در آستانه معلوم شدن پیروز انتخابات ۲۴ خرداد و در حالی که شمارش آرا هنوز ادامه دارد، پرسشهای مربوط را در ویژه برنامه انتخابات یازدهم را پی میگیریم با سه شرکت کننده: کمال حسینی، روزنامه نگار در کردستان، هادی کحال زاده، عضو سابق شورای مرکزی خانه احزاب در آمریکا و رضا حقیقت نژاد، روزنامه نگار از مالزی.
از آقای حسینی شروع کنیم. ایشان در ایران به سر میبرند. انتخابات امسال را شما در منطقه ای که حضور دارید و به طور کل در قیاس با انتخابات سال ۱۳۸۸ خورشیدی چگونه دیدید؟
کمال حسینی: دیروز مردم عادی به علت فشارهای اقتصادی و گرانیهایی که در این مدت تحمل کرده بودند، روشنفکران و دانشگاهیان هم به دلیل امنیتی شدن و بسته شدن بیش از حد فضا در این مدت باعث شد دیروز به پای صندوقهای رای بروند. انتخابات فرصتی بود که نیروهای مختلف اجتماعی را از راست تا چپ که منتظر بودند زمان انتخابات برسد و وضعیت را از طریقی مسالمت آمیز تغییر دهند، حتی رهبری و اطرافیانشان مدتها بود تیم دولت فعلی را به ریاست آقای احمدینژاد تحمل میکردند. همینها باعث شده بود که به انتظار بنشینند تا از طرق مسالمت آمیز که انتخابات یکی از آنها است وقتش برسد و با این ساز و کار قانونی این جریان را از صحنه سیاسی ایران بیرون کنند. یکی از راههای چرخش قدرت همانطور که میدانید چرخش قدرت و جابجایی آن انتخابات است. که یکی از کم هزینه ترین و مدنی ترین آنها برای برونرفت از این وضعیت است. در این مرحله سخت و دشوار با منشی مدنی در انتخابات دیروز مردم بالاخره کاری کردند فضا را به نفع خودشان تغییر دهند.
آقای کحال زاده، قبل از انتخابات، قبل از اینکه آرا اعلام شود کمتر کسی پیش بینی می کرد که حسن روحانی نامزد طیف میانه رو که از پشتیبانی اصلاحطلبان هم برخوردار است بتواند به پیروزی برسد و با این اختلاف از رقبای خودش پیش بیافتد. حتی بیشتر گزینهها، نظرسنجیها و حتی مطبوعات غربی و رسانههای بینالمللی بیشتر نگاهشان به آقای سعید جلیلی بود. چه چیزی بازی و قواعد آن را تغییر داد و به هم زد؟
هادی کحال زاده: قبل از هر چیزی این پیروزی را تبریک میگویم به مردم ایران و اصرارشان به اینکه بایستند و صدایشان را به گوش حاکمیت برسانند. امیدوارم این منجر به تغییر رویههایی در حاکمیت شود و به نفع منافع ملی ایران باشد. من فکر میکنم که ما میتوانیم در دو سطح به چرایی پیروزی آقای روحانی پاسخ بدهیم. در سطح عمومی و جامعه همانطور که میهمان شما فرمودند آقای روحانی در حقیقت تلاقی دو جریان است. یک جریانی که من اسمش را میگذارم معیشت خواه، مردم عادی، طبقه غیرسیاسی جامعه ایران که معمولا به دنبال وضعیت بهبود شرایط معیشتی و اقتصادیشان هستند و چیزی حدود ۲۵ درصد آرا و گاهی گفته میشود حدود ۳۵ درصد جامعه ایران شهروندان غیرسیاسی هستند که یک سری مطالبات اقتصادی دارند و معمولا آنها به الیگارشی کسی که مخالف نظم موجود هست رای میدهند برای بهبود وضعیت. برای بهبود شرایط معیشتی شان. بنابراین آقای روحانی به نظر میرسید که چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد آرای آن بخش را گرفته. از طرف دیگر آقای روحانی رای اصلاحطلبان بخش جامعه تحول خواه ایران را هم داشت و چیزی حدود ۳۰ درصد هم آنها رای دارند. بنابراین بین ۵۰ تا ۵۵ درصد آرا را آقای روحانی... در حقیقت آقای روحانی دوم خرداد دیگری را ایجاد کرد از این منظر که رای روحانی تلاقی دو بخش دموکراسی خواه و تحول خواه و معیشت خواه جامعه است. بنابراین این دو بخش جامعه با هم دیروز پیوند خوردند و در سطح اجتماعی میشود گفت آقای روحانی تلاقی این بود. اما در سطح دوم که سطح حکومت است به نظر من حاکمیت برنامه جدی برای تقلب نداشت. چون پیش بینی نمیکرد این دو بخش جامعه به تلاقی برسند روی روحانی. نکته دوم هم این که اختلاف نظرهای جدی در درون دفتر نظامی و دفتر سیاسی رهبری وجود داشت که امکان بسیج رای پادگانی را خیلی دشوار کرده بود و عملا آن امکان را از بین برده بود. نکته سوم این بود که برای رهبری تفاوت چندانی میان آقای جلیلی، قالیباف و ولایتی وجود نداشت و بنابراین بین این سه نیرو هرکدامشان توانستند رای بیشتری جذب کنند برای مرحله دوم کفایت میکرد و پیش بینی که قرار است چنین اتفاقی بیافتد نه در نیروهای اپوزیسیون و نه در حتی نیروهای حاکمیت و حتی در عرصه بینالمللی به هیچ وجه وجود نداشت. بنابراین اگر ما در دو سطح داخلی رفتار جامعه که آقای روحانی تلاقی دموکراسی خواهی و معیشت خواهی میدانند و این رای که میآید پشت ایشان در سطح حاکمیت ببینیم میشود گفت که عوامل پیروزی و اینکه این شگفتی را اینجوری خلق کردند میشود این دو عامل کلی معرفی کرد.
