رضا پهلوی روی صفحه تلفن همراه خیره شده و خیلی مصمم، کلیپهای شعارهای ایرانیان را نشان داده و توضیح میدهد که چرا شعارهای معترضان در میهنش، این بار متفاوت از قبل است. حتی با وجود اینکه گزارشها میگویند که ناآرامیها فروکش کرده، اما رضا پهلوی معتقد است مردم ایران مشغول ورق زدن آیندهای تازه برای خود هستند.
رضا پهلوی میگوید: «ما میدانیم که فرمول نهایی، تغییر نظام است. اما این چیزی است که مردم ایران آن را میخواهند، و (چنین چیزی) چون آمریکا گفته، چون بریتانیا گفته، چون سعودیها گفتهاند یا اسرائیلیها، روی نمیدهد. تنها دلیل روی دادن آن این است که مردم ایران آن را میخواهند».
پسر آخرین پادشاه ایران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، حامی جایگزینی نظام دینی در ایران با یک دمکراسی پارلمانی و فراگیر برای همه است. برای او، تظاهراتی که شهرهای ایران در دو هفته گذشته شاهد آن بودند، فقط برای قیمت تخممرغ، بیکاری و یا فرصت اقتصادی نبود. همه این تظاهرات بیانگر شکایت بزرگتری از نظام سیاسی است.
رضا پهلوی در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس میگوید که نارضایتی فعلی (مردم ایران) برای نظام جمهوری اسلامی، خطرناکتر از خشونتهایی است که پس از اعلام نتایج انتخابات جنجالبرانگیز ریاستجمهوری سال ۸۸ روی داد – زمانی که ایرانیها با مسیری که دولت در پیش گرفته بود تضاد داشتند؛ دولتی که در هر حالتی فاسد و غیردمکراتیک، مخالف حقوق بشر و جدایی دین از سیاست بود.
رضا پهلوی میگوید دولت آینده ایران در هر شکلی که بروز کند، باید برای نظامیان و شبهنظامیان – مانند نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – عفو عمومی اعلام کند که آنها بتوانند خامنهای و دیگر تندروها را ترک کنند.
شاهزاده در تبعید ایران میگوید: «به واقع زمان تشکیل یک ائتلاف خیلی بزرگ فرا رسیده است». وی میافزاید که در تلاش برای کمک به فعالان ایرانی، حامیان حقوق بشر، رهبران اتحادیهها، خبرنگاران و دانشجویان است که به قشر گستردهتری از مردم ایران پیوسته و در تقابل با آیتالله علی خامنهای، رهبر ایران و روحانیون و مقامات رسمی تشکیل دهنده حاکمیت، قرار گیرند.
رضا پهلوی گفته است: «اینها غاصبانی هستند که کشور را مورد تهاجم قرار دادند، ما را به گروگان گرفتند و ما باید کشورمان را پس بگیریم. زمان آن، امروز است». او در حالی این سخنان را به زبان میآورد که برای خود نقشی در حد حمل پرچم برای معترضان تعریف میکند که خواسته معترضان را با کشورهای غربی چون ایالات متحده آمریکا قسمت کرده که فشارهای خود را بیشتر کنند و تحریمهای احتمالی بر رهبران ایران و دارایی آنها اعمال کنند.
مقامات جمهوری اسلامی گفتهاند که در نارضایتی و اعتراضهای اخیر، نزدیک به سه هزار و ۷۰۰ تن را بازداشت کردهاند. تظاهرکنندگان خواستار سرنگونی نظام حاکم شده و ویدئوهای ارسالی نشان میدهد که برخی از معترضان حمایت خود را از رضا پهلوی نشان میدهند.
حضور معترضان در همه نقاط ایران، نکتهای بود که خیلی از ناظران را غافلگیر کرد. هر چقدر معترضان به اعلام پیروزی محمود احمدینژاد در دور دوم ریاستجمهوری وی، به شکل میلیونی به خیابانهای تهران آمدند، این بار ولی معترضان بدون تقسیمبندی خاصی و بدون داشتن رهبری وارد صحنه شدند، ولی در مقیاسی گستردهتر. بیش از ۸۰ شهر ایران شاهد تظاهرات بود.
البته مقامات ایران گفتهاند که اعتراضها دیگر پایان یافته است.
