چهارمین دور مذاکرات ایران و کشورهای ۵+۱ بر سر پرونده هستهای ایران پس از سه روز گفت وگو جمعه شب بدون نتیجه پایان یافت. عباس عراقچی مذاکره کننده ارشد ایران، این مذاکرات را مذاکراتی جدی برای نگارش متن توافقنامه توصیف کرد که به پیشرفت محسوسی نیانجامید.
همزمان به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، یک مقام رسمی نزدیک به هیئت مذاکراه کننده ایران، نبود پیشرفت را طبیعی دانست. در طرف دیگر مایکل مان سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفت وگو با خبرنگار رادیو فردا در وین، موارد مذاکره این دور را موضوعات پیچیده سیاسی و فنی نامید که به گفته او برای به توافق رسیدن بر سر آن تا روز ۲۰ ژوئیه برابر با ۲۹ تیرماه، موعد مطلوب پایان مذاکرات، هنوز کار زیادی مانده که انجام شود.
از سویی دیگر به گفته یک مقام ارشد آمریکایی در جمع گروهی از خبرنگاران در وین دشواری در این دور از مذاکرات غیرمنتظره نبود و به گفته این مقام ارشد آمریکایی، مسیر حرکت رو به جلو است. این مقام آمریکایی همچنین گفت همه فوریت شرایط را حس میکنند. چون به گفته او مهلت ۲۹ تیرماه نزدیک است.
در روز پایانی دور چهارم مذاکرات وین شاهد دیدار دوجانبه میان نمایندگان ایران و آمریکا از سویی و نشستی میان مذاکره کنندگان ایرانی و نمایندههای کشورهای اروپایی از سوی دیگر بود. هنوز زمان دور بعدی مذاکرات اعلام نشده اما به گزارش ایرنا، مقام رسمی نزدیک به هیئت مذاکره کننده ایرانی بدون ذکر تاریخ گفت در خرداد ماه حداقل دو دور مذاکره برگزار خواهد شد.
چالشهای موجود در مذاکرات هستهای میان ایران و ۵+۱ کدام هستند؟ سه تحلیلگر سیاسی میهمان در برنامه این هفته دیدگاهها از جمله به این پرسش پاسخ میدهند: مهران براتی، در برلین، رسول نفیسی در واشینگتن و علیرضا حقیقی در تورنتو.
آقای براتی، اول از اینجا شروع کنیم که معنای این که ایران و ۵+۱ هر دو اعلام کردند که در این دور مذاکرات در وین به توافقی نرسیدند ولی ابراز نظر منفی هم نکردند، چیست؟
مهران براتی: معنی این است که از پیش هم انتظاری که در این دور از مذاکرات حتما به نتیجه دلخواه میرسند، نبوده است. در توافقنامه ژنو در سال گذشته در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ یک جمله دوبار تکرار شده و آن این است که هیچ توافقی انجام نمیگیرد مگر بر سر همه چیز توافق شده باشد. این مسئله همه چیز یا هیچ چیز معنیاش این است که هر طرف میداند که برای رسیدن به توافق باید به همه نکات مورد اختلاف پاسخ بدهد و همچو چیزی ممکن نبوده است. در این دوره دو طرف مسائل اصلیشان را مطرح کردند که آن حد و مرز قابل تحمل برایشان کجاست و حال باید بروند و مذاکره کنند و دوباره برگردند ببینند اصلا میتوانند توافق کنند یا نه.
آقای نفیسی، هر دو طرف مذاکرات را به رغم به نتیجه نرسیدن مثبت و جدی توصیف کردند. توافقها در چه مواردی میتواند بوده باشد؟
رسول نفیسی: به نظر میرسد که آن چیزی که الان باعث مشکل شده این است که بایست دیگر توافقهای شفاهی روی کاغذ بیاید و مشخص شود. و شاید در این زمینه خواستهایی که از طرف آمریکا اعلام شده بیش از آن حدی بوده که مقدمتا از طرف ایران تصور شده بود. به خصوص مسئله سانتریفوژها و محدود کردن تعداد آنها که گویا قرار است از ۱۹۰۰۰ که ایران دارد، در نظر آمریکایی ها به تعداد تقریبا یک پنجم آن برسد.
یکی دیگر در نظر آمریکاییها مسئله اطمینانسازی است که با توجه به اقدامات ایران در سوریه هیچ نوع اطمینانی به فعالیتهای آینده ایران نیست و از طرف دیگر ایرانیها هم انتظار دارند که بلافاصله بعد از این توافقهای اصولی که با هم کردند تحریمها به کلی برداشته شود و هیچ کدام اینها با تصوری که طرف متقابل از توافق دارد نمیخواند و برای این که این مسئله حل شود.
همین جور که جناب براتی هم اشاره کردند قطعا تاریخ ۲۰ جولای خیلی تند و سریع دارد میرسد و شش ماه بعدی هم همانطور که آقای عراقچی گفت حتما این مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد و این که ایران بخواهد که باز به عنوان یک عضو معولی «ان پی تی» شناخته شود این جور که آقای ظریف گفت و ایران بخواهد که باز در جامعه ملل آزادی معمولی روابط و عادی سازی روابط را داشته باشد با آمریکا و دیگران.