من مایلم از آقای حقیقت نژاد این را بپرسم چون شما اشاره کردید به مساله به تلاقی رسیدن جامعه در یک نقطه و اینکه در اصل حاکمیت یا این طور فکر کنیم که دولت هم نقش و نقشه و برنامهای برای این که به گفته شما بخواهد تقلبی در انتخابات انجام بدهد نداشته. اما تا چه اندازه میشود این وضعیت کنونی را با دوره محمد خاتمی مقایسه کرد؟ چقدر این شرایط شبیه هم هستند، آقای حقیقت نژاد؟
رضا حقیقت نژاد: شرایط فکر میکنم که فقط از لحاظ فرمی میشود یک شباهتهایی را پیدا کرد. وگرنه از لحاظ محتوایی ما از حیث نیروهای سیاسی تغییرات گسترده ای را داریم. در اصولگرایان شاهد رشد و نمو و ریزش رویش های بسیار زیادی بودیم. الان حداقل اینجا سه شاخه فعال را داریم. در سال ۷۶ اصلا چنین وضعیتی را نداشتیم. از لحاظ اجتماعی هم دوستان اشاره کردند. خود نیروهای دموکراسی خواه و تحول خواه هم الان دو لایه اصلاحطلب و سبز دارند. حتی توی اصلاحطلبان هم طیف بندیهای مهمی داریم. بنابراین شرایط اصلا از لحاظ سیاسی و اجتماعی... ضمن اینکه الان شما در نظر بگیرید که علیرغم سرمایه اجتماعی و سیاسی که در خدمت آقای روحانی بودش در عرض چند روز کوتاه یک موج وسیعی ایجاد شد و این موج را حاکمیت به هیچ وجه نتوانست مهار کند. شاید اگر ده سال پیش بود و اراده میکرد میتوانست این موج وسیع را مهار کند. ولی الان دیگر اراده کافی... نتوانست... یعنی به قول دوستان غافلگیر شد دقیقه نود و واقعا پیش بینی نمیکرد که این اجماع قوی روی آقای روحانی پیش بیاید. بنابراین هم از منظر شرایط اجتماعی و هم از نظر افزایش ضریب نفوذ رسانه ها و وارد شدن به عصر رسانه و تغییرات در آرایش سیاسی به طور کلی در دو دوره متفاوت به سر میبریم. شخصیتی هم که مورد حمایت قرار گرفته بود برآمده از جامعه روحانیت مبارز بود با سوابق اصولگرایانه و حتی گاه مقابل اصلاحطلبانه. با شخصیت آقای خاتمی هم از لحاظ شخصی فرق میکردند. به همین جهت باید بگوییم خیلی متفاوت بود. انتخاب متفاوتی بود.
آقای حسینی، با توجه به اینکه آقای حقیقت نژاد اشاره کردند به سوابق آقای روحانی، اختلافی که بین شخصیت آقای روحانی و آقای خاتمی بود، آن چیزی که شما در کوچه و خیابان محل اقامت تان میدیدید، از چه چیزی حکایت میکرد؟ یعنی آنهایی که رای دادند به آقای روحانی مطالباتشان دقیقا چه بود از ایشان؟
مردم بیشتر به دنبال تغییر بودند. در بعضی از شهرها طبق خبرهایی که به ما رسیده آمار شرکت کنندگان تا ۸۰ درصد رفته. میزان مشارکت مردم در کردستان، میزان بالا، حاکی از این واقعیت است که جنبش مدنی همچنان در کردستان فعال است و کردها همواره راه حل مدنی و مشارکت در انتخابات را حتی با حداقل موجود بر سایر طرق فعالیت ترجیح میدهند. این هم میتواند دلایل متعددی داشته باشد. تجارب گذشته که کردها داشتند راه حلهای غیرمدنی نه تنها تاکنون نتوانسته کمکی به حل مشکلات منطقه کند بلکه بر خاک شدن و محرومیت هرچه بیشتر نیروها نیز انجامیده. مدتهاست جامعه مدنی کردستان مترصد فرصتی بود تا مطالبات مدنی و مشکلات و محرومیتهای اقتصادی که در این منطقه وجود دارد به طریقی به گوش حاکمیت برساند. این انتخابات شاید بهترین فرصتی بود برای بروز این اعتراضات.
آقای کحال زاده، با توجه به صحبتهای آقای حسینی درباره محرومیتها و اینکه این انتخابات توانسته صدای آن قسمت از جامعه را هم به گوش حاکمیت برساند، فکر میکنید آقای روحانی برای اینکه بتواند یک دولت کارآمد تشکیل دهد با چه مسایلی روبه رو است؟ آن چیزی که ما از رسانههای بینالمللی میشنویم بیشتر تاکیدشان روی مساله تحریمها و مساله اقتصادی است، به عنوان دو موضوعی که آقای روحانی با آنها روبه رو است. آیا مسایل دیگری هم در این میان هست؟
دو تا مشکل اصلی وجود دارد که، اگر بخواهیم مصداقی بحث کنیم، تحریم و تورم است. اما اگر به صورت ریشهای بخواهیم بحث کنیم کشور در یک شرایط عادی نیست. اقتصاد ایران چشم اندازی ندارد و ما در یک حالت عدم اطمینانی هستیم که امکان هرگونه برنامه ریزی و تحرکی را از فعالان اقتصادی گرفته. به نظر من آقای روحانی با انتخابش با این رای و این شوک مثبتی که به جامعه وارد کرد میتواند شرایط را به سمت عادی کردن پیش ببرد. دقیقا همان تقاضایی که انتظاری که نیروهای تحولخواهد دارند و برای کشور چشم اندازی ایجاد کند. در حقیقت هم اقتصاد ایران را که نیاز به چشم انداز داشت، به چشم اندازی برساند از این وضعیت مبهم و تیره و تاریک که وجود دارد خارج کند هم روابط خارجی ایران را به سمتی برساند که چشم اندازی برای آن ایجاد کند. ممکن است که به صورت واقعی حتی آقای روحانی هیچ کاری نتواند انجام دهد. اما این شوک مثبت میتواند چشم اندازی برای اقتصاد ایران و روابط خارجی ایران ایجاد کند. به علاوه نکته سومی هست که موضع میانه روها را در ایران و غرب تقویت میکند. و شرایط را به سمت ایجاد یک امید پیش میبرد. اگر آقای روحانی از این درایت برخوردار باشد که بتواند افرادی مثل آقای قالیباف را مثلا پست معاون اولی بدهد و آقای ولایتی را به عنوان مسئول پرونده هسته ای معرفی کند در حقیقت در پیروزی خودش از نهضت آزادی تا همه را شریک کند در داخل و بتواند بازی کند که همه را به سمت یک آشتی ملی پیش ببرد و نیروهای سیاسی داخلی را به سمت چنین وضعیتی پیش ببرد مهمترین مانعش که نیروهای تندرو هستند را به شدت کنترل خواهد کرد و آنها را کنار خواهد برد. بنابراین گسترده تر کردن و باز کردن کمپین خودش را به نظر من باید در اولویت خودش قرار دهد تا ما شاهد این باشیم که هم اعتماد به جامعه ایران برگردد و هم امید و هم نیروهایی که ممکن است در آینده کارشکنی کنند آنها امروز در کمپین خودشان متهم هستند که عامل شکست اصولگرایان شدند و آقای روحانی باید ضربه دوم را به نظر من باید به آنها بزند و استفاده کند از قالیباف و ولایتی به عنوان نیروهای اصلی آنها تا هم آنها را نترساند. اشتباهی که ما در دوم خرداد داشتیم. حاکمیت را ترساندیم. این اتفاق به نظر من نباید دوباره بیافتد. همانطور که مردم نشان دادند که بسیار پخته تر از دوم خرداد عمل کردند و عبور کردند از این الگوها و کلیشههای موجود و به دنبال صلح و ثبات و آرامش بودند. بایستی نیروهای تحول خواه و نیروهای میانه رو این را آزمون کنند و به این رسیده باشند که حل مسایل ایران با یک گروه نمیشود. باید همه، از محافظهکاران، اصلاحطلبان و میانه روها در حل مسایل ایران مشارکت داشته باشند. به نظر من این چند مجموعه کار را در کنار هم انجام دهد تا تندروها را کنترل کند و امید بدهد و به سمت ثبات برود و شرایط را عادی کند. نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که برای اولین بار دو جریان اقتصادی، جریان دانشگاه علامه و دانشگاه شریف که منتقد یک دیگر هستند در کنار هم بیانیه دادند و از آقای روحانی در کمپین شان حمایت کردند. این سرمایه خوبی هست در اختیار آقای روحانی که میتواند از تجربه انباشته شده ۱۶ سال گذشته در نهاد دولت خاتمی و هاشمی تجربه انباشته شده در نهاد دانشگاه، در دانشکدههای اقتصاد ایران که دو شاخص آن علامه ... باشد به خدمت بگیرد و برنامههای خودش را جلو ببرد.
