هفته گذشته گفتههای رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با جمعی از دانشجویان به توصیف او «انقلابی» خبرساز شد. آیتالله علی خامنهای در پاسخ به درخواست برخی از این دانشجویان برای مداخله بیشتر و مستقیم در امور گفت: رهبر نمیتواند در جزییات تصمیمگیری دستگاههای گوناگون وارد شود.
او مداخله در جزییات را تنها در مواردی جایز دانست که بیم ایجاد انحراف در نظام میرود. رهبر جمهوری اسلامی ایران دانشجویان هوادار نظام را به ادامه مطالبهگری تشویق کرد و اجتماع در برابر باور کسانی را که میخواهند به گفته او از خطر قرمزها عبور کنند، مفید دانست اما گفت این به معنای جایز بودن برهم زدن مجلس آنها نیست.
به گفته رهبر جمهوری اسلامی ایران رهبر مساوی با نظام نیست بلکه بخشی از نظام است. این برداشت را که حرف زدن ضد نظام برابر است با ابراز نظر ضد رهبر رد کرد.
آیتالله خامنهای از این عده از دانشجویان خواست هرکه را که کاملا با آنها هم نظر نیست به ضد انقلابی یا غیرانقلابی بودن متهم نکنند.
در این دیدار همچنین گفتههای چند دقیقهای محمدعلی کامفیروزی دانشجوی اصلاحطلب رشته حقوق توجه صدا و سیمای جمهوری اسلامی، رادیو تلویزیون حکومتی ایران را جلب کرد. این دانشجو خطاب به رهبر جمهوری اسلامی ایران مخالفت خود را از جمله با نقض آزادی بیان و مطبوعات و احزاب، نقض اصل برائت در قوه قضائیه هنگام انتقاد برخی به رهبر یا نهادهای زیر نظارت او، اعمال محدودیت بر برخی تشکلهای دانشجویی و نهادهای فرهنگی، برخوردهای غیرقانونی به این تشکلها و به گفته او «انتصاب اکاذیب و هتک حرمت به پارهای از مسئولان سابق نظام بدون امکان حق پاسخگویی آنان در رادیو تلویزیون و رسانهها» آشکار کرد و از آیتالله خامنهای خواست تکلیف نوع تعامل با فردی مانند او را که ضمن داشتن این باورها به نظام وفادار است معلوم کند.
رهبر جمهوری اسلامی ایران در پایان بیانات خود در این دیدار گفت برایش تقسیمبندیهایی مانند اصولگرا و اصلاحطلب، و اصلاحطلب مدرن و سنتی مطرح نیست و به محتواها کار دارد. اما افزود به آنچه فتنه نامید حساس است.
لفظ فتنه در واژگان رهبر جمهوری اسلامی ایران و حامیان اصولگرای او اعتراضهای خیابانی سال ۱۳۸۸ و ۱۳۸۹ به نتایج اعلام شده دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران در خرداد ماه ۸۸ را تا بهمن ماه سال بعد که به سرکوبی خونین برخی معترضان و حبس برخی دیگر و سرانجام به حصر میرحسین موسوی و مهدی کروبی چهرههای شاخص اعتراضها و زهرا رهنورد فعال سیاسی نویسنده، هنرمند، استاد سابق دانشگاه و همسر میرحسین موسوی انجامید، در بر میگیرد.
تحلیل محتوای گفتههای یادشده رهبر جمهوری اسلامی ایران در دیدار با «دانشجویان انقلابی» موضوع مناظره در برنامه این هفته «دیدگاهها» است میان مجتبی واحدی، روزنامهنگار منتقد که این گفتهها را عمدتا تحبیب قلوب میداند بدون اینکه هدف تعامل در پی آن نهفته باشد و علی حاج قاسمی، جامعهشناس سیاسی در استکهلم که در این گفتهها علایمی میبیند که میتواند در شرایطی مقدمهساز گشایش سیاسی شود.