رضا پهلوی خود را با رویدادها در ایران هماهنگ کرده است. آنگونه که دستیارانش میگویند، او با یک شبکه گسترده در بیرون و درون دولت در تماس است و این شبکه را برای سالیان طولانی حفظ کرده است. و البته یک مرجع به همان اندازه مهم: مردم عادی ایران، که میتوانند با او از راه شبکههای اجتماعی در تماس باشند.
اما رضا پهلوی شاید صدای قابل اعتمادی برای تغییر در کشوری که ۳۸ سال از آن دور بوده است، نباشد. مقامات حاکم بر ایران او را به سوءاستفاده از شرایط و تلاش برای به قدرت رسیدن متهم کردهاند. و جهان اسلام انباشته از داستانهای پندآمیز درباره تبعیدیانی است که به وطن بر میگردند و باور دارند که میدانند چه چیز برای میهن آنها بهتر است.
پسر آخرین پادشاه ایران پیش از انقلاب بهمن ۱۳۵۷، حامی جایگزینی نظام دینی در ایران با یک دمکراسی پارلمانی و فراگیر برای همه است. برای او، تظاهراتی که شهرهای ایران در دو هفته گذشته شاهد آن بودند، فقط برای قیمت تخممرغ، بیکاری و یا فرصت اقتصادی نبود. همه این تظاهرات بیانگر شکایت بزرگتری از نظام سیاسی است.
هرچند خیلی از جوانان ایرانی معترض، بعد از انقلاب به دنیا آمده و حتی حکومت شاه ایران را به چشم ندیدهاند، اما رضا پهلوی باور دارد حمایتی که او در پیامکها و فایلهایی که روی تلگرام منتشر شده است دریافت کرده، واقعی است.
او میگوید: «این مسئلهای تصادفی یا نوستالژیک نیست». رضا پهلوی که حالا ۵۷ ساله است، اصرار دارد که نسل جوان و تیزبین ایرانی، با پیام او برای فراگیری همه و پس زدن شستوشوی مغزی و جداسازی نظام جمهوری اسلامی، سازگاری دارد.
رضا پهلوی تصویری برای این تغییر دمکراتیک هم دارد: تقویت «کشمکش» تا زمانی که دولت ایران از درون متلاشی شود؛ شروع یک دوره انتقالی؛ برگزاری انتخابات مردمی برای تشکیل یک مجلس طبق تعریف قانون اساسی؛ احترام به سکولاریسم و دمکراسی؛ انتخابات آزاد و منصفانه برای اولین پارلمان و دولت.
اما هرکدام از اینها، مفاهیمی گسترده است که در آن گردنههای بسیار سختی قرار دارد. برای مثال، آقای پهلوی میگوید دولت آینده ایران در هر شکلی که بروز کند، باید برای نظامیان و شبهنظامیان – مانند نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی – عفو عمومی اعلام کند که آنها بتوانند خامنهای و دیگر تندروها را ترک کنند. چنین پیشنهادی، جوابگوی نفوذ عمیقی که آنها در اقتصاد ایران دارند نیست و همین اقتصاد، یکی از مراجع ناخشنودی مردم ایران است.
و مسیر پهلوی در ایران جدید چه خواهد بود؟ آیا با نشستن بر تخت طاووس پایان مییابد؟ یا قرار است نقشی مشابه «بابا» را بازی کند که محمد ظاهرشاه، پادشاه مخلوع افغانستان، بازی کرد و پس از سقوط طالبان، به کشور بازگشت ولی نقشی نمادین و بدون قدرت اجرایی داشت و فقط نمادی برای اتحاد ملی بود؟
آقای پهلوی در پاسخ میگوید: «صادقانه بگویم، نمیدانم. میدانم که الان چه کار باید بکنم. من هیچ وقت گرفتار فکر کردن به این که نقش شخصی یا آینده من چیست، نشدهام». او میگوید برگزاری انتخابات منصفانه در ایران، به جای رای دادن به کاندیداهای رییسجمهوری و نمایندگان مجلسی که از قبل تایید شدهاند، «تنها ماموریت او در زندگی است».
او اضافه میکند: «البته که آمادهام به کشورم خدمت کنم. هیچ ایدهای ندارم که در چه ظرفیتی میتواند، یا نمیتواند باشد. شاید یک شهروند عادی شوم که روزهای زندگیاش را میگذراند یا شاید از من خواسته شود که نقش بزرگتری را برعهده بگیرم».
رضا پهلوی میگوید: «همه میدانند که من وارث پادشاهی هستم. اما اگر کشور آمادهتر است که یک جمهوری باشد، چه بهتر».