«قلمرو پژوهشى بیشتر ایرانشناسانى که در سرزمینهاى آلمانىزبان تربیت شدند و به فعالیت برخاستند، ایران باستان و بهویژه زبانشناسى زبانهاى ایرانى است. آنچه مربوط به تاریخ، فرهنگ و تمدن ایرانى عصر اسلامى است، بر عهده اسلامشناسان است، اما فراگنر، فرهنگ و تمدن ایران و تأثیر آن بر اقوام و فرهنگهاى دیگر را پهنه اصلى تحقیقات خود قرار داد.»
این داوری بریگیت هوفمان، استاد ایرانشناسى دانشگاه بامبرگ آلمان درباره شیوه کار برت فراگنر ایرانشناس، مدیر پیشین مؤسسه ایرانشناسی آکادمی علوم اتریش و استاد پیشین ایرانشناسی در دانشگاههای آلمان و اتریش، است که روز پنجشنبه ۲۵ آذر در ۸۰ سالگی در وین درگذشت.
فراگنر سالهایی را در ایران و برخی از کشورهای آسیای مرکزی گذراند و به شدت علاقهمند فرهنگ و ادبیات این منطقه بود؛ به طوری که او و همسرش به دلیل همین علاقه، نام دخترشان را «شیرین» گذاشتند.
او همچنین علاوه بر پژوهشهایش درباره ایران، به شیوههای گوناگون نسبت به اعتلای ایرانشناسی در غرب و کشورهای آلمانیزبان اهتمام داشت و در این زمینه تلاش کرد.
با این حال، او به ویژه در سالهای پایانی عمرش برای حفظ ارتباطاتش با ایران مجبور بود با برخی نمایندگان جمهوری اسلامی نیز رابطه داشته باشد و دیدار کند.
دههها تحصیل، تدریس و پژوهش
برت. گ. فراگنر، روز ۲۷ نوامبر ۱۹۴۱ در اتریش به دنیا آمد و پس از آن که در سال ۱۹۵۹ دیپلم خود را گرفت، در سالهای ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۴ به تحصیل شرقشناسی در دانشگاه وین پرداخت.
ایرانشناسی، اسلامشناسی، مطالعات عربی و ترکی، مردمشناسی اجتماعی و مطالعات اسلاوی، از حوزههایی بود که فراگنر در این دوره درباره آنها آموخت.
در سال ۱۹۶۴، (اواسط دهه ۱۳۴۰ خورشیدی) وقتی ۲۳ ساله بود، با بورسیه دولت اتریش، به مدت یک سال برای آموزش زبان فارسی به تهران رفت.
او در دانشگاه تهران نزد استادانی چون، ایرج افشار، ذبیحالله صفا، جعفر شهیدی و منوچهر ستوده در زمینه زبان فارسی و ایرانشناسی به تحصیل پرداخت.
از سال ۱۹۶۵ تا ۱۹۶۹ از سوی وزارت آموزش و پرورش اتریش در یک مدرسه فنی تهران مسئول هماهنگی برای آموزش زبان آلمانی شد.
یک سال بعد، در ۱۹۷۰ با دفاع از پایاننامهاش با عنوان «تاریخ شهر همدان در شش سده نخست هجری» از دانشگاه وین مدرک دکترا گرفت. این پایاننامه بعداً به صورت کتاب در اتریش به چاپ رسید.
از ۱۹۷۱ تا ۱۹۷۶، در بخش شرقشناسی دانشگاه فرایبورگ آلمان مشغول تدریس ایرانشناسی و اسلامشناسی شد و همچنین در سالهای ۱۹۶۷ تا ۱۹۷۷ پژوهشگر مؤسسه شرقشناسی آلمان در بیروت بود.
در سال ۱۹۷۷ به درجه استادی رسید و رساله دیگری را با عنوان «ادبیات خاطرهنویسی به مثابه منبعی در خدمت تاریخ نوین ایران» نوشت که سه سال بعد به زبان اصلی و بعداً ترجمه این رساله به زبان فارسی نیز منتشر شد.
فراگنر سپس به تدریس ایرانشناسی در دانشگاههای اتریش، آلمان و سوئیس ادامه داد و تا سال ۲۰۰۳ کرسی استادی ایرانشناسی را در دانشگاه بامبرگ آلمان عهدهدار بود.
در سال ۲۰۰۳، فرهنگستان علوم اتریش تصمیم گرفت کمیسیون پژوهشهای ایرانشناسی خود را که فراگنر هم عضو هیئت مدیره آن بود، منحل و به جای آن یک مؤسسه ایرانشناسی تأسیس کند.