آقای حقیقت نژاد، با توجه به صحبتهایی که آقای کحال زاده داشت، آقای روحانی خودشان را یک اعتدالگرا معرفی کردند و چطور ممکن است که بتوانند همانطور که آقای کحال زاده هم اشاره کردند رقیبان اصولگرای خودشان را مدیریت کنند؟ چون آن چیزی که ما دیدیم اصولا دولت بعدی توجهی به مهرههای کارآمد دولت قبلی ندارد. این امکان چطور میسر میشود برای آقای روحانی؟
در فضای کنونی سیاسی ایران با توجه به سابقه سیاست ورزی اصولگرایان این کار خیلی سخت است. یعنی ما شکافهای جدی بین بخشهای اصولگرایان داریم که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند همکاری کنند. از امروز هم باید منتظر باشیم که کارشکنیها شروع شود. کمااینکه در نظر بگیرید بعد از به قدرت رسیدن آقای خاتمی ما یک موجی از کارشکنیها داشتیم که اصلاحطلبان تعبیر کردند به ... یک بحران. بنابراین از یک نظر یک لایهای را داریم که به شدت فعال خواهد شد به خاطر اینکه ناکارآمدی آقای روحانی نشان دهد یا نادرست بودن این انتخابات را نشان دهد یا نگران هست که بیشتر حذف شود و حاشیه نشین شود و بخواهد موقعیت خودش را تثبیت کند. ولی همانطور که دوست عزیزمان اشاره کردند یک لایههایی در اصولگرایان مثلا آقای قالیباف، آقای ولایتی که لایههای معتدل تر و مدرنتری هستند و خیلی هم نمیخواهند خودشان را به لایههای تندرو پچسبانند. کمااینکه در این انتخابات هم یک خورده فاصله داشتند از اینها. از توان اجرایی و دیپلماتیک و سیاسی اینها میشود استفاده کرد. اما مهمترین گرانیگاهی که الان وجود دارد و آقای روحانی میتواند از آن به عنوان یک قدرت موثر استفاده کند مجلس هست. درمجلس، آقای لاریجانی به عنوان لیدر بخش مهمی از اصولگرایان حضور دارد و تعداد بسیاری از نیروهای اصولگرا و ما یکی از مهمترین تنشهایی که در این هشت سال گذشته داشتیم و عامل بسیاری از چالشهای حتی اقتصادی اجتماعی بود تنش بین دولت و مجلس بود و الان این در تنظیم موازنه بین این دو قوا میتواند دو هدف را با هم محقق کند. یکی این که یک پیوند برقرار کند بین نیروهای اعتدالگرا در بین اصلاحطلبان و نیروهای تحولخواه و اصولگرایان و دو اینکه یک کمک موثری کند که بتواند یک گامی به پیش بردارند در راستای پاسخ به همان انتظاراتی که بخش مهمیش سبب شد آقای روحانی این موج را شکل بگیرد و تغییر دهند وضع موجود را. این کار ممکن است و باید انجام شود. چون اگر انجام نشود متضرر اصلیش آقای روحانی خواهد بود.
یک بار دیگر برگردیم به آقای حسینی در کردستان ایران. آقای حسینی، در این انتخابات یک سری رایها هم بودند که ازشان تحت عنوان رایهای سرگردان یا رایهای مردد یا کسانی که رای آخری هستند نام برده میشود. چگونه این رایها توانستند جذب انتخابات شوند و به نقطهای برسند که ما الان شاهد این نتایج ازش هستیم؟
آقای کحال زاده از گرانی و تورم گفتند ولی من چنانچه در پاسخ به سئوال اولتان اشاره کردم این مطالبات مال بخش عمومی جامعه بود. برای روزنامه نگاران و دگراندیشان و دانشگاهیان علاوه بر این خواستها خواستهای دیگری هم میشود عنوان کرد. وعده آزادی زندانیان سیاسی، حذف طرح دانشجویان ستاره دار. باز کردن فضای بسته جامعه. رفع توقیف از بسیاری از روزنامه ها و نشریات اصلاحطلب، بازکردن فضای چاپ و نشر. و بالاخره همان موردی که آقای کحال زاده هم اشاره کردند، کمک به حل مشکلات اقتصادی مردم. که به طور تلویحی در اسارت آقایان عارف و روحانی به عنوان نامزدهای اصلاحطلب و اعتدال گرا مطرح شده بود. از جمله مهمترین دلایلی بود که موجبات افزایش انگیزه شرکت در انتخابات را فراهم کرد. بیانیه آقای روحانی درباره اقوام و مذاهب که منتشر کردند یعنی بیانیه شماره سه ایشان مردم کردستان را ترغیب کردند که بیایند و در این انتخابات شرکت کنند. در آنجا اشاره کرده به تدوین ساز و کارهای قانونی لازم برای اجرای کامل اصول سه، دوازده، پانزده، نوزده و بیست و دو در قانون اساسی که وعده داده در دولت تغییر و امید به این اصول جامه عمل میپوشاند. و گفته این اقدامات را به منظور رفع تبعیض انجام میدهد. وعدهای که ایشان دادند به عنوان رعایت شایسته سالاری در مدیریت کشور... اینها مجموعه عواملی بود که موجی را به دنبال آقای روحانی کشاند و رای سرگردانها معمولا دنبال این موجها راه میافتند. یعنی دقایق آخر ما شاهد بودیم که صندوقهای رای در کردستان پر ازدحام تر از ساعتهای اولیه رای گیری بود. رای سرگردان به نظر من همیشه دنبال این موجها راه میافتند و آقای روحانی بالاخره توانسته این موج را دنبال خودش بکشاند.