اینها همه بسیار مشکل است و شاید حتی با بعضی از تخمینها ۲۰ سال هم طول بکشد که این مسئله به دست بیاید. بنابراین کاملا قابل پیشبینی بود که این شش ماه اول برای مذاکرات کافی نیست. ولی اضافه کردن صفاتی مثل «جدی و سخت» نشان میدهد که برخلاف دولت قبلی ایران این دولت مسئلهاش واقعا جدی است و میخواهد که به یک نحوی این مسئله را را حل کند. حالا با چانه زدنهای معمولی که در این روابط معمول است.
آقای حقیقی، به جز مسئله تحریم که در اولویت قرار دارد برای ایران اختلافات باقیمانده میان ایران و ۵+۱ بر سر چی میتواند باشد؟
علیرضا حقیقی: بخشی از مسائل مربوط به هستهای را که جناب آقای دکتر نفیسی مطرح کردند همه اش درست است. بخشی از اختلافاتی که وجود دارد به طور عمده میان ایران و آمریکا است در مورد مسئولیتهای منطقه ایران، نقشی که دارد در حوزه امنیت منطقه به عهده میگیرد و مسائل مربوط به موشکهای ایران است که آن هم در مورد نظامی و دفاعی ایران است. اینها در مجموع موضوعاتی است که به هر حال مد نظر است و مورد اختلاف میان ایران و آمریکا است. و بیشتر از این که مثلا رابطه ایران با چین باشد یا با روسیه باشد عمدتا مسئله ایران و آمریکا است.
بنابراین به نظر میرسد بایستی بخشی از این منازعات در مذاکرات خصوصی میان ایران و آمریکا حل شود که ممکن است این اتفاق بیافتد میان این جلسه و جلسه بعد. ولی به نظر من نقشه راه کلی مورد توافق قرار گرفته میان ایران و آمریکا و بر مبنای آن نقشه راه در مجموع رو به جلو است. بخشی از این اختلافها هم طبیعی است برای اینکه در نوشتن مقدمه نوع کلماتی که انتخاب میشود در همان اول اختلاف نظر وجود داشته برای اینکه این قراردادی است که میماند و آن کلمات خیلی نقش تعیینکنندهای پیدا میکنند. ایران هم این بار چندتا حقوقدان با خودش برده بود. حقوقدان برجسته دانشگاه ایران که مسئله متن و مقدمه و بند بند متن با مشکلی مواجه نشود که مخالفین داخلی بخواهند ازش استفاده کنند.
چون به هر حال نباید فراموش کرد که دولت روحانی الان متهم است که امتیازات زیادی بیش از آن چه تصور میشد داده. چون الان فردو تعطیل شده و عملا هم غنیسازی ۵ درصد با میزان کمتری دارد تولید میشود. چون درست است ایران ۱۹۰۰۰ سانتریفوژ دارد ولی عملا تعداد کمتری دارد کار میکند.
همه اینها در مجموع مسائل خاص خودش را ایجاد کرده. به نظرم مسائل حوزه امنیتی و نظامی ایران در بخشهای دیگر هم موضوعاتی است مورد اختلاف عمدتا ایران و آمریکا. نه دیگر کشورها. که آن هم با مذاکرات خصوصی میان ایران و آمریکا مسائلش حل میشود.
آقای حقیقی اشاره کردند به مقدمه متن توافقنامه که بر سرش به نتیجه نرسیدند در این دور از مذاکرات. آقای براتی، اهداف دو طرف طوری هست که بتواند با هم تطبیق پیدا کند یا این قدر متضاد است که با پافشاری هر یک بر خواستهای تعدیل شده خود، نشود به نتیجه رسید؟
خب الان هر دو طرف مشکل دارند که توافق احتمالی را از نظر سیاست داخلیشان بتوانند توجیه کنند. در مورد ایران این مشکل وجود دارد.
قبلا شما سئوال کردید سر چه به توافق رسیدند. بله سر نیروگاه آب سنگین اراک به توافق رسیدند به احتمال که آن از نیروگاه چهل مگاواتی به نیروگاه ده مگاواتی تبدیل شود. تولید پلوتونیوم سالیانهاش از ده کیلو به زیر دو کیلو برسد که با آن امکان استفاده برای سلاح اتمی نباشد.
در مورد نحوه بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تکرار آن و تعداد آن هم توافق شده، این دو مورد توافق هست. ولی در این مورد که ایران بتواند قبول کند آن چه که مورد نظر آمریکا است که یک توافقنامه احتمالی مدتش ده تا بیست سال باشد و در این ده تا بیست سال ایران زیر کنترل آژانس باشد و بعد در همین رابطه هم تحریمها بلاواسطه آن چیزی که ایران میخواهد برداشته نشود.
ایران تصور ۵ ساله دارد از این توافقنامه که بعد از آن ایران عضو عادی ان پی تی، عضو معمولی آژانس باشد و کنترلها مثل دیگر کشورها باشد. نه به شکلی که کنترل روزانه با حضور آژانس در ایران در همه جا باشد و بعد هم تحریمها که برداشته شوند یک باره برداشته شوند. در حالی که باز نظر آمریکاییها این است که یک نوع تعویق پریودیک به اصطلاح مرحلهای انجام بگیرد. این مسئلهای نیست که آقای روحانی بتواند از نظر سیاست داخلی در مقابل آوانسهایی که میدهد بردارد.
الان غرب میگوید که فردو باید بسته شود و یا میخواهد آنجا را تبدیل به یک مرکز تحقیقات مربوط به غنیسازی اورانیوم و مربوط به توسعه و تکامل سانتریفوژها بکند که مورد قبول نیست به هر صورت الان راکد است.