آقای واحدی، رهبر جمهوری اسلامی خطاب به این عده از دانشجویان گفته رهبری نمیتواند در تصمیمگیریهای موردی دستگاههای گوناگون دولتی مدام وارد شود. دخالت در این موارد به گفته او در حیطه اختیار دستگاهها است مثل دولت و رییس جمهور و مجلس و غیر از این خلاف قانون، ناممکن و نامعقول است. همچنین گفته است وظیفه رهبری آنجاست که احساس کند یک حرکتی دارد انجام میگیرد که ممکن است مسیر نظام را منحرف کند. مثل تذکر درباره زیر بار آمریکاییها نرفتن در برجام بر سر مساله الیاف کربن. یک مثالی زده. آیا این گفتهها نشان نمیدهد که تمایل او برای دخالت در امور سایر نهادهای حکومت در حدی که گاهی یا اغلب شما بر آن تاکید دارید نیست؟
مجتبی واحدی: ایشان وقتی مثال را زده نشان میدهد انقلابی که حیثیت آن یا موجودیت آن به الیاف کربن بستگی دارد تکلیفش چیست. ولی واقعیت این است که من معتقدم و این اعتقاد جدید هم نیست، آقای خامنهای اصلا پرنسیپ و مبنایی ندارد. یعنی ایشان عندالاقتضا ممکن است در جزییترین مساله دخالت کند و وقتی لازم باشد چشمش را ببندد. نه تنها خودش چشمش را ببندد بلکه به دیگران هم دستور بدهد چشمشان را ببندند و کش ندهند.
موارد متعددی بوده که ایشان در مواردی دخالت کرده که قطعا خلاف قانون است. نمونه خیلی بین و روشنش که همه شاهد بودند مساله عزل وزیر اطلاعات بود. به هر حال رییس جمهور بر اساس قانون اساسی این کشور اختیار دارد وزیر را عزل کند. وقتی وزیر را عزل کرد دخالت آقای خامنهای فقط تودهنی زدن به رییس جمهور نبود.
وقتی وزیر را برگرداند در واقع مجلس را هم دور زد. چون وقتی وزیر عزل شد طبق قانون اساسی عزل شده. برگشت مجددش به قدرت نیازمند رای اعتماد مجلس است. ایشان در موضوعی که قطعا هم به اندازه الیاف کربن اهمیت نداشت دخالت کرده و وزیر را برگرداند سرجایش. و مسایل دیگر.
بسیاری از مسایل ممکن است علنی نباشد اما اشاره آقای خامنهای در آن مشخص است. نقش آقای خامنهای مشخص است. مثل بعضی از محاکمات و مثل بعضی از اظهارنظرها. بعضی پشتیبانیها یا مقابلهها.
به نظر میرسد که ایشان در بعضی مواقع میخواهد از خودش رفع مسئولیت کند و در بعضی مواقع میخواهد برای آینده جایی باقی بگذارد که بگوید من گفته بودم. مثلا همین را اشاره میکند. دوسال دیگر میگوید من با بعضی کارهای دولت آقای روحانی موافق نبودم اما همانطور که در فلان جلسه گفتم چون نمیتوانستم دخالت کنم دخالت نکردم. در حالی که ایشان در جزییترین مسایل دخالت میکند.
[آقای خامنه ای] در جزییترین مسایل اظهار نظر میکند. اگر لازم باشد در مورد سه هزار میلیارد تومان میگوید کش ندهید و در مورد موضوعی که حدود سی میلیارد است یعنی نزدیک یک درصد سه هزار میلیارد نه تنها کش میدهد بلکه دیگران را هم تشویق میکند. سه بار ایشان در دو هفته در این مورد صحبت کرده.
آقای حاج قاسمی، آقای خامنهای یک جای دیگر میگوید که وظیفه رهبری آنجایی است که احساس کند یک حرکتی دارد انجام میگیرد که مسیر نظام را منحرف میکند. و بعد اضافه میکند که اینجا وظیفه رهبری است که بیاید میدان و به هر شکلی که ممکن است بایستد و نگذارد، ولو اینکه آن مورد جزیی باشد. آیا این روش برخلاف تبعیر معمول شما دفاع از نمونه الگوی مدیریت در جزییات و پیشه کردن راه و روشی که استبدادی نام گرفته نیست؟
علی حاج قاسمی: من فکر میکنم در شرایط خاص ایران و با توجه به اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران از بدو شکلگیری برپایه مبانی و دیدگاههایی بوده که با نظامهای متعارف دموکراتیک چنانکه در غرب شاهدش هستیم متفاوت است. اگر از این منظر نگاه کنیم یعنی این تفاوت را پیشاپیش پذیرفته باشیم که در این سیستم وجود داشته، ارزیابیمان از این گونه اظهار نظرها متفاوت خواهد بود.
