شنبه شب ۱۴ فوریه برابر با ۲۵ بهمن هیات داوران جشنواره بینالمللی فیلم «برلیناله» سال ۲۰۱۵، جایزه «خرس طلایی» این جشنواره را برای فیلم «تاکسی» به جعفر پناهی کارگردان ایرانی اهدا کرد.
برترین جایزه «برلیناله» امسال، در غیاب آقای پناهی که در پی اعتراضهای سال ۱۳۸۸ در ایران مدتی حبس و سپس ممنوعالخروج و ممنوع الاشتغال شد، به او تقدیم شد.
رادیو فردا در آغاز گفت و گویی با جمشید اکرمی ناقد فیلم و استاد رشته فیلم و سینما در نیویورک واکنش او را به اهدای جایزه «خرس طلایی» به جعفر پناهی جویا شده است.
این شوخی نیست که آدم جایزه اول یکی از معتبرترین جشنوارههای دنیا را بگیرد. فکر میکنم یکی از آن لحظههای طلایی سینمای ایران است که ما در گذشته هم چند نمونهاش را داشتیم.جمشید اکرمی -- استاد رشته فیلم و سینما (نیویورک)
جمشید اکرمی: من خیلی خوشحالم که این اتفاق برای این فیلم افتاد. به آقای پناهی، به همه کسانی که کمک کردند فیلم ساخته شود و به هممیهنان تبریک میگویم. به هر حال این شوخی نیست که آدم جایزه اول یکی از معتبرترین جشنوارههای دنیا را بگیرد. فکر میکنم یکی از آن لحظههای طلایی سینمای ایران است که ما در گذشته هم چند نمونهاش را داشتیم.
فیلم را خودتان دیدید؟
بله. من این شانس را داشتم که فیلم را ببینم. خب میشود دو جور به آن نگاه کرد. یا خود من لااقل در قبال چنین فیلمی میتوانم از دو موضع صحبت کنم. یکی از موضع یک فعال سینمایی. یک آکتیویست که همیشه راجع به سینمای ایران به خصوص راجع به سانسور در سینمای ایران صحبت کردهام. چیز نوشتهام و حتی فیلم ساختهام. سانسور هم قبل از انقلاب و هم بعد از انقلاب. از این نظر خب من خیلی خوشحال میشوم وقتی برای چنین فیلمی که مستقیماً میشود گفت راجع به سانسور فیلم در ایران هست، به چنین موفقیتی میرسد. حالا میشود از موضع منتقد فیلم هم به فیلم نگاه کارشناسی کرد.
آقای اکرمی، حالا ازدیدگاه یک منتقد فیلم فیلم تاکسی ساخته جعفر پناهی که شنبه شب برنده خرس طلایی جشنواره امسال فیلم برلیناله آلمان شد، در مقام مقایسه با فیلمهای دیگر این کارگردان، ارزش هنری آن در چه حدی است؟
«تاکسی» در ادامه دغدغههای اجتماعی آقای پناهی است که در همه فیلمهایشان بازتاب داشته و یا خب در زمانهایی بوده که ایشان با آزادی کار کرده و توانسته کار خیلی بهتری ارائه دهد. ولی این فیلم با محدودیت ساخته شده و این محدودیت طبیعتاً در خود فیلم هم نشان داده میشود و روی ارزشهای سینمایی فیلم هم طبیعتاً اثر میگذارد.جمشید اکرمی -- ناقد فیلم
میشود گفت که این بهترین کار آقای پناهی نیست. البته ما کارهای فوقالعادهای از ایشان دیدیم. فیلمهایی مثل آفساید را دیدیم، فیلم دایره را دیدیم و طلای سرخ. این فیلم در اندازههای آنها نیست ولی خب طبیعتاً این به خاطر محدودیتهایی است که فیلمساز داشته به خصوص بعد از آن دو فیلمی که ناچار بود فقط در محدوده یک خانه یا یک ویلا کار کند اینجا توانسته یک کم بیاید بیرون. البته بازهم در محدوده یک تاکسی هست. ایشان نقش راننده تاکسی را بازی میکند. البته میدانید که نقش بازی میکند. اول به مسافرهایی که سوار میشوند نمیگویند کی هست ولی یکی از مسافرها بعداً تشخیص میدهد که ایشان آقای پناهی است. با کمک دوربینهایی که هست در ماشین و دور و بر ماشین توانستهاند یک تصویر واقعی از اجتماع امروز ایران ترسیم کنند. این در ادامه دغدغههای اجتماعی آقای پناهی است که در همه فیلمهایشان بازتاب داشته و یا خب در زمانهایی بوده که ایشان با آزادی کار کرده و توانسته کار خیلی بهتری ارائه دهد. ولی این فیلم با محدودیت ساخته شده و این محدودیت طبیعتاً در خود فیلم هم نشان داده میشود و روی ارزشهای سینمایی فیلم هم طبیعتاً اثر میگذارد.
با دادن این جایزه آیا یک توازنی بین ارزش هنری این فیلم و سایه سیاست که کارگردان را محدود کرده در ساخت فیلم برقرار شده؟
آقای کاسلیک مدیر فستیوال اعتراف کرد و گفت ما ضمن اینکه زرق و برق داریم و «رد کارپت»[فرش قرمز] داریم ولی یک رویداد سیاسی هم هستیم.جمشید اکرمی
اگر دقت کرده باشید آقای آرنوفسکی رئیس هیئت داوران هم که جایزه را اعلام کرد اولین واژهای که از دهانش بیرون آمد در توجیه این که چرا این جایزه را به این فیلم دادند واژه محدودیت بود. یعنی این نشان میدهد که موضع خود داوران چه بوده و دلیل اینکه به فیلم جایزه دادند بیشتر میتوانم بگویم یک دلیل سیاسی بود که البته خود آقای کاسلیک مدیر فستیوال اعتراف کرد و گفت ما ضمن اینکه زرق و برق داریم و «رد کارپت»[فرش قرمز] داریم ولی یک رویداد سیاسی هم هستیم.