ارکستر سمفونیک لندن به تازگی در تالار باشکوه باربیکن، بولرو، اثر جادوان موریس راول را اجرا کرد تا بار دیگر شکوه و عظمت قطعهای که به قول فرانک زاپا، «یکی از بهترین ملودیهای ساخته شده در تاریخ» است، را با مخاطبش قسمت کند.
این موومان هفده دقیقهای، حالا یکی از مشهورترین آثار موسیقی کلاسیک است؛ اثری که در ابتدا با تردید روبهرو شد و راول خود گمان میکرد بسیاری از ارکسترها از اجرای آن سر باز خواهند زد، اما خیلی زود به شناختهشدهترین و تحسینبرانگیزترین اثر راول بدل شد.
بولرو در اصل نام رقصی است اسپانیایی از اواخر قرن هجدهم که در مناطقی چون سویل رشد کرد. راول این اثر را در اصل برای باله به سفارش ایدا رابینستین، بازیگر و رقاص روس نوشت، اما تا به امروز بیشتر و بیشتر به عنوان یک اثر ارکستری و بدون رقص اجرا شده است.
راول، بولرو را در پائیز ۱۹۲۸ طی دو ماه نوشت و در همان سال در ماه نوامبر در پاریس اجرا شد. گفته میشود در میانه اجرا زنی فریاد زده که راول دیوانه است، و بعدتر راول در جواب گفته که این زن مفهوم این اثر را خوب درک کرده است!
بولرو اساساً اثر دیوانهواری است که خلق آن جسارت زیادی میخواهد، جسارتی که راول به خرج داد و بی آن که انتطار موفقیت داشته باشد. هنر قرن هجدهم (از نقاشی تا موسیقی) و جنگ اول جهانی، همین طور سفر راول به روسیه و ملاقات با استراوینسکی و آشنایی با آثار اکسپرسیونیستی آرنولد شوئنبرگ، منابع الهام این اثر خوانده شدهاند، اما شاید مهمترین همه آنها ریتم نوعی رقص صوفی است که ادریس شاه نویسنده و آموزگار صوفیگری به آن اشاره دارد. به نظر میرسد ملودی اوج گیرنده بولرو آشکارا تحت تاثیر رقص صوفی است که به همین شکل اوج میگیرد.
بولرو یا یک مقدمه آرام آغاز میشود و رفته رفته به اوج میرسد. تمام حس و حال اثر از همین اوج گرفتن آن نشات میگیرد؛ سازها آرام آرام دست به کار میشوند و رفتهرفته صدای آنها هم بلندتر میشود، ضمن این که تمپو هم اوج میگیرد. ملودی بین سازها در رفت و آمد است و از فلوت به کلارینت میرسد و از ویولن به شیپور. سرعت گرفتن اثر حس و حال غریبی به آن میدهد تا نقطه اوج پایانی که در آن همه سازها دخیل هستند.
تمپوی این اثر از بحثانگیزترین حواشی آن است. توسکانینی برای اولین بار آن را در نیویورک در سال ۱۹۲۹ اجرا کرد، اجرایی که تمپوی آشکارا تندتری داشت و زمانی که آن را سال بعد در پاریس به اجرا گذاشت، گفته میشود راول از تمپوی آن راضی نبود. او در گفتوگویی طول اثرش را هفده دقیقه خواند، در حالی که اجرایی که با نظارت خود او در سال ۱۹۳۰ ضبط شد، پانرده دقیقه و پنجاه ثانیه بود، اما اجراهایی حتی به طول دوازده دقیقه از آن ضبط شد.
تازهترین اجرای این اثر در باربیکن به رهبری فرانسوا زاویه روت بود؛ رهبر ارکستر تحسین شدهای که از سال ۲۰۱۷ به عنوان رهبر ارکستر مهمان با ارکستر سمفونیک لندن همکاری دارد.
در بخش اول در کنار بولرو، «راپسودی اسپانیایی» اجرا شد و در بخش دوم اولین اپرای راول با نام «وقت اسپانیایی». در وقت اسپانیایی، برخلاف بولرو( که تاثیر جنگ اول جهانی و جهان مکانیکی را در آن میتوان یافت)، با اثر سرخوشانهای روبهرو هستیم که داستان همسر بازیگوش یک مرد ساعتساز را روایت میکند. زنی که میخواهد در غیاب شوهرش تجربه عاشقانه تازهای داشته باشد، اما شاعر و بانکدار نمی توانند رضایت او را جلب کنند و این تنها یک قاطرچی است که بالاخره از او کام میگیرد.