فراگنر از سال ۲۰۰۳ تا اول ژانویه ۲۰۱۰، یعنی تا زمان بازنشستگیاش، ریاست این مؤسسه را برعهده گرفت. او در این سمت، زمینه تحقیقات و انتشار کتابها و پژوهشهایی درباره ایرانشناسی را فراهم کرد.
او همچنین از نویسندگان دانشنامهٔ ایرانیکا بود و در سفرهای متعددش به ایران بارها درباره موضوعات مختلف سخنرانی کرد.
به عنوان نمونه، در اسفند ۱۳۹۱ در کتابخانه ملی ایران در یک سخنرانی با عنوان «ایرانشناسی جهانی در ۳۰ سال گذشته» گفت: «در روند تحول ایرانشناسی در خارج از ایران به خصوص غرب، با یک سری بحرانهای گوناگون مواجه هستیم.»
آثار فراگنر؛ از خاطرات قجری تا شرابسازی ایرانی
فراگنر مقالات و کتابهای متعددی نوشته که نه تنها برای خارجیهای علاقهمند به ایرانشناسی جذاب است، بلکه پژوهشگران و خوانندگان ایرانی نیز از انها میتوانند استفاده کنند.
بدون شک، آثار این ایرانشناس به کتابهای مرجع در حوزه خود تبدیل شده است.
به عنوان نمونه، فراگنر احکام سلطنتى و نامههاى رسمى منتشر شده از سوی صدارتخانههاى اصلى ایران، افغانستان و آسیاى مرکزى تا سال ۱۸۴۸ را در کتابی با عنوان «فهرستنامه اسناد فرمانروایان ایران» گردآوری کرده که اثری مهم از نظر کتابشناسى در حوزه ایرانشناسی به شمار میرود.
همچنین در سال ۱۳۷۷، کتاب «خاطراتنویسی ایرانیان» که همانطور که اشاره شد رساله برت فراگنر بوده، با ترجمه مجید جلیلوند رضایی به زبان فارسی نیز منتشر شد.
این کتاب پژوهشی درباره خاطرهنویسی ایرانیان در دوره قاجاریه است و از اواسط قرن نوزدهم میلادی تا انقلاب مشروطه را شامل میشود.
در این کتاب با تأکید بر اهمیت بررسی خاطرهنویسی در پژوهشهای مربوط به دوره قاجاریه، نویسنده خاطرات، سفرنامهها و سرگذشتنامههای کسانی چون میرزا محمدصالح شیرازی، امینالدوله و ظهیرالدوله را بررسی کرده است.
سفرنامه میرزا صالح شیرازی، که حدود سالهای ۱۱۹۸ تا ۱۲۰۰ شمسی نوشته شده و مربوط به خاطرات مؤلف از اقامت چهارسالهاش در انگلستان است، به عقیده فراگنر، نخستین اثر خاطرهنویسی به شیوه امروزی در ادبیات فارسی است که از نظر سبک نگارش و محتوا با سایر آثار خاطرهنگاری پیشین ایران متفاوت است.
در سال ۱۳۹۴، کتاب «فارسیزبانی» با ترجمه سعید فیروزآبادی در انتشارات علمی و فرهنگی منتشر شد که با محوریت زبان فارسی و نفوذ آن، به بررسی قلمرو، هویت و رابطههای زبانی در تاریخ آسیا میپردازد.
نویسنده درباره کاربرد اصطلاح «فارسیزبانی» نوشته است: «این واژه وضعیتی است که نه تنها کیفیت کاربرد زبان فارسی را در قلمرو جغرافیایی نشان میدهد بلکه نشان دهنده مکانی خاص و حتی مفهومی مکانی-زمانی است و حتی به این هم اندیشیدهام که باید به جای این واژه از قلمرو ذهنی با عنوان ‘سرزمین فارسیزبانان’ استفاده کرد.»
بخش اول این کتاب، به قلمرو، قومیت و هویتهای گروهی در بخش شرقی جهان اسلام در دوره پیشامدرن میپردازد و چهار گروه شعوبیه، کردها، ترکها و فارسها را به طور مجزا بررسی میکند.
همچنین در بخشی مجزا با عنوان «زبان فارسی نو» به بررسی میزان نقش تعیینکننده این زبان در ایجاد منطقهای تاریخی و بزرگ پرداخته و برای همین منظور به سراغ برخی از نشانههای «فارسی نو» رفته است.