آقای کحال زاده، در صورت قطعی شدن پیروزی آقای روحانی، با توجه به وعدههایی که ایشان دادند و آقای حسینی هم به آن ها اشاره داشتند، فکر میکنید تا چه اندازه... به هر حال آن چیزی که همیشه انتقاد میشود این است که اغلب کاندیداها در زمان انتخابات حرفهایی را میزنند که بعد عملی نمیشود... تا چه اندازه ایشان ابزار عملی کردن این وعده ها را در اختیار دارند و انتظار حامیان شان چیست و تا چه اندازه اصلا برآورده میشود این انتظار به نظر شما؟
من در پاسخ به سئوال قبلی بخشی را پاسخ دادم. شوک مثبتی به جامعه ایران وارد شده. آقای روحانی رای دو بخش جامعه ایران را دارد. همانطور که دوستان هم فرمودند. بخش دموکراسی خواه که شعارهایش معلوم است و مطالباتش مشخص است. معتقد است تا به سطحی از توسعه سیاسی نرسیم توسعه اقتصادی نخواهیم توانست داشته باشیم. بخش دیگری از جامعه همان بخش خاموش با بخشی که من اسمش را میگذارم معیشت خواهان. در حقیقت اعتماد آنها را دارد و الان بستگی به عملکرد خودش دارد که چطوری استفاده کند. ولی یادمان نرود که رد صلاحیت آقای هاشمی این زنگ خطر را در روحانیت و نیروهای بازار به وجود آورد که آنها حذف خواهند شد از گردونه سیاست گذاری در ایران و آنها هم امروز خوشحال و خرسند اند از پیروزی آقای روحانی. به هر حال آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بوده و به لحاظ سیاسی امکاناتی در دو نیروی اصلی از سه نیروی نظامی، روحانی و بازار که جمهوری اسلامی همواره داشته دو نیروی اصلیش امروز پشتیبان آقای روحانی است و بنابراین امکانات خوبی دارد. مهم این است که آقای روحانی بتواند یک، طرف مقابل را نترساند و دو، به نظر من این تندروها را به سمتی ببرد تا شرایط را کنترل کند. ولی آقای روحانی نباید فراموش کند که این دو بخش جامعه که به او رای داده اند معیشت خواهان و دموکراسی خواهان انتظارات متفاوتی دارند. ما تقریبا بعد از آقای خاتمی همواره این دو بخش جامعه در کنار هم نبودند و همواره متاسفانه در برابر هم بودند. امروز دوباره به همدیگر رسیده اند. علتش هم این بوده که اصلاحطلبان در دوره خودشان علیرغم عملکرد اقتصادی خیلی خوبی که داشتند سیاست اجتماعی خیلی خوبی نداشتند. هرچند آقای احمدینژاد نه سیاست اجتماعی داشت و نه سیاست اقتصادی درست. امروز باید از تجربههای گذشته درس بگیریم و به نظر من آقای روحانی علاوه بر سیاست اقتصادی مشخصی که باید در پیش بگیرد و ظرفیتش هست، ظرفیتهای سیاسی هست، یک سیاست اجتماعی مشخصی هم باید در پیش بگیرد. بحث کارگران، بحث تامین اجتماعی و بحث رفاه اجتماعی را باید جدی تر دنبال کند تا همچنان این دو بخش جامعه ایران، معیشت خواهان و دموکراسی خواهان را در کنار هم داشته باشد تا بتواند شرایط را حل کند. نکته بعدی، استفاده از ظرفیتهای راست سنتی و اصلاحطلبان برای حل مساله هسته ای و روابط خارجی ایران هست. آقای روحانی این شانس را آورده که در خارج کشور دوستانی دارد که دارای اعتبار زیادی هستند در خود آمریکا و این شوک مثبت را به طرف آمریکایی هم داده که مواضع میانه روها را در آمریکا نسبت به پرونده هسته ای ایران تقویت کند. بنابراین همه چیز به نظر من آماده یک شروع خوب برای ایشان است. بستگی به اتخاذ سیاستها و استفاده مناسب از این ابزارها دارد. من نمیدانم که آیا آقای روحانی قدر این فرصت ها را خواهد داشت یا نه. امیدوارم قدر آن را بدانیم و نیروهای دموکراسی خواه هم علاقمند به توسعه سیاسی هم صبرمان بیشتر باشد و از تجربههای گذشته خودمان درس بگیریم.
آقای حقیقت نژاد، فرصتمان خیلی کم است ولی در یک دقیقه میخواهم به این بپردازید که با توجه به اینکه برخی منتقدان آقای روحانی رایهای ایشان را رای عاریتی میدانند که با پشتیبانی آقای خاتمی، آقای رفسنجانی در اصل این رایها به ایشان داده شده، ایشان در چه صورتی میتواند بر موانعی که وجود دارد برای تثبیت اعتدال و اصلاح، غلبه کند؟
البته درست است که رای عاریتی است ولی این دفعه رای سلبی بود، رای نفی وضع موجود بود. حالا از کجا آمدنش خیلی مهم نیست. در واقع رای ایجابی نبود که حالا بخواهیم به نام کسی دیگر بنویسیم. درست است که سرمایه آقای هاشمی و آقای خاتمی خیلی مهم بودند. ولی وضعیت ناگوار موجود در ایجاد این رای خیلی مهم بود. من میخواهم این نکته را اضافه کنم به پاسخ های دوستان مهمترین معبرهایی که آقای روحانی با آنها روبهرو است در حوزه سیاست خارجی است. من فکر میکنم اگر در توسعه سیاست خارجی آقای روحانی بتواند موفق عمل کند که الان ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و حتی بن بستهایی در حوزه سیاست داخلی در آن حوزه است اگر بتواند موفق عمل کند و به بسیاری از مطالبات میتواند پاسخ بدهد یک گام بسیار مهمی را برخواهد برداشت و به همین جهت باید از همین ماه های آغازین باید تمرکزشان را بگذارند روی بحث سیاست خارجی که انتظارات مردم هم حل آن موضوع است.