این مسئله در مورد تعداد سانتریفوژها گفته شد اگر آمریکا اصرار دارد که سانتریفوژهای موجود که نسل جدید هستند توانایی شش برابر نسبت به سانتریفوژهای نسل اول دارند... از اینها استفاده نشود. در حقیقت نوع دیگرش هم این است که این ۱۹۰۰۰ سانتریفوژی که از مدار خارج شود و به سه یا چهار هزار یا پنج هزار برسد بقیه سانتریفوژها تحت کنترل کامل آژانس باشد که ایران نتواند از آنها جایی دوباره استفاده کند. نتایج باید به سیاستمداران و مخالفان آقای روحانی اینها باید قابل ارائه باشد.
در سطح دیگرش باز مسئلهای که مربوط به همین موشکهای بالیستیک میشود. ایران اصلاً نیروی هوایی قابل استفادهای ندارد. تمام توان دفاعیاش روی برنامه موشکی است. و این را هم پیش برده. درست کردن موشکهایی که با برد بیش از دو هزار کیلومتر باشد دیگر جنبه دفاعی ندارد. برای دفاع حداکثر موشکهای کوتاه برد و میان برد لازم است. اما موشکهایی که برنامه ریزی شده تا شهاب شش و هفت (با برد شش تا هفت هزار کیلومتر...) این ها دیگر جنبه دفاعی ندارد. این را نمیشود در چارچو مسئلهای که مربوط به آژانس بینالمللی انرژی اتمی هست گفتگو کرد و این حرف ایران درست است.
از آن طرف چیزهایی که آزمایشاتی که در پارچین انجام گرفته در گذشته مربوط به کلاهکهای انفجاری میشود برای استفاده و سوار کردن آنها روی موشکهای بالیستیک... خب این شک را به وجود میآورد که برنامه اتمی ایران اینجا و آنجا فقط مربوط به برنامه صلحآمیز اتمی نبوده. ارتباط میان برنامه نظامی موشکها و برنامه اتمی به وجود میآید و به همین دلیل غرب آن را قابل مذاکره در چارچوب این گفت وگوهای وین در حال و در آینده میبیند و ایران این مسئله را نمیپذیرد.
در همین زمینه با صحبتهایی که در زمینه سیاست منطقهای شد در این جا نقطه توافق بسیار زیاد است. الان آن چه که مربوط به اسرائیل میشود نگرانی وجود ندارد. شما وضع مصر و عراق را میبینید و وضع دیگر کشورهای عربی را و همینطور وضعی که در سوریه هست هیچ نوع تهدید بلاواسطه یا امکان تهدید دیگر برای اسرائیل وجود ندارد در این زمینه.
به همین دلیل دست آمریکا بیشتر باز است برای اینکه با ایران به یک نوع توافقی برسد. خب ایران محور شیعی گفته میشود دارد. ایران و عراق و لبنان و احتمالا بحرین و نفوذ ایران در این محور هم زیاد است. این مسئلهای است که آمریکا میتواند احتمالا از آن در جهت پیشبرد سیاستهای منطقه خودش حتی استفاده کند. بنابراین من در این مسئله دفاعی حتی یک امکان مثبتی میبینم برای اینکه آمریکا بتواند در جاهای دیگر آوانسهایی بدهد که در صورتی که این شرایط نبود نمیتوانست این کار را انجام دهد.
آقای نفیسی، اشاره شد به این تحریمها که آقای براتی گفتند اینها مرحله مرحله میشود که کاهش داده شود و لغو شود. کنگره آمریکا مصر است که امتیازهایی که غرب با تحریم به دست آورده، آسان از دست نرود. از این لحاظ دولت آمریکا، دولت باراک اوباما، با محدودیتهایی روبهرو است. این دولت چه میتواند بکند در جهت کاهش تحریمها تا حدی که دولت حسن روحانی راضی باشد؟
آمریکا، اسرائیل و جناح طرفدار اسرائیل بحثی را مطرح کردند که ایران در مقابل تحریمها به زانو در آمده و حاضر به مذاکره شده. از این صغری این کبری را نتیجه گرفتند که اگر تحریمها بیشتر شود باز ایران بیشتر امتیاز خواهد داد.
بنابراین اگر ما در حال حاضر دست از تحریمها یا قسمتی از آنها برداریم اولا آن اتحادی که وجود دارد بین کشورهای غربی و حتی شرقی در مورد ایران از بین خواهد رفت. و یکی دیگر این که مسئله دوباره ایجاد کردن این تحریمها به این سادگیها دیگر نخواهد بود. بنابراین بایستی نه تنها این را کاهش نداد بلکه باید افزایش داد که ایران به زانو دربیاید. که من فکر میکنم غرض از این نظر حداکثری هم این باشد که مذاکرات درواقع به جایی نرسد، نهایتا کشور آماده شود، یعنی ایالات متحده آمریکا، که در یک دور بعدی، اگر مثلا جمهوریخواهان باشند، باز برگردند به همان محور اصلی و احتمالا حمله به ایران. این نظر جناح راست در این جاست.