یعنی من بیشتر تاکیدم بر این است که این حضور و این مداخله رهبر جمهوری اسلامی به واسطه ناتوانی و ناکارآمدی دست اندرکاران سیاسی به طور مشخص جناح اصلی حکومت در طی این ۳۵ سال موفق نشدند یک راهکاری پیدا کنند که خودشان با توجه به پایگاه اجتماعی و سیاسی که دارند بتوانند به حل و فصل مسایل بپردازند و چون در عمل یکی از این جناحها که عمدتا هم جناح اصولگرا است ضعیف تر بوده و نتوانسته آن طور که باید و یا پایگاه اجتماعی کافی برای جلب حمایت در پیشبرد سیاستش داشته باشد متوسل به نهادهای قدرت میشود و متوسل به حمایت از رهبر جمهوری اسلامی میشود و ایشان در این منازعات وارد میشوند.
حالا اگر دو جریان نسبتا یکسان و یا هر دو قوی و توانا داشته باشیم که یکی از آنها نخواهد دوپینگ انجام دهد و از اعتبار و توانمندی رهبری در حل و فصل منازعات استفاده کند، به آن مسیر میافتیم که این نیاز و این ضرورت کمتر باشد.
اینکه حالا خواست قلبی رهبر جمهوری این است که در این منازعات وارد نشود و تا جایی که امکان دارد در مجلس یا در دولت و یا روابط بین نهادها این مساله حل و فصل شود من خبر ندارم. ولی چون این کمبود و این نارسایی وجود داشته، خب عملا از موقعیت ایشان بهره گرفته شده برای ایجاد یک نوع تعادل قوا در نظام.
آقای واحدی، این گفته آقای خامنهای چه؟ آقای خامنهای در بخشی از این دیدار میگوید: «فرض کنید یک عده دانشجو میخواهند از خط قرمزهای نظام عبور کنند. اینجا اجتماع بسیار خوب است. اما نه به معنای اینکه بروید مجلس آنها را به هم بزنید». بعد میگوید «قبلا هم گفتم، الان هم میگویم و ده بار دیگر میگویم من با به هم زدن مجلس مخالفم». آقای خامنهای پیشنهاد کرد که «به جایش فردا یا پس فردا دانشجویان را جمع کنید و بحث کنید» به توصیف ایشان «پنبه آن حرفها را بزنید، تمامش کنید و این خوب است.» تفسیر شما از این گفته چیست؟ آیا یک مقدار ترویج یک مقدار بازتر فکر کردن نیست؟
مجتبی واحدی: اگر کسی در مقام کاندیدای یک مقام این حرفها را بزند، خب فرض را بر صحت میگذاریم و میگوییم انشاءالله ایشان برنامه دارد. اما در سال بیست و هشتم رهبری یک نفر این حرفها را بزند که در طول بیست و هشت سال رهبریاش بارها اجتماعات برهم خورده باشد، اجتماع کنندگان کتک خورده باشند، حتی دستگیر شده باشند، زندانی شده باشند، شکنجه شده باشند، به سفارتخانهها حمله شده باشد، ده ها و صدها جلسه برهم خورده، صندلی توی سر سخنران زدهاند... این یک مقدار باورش را مشکل میکند.
یعنی عرض میکنم این حرفهای کاندیدای ریاست جمهوری یک کشور یا کاندیدای وزارت کشور یا مجلس نیست که بگوید من بروم مجلس برنامهام این است که جلوی برهم زدن تجمعات را بگیرم.
کسی ۲۸ سال رهبر بوده و بعضا اتفاقا برعکس این حرف عمل کرده. یعنی بعضی وقتها میگوید نباید به بهانه تندروی نیروهای انقلابی را سرکوب کرد ومورد اهانت قرار داد. این در واقع حمایت از برهم زنندگان مجلس است.
کسانی که به آنها میگویند تندرو چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که همین مجالس را به هم میزنند. کسانی هستند که به سفارت عربستان حمله میکنند. ایشان نه تنها از تمام قدرتی که داشته استفاده نکرده برای جلوگیری از این برهم زدنها، بعضا مشوق بوده.
اینطور نیست که ایشان بگوید مثلا این وظیفه دولت است من دخالت نکردم. اتفاقا نیروی انتظامی، قوه قضائیه، نیروهای اطلاعات و امنیتی همه شان مستقیما زیر نظر ایشان هستند و مسئولیت رسیدگی به این کارها به عهده ایشان است. حتی اگر ایشان بگوید که خواسته و ناتوان بوده صلاحیت خودش را زیر سئوال میبرد.