از آقای حسینی شروع کنیم. ایشان در ایران به سر میبرند. انتخابات امسال را شما در منطقه ای که حضور دارید و به طور کل در قیاس با انتخابات سال ۱۳۸۸ خورشیدی چگونه دیدید؟
کمال حسینی: دیروز مردم عادی به علت فشارهای اقتصادی و گرانیهایی که در این مدت تحمل کرده بودند، روشنفکران و دانشگاهیان هم به دلیل امنیتی شدن و بسته شدن بیش از حد فضا در این مدت باعث شد دیروز به پای صندوقهای رای بروند. انتخابات فرصتی بود که نیروهای مختلف اجتماعی را از راست تا چپ که منتظر بودند زمان انتخابات برسد و وضعیت را از طریقی مسالمت آمیز تغییر دهند، حتی رهبری و اطرافیانشان مدتها بود تیم دولت فعلی را به ریاست آقای احمدینژاد تحمل میکردند. همینها باعث شده بود که به انتظار بنشینند تا از طرق مسالمت آمیز که انتخابات یکی از آنها است وقتش برسد و با این ساز و کار قانونی این جریان را از صحنه سیاسی ایران بیرون کنند. یکی از راههای چرخش قدرت همانطور که میدانید چرخش قدرت و جابجایی آن انتخابات است. که یکی از کم هزینه ترین و مدنی ترین آنها برای برونرفت از این وضعیت است. در این مرحله سخت و دشوار با منشی مدنی در انتخابات دیروز مردم بالاخره کاری کردند فضا را به نفع خودشان تغییر دهند.
آقای کحال زاده، قبل از انتخابات، قبل از اینکه آرا اعلام شود کمتر کسی پیش بینی می کرد که حسن روحانی نامزد طیف میانه رو که از پشتیبانی اصلاحطلبان هم برخوردار است بتواند به پیروزی برسد و با این اختلاف از رقبای خودش پیش بیافتد. حتی بیشتر گزینهها، نظرسنجیها و حتی مطبوعات غربی و رسانههای بینالمللی بیشتر نگاهشان به آقای سعید جلیلی بود. چه چیزی بازی و قواعد آن را تغییر داد و به هم زد؟
هادی کحال زاده: قبل از هر چیزی این پیروزی را تبریک میگویم به مردم ایران و اصرارشان به اینکه بایستند و صدایشان را به گوش حاکمیت برسانند. امیدوارم این منجر به تغییر رویههایی در حاکمیت شود و به نفع منافع ملی ایران باشد. من فکر میکنم که ما میتوانیم در دو سطح به چرایی پیروزی آقای روحانی پاسخ بدهیم. در سطح عمومی و جامعه همانطور که میهمان شما فرمودند آقای روحانی در حقیقت تلاقی دو جریان است. یک جریانی که من اسمش را میگذارم معیشت خواه، مردم عادی، طبقه غیرسیاسی جامعه ایران که معمولا به دنبال وضعیت بهبود شرایط معیشتی و اقتصادیشان هستند و چیزی حدود ۲۵ درصد آرا و گاهی گفته میشود حدود ۳۵ درصد جامعه ایران شهروندان غیرسیاسی هستند که یک سری مطالبات اقتصادی دارند و معمولا آنها به الیگارشی کسی که مخالف نظم موجود هست رای میدهند برای بهبود وضعیت. برای بهبود شرایط معیشتی شان. بنابراین آقای روحانی به نظر میرسید که چیزی حدود ۲۰ تا ۲۵ درصد آرای آن بخش را گرفته. از طرف دیگر آقای روحانی رای اصلاحطلبان بخش جامعه تحول خواه ایران را هم داشت و چیزی حدود ۳۰ درصد هم آنها رای دارند. بنابراین بین ۵۰ تا ۵۵ درصد آرا را آقای روحانی... در حقیقت آقای روحانی دوم خرداد دیگری را ایجاد کرد از این منظر که رای روحانی تلاقی دو بخش دموکراسی خواه و تحول خواه و معیشت خواه جامعه است. بنابراین این دو بخش جامعه با هم دیروز پیوند خوردند و در سطح اجتماعی میشود گفت آقای روحانی تلاقی این بود. اما در سطح دوم که سطح حکومت است به نظر من حاکمیت برنامه جدی برای تقلب نداشت. چون پیش بینی نمیکرد این دو بخش جامعه به تلاقی برسند روی روحانی. نکته دوم هم این که اختلاف نظرهای جدی در درون دفتر نظامی و دفتر سیاسی رهبری وجود داشت که امکان بسیج رای پادگانی را خیلی دشوار کرده بود و عملا آن امکان را از بین برده بود. نکته سوم این بود که برای رهبری تفاوت چندانی میان آقای جلیلی، قالیباف و ولایتی وجود نداشت و بنابراین بین این سه نیرو هرکدامشان توانستند رای بیشتری جذب کنند برای مرحله دوم کفایت میکرد و پیش بینی که قرار است چنین اتفاقی بیافتد نه در نیروهای اپوزیسیون و نه در حتی نیروهای حاکمیت و حتی در عرصه بینالمللی به هیچ وجه وجود نداشت. بنابراین اگر ما در دو سطح داخلی رفتار جامعه که آقای روحانی تلاقی دموکراسی خواهی و معیشت خواهی میدانند و این رای که میآید پشت ایشان در سطح حاکمیت ببینیم میشود گفت که عوامل پیروزی و اینکه این شگفتی را اینجوری خلق کردند میشود این دو عامل کلی معرفی کرد.