در مورد این که آمریکا چه کار میتواند بکند در این مدت و خواهد کرد من فکر میکنم که یک مقداری از تحریمهایی که به شدت باعث تضعیف ایران شده (به خصوص در قسمت مالی و بانکی) بایستی کم شود و بعد در کنار آن هم طبیعتا یک مقداری اجازه داده شود که ایران فعالیتهای نفتیاش افزایش بدهد. که این دو تا البته با هم هستند. یعنی نمیشود ایران نفت بفروشد و پول نفت را با چمدان به ایران حمل کند. این دو تا واقعا به هم مربوط هستند. باید یک تصمیم اساسی در این مورد گرفته شود.
ولی وزارت خزانهداری خیلی مصر بر این است که این همه سالها زحمت کشیده شده درباره این تحریمهای مالی بانکی، اگر که یک دانه از اینها ضعیف شود و یک دانه از اینها برداشته شود کل سلسله مراتب اینها به هم میریزد.
برای همین بسیار مشکل است این مسئله را حل کردن. از هر دو طرف باید حسن نظر بیشتری نشان داده شود. من فکر میکنم در نهایت این حسن نظر باید داده شود و داده خواهد شد به لحاظ اینکه هر دو طرف به دلایلی که میدانیم مجبورند به یک مصالحهای برسند. ضمن اینکه مقاصد اصلی خودشان را هیچکدام فراموش نخواهند کرد. مقاصد اصلی هم مشخص است چیست.
بنابراین اینکه بسیاری فکر میکنند عادی سازی روابط بین ایران و آمریکا اتفاق خواهد افتاد (بعد از توافقی که بیست جولای باشد یا شش ماه بعد از آن) به هیچ وجه این اتفاق نخواهد افتاد. بلکه دو طرف با حفظ مقاصد و نظریات خودشان به یک توافقهایی که دو طرف را در حد معمول و در حد مناسباتی که منجر به جنگ نشود ادامه خواهند داد.
آقای حقیقی، جمهوری اسلامی ایران از چه راهی میتواند هم نگرانیهای آمریکا را که بهش اشاره کردید برطرف کند و هم فضا را برای کاهش تحریم که هدف اصلی خود تهران است آماده کند؟
اگر بخواهیم چشمانداز را در افق نگاه کنیم دو تا راه حل وجود دارد. دو تا مسیر وجود دارد.
یک مسیر این که ایران بیست درصد را متوقف کند، تولید نکند. تعداد کمی از سانتریفوژها را نگاه دارد مثلا بین ۵ تا ۷ بین ۵ تا ۱۰ تا و آن چیزی که آقای براتی گفتند مسئله تخریب و توسعه مسئله هستهای در حوزه سانتریفوژها را هم بتواند ادامه دهد. این یک راه حلی است.
برای این کار اگر بخواهد صورت بگیرد طبیعی است که با توجه به فشار لابی اسرائیل، بیاعتمادی که بین ایران و آمریکا وجود دارد، فشار اعراب و موقعیت ضعیف آقای اوباما در دولت و کنگره آمریکا و اینکه احتمال دارد در انتخابات آینده شش ماه آینده کنگره سنا از اختیار دموکراتها خارج شود.
همه اینها فاکتوری است که موقعیت ایران را در چانه زنی در این پروژه به نظر من کم میکند. حتی اگر توافقی هم صورت بگیرد رژیم تحریمهای علیه ایران به راحتی برداشته نخواهد شد. چون آمریکاییها الان دنبال این هستند که جدا از پروتکل الحاقی که ایران قبول کند در حوزه هستهای و مونیتور کردن پنج سال تا هفت سال یا ده سال... در حوزه موشکی هم ایران به یک پادمان موشکی جدید متعهد بشود.
همه اینها هزینههای سنگینی است که باید ایران بپردازد. دستاوردی که در حوزه هستهای برایش دارد آن موقع یعنی ادامه آن برنامه به نظر من بیش از آنی است که در ازایش حتی بخشی از این تحریمها به تدریج برداشته شود. فقط مسئله این است که آقا ما به حرفمان رسیدیم.
راه دیگری که وجود دارد که راه شجاعانه و خلاقانه است راهی است که به نظر من آقای زیگموند هگر و آقای عباس میلانی (مدیر برنامه ایران شناسی دانشگاه استنفورد آمریکا) در بولتن اتمی دانشمندان آمریکا پیشنهاد کردند. آقای هگر که یکی از بزرگترین دانشمندان اتمی آمریکا و نزدیک به دولت اوباما است یشنهاد معامله نقد به نقد به ایران کرده. مسئله این است که ایران در یک مدتی غنیسازی را تعلیق میکند اما در ازای آن آمریکا وارد همکاری میشود برای ساخت نیروگاههای هستهای با ایران و دانشمندان هستهای ایران که روی آن پروژههای غنیسازی کار میکنند میآیند توی آن بخش از کار. معاملهای که در حقیقت با کره جنوبی صورت گرفته.
این پیشنهادی است که بعضیها درش تردید دارند. چون کره جنوبی به هر حال نزدیک به آمریکا است، پایگاه آمریکا است و ممکن است این کار را به ایران ندهند. ولی اگر این پروژه که یک اقدام خلاقانه و شجاعانه است هم از سوی ایران و دولت اوباما آن موقع دستش باز میشود که امتیازات بیشتری به ایران بدهد و مضافاً بر اینکه اروپاییها اگر این اتفاق بیافتد با توجه به جریان اوکراین به نظر من وارد یک بازی جدید با ایران خواهد شد و ایران یک نیروی عظیمی را آزاد خواهد کرد. چون بایستی در این زاویه غنیسازی را به عنوان یک قدرت نگاه کرد که با یک قدرت دیگر ایران تبدیل میکند و نیروی عظیمی را در حوزه آی تی و نانو تکنولوژی، در حوزه سلولهای بنیادی و داروسازی آزاد خواهد کرد و تولید برق که منافع ایران را بیشتر تضمین میکند. به نظر من از این زاویه بیرون خواهد آمد.