به نظر میرسد این حرفها یک مقدار داستان این است که یک چیزی شما گفتید من خوشم آمد و یک چیزی من گفتم شما خوشتان بیاید. یعنی یک عده دانشجو بودند و تعدادی حرف زدند و ایشان سعی کرده حرف جوان پسند بزند که البته به نظر من خیلی هم جوان پسند نیست.
چون بالاخره جوانهایی که آنجا نشستهاند این مملکت را میشناسند و رهبر جمهوری اسلامی را میشناسند و اتفاقات را دیدند و شاهد بودند و بسیاری شان اگر بپذیریم که از همه اقشار دانشگاهی بودند از کتک خوردهها هستند. از کسانی هستند که مجالس آنها به هم خورده. بعضیهایشان هم کسانی هستند که به هم میزنند. به همین دلیل برای شنوندگان دو جناح باورش یک مقدار مشکل است.
آقای حاج قاسمی، رهبر جمهوری اسلامی همچنین گفته بعضیها عادت کردهاند که نظام را به معنای رهبری میگیرند. مثلا در فلان قضیه ضد نظام حرف زد یعنی ضد رهبری یا از طرف نظام دارد حمایت میشود. یعنی از طرف رهبری. بعد اضافه میکند من مقصودم این نیست، رهبری بخشی از نظام است و مورد من از نظام به هیچ وجه دفاع از رهبری نیست، دفاع از مجموعه نظام است. چرا شما در حرفها این نکته را میبینید که یک تفکیکی شده بین خود ایشان و نظام؟
علی حاج قاسمی: به نظر من رهبر جمهوری اسلامی به خوبی آگاه هستند به خوبی به این شرایط در جامعه ایران که طیف وسیعی از طبقه متوسط شهری هستند. اینها نظرات و دیدگاههایشان با آن پایگاه اجتماعی که مدافع انقلابی جمهوری اسلامی است تفاوت دارد. و این را در انتخابات مختلف نشان دادند و به هر حال رهبر جمهوری اسلامی برای اینکه بتواند در کشور این اقتدار را داشته باشد و رهبر کل جامعه باشد نمیتواند به مطالبات و خواستههای این طیف وسیع بیتوجه باشد.
چون به هر حال در جامعه انتقادات و اعتراضات و نگرانیها نسبت به وضع موجود و تندرویها گسترش پیدا کرده در این سالها به هر حال رهبر جمهوری اسلامی باید بتواند به نوعی به جامعه نشان دهد یا به منتقدان و طیفی که منتقدند که من به شما تعلق دارم.
من فکر میکنم نفس زدن این سخن یا این بحث از طرف رهبر جمهوری اسلامی نشان دهنده این است که هرچه بیشتر دارد به این طیف گسترده در جامعه ایران عنایت نشان داده میشود. این جنبهای است که به نظر من ماهیت استراتژیک دارد، اساسی است. مهم است.
آقای واحدی، رهبر جمهوری اسلامی ایران در جای دیگر در دیدار با دانشجویان اشاره میکند به گفتههای محمدعلی کامفیروزی، دانشجوی اصلاحطلب رشته حقوق که در بخشی از صحبتهایش خطاب به رهبر آشکارا در این دیدار گفت با برخی از نظرهای او در زمینه سیاست داخلی مخالف است و میگوید: «این برادرمان هم اینجا گفتند که همه نظرات دانشجویی در این جلسات انعکاس ندارد، تا حدودی راست میگویند. جلسه برای تشکلهای انقلابی است. نظرات مخالفی بود، ابراز شد، بنده هم تشکر کردم و همیشه ما با مخالفان اینجور برخورد میکنیم». آیا در این حرفهای آقای خامنهای نکته تازهای نمیبینید؟
مجتبی واحدی: من گمان میکنم همینقدر که این جمله آقای کامفیروزی اینقدر برجسته شده و اینقدر نقل میشود در سایتها که یک نفر در حضور رهبر گفت من با بعضی از نظرات شما مخالفم نشان میدهد که یک موضوع شاذ و نادری بوده است. وگرنه آقای کامفیروزی خیلی حرفهای دیگر هم زده و دیگران هم زدهاند. خود این نشان دهنده فضای کشور است.