من مایلم از آقای حقیقت نژاد این را بپرسم چون شما اشاره کردید به مساله به تلاقی رسیدن جامعه در یک نقطه و اینکه در اصل حاکمیت یا این طور فکر کنیم که دولت هم نقش و نقشه و برنامهای برای این که به گفته شما بخواهد تقلبی در انتخابات انجام بدهد نداشته. اما تا چه اندازه میشود این وضعیت کنونی را با دوره محمد خاتمی مقایسه کرد؟ چقدر این شرایط شبیه هم هستند، آقای حقیقت نژاد؟
رضا حقیقت نژاد: شرایط فکر میکنم که فقط از لحاظ فرمی میشود یک شباهتهایی را پیدا کرد. وگرنه از لحاظ محتوایی ما از حیث نیروهای سیاسی تغییرات گسترده ای را داریم. در اصولگرایان شاهد رشد و نمو و ریزش رویش های بسیار زیادی بودیم. الان حداقل اینجا سه شاخه فعال را داریم. در سال ۷۶ اصلا چنین وضعیتی را نداشتیم. از لحاظ اجتماعی هم دوستان اشاره کردند. خود نیروهای دموکراسی خواه و تحول خواه هم الان دو لایه اصلاحطلب و سبز دارند. حتی توی اصلاحطلبان هم طیف بندیهای مهمی داریم. بنابراین شرایط اصلا از لحاظ سیاسی و اجتماعی... ضمن اینکه الان شما در نظر بگیرید که علیرغم سرمایه اجتماعی و سیاسی که در خدمت آقای روحانی بودش در عرض چند روز کوتاه یک موج وسیعی ایجاد شد و این موج را حاکمیت به هیچ وجه نتوانست مهار کند. شاید اگر ده سال پیش بود و اراده میکرد میتوانست این موج وسیع را مهار کند. ولی الان دیگر اراده کافی... نتوانست... یعنی به قول دوستان غافلگیر شد دقیقه نود و واقعا پیش بینی نمیکرد که این اجماع قوی روی آقای روحانی پیش بیاید. بنابراین هم از منظر شرایط اجتماعی و هم از نظر افزایش ضریب نفوذ رسانه ها و وارد شدن به عصر رسانه و تغییرات در آرایش سیاسی به طور کلی در دو دوره متفاوت به سر میبریم. شخصیتی هم که مورد حمایت قرار گرفته بود برآمده از جامعه روحانیت مبارز بود با سوابق اصولگرایانه و حتی گاه مقابل اصلاحطلبانه. با شخصیت آقای خاتمی هم از لحاظ شخصی فرق میکردند. به همین جهت باید بگوییم خیلی متفاوت بود. انتخاب متفاوتی بود.
آقای حسینی، با توجه به اینکه آقای حقیقت نژاد اشاره کردند به سوابق آقای روحانی، اختلافی که بین شخصیت آقای روحانی و آقای خاتمی بود، آن چیزی که شما در کوچه و خیابان محل اقامت تان میدیدید، از چه چیزی حکایت میکرد؟ یعنی آنهایی که رای دادند به آقای روحانی مطالباتشان دقیقا چه بود از ایشان؟
مردم بیشتر به دنبال تغییر بودند. در بعضی از شهرها طبق خبرهایی که به ما رسیده آمار شرکت کنندگان تا ۸۰ درصد رفته. میزان مشارکت مردم در کردستان، میزان بالا، حاکی از این واقعیت است که جنبش مدنی همچنان در کردستان فعال است و کردها همواره راه حل مدنی و مشارکت در انتخابات را حتی با حداقل موجود بر سایر طرق فعالیت ترجیح میدهند. این هم میتواند دلایل متعددی داشته باشد. تجارب گذشته که کردها داشتند راه حلهای غیرمدنی نه تنها تاکنون نتوانسته کمکی به حل مشکلات منطقه کند بلکه بر خاک شدن و محرومیت هرچه بیشتر نیروها نیز انجامیده. مدتهاست جامعه مدنی کردستان مترصد فرصتی بود تا مطالبات مدنی و مشکلات و محرومیتهای اقتصادی که در این منطقه وجود دارد به طریقی به گوش حاکمیت برساند. این انتخابات شاید بهترین فرصتی بود برای بروز این اعتراضات.
آقای کحال زاده، با توجه به صحبتهای آقای حسینی درباره محرومیتها و اینکه این انتخابات توانسته صدای آن قسمت از جامعه را هم به گوش حاکمیت برساند، فکر میکنید آقای روحانی برای اینکه بتواند یک دولت کارآمد تشکیل دهد با چه مسایلی روبه رو است؟ آن چیزی که ما از رسانههای بینالمللی میشنویم بیشتر تاکیدشان روی مساله تحریمها و مساله اقتصادی است، به عنوان دو موضوعی که آقای روحانی با آنها روبه رو است. آیا مسایل دیگری هم در این میان هست؟
دو تا مشکل اصلی وجود دارد که، اگر بخواهیم مصداقی بحث کنیم، تحریم و تورم است. اما اگر به صورت ریشهای بخواهیم بحث کنیم کشور در یک شرایط عادی نیست. اقتصاد ایران چشم اندازی ندارد و ما در یک حالت عدم اطمینانی هستیم که امکان هرگونه برنامه ریزی و تحرکی را از فعالان اقتصادی گرفته. به نظر من آقای روحانی با انتخابش با این رای و این شوک مثبتی که به جامعه وارد کرد میتواند شرایط را به سمت عادی کردن پیش ببرد. دقیقا همان تقاضایی که انتظاری که نیروهای تحولخواهد دارند و برای کشور چشم اندازی ایجاد کند. در حقیقت هم اقتصاد ایران را که نیاز به چشم انداز داشت، به چشم اندازی برساند از این وضعیت مبهم و تیره و تاریک که وجود دارد خارج کند هم روابط خارجی ایران را به سمتی برساند که چشم اندازی برای آن ایجاد کند. ممکن است که به صورت واقعی حتی آقای روحانی هیچ کاری نتواند انجام دهد. اما این شوک مثبت میتواند چشم اندازی برای اقتصاد ایران و روابط خارجی ایران ایجاد کند. به علاوه نکته سومی هست که موضع میانه روها را در ایران و غرب تقویت میکند. و شرایط را به سمت ایجاد یک امید پیش میبرد. اگر آقای روحانی از این درایت برخوردار باشد که بتواند افرادی مثل آقای قالیباف را مثلا پست معاون اولی بدهد و آقای ولایتی را به عنوان مسئول پرونده هسته ای معرفی کند در حقیقت در پیروزی خودش از نهضت آزادی تا همه را شریک کند در داخل و بتواند بازی کند که همه را به سمت یک آشتی ملی پیش ببرد و نیروهای سیاسی داخلی را به سمت چنین وضعیتی پیش ببرد مهمترین مانعش که نیروهای تندرو هستند را به شدت کنترل خواهد کرد و آنها را کنار خواهد برد. بنابراین گسترده تر کردن و باز کردن کمپین خودش را به نظر من باید در اولویت خودش قرار دهد تا ما شاهد این باشیم که هم اعتماد به جامعه ایران برگردد و هم امید و هم نیروهایی که ممکن است در آینده کارشکنی کنند آنها امروز در کمپین خودشان متهم هستند که عامل شکست اصولگرایان شدند و آقای روحانی باید ضربه دوم را به نظر من باید به آنها بزند و استفاده کند از قالیباف و ولایتی به عنوان نیروهای اصلی آنها تا هم آنها را نترساند. اشتباهی که ما در دوم خرداد داشتیم. حاکمیت را ترساندیم. این اتفاق به نظر من نباید دوباره بیافتد. همانطور که مردم نشان دادند که بسیار پخته تر از دوم خرداد عمل کردند و عبور کردند از این الگوها و کلیشههای موجود و به دنبال صلح و ثبات و آرامش بودند. بایستی نیروهای تحول خواه و نیروهای میانه رو این را آزمون کنند و به این رسیده باشند که حل مسایل ایران با یک گروه نمیشود. باید همه، از محافظهکاران، اصلاحطلبان و میانه روها در حل مسایل ایران مشارکت داشته باشند. به نظر من این چند مجموعه کار را در کنار هم انجام دهد تا تندروها را کنترل کند و امید بدهد و به سمت ثبات برود و شرایط را عادی کند. نکتهای که میخواهم عرض کنم این است که برای اولین بار دو جریان اقتصادی، جریان دانشگاه علامه و دانشگاه شریف که منتقد یک دیگر هستند در کنار هم بیانیه دادند و از آقای روحانی در کمپین شان حمایت کردند. این سرمایه خوبی هست در اختیار آقای روحانی که میتواند از تجربه انباشته شده ۱۶ سال گذشته در نهاد دولت خاتمی و هاشمی تجربه انباشته شده در نهاد دانشگاه، در دانشکدههای اقتصاد ایران که دو شاخص آن علامه ... باشد به خدمت بگیرد و برنامههای خودش را جلو ببرد.