به هر حال این دو تا راه وجود دارد. راه اول راه پرهزینهای است و ایران از لحاظ سیاسی هزینه کمتر میپردازد در داخل (و از لحاظ تبلیغاتی که علیه دولت روحانی صورت میگیرد).
راه دوم شجاعت میخواهد و در مقابل مخالفان باید ایستاد و حرف را زد اما از جهت منافع ملی ایران منافعی زیادی را برای ایران به ارمغان خواهد داشت. باید دید کدامش را انتخاب خواهند کرد. معمولاً تجربه نشان داده سیاستمداران در مواقعی آماده باشند که از آبرو وحیثیت خودشان مایه بگذارند برای منافع ملی ایران.
باید ببینیم که آیا دولت روحانی و آن تیم مذاکره کننده با اختیاراتی که دارد و نهادهای حاکمیت کدام راه را انتخاب خواهد کرد. به نظر میرسد الان در راه اول اند. ولی شاید بشود راه دوم را هم به عنوان یک گزینه نگاه کرد.
بیست ژوئیه برابر با ۲۹ تیرماه همانطور که اشاره شد در این بحث مهلت اعلام شده برای به نتیجه رسیدن مذاکرات است. تا آن روز نتیجه جدی حاصل خواهد شد آقای براتی؟
این نتیجه حاصل نخواهد شد. علتش هم همان است که قبلا گفتم. این مسئله که «هیچ توافقی نمیشود مگر بر سر همه چیز توافق شده باشد» دست و پا گیر است. اگر این نبود میشد گفت ما در ۳۰ درصد موارد به توافق رسیدیم، حالا ۲۰ درصد یا ۳۰ درصد تحریمها را هم کم میکنیم. این راه راه مشکلی است. توافق را سخت کرده و مدت بسیار طولانیتری را لازم دارد.
آقای نفیسی، جواب شما به همین سئوال؟
تصور نمیکنم ۲۰ جولای به توافق برسند و حتی پیش بینی این احتمال هم که شش ماه بعد از این تاریخ به توافق برسند مشکل است. ولی علائمی وجود دارد که دو طرف نسبت به هم سهلگیریهایی آغاز کردند که نمونه خیلی مشخص آن دعوت از وزیر خارجه ایران بود توسط وزیر خارجه عربستان، آقای سعد الفیصل. و این مهمترین علامتی بود که داده شد از طرف آمریکا به ایران برای اینکه تا حدی ایران را وارد روابط عادی در خاورمیانه خواهد کرد و خواهد پذیرفت.
آقای حقیقی، پاسخ شما به همین سئوال؟
من فکر میکنم یک توافق صورت خواهد گرفت که از لحاظ افکار عمومی ناامید کننده نباشد ولی بخشی از مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد. ولی توافقی صورت خواهد گرفت.
همزمان به گزارش خبرگزاری جمهوری اسلامی، ایرنا، یک مقام رسمی نزدیک به هیئت مذاکراه کننده ایران، نبود پیشرفت را طبیعی دانست. در طرف دیگر مایکل مان سخنگوی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در گفت وگو با خبرنگار رادیو فردا در وین، موارد مذاکره این دور را موضوعات پیچیده سیاسی و فنی نامید که به گفته او برای به توافق رسیدن بر سر آن تا روز ۲۰ ژوئیه برابر با ۲۹ تیرماه، موعد مطلوب پایان مذاکرات، هنوز کار زیادی مانده که انجام شود.
از سویی دیگر به گفته یک مقام ارشد آمریکایی در جمع گروهی از خبرنگاران در وین دشواری در این دور از مذاکرات غیرمنتظره نبود و به گفته این مقام ارشد آمریکایی، مسیر حرکت رو به جلو است. این مقام آمریکایی همچنین گفت همه فوریت شرایط را حس میکنند. چون به گفته او مهلت ۲۹ تیرماه نزدیک است.
در روز پایانی دور چهارم مذاکرات وین شاهد دیدار دوجانبه میان نمایندگان ایران و آمریکا از سویی و نشستی میان مذاکره کنندگان ایرانی و نمایندههای کشورهای اروپایی از سوی دیگر بود. هنوز زمان دور بعدی مذاکرات اعلام نشده اما به گزارش ایرنا، مقام رسمی نزدیک به هیئت مذاکره کننده ایرانی بدون ذکر تاریخ گفت در خرداد ماه حداقل دو دور مذاکره برگزار خواهد شد.
چالشهای موجود در مذاکرات هستهای میان ایران و ۵+۱ کدام هستند؟ سه تحلیلگر سیاسی میهمان در برنامه این هفته دیدگاهها از جمله به این پرسش پاسخ میدهند: مهران براتی، در برلین، رسول نفیسی در واشینگتن و علیرضا حقیقی در تورنتو.