واقعیت هم این است که اگر بسیاری از احکام زندان را ببینید، به خاطر انتقاد از رهبر زندانی شدهاند، حتی به خاطر مخالفت با رهبر. در حالی که هیچ جای قانون ننوشته که مخالفت با نظرات رهبر جرم است.
احکام زندان سال ۸۸ را ببینید: مخالفت با رهبری، اهانت به رهبری و از این حرفها. اگر قرار باشد که عدالت باشد و فرض هم کنیم که به آقای خامنهای اهانت شده. اگر به یک فرد عادی در جامعه اهانت شود مجازات آن چیست؟ همینقدر که امتیازی برای آقای خامنهای قائل شده اند که هر کسی بگوید بالای چشمش ابرو است اولا اهانت حساب میشود و ثانیا مجازات میشوند نشان میدهد که این نیست.
بازهم تاکید میکنم همینقدر که این جمله کامفیروزی اینقدر برجسته شده و اینقدر مورد توجه قرار گرفته نشان دهند فضای واقعی کشور است.صدا و سیما برای اولین بار این را پخش کرده.
شاید دنبال این هستند که القاء کنند که آقای خامنهای ا ز اول اهل مدارا بوده یا تغییراتی ایجاد شده. در همین جلسه شما میبینید آخرش آقای خامنهای خط قرمز تعیین میکند.
میگوید فتنه خط قرمز است، کسانی که سقوط کردند خط قرمز است. یعنی در عین اینکه میگوید مخالفت با رهبری هیچ اشکالی ندارد بازهم خط و نشان میکشد. اگر مخالفت با رهبری اشکال ندارد... در همین جلسه این آقا به حرفها اعتراض کرده. آقای خامنهای جواب نداده. برای اینکه جواب ندارد بدهد.
آقای حاج قاسمی، آقای خامنهای در بخش دیگری به دانشجویان میگوید: هر کسی را به صرف اینکه با فکر شما به طور کامل انطباق ندارد متهم به انقلابی بودن نکنید. یعنی کسی صد در صد با فکر شما منطبق نباشد اما انقلابی باشد، فورا آدمها را متهم به ضد انقلاب یا غیر انقلاب نباید کرد. چرا در این حرف آقای خامنهای شما نکته تازهای میبینید؟
علی حاج قاسمی: بله. حرف تازه ای است. چون خطاب این گفتههای آقای خامنهای به آن طیف انقلابی یا طیف اصولگرا و نیروهای بسیجی است که میشود گفت پایگاه اصلی نهادهای قدرت اند.
آقای واحدی اشاره میکنند که در سالهای اخیر این گروهها تحت عنوان گروههای خودسر یا گروههای انقلابی کارهایی انجام دادهاند و آقای خامنهای با آنها برخورد قاطعی نداشتند. خب اینها قابل طرح است و میتواند موضوعیت داشته باشد.
ولی اینکه الان به جد این مساله مطرح میشود، یک اتفاقاتی افتاده. آقای خامنهای یک نشانههایی را میخواهد به جامعه ابراز کند القاء کند. اینکه در عمل پایبندی از طرف کل نظام، نهادهای قدرت، گروههای اصولگرا، همین گروههای بسیجی در عمل مشاهده خواهد شد بحث دیگری است.
ولی نوع برخورد ایشان و اظهار نظری که کردند در مخالفت یا رد آن رفتاری است که رویه این گروهها بوده در سالهای گذشته. در آینده باید دید که این گروهها چقدر در عمل به این نکته آقای خامنهای وفاداری نشان خواهند داد.
آقای واحدی، اشاره کردید به اعتراضهای سال ۸۸. آقای خامنهای گفته که رسم شده از امام و نظام و انقلاب دم بزنند اما با کسی هم که میگوید انتخابات بهانه است اصل نظام نشانه است همکاری کنند و یا از او حمایت کنند. او افزوده که این نمیشود و اضافه میکند که برایش تقسیمات اصولگرا و اصلاحطلب و اصلاحطلب مدرن و سنتی مطرح نیست. به این اسمها اصلا اهمیتی نمیدهد. به محتواها کار دارد. اما همانطور که شما گفتید میگوید روی مساله فتنه حساس است. آیا آقای خامنهای اینجا نمیخواهد بگوید که مادامی که براندازی نظام مطرح نشود مخالفت با نظر خودش را تحمل میکند، هرچند بگوییم که قبلا تحمل نمیکرده اما حالا دارد میگوید که تحمل میکند، مثل ابراز مخالفت مکرر و آشکار علی مطهری یا مخالفت آشکار همین دانشجو محمدعلی کامفیرزوی با خودش؟
مجتبی واحدی: مخالفت آقای مطهری روی یک موضوع است. او تاکید میکند که حصر رهبران جنبش سبز بدون مجوز قانونی خلاف قانون است و اگر رهبر هم گفته باشد خلاف است.