آقای حقیقت نژاد، با توجه به صحبتهایی که آقای کحال زاده داشت، آقای روحانی خودشان را یک اعتدالگرا معرفی کردند و چطور ممکن است که بتوانند همانطور که آقای کحال زاده هم اشاره کردند رقیبان اصولگرای خودشان را مدیریت کنند؟ چون آن چیزی که ما دیدیم اصولا دولت بعدی توجهی به مهرههای کارآمد دولت قبلی ندارد. این امکان چطور میسر میشود برای آقای روحانی؟
در فضای کنونی سیاسی ایران با توجه به سابقه سیاست ورزی اصولگرایان این کار خیلی سخت است. یعنی ما شکافهای جدی بین بخشهای اصولگرایان داریم که تحت هیچ شرایطی حاضر نیستند همکاری کنند. از امروز هم باید منتظر باشیم که کارشکنیها شروع شود. کمااینکه در نظر بگیرید بعد از به قدرت رسیدن آقای خاتمی ما یک موجی از کارشکنیها داشتیم که اصلاحطلبان تعبیر کردند به ... یک بحران. بنابراین از یک نظر یک لایهای را داریم که به شدت فعال خواهد شد به خاطر اینکه ناکارآمدی آقای روحانی نشان دهد یا نادرست بودن این انتخابات را نشان دهد یا نگران هست که بیشتر حذف شود و حاشیه نشین شود و بخواهد موقعیت خودش را تثبیت کند. ولی همانطور که دوست عزیزمان اشاره کردند یک لایههایی در اصولگرایان مثلا آقای قالیباف، آقای ولایتی که لایههای معتدل تر و مدرنتری هستند و خیلی هم نمیخواهند خودشان را به لایههای تندرو پچسبانند. کمااینکه در این انتخابات هم یک خورده فاصله داشتند از اینها. از توان اجرایی و دیپلماتیک و سیاسی اینها میشود استفاده کرد. اما مهمترین گرانیگاهی که الان وجود دارد و آقای روحانی میتواند از آن به عنوان یک قدرت موثر استفاده کند مجلس هست. درمجلس، آقای لاریجانی به عنوان لیدر بخش مهمی از اصولگرایان حضور دارد و تعداد بسیاری از نیروهای اصولگرا و ما یکی از مهمترین تنشهایی که در این هشت سال گذشته داشتیم و عامل بسیاری از چالشهای حتی اقتصادی اجتماعی بود تنش بین دولت و مجلس بود و الان این در تنظیم موازنه بین این دو قوا میتواند دو هدف را با هم محقق کند. یکی این که یک پیوند برقرار کند بین نیروهای اعتدالگرا در بین اصلاحطلبان و نیروهای تحولخواه و اصولگرایان و دو اینکه یک کمک موثری کند که بتواند یک گامی به پیش بردارند در راستای پاسخ به همان انتظاراتی که بخش مهمیش سبب شد آقای روحانی این موج را شکل بگیرد و تغییر دهند وضع موجود را. این کار ممکن است و باید انجام شود. چون اگر انجام نشود متضرر اصلیش آقای روحانی خواهد بود.
یک بار دیگر برگردیم به آقای حسینی در کردستان ایران. آقای حسینی، در این انتخابات یک سری رایها هم بودند که ازشان تحت عنوان رایهای سرگردان یا رایهای مردد یا کسانی که رای آخری هستند نام برده میشود. چگونه این رایها توانستند جذب انتخابات شوند و به نقطهای برسند که ما الان شاهد این نتایج ازش هستیم؟
آقای کحال زاده از گرانی و تورم گفتند ولی من چنانچه در پاسخ به سئوال اولتان اشاره کردم این مطالبات مال بخش عمومی جامعه بود. برای روزنامه نگاران و دگراندیشان و دانشگاهیان علاوه بر این خواستها خواستهای دیگری هم میشود عنوان کرد. وعده آزادی زندانیان سیاسی، حذف طرح دانشجویان ستاره دار. باز کردن فضای بسته جامعه. رفع توقیف از بسیاری از روزنامه ها و نشریات اصلاحطلب، بازکردن فضای چاپ و نشر. و بالاخره همان موردی که آقای کحال زاده هم اشاره کردند، کمک به حل مشکلات اقتصادی مردم. که به طور تلویحی در اسارت آقایان عارف و روحانی به عنوان نامزدهای اصلاحطلب و اعتدال گرا مطرح شده بود. از جمله مهمترین دلایلی بود که موجبات افزایش انگیزه شرکت در انتخابات را فراهم کرد. بیانیه آقای روحانی درباره اقوام و مذاهب که منتشر کردند یعنی بیانیه شماره سه ایشان مردم کردستان را ترغیب کردند که بیایند و در این انتخابات شرکت کنند. در آنجا اشاره کرده به تدوین ساز و کارهای قانونی لازم برای اجرای کامل اصول سه، دوازده، پانزده، نوزده و بیست و دو در قانون اساسی که وعده داده در دولت تغییر و امید به این اصول جامه عمل میپوشاند. و گفته این اقدامات را به منظور رفع تبعیض انجام میدهد. وعدهای که ایشان دادند به عنوان رعایت شایسته سالاری در مدیریت کشور... اینها مجموعه عواملی بود که موجی را به دنبال آقای روحانی کشاند و رای سرگردانها معمولا دنبال این موجها راه میافتند. یعنی دقایق آخر ما شاهد بودیم که صندوقهای رای در کردستان پر ازدحام تر از ساعتهای اولیه رای گیری بود. رای سرگردان به نظر من همیشه دنبال این موجها راه میافتند و آقای روحانی بالاخره توانسته این موج را دنبال خودش بکشاند.