آقای براتی، اول از اینجا شروع کنیم که معنای این که ایران و ۵+۱ هر دو اعلام کردند که در این دور مذاکرات در وین به توافقی نرسیدند ولی ابراز نظر منفی هم نکردند، چیست؟
مهران براتی: معنی این است که از پیش هم انتظاری که در این دور از مذاکرات حتما به نتیجه دلخواه میرسند، نبوده است. در توافقنامه ژنو در سال گذشته در ۲۴ نوامبر ۲۰۱۳ یک جمله دوبار تکرار شده و آن این است که هیچ توافقی انجام نمیگیرد مگر بر سر همه چیز توافق شده باشد. این مسئله همه چیز یا هیچ چیز معنیاش این است که هر طرف میداند که برای رسیدن به توافق باید به همه نکات مورد اختلاف پاسخ بدهد و همچو چیزی ممکن نبوده است. در این دوره دو طرف مسائل اصلیشان را مطرح کردند که آن حد و مرز قابل تحمل برایشان کجاست و حال باید بروند و مذاکره کنند و دوباره برگردند ببینند اصلا میتوانند توافق کنند یا نه.
آقای نفیسی، هر دو طرف مذاکرات را به رغم به نتیجه نرسیدن مثبت و جدی توصیف کردند. توافقها در چه مواردی میتواند بوده باشد؟
رسول نفیسی: به نظر میرسد که آن چیزی که الان باعث مشکل شده این است که بایست دیگر توافقهای شفاهی روی کاغذ بیاید و مشخص شود. و شاید در این زمینه خواستهایی که از طرف آمریکا اعلام شده بیش از آن حدی بوده که مقدمتا از طرف ایران تصور شده بود. به خصوص مسئله سانتریفوژها و محدود کردن تعداد آنها که گویا قرار است از ۱۹۰۰۰ که ایران دارد، در نظر آمریکایی ها به تعداد تقریبا یک پنجم آن برسد.
یکی دیگر در نظر آمریکاییها مسئله اطمینانسازی است که با توجه به اقدامات ایران در سوریه هیچ نوع اطمینانی به فعالیتهای آینده ایران نیست و از طرف دیگر ایرانیها هم انتظار دارند که بلافاصله بعد از این توافقهای اصولی که با هم کردند تحریمها به کلی برداشته شود و هیچ کدام اینها با تصوری که طرف متقابل از توافق دارد نمیخواند و برای این که این مسئله حل شود.
همین جور که جناب براتی هم اشاره کردند قطعا تاریخ ۲۰ جولای خیلی تند و سریع دارد میرسد و شش ماه بعدی هم همانطور که آقای عراقچی گفت حتما این مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد و این که ایران بخواهد که باز به عنوان یک عضو معولی «ان پی تی» شناخته شود این جور که آقای ظریف گفت و ایران بخواهد که باز در جامعه ملل آزادی معمولی روابط و عادی سازی روابط را داشته باشد با آمریکا و دیگران.
اینها همه بسیار مشکل است و شاید حتی با بعضی از تخمینها ۲۰ سال هم طول بکشد که این مسئله به دست بیاید. بنابراین کاملا قابل پیشبینی بود که این شش ماه اول برای مذاکرات کافی نیست. ولی اضافه کردن صفاتی مثل «جدی و سخت» نشان میدهد که برخلاف دولت قبلی ایران این دولت مسئلهاش واقعا جدی است و میخواهد که به یک نحوی این مسئله را را حل کند. حالا با چانه زدنهای معمولی که در این روابط معمول است.
آقای حقیقی، به جز مسئله تحریم که در اولویت قرار دارد برای ایران اختلافات باقیمانده میان ایران و ۵+۱ بر سر چی میتواند باشد؟
علیرضا حقیقی: بخشی از مسائل مربوط به هستهای را که جناب آقای دکتر نفیسی مطرح کردند همه اش درست است. بخشی از اختلافاتی که وجود دارد به طور عمده میان ایران و آمریکا است در مورد مسئولیتهای منطقه ایران، نقشی که دارد در حوزه امنیت منطقه به عهده میگیرد و مسائل مربوط به موشکهای ایران است که آن هم در مورد نظامی و دفاعی ایران است. اینها در مجموع موضوعاتی است که به هر حال مد نظر است و مورد اختلاف میان ایران و آمریکا است. و بیشتر از این که مثلا رابطه ایران با چین باشد یا با روسیه باشد عمدتا مسئله ایران و آمریکا است.
بنابراین به نظر میرسد بایستی بخشی از این منازعات در مذاکرات خصوصی میان ایران و آمریکا حل شود که ممکن است این اتفاق بیافتد میان این جلسه و جلسه بعد. ولی به نظر من نقشه راه کلی مورد توافق قرار گرفته میان ایران و آمریکا و بر مبنای آن نقشه راه در مجموع رو به جلو است. بخشی از این اختلافها هم طبیعی است برای اینکه در نوشتن مقدمه نوع کلماتی که انتخاب میشود در همان اول اختلاف نظر وجود داشته برای اینکه این قراردادی است که میماند و آن کلمات خیلی نقش تعیینکنندهای پیدا میکنند. ایران هم این بار چندتا حقوقدان با خودش برده بود. حقوقدان برجسته دانشگاه ایران که مسئله متن و مقدمه و بند بند متن با مشکلی مواجه نشود که مخالفین داخلی بخواهند ازش استفاده کنند.
چون به هر حال نباید فراموش کرد که دولت روحانی الان متهم است که امتیازات زیادی بیش از آن چه تصور میشد داده. چون الان فردو تعطیل شده و عملا هم غنیسازی ۵ درصد با میزان کمتری دارد تولید میشود. چون درست است ایران ۱۹۰۰۰ سانتریفوژ دارد ولی عملا تعداد کمتری دارد کار میکند.
