظ تاریخی، پیشینه طولانی داشته باشند (و یا آزمایشهای تکرار شونده).
در این مورد، ادّعای دقیق و علمی، گرمتر شدن زمین به سبب افزایش میزان دیاکسید کربن در جو زمین است. سالهاست محققان هشدار میدهند که افزایش دمای زمین میتواند سبب افزایش اینگونه آتشسوزیها شود؛ و اکنون، ما شاهد به وقوع پیوستن آن پیشبینیها هستیم. اما صحبت از ارتباط مستقیم بین تک تک وقایعِ حدی با تغییرات اقلیمی، غیرعلمی و نادقیق است.
این آتشسوزی سبب انتشار چه میزان دیاکسید کربن شده است؟
آخرین گزارش منتشرشده در این مورد به اواسط ماه گذشته برمیگردد که میزان انتشار گاز دیاکسید کربن را حدود ۲۵۰ میلیون تُن اعلام کرده بود. قطعاً این عدد اکنون افزایش یافته است،و این خود یک نمونه از چرخههای بازخوردیِ تغییر اقلیم است: بخشهای سبزی که باید دیاکسید کربن را جذب کنند و از گرمتر شدن زمین جلوگیری کنند، بر اثر آتشسوزی میسوزند و دیاکسید کربنی که تولید میشود به وخامت بیشتر بحران اقلیمی میانجامد.
موضعگیری دولت استرالیا در قبال سوختهای فسیلی چیست؟
دولت آقای اسکات موریسون، که در سال ۲۰۱۸ به قدرت رسید، از حامیان صنعت سوختهای فسیلی است و دفاع از ادامه فعالیّتهای صنعت استخراج زغال سنگ از وعدههای انتخاباتی او بود. آقای موریسون دو هفته پیش در مصاحبهای اعلام کرد که دولت استرالیا تغییر موضع نخواهد داد و قصد صدمه زدن به این صنعت را ندارد.
زغال سنگ با ارزشترین صادرات استرالیاست، ضمن آنکه انرژی مورد نیاز برای تولید ۷۵ درصد برق این کشور را نیز تأمین میکند. طبیعی است که بخش قابلتوجّهی از مشاغل این کشور نیز به این صنعت وابسته باشد. بدین سبب، رویگردانی از این منبع انرژی برای سیاستمداران چالشی بسیار بزرگ است.
در بسیاری کشورها، رشد بخشهایی از اقتصاد که تأمینکننده شغل و معیشت خانوادههاست، آسیبهایی به محیط زیست وارد میکند. از این رو، متوقف کردن این آسیبها در کوتاهمدت غیرممکن به نظر میرسد.
ایفای مسئولیّت را از کجا میتوان شروع کرد؟
جدی شدن عواقب بحران اقلیمی اکنون مشهود است، اما تمدّن ما هنوز با اقدامات لازم فاصلهای نگرانکننده دارد. دلیل این فاصله درک ناقص شهروندان و سیاستمداران از خواستههای یکدیگر است. شهروندان منتظر اقدام جدی دولتها هستند. برای مثال، آنها توقع دارند پایانههای شارژ خودروهای برقی به صورت گسترده در سطح شهرها وجود داشته باشد. سیاستمداران نیز توجیهی برای اقدامات لازم نمیبینند، چرا که شهروندان هنوز در این راستا اقدامی ملموس نکردهاند. برای مثال، شهروندان هنوز در حال خرید خودروهای بنزینی بزرگ و پرمصرفاند.
در موارد اینچنینی، یکی از دو طرف باید قدم پیش بگذارد و اراده خود را به دیگری ثابت کند. در غیر این صورت، از دیدگاه نهادهای ملّی، صرف کردن هزینههای هنگفت برای پروژههایی مانند تأسیس پایانههای شارژ خودروهای برقی که هنوز اقلیّت کوچکی از کل بازار را در اختیار دارند، منطقی به نظر نمیرسد.
از این رو، شهروندان که صاحبان اصلی گنجینههای طبیعی هستند، باید به هر نحو ممکن پیام حاوی این دغدغه اساسی را به نمایندگان خود در نهادهای ملّی برسانند.