آقای کحال زاده، در صورت قطعی شدن پیروزی آقای روحانی، با توجه به وعدههایی که ایشان دادند و آقای حسینی هم به آن ها اشاره داشتند، فکر میکنید تا چه اندازه... به هر حال آن چیزی که همیشه انتقاد میشود این است که اغلب کاندیداها در زمان انتخابات حرفهایی را میزنند که بعد عملی نمیشود... تا چه اندازه ایشان ابزار عملی کردن این وعده ها را در اختیار دارند و انتظار حامیان شان چیست و تا چه اندازه اصلا برآورده میشود این انتظار به نظر شما؟
من در پاسخ به سئوال قبلی بخشی را پاسخ دادم. شوک مثبتی به جامعه ایران وارد شده. آقای روحانی رای دو بخش جامعه ایران را دارد. همانطور که دوستان هم فرمودند. بخش دموکراسی خواه که شعارهایش معلوم است و مطالباتش مشخص است. معتقد است تا به سطحی از توسعه سیاسی نرسیم توسعه اقتصادی نخواهیم توانست داشته باشیم. بخش دیگری از جامعه همان بخش خاموش با بخشی که من اسمش را میگذارم معیشت خواهان. در حقیقت اعتماد آنها را دارد و الان بستگی به عملکرد خودش دارد که چطوری استفاده کند. ولی یادمان نرود که رد صلاحیت آقای هاشمی این زنگ خطر را در روحانیت و نیروهای بازار به وجود آورد که آنها حذف خواهند شد از گردونه سیاست گذاری در ایران و آنها هم امروز خوشحال و خرسند اند از پیروزی آقای روحانی. به هر حال آقای روحانی عضو جامعه روحانیت مبارز تهران بوده و به لحاظ سیاسی امکاناتی در دو نیروی اصلی از سه نیروی نظامی، روحانی و بازار که جمهوری اسلامی همواره داشته دو نیروی اصلیش امروز پشتیبان آقای روحانی است و بنابراین امکانات خوبی دارد. مهم این است که آقای روحانی بتواند یک، طرف مقابل را نترساند و دو، به نظر من این تندروها را به سمتی ببرد تا شرایط را کنترل کند. ولی آقای روحانی نباید فراموش کند که این دو بخش جامعه که به او رای داده اند معیشت خواهان و دموکراسی خواهان انتظارات متفاوتی دارند. ما تقریبا بعد از آقای خاتمی همواره این دو بخش جامعه در کنار هم نبودند و همواره متاسفانه در برابر هم بودند. امروز دوباره به همدیگر رسیده اند. علتش هم این بوده که اصلاحطلبان در دوره خودشان علیرغم عملکرد اقتصادی خیلی خوبی که داشتند سیاست اجتماعی خیلی خوبی نداشتند. هرچند آقای احمدینژاد نه سیاست اجتماعی داشت و نه سیاست اقتصادی درست. امروز باید از تجربههای گذشته درس بگیریم و به نظر من آقای روحانی علاوه بر سیاست اقتصادی مشخصی که باید در پیش بگیرد و ظرفیتش هست، ظرفیتهای سیاسی هست، یک سیاست اجتماعی مشخصی هم باید در پیش بگیرد. بحث کارگران، بحث تامین اجتماعی و بحث رفاه اجتماعی را باید جدی تر دنبال کند تا همچنان این دو بخش جامعه ایران، معیشت خواهان و دموکراسی خواهان را در کنار هم داشته باشد تا بتواند شرایط را حل کند. نکته بعدی، استفاده از ظرفیتهای راست سنتی و اصلاحطلبان برای حل مساله هسته ای و روابط خارجی ایران هست. آقای روحانی این شانس را آورده که در خارج کشور دوستانی دارد که دارای اعتبار زیادی هستند در خود آمریکا و این شوک مثبت را به طرف آمریکایی هم داده که مواضع میانه روها را در آمریکا نسبت به پرونده هسته ای ایران تقویت کند. بنابراین همه چیز به نظر من آماده یک شروع خوب برای ایشان است. بستگی به اتخاذ سیاستها و استفاده مناسب از این ابزارها دارد. من نمیدانم که آیا آقای روحانی قدر این فرصت ها را خواهد داشت یا نه. امیدوارم قدر آن را بدانیم و نیروهای دموکراسی خواه هم علاقمند به توسعه سیاسی هم صبرمان بیشتر باشد و از تجربههای گذشته خودمان درس بگیریم.
آقای حقیقت نژاد، فرصتمان خیلی کم است ولی در یک دقیقه میخواهم به این بپردازید که با توجه به اینکه برخی منتقدان آقای روحانی رایهای ایشان را رای عاریتی میدانند که با پشتیبانی آقای خاتمی، آقای رفسنجانی در اصل این رایها به ایشان داده شده، ایشان در چه صورتی میتواند بر موانعی که وجود دارد برای تثبیت اعتدال و اصلاح، غلبه کند؟
البته درست است که رای عاریتی است ولی این دفعه رای سلبی بود، رای نفی وضع موجود بود. حالا از کجا آمدنش خیلی مهم نیست. در واقع رای ایجابی نبود که حالا بخواهیم به نام کسی دیگر بنویسیم. درست است که سرمایه آقای هاشمی و آقای خاتمی خیلی مهم بودند. ولی وضعیت ناگوار موجود در ایجاد این رای خیلی مهم بود. من میخواهم این نکته را اضافه کنم به پاسخ های دوستان مهمترین معبرهایی که آقای روحانی با آنها روبهرو است در حوزه سیاست خارجی است. من فکر میکنم اگر در توسعه سیاست خارجی آقای روحانی بتواند موفق عمل کند که الان ریشه بسیاری از مشکلات اقتصادی و اجتماعی و حتی بن بستهایی در حوزه سیاست داخلی در آن حوزه است اگر بتواند موفق عمل کند و به بسیاری از مطالبات میتواند پاسخ بدهد یک گام بسیار مهمی را برخواهد برداشت و به همین جهت باید از همین ماه های آغازین باید تمرکزشان را بگذارند روی بحث سیاست خارجی که انتظارات مردم هم حل آن موضوع است.