همه اینها در مجموع مسائل خاص خودش را ایجاد کرده. به نظرم مسائل حوزه امنیتی و نظامی ایران در بخشهای دیگر هم موضوعاتی است مورد اختلاف عمدتا ایران و آمریکا. نه دیگر کشورها. که آن هم با مذاکرات خصوصی میان ایران و آمریکا مسائلش حل میشود.
آقای حقیقی اشاره کردند به مقدمه متن توافقنامه که بر سرش به نتیجه نرسیدند در این دور از مذاکرات. آقای براتی، اهداف دو طرف طوری هست که بتواند با هم تطبیق پیدا کند یا این قدر متضاد است که با پافشاری هر یک بر خواستهای تعدیل شده خود، نشود به نتیجه رسید؟
خب الان هر دو طرف مشکل دارند که توافق احتمالی را از نظر سیاست داخلیشان بتوانند توجیه کنند. در مورد ایران این مشکل وجود دارد.
قبلا شما سئوال کردید سر چه به توافق رسیدند. بله سر نیروگاه آب سنگین اراک به توافق رسیدند به احتمال که آن از نیروگاه چهل مگاواتی به نیروگاه ده مگاواتی تبدیل شود. تولید پلوتونیوم سالیانهاش از ده کیلو به زیر دو کیلو برسد که با آن امکان استفاده برای سلاح اتمی نباشد.
در مورد نحوه بازرسیهای آژانس بینالمللی انرژی اتمی و تکرار آن و تعداد آن هم توافق شده، این دو مورد توافق هست. ولی در این مورد که ایران بتواند قبول کند آن چه که مورد نظر آمریکا است که یک توافقنامه احتمالی مدتش ده تا بیست سال باشد و در این ده تا بیست سال ایران زیر کنترل آژانس باشد و بعد در همین رابطه هم تحریمها بلاواسطه آن چیزی که ایران میخواهد برداشته نشود.
ایران تصور ۵ ساله دارد از این توافقنامه که بعد از آن ایران عضو عادی ان پی تی، عضو معمولی آژانس باشد و کنترلها مثل دیگر کشورها باشد. نه به شکلی که کنترل روزانه با حضور آژانس در ایران در همه جا باشد و بعد هم تحریمها که برداشته شوند یک باره برداشته شوند. در حالی که باز نظر آمریکاییها این است که یک نوع تعویق پریودیک به اصطلاح مرحلهای انجام بگیرد. این مسئلهای نیست که آقای روحانی بتواند از نظر سیاست داخلی در مقابل آوانسهایی که میدهد بردارد.
الان غرب میگوید که فردو باید بسته شود و یا میخواهد آنجا را تبدیل به یک مرکز تحقیقات مربوط به غنیسازی اورانیوم و مربوط به توسعه و تکامل سانتریفوژها بکند که مورد قبول نیست به هر صورت الان راکد است.
این مسئله در مورد تعداد سانتریفوژها گفته شد اگر آمریکا اصرار دارد که سانتریفوژهای موجود که نسل جدید هستند توانایی شش برابر نسبت به سانتریفوژهای نسل اول دارند... از اینها استفاده نشود. در حقیقت نوع دیگرش هم این است که این ۱۹۰۰۰ سانتریفوژی که از مدار خارج شود و به سه یا چهار هزار یا پنج هزار برسد بقیه سانتریفوژها تحت کنترل کامل آژانس باشد که ایران نتواند از آنها جایی دوباره استفاده کند. نتایج باید به سیاستمداران و مخالفان آقای روحانی اینها باید قابل ارائه باشد.
در سطح دیگرش باز مسئلهای که مربوط به همین موشکهای بالیستیک میشود. ایران اصلاً نیروی هوایی قابل استفادهای ندارد. تمام توان دفاعیاش روی برنامه موشکی است. و این را هم پیش برده. درست کردن موشکهایی که با برد بیش از دو هزار کیلومتر باشد دیگر جنبه دفاعی ندارد. برای دفاع حداکثر موشکهای کوتاه برد و میان برد لازم است. اما موشکهایی که برنامه ریزی شده تا شهاب شش و هفت (با برد شش تا هفت هزار کیلومتر...) این ها دیگر جنبه دفاعی ندارد. این را نمیشود در چارچو مسئلهای که مربوط به آژانس بینالمللی انرژی اتمی هست گفتگو کرد و این حرف ایران درست است.
از آن طرف چیزهایی که آزمایشاتی که در پارچین انجام گرفته در گذشته مربوط به کلاهکهای انفجاری میشود برای استفاده و سوار کردن آنها روی موشکهای بالیستیک... خب این شک را به وجود میآورد که برنامه اتمی ایران اینجا و آنجا فقط مربوط به برنامه صلحآمیز اتمی نبوده. ارتباط میان برنامه نظامی موشکها و برنامه اتمی به وجود میآید و به همین دلیل غرب آن را قابل مذاکره در چارچوب این گفت وگوهای وین در حال و در آینده میبیند و ایران این مسئله را نمیپذیرد.