اما به نظر من یکی از نشانههایی که ثابت میکند آقای خامنهای دنبال تغییر فضا است این است که همان تاکیدی که ایشان در مورد مساله بحرین دارد در مورد ایران هم انجام شود. یعنی اجازه بدهند مخالفان حصر هم بروند جلوی منزل آقای کروبی تجمع کنند و خواستار آزادی او شوند. همانطور که مخالفان آن شیخ در بحرین اجازه داشتند بروند جلوی منزلش و به لغو تابعیتش اعتراض کنند. آقای خامنهای از آنها دفاع میکند.
نکته دوم این است که ایشان در همین سخنرانی دچار تناقض است. از یک طرف میگوید این طور نیست که هرکه مخالف رهبر باشد مخالف نظام است و از آن طرف میآید حرفهای خودش را به عنوان موضع کامل نظام میگوید. یعنی میگوید در مورد فتنه آنچه که خود ایشان گفته. یعنی بالاخره این نظام افراد دیگر هم دارد،آقای رفسنجانی هم دارد، آقای خاتمی دارد، آقای روحانی دارد. آیا واقعا نگاه آنها به مساله حصر به مساله زندانیان و مساله اقتصادی مثل آقای خامنهای است؟ چه کسی گفته؟
آقای خامنهای میگوید آنچه من گفتم نظر نظام است. در همین سخنرانی حداقل در مورد فتنه میخواهد بگوید من و نظام یکی هستیم. در حالی که در بخش دیگری میگوید من و نظام یکی نیستیم. اگر کسی با رهبر مخالف بود الزاما مخالف نظام نیست. یعنی ایشان در همین سخنرانی دچار تناقض میشود.
خیلی ساده است ایشان برای اینکه نشان بدهد تغییر کرده همان موضعی که در مورد آن شیخ بحرینی دارد در مورد سران جنبش سبز هم داشته باشد. اجازه بدهد موافقان اینها یک تجمع مسالمت آمیز در برابر منزل آقای کروبی یا آقای موسوی برگزار کنند و با حصر اعلام مخالفت کنند. اتفاقا اگر در جلوی منزل آقای موسوی باشد صدایش هم به گوش آقای خامنهای خواهد رسید چون نزدیک به بیت ایشان است.
آقای حاج قاسمی، آقای خامنهای آخر سر خطاب به این عده از دانشجویان درباره اعتراضهای سال ۸۸ گفته: البته اکثر کسانی که در آن تظاهرات شرکت داشتند مردم معمولی بودند و هیچ تقصیری هم نداشتند. اما یک عده سردمداری میکردند و یک عده هم سوء استفاده کردند و گفتند انتخاب بهانه است اصل نظام نشانه است. و اضافه میکند که تبری از این شعار آن روز هم لازم بود و باید میکردند که نکردند و حالا هم یک عده از آنها حمایت کنند و دم از امام و طرفداری از امام و نظام و طرفداری از انقلاب هم بکنند این نمیشود. قابل قبول نیست. اما در نماز جمعه ۲۹ خرداد سال ۸۸ که هنوز شعار رای من کو بود و مردم بیتقصیر معمولی به قول ایشان اصل نظام را نشانه نرفته بودند و با این همه آقای خامنهای در آن روز تلویحا گفت از فردای آن روز مسئولیت خونریزی ناشی از اردوکسی خیابانی، رهبران اعتراضات اند. این را شما چگونه تعبیر میکنید؟
علی حاج قاسمی: ما برگردیم به چند سال قبل در آن روزهای پس از انتخابات فضای ملتهبی که در کشور وجود داشت و به فاصله دو سه روز آن تظاهرات سه میلیونی سکوت در کشور برگزار شد رهبر جمهوری اسلامی انگار نگران از اینکه این روند امکان دارد به شرایط نامطلوب، درگیری و فضایی منجر شود که غیر قابل کنترل باشد به نظر میآید واکنشهای تندی نشان داد.