همچنین به عقیده مترجم این کتاب، فراگنر را میتوان «وارث سنت ایرانشناسی اتریش» دانست، زیرا «همچون بسیاری از ایرانشناسان اتریشی، از زاویه زبان ترکی وارد دنیای زبان فارسی شده و به باور او برای بررسی جدی و عمیق زبان فارسی، باید همه حوزههای علوم را به خدمت گرفت.»
احمد سمیعی گیلانی، عضو پیوسته فرهنگستان زبان و ادبیات فارسی نیز در نشستی در «شهر کتاب»، گفت این کتاب برای پژوهشگران ایرانی به این دلیل جذاب است که میتوان با کمک آن با منابع آلمانی و ترکی در مورد مطالعات ایرانشناسی و فارسیپژوهی آشنا شد.
علیاشرف صادقی، دیگر عضو پیوسته فرهنگستان نیز در همین نشست گفت: «کتاب فارسیزبانی میگوید که چگونه زبان فارسی دوباره توانست اوج بگیرد و حامل فرهنگ شود. اگر زبانی حامل فرهنگ نشود، زبانی بارور نخواهد بود.»
همچنین مرتضی رزمآرا، پژوهشگر، کتاب «فارسیزبانی» را درباره «اسلامیشدن» زبان فارسی دانست که «در مرز باریک بین شرقشناسی و اسلامشناسی حرکت میکند.» او گفت: «اسلامیشدن زبان محور اصلی این کتاب است و نویسنده میکوشد نشان بدهد که چگونه زبان فارسی اسلام را پذیرفت.»
فراگنر همچنین در سال ۲۰۱۴، پژوهشی را با عنوان «فرهنگ شراب در ایران و فراسوی آن» منتشر کرد.
این پژوهش بر اساس تازهترین یافتههای باستانشناسی، به تاریخچه انگور و شراب در ایران و مناطق اطراف آن میپردازد و جنبههای مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی شراب را در حوزه فرهنگی ایران بررسی میکند.
همچنین در این اثر، به کارکرد شراب در شعر کلاسیک فارسی و حتی معماری ایرانی پرداخته شده و تجارت شراب به ویژه میان فلات ایران و چین در گذشته و نیز تجارت این کالا در قرن بیستم نیز اشاره دارد.
فراگنر همچنین دو مقاله «از قفقاز تا بام جهان؛ یک ماجراجویی آشپزی» و «واقعیت اجتماعی و داستان آشپزی» را نوشت. او معتقد بود که بررسی و مطالعه انواع خوراکیها و نحوه صرف آن در هر جامعه به نوعی بازشناسی تاریخ و پیشینه آن جامعه مرتبط است.
فراگنر درباره کتابهای آشپزی ایرانی معتقد بود که زنان ایرانی در گذشته از روش شفاهی برای انتقال دستورهای آشپزی به نسل بعد از خود استفاده میکردند و کتاب آشپزی به قلم آنان نوشته نشد.
این ایرانشناس با تاکید بر تنوع بیشتر پلو ایرانی در گذشته، ادامه میدهد که به همین دلیل است تا اواخر قرن نوزدهم میلادی، کتابهای آشپزی فارسی را مردان که معمولا آشپزباشیهای دربار بودند، نوشتهاند.
جوایز و بزرگداشتها در ایران
برت فراگنر در سال ۱۳۸۳ منتخب چهارمین همایش چهرههای ماندگار ایران شد و در سال ۱۳۸۹ جایزه بنیاد موقوفات محمود افشار را به پاس ترویج فرهنگ و تاریخ ایران در فرهنگستان علوم وین دریافت کرد.
او همچنین در سال ۱۳۸۹، برای کتاب «فهرستنامۀ اسناد فرمانروایان ایران» برندە جایزە چهارمین جشنوارە بینالمللی فارابی شد.
در ۱۳۹۱، مجله بخارا چاپ تهران نیز مراسم بزرگداشتی را به او اختصاص داد که در آن، کسانی چون محمدابراهیم باستانی پاریزی و منصوره اتحادیه سخنرانی کردند.
در سال ۱۳۹۶، به مناسبت هفتاد و پنجمین سال تولد این ایرانشناس، کتاب جشننامهٔ او شامل مقالاتی از دیگران درباره فراگنر و همچنین مقالات و گفتوگوهایی از خود او با تلاش خسرو خوانساری منتشر شد.
چنین جوایز و بزرگداشتهایی برای برت فراگنر در دوران جمهوری اسلامی در شرایطی است که اساساً حکومت ایران نسبت به ایرانشناسان به ویژه ایرانشناسان غربی سوءظن دارد و در مواردی رسانههای حکومتی آنان را «جاسوس» دولتهای خارجی دانستهاند.