در همین زمینه با صحبتهایی که در زمینه سیاست منطقهای شد در این جا نقطه توافق بسیار زیاد است. الان آن چه که مربوط به اسرائیل میشود نگرانی وجود ندارد. شما وضع مصر و عراق را میبینید و وضع دیگر کشورهای عربی را و همینطور وضعی که در سوریه هست هیچ نوع تهدید بلاواسطه یا امکان تهدید دیگر برای اسرائیل وجود ندارد در این زمینه.
به همین دلیل دست آمریکا بیشتر باز است برای اینکه با ایران به یک نوع توافقی برسد. خب ایران محور شیعی گفته میشود دارد. ایران و عراق و لبنان و احتمالا بحرین و نفوذ ایران در این محور هم زیاد است. این مسئلهای است که آمریکا میتواند احتمالا از آن در جهت پیشبرد سیاستهای منطقه خودش حتی استفاده کند. بنابراین من در این مسئله دفاعی حتی یک امکان مثبتی میبینم برای اینکه آمریکا بتواند در جاهای دیگر آوانسهایی بدهد که در صورتی که این شرایط نبود نمیتوانست این کار را انجام دهد.
آقای نفیسی، اشاره شد به این تحریمها که آقای براتی گفتند اینها مرحله مرحله میشود که کاهش داده شود و لغو شود. کنگره آمریکا مصر است که امتیازهایی که غرب با تحریم به دست آورده، آسان از دست نرود. از این لحاظ دولت آمریکا، دولت باراک اوباما، با محدودیتهایی روبهرو است. این دولت چه میتواند بکند در جهت کاهش تحریمها تا حدی که دولت حسن روحانی راضی باشد؟
آمریکا، اسرائیل و جناح طرفدار اسرائیل بحثی را مطرح کردند که ایران در مقابل تحریمها به زانو در آمده و حاضر به مذاکره شده. از این صغری این کبری را نتیجه گرفتند که اگر تحریمها بیشتر شود باز ایران بیشتر امتیاز خواهد داد.
بنابراین اگر ما در حال حاضر دست از تحریمها یا قسمتی از آنها برداریم اولا آن اتحادی که وجود دارد بین کشورهای غربی و حتی شرقی در مورد ایران از بین خواهد رفت. و یکی دیگر این که مسئله دوباره ایجاد کردن این تحریمها به این سادگیها دیگر نخواهد بود. بنابراین بایستی نه تنها این را کاهش نداد بلکه باید افزایش داد که ایران به زانو دربیاید. که من فکر میکنم غرض از این نظر حداکثری هم این باشد که مذاکرات درواقع به جایی نرسد، نهایتا کشور آماده شود، یعنی ایالات متحده آمریکا، که در یک دور بعدی، اگر مثلا جمهوریخواهان باشند، باز برگردند به همان محور اصلی و احتمالا حمله به ایران. این نظر جناح راست در این جاست.
در مورد این که آمریکا چه کار میتواند بکند در این مدت و خواهد کرد من فکر میکنم که یک مقداری از تحریمهایی که به شدت باعث تضعیف ایران شده (به خصوص در قسمت مالی و بانکی) بایستی کم شود و بعد در کنار آن هم طبیعتا یک مقداری اجازه داده شود که ایران فعالیتهای نفتیاش افزایش بدهد. که این دو تا البته با هم هستند. یعنی نمیشود ایران نفت بفروشد و پول نفت را با چمدان به ایران حمل کند. این دو تا واقعا به هم مربوط هستند. باید یک تصمیم اساسی در این مورد گرفته شود.
ولی وزارت خزانهداری خیلی مصر بر این است که این همه سالها زحمت کشیده شده درباره این تحریمهای مالی بانکی، اگر که یک دانه از اینها ضعیف شود و یک دانه از اینها برداشته شود کل سلسله مراتب اینها به هم میریزد.
برای همین بسیار مشکل است این مسئله را حل کردن. از هر دو طرف باید حسن نظر بیشتری نشان داده شود. من فکر میکنم در نهایت این حسن نظر باید داده شود و داده خواهد شد به لحاظ اینکه هر دو طرف به دلایلی که میدانیم مجبورند به یک مصالحهای برسند. ضمن اینکه مقاصد اصلی خودشان را هیچکدام فراموش نخواهند کرد. مقاصد اصلی هم مشخص است چیست.
بنابراین اینکه بسیاری فکر میکنند عادی سازی روابط بین ایران و آمریکا اتفاق خواهد افتاد (بعد از توافقی که بیست جولای باشد یا شش ماه بعد از آن) به هیچ وجه این اتفاق نخواهد افتاد. بلکه دو طرف با حفظ مقاصد و نظریات خودشان به یک توافقهایی که دو طرف را در حد معمول و در حد مناسباتی که منجر به جنگ نشود ادامه خواهند داد.
آقای حقیقی، جمهوری اسلامی ایران از چه راهی میتواند هم نگرانیهای آمریکا را که بهش اشاره کردید برطرف کند و هم فضا را برای کاهش تحریم که هدف اصلی خود تهران است آماده کند؟
اگر بخواهیم چشمانداز را در افق نگاه کنیم دو تا راه حل وجود دارد. دو تا مسیر وجود دارد.
یک مسیر این که ایران بیست درصد را متوقف کند، تولید نکند. تعداد کمی از سانتریفوژها را نگاه دارد مثلا بین ۵ تا ۷ بین ۵ تا ۱۰ تا و آن چیزی که آقای براتی گفتند مسئله تخریب و توسعه مسئله هستهای در حوزه سانتریفوژها را هم بتواند