حالا چندین سال پس از آن ماجرا که اوضاع آرامتر شده و تحت کنترل است به نظر میرسد که به نوعی در جهت حل این مساله میخواهد گام بردارد... اما به نظر من وضعیت ایدهال برای رهبر جمهوری اسلامی ادامه کار همین دولت روحانی است و همین گونه فضایی است که انتخابات برگزار میشود بدون درگیری و تجمع.
آن پیشنهادی که آقای واحدی اشاره میکنند تظاهرات یا درگیری آرامی حتی برگزار شود چون پیامدهایش از نظر نظام میتواند هرچیزی باشد از آن ممانعت به عمل میآید.
به نظر من خود این گرایش و همین بازشدن فضا و طرح این مسایل در حضور خود ایشان و صحبت از رهبران جنبش سبز شدن نشانههای مثتبی است و آن تنشی که ازش یاد شده بود میتواند در جهت حل شدن گام برداشته شود.
آقای واحدی، جمعبندی شما؟ فکر نمیکنید آقای خامنهای دارد یک گام به سمت مخالفانش برمیدارد؟ اگر این طور باشد تکلیف مخالفان چیست؟ واکنشتان به حرفهای آقای حاج قاسمی.
مجتبی واحدی: من تصور میکنم مخالفان زودتر گام برداشتند به طرف ایشان. شرکت در انتخابات علیرغم تمام محدودیتهایی که بود و انتخاب را سخت کرده بود اتفاقا گام برداشتن مسالمت آمیز مردم به سوی نظام است. آقای خامنهای است که حتی بعد از انتخاب مردم به انتخاب آنها توهین میکند که چرا فلان آقا رای نیاوردند.
به نظر من ایشان در عمل میتواند ثابت کند. چون تجربه خوبی از رفتار و گفتارش نیست. بحث زندانیان است بحث اختیارات دولت است، دولت منتخبی که رای بالایی داشته. ایشان دولت را تحمل نمیکند. حتی چیزی را که خودش با آن موافقت کرده سعی میکند کارشکنی کند. موافقم با آقای حاج قاسمی، گرچه فکر میکنم ایشان هم میدانند که آقای خامنهای فضاهای دیگری هم داشته است.
اینکه بگوییم صرفاً چون یک دانشجو در حضور ایشان صحبت کرده و یک کلمه گفته من با ایشان مخالفم نشان دهنده بازشدن فضا است، یک مقدار من این را خوشبینانه میدانم. به نظر میآید که علایم بهتری باید باشد. هنوز ما افرادی داریم در زندان که به خاطر یک سری مقاله و یک سری اعتراض زبانی و شفاهی و یک سری نوشته در زندان اند. آنها شاید نشانههای بهتری باشد. میتواند اگر تداوم پیدا کند.
اگر همین حرفهایی که در حضورشان زده شد من در یک سرمقاله بنویسم و چاپ شود برخورد نشود، آن وقت میشود گفت بله فضا باز شده.
آقای حاج قاسمی، واکنش شما به تفسیر و تحلیل آقای واحدی؟ آیا فکر نمیکنید که چنانکه ایشان میگویند یک مقدار دیر گام برداشته شده و گامی که برداشته شده هنوز آنقدر بارز نیست که آدم از آن نتایج خوشبینانه بگیرد؟
علی حاج قاسمی: چرا، چرا هست. یعنی هنوز اقدامات بیشتری لازم است. ولی من فکر میکنم شاید وقت آن رسیده که رهبران اصلاحات به خصوص در حوزههایی که در جمهوری اسلامی امنیتی تصور میشود پا پیش بگذارند و به نوعی این اطمینان خاطر را در نهادهای قدرت و رهبری جمهوری اسلامی ایجاد کنند که آنچه که نگرانی نظام از رویدادهایی است که میتواند ثبات و امنیت را برهم بزند به هیچ وجه به آن سمت گام برداشته نخواهد شد و سیاست یک بار برای همیشه سوق داده شود به حل و فصل مسایل روزمره و مسایل مهمی که جامعه با آنها سردرگریبان است.
ما سالهاست که سیاست را در ایران در حوزه امنیتی داشتیم و این دست و بال همه را به ویژه اصلاحطلبان و دولت را بسته و من فکر میکنم نهادهای قدرت هم از این وضعیت خودشان هم ذله شدهاند. چون همه اش در نگرانی و در عدم ثبات به سر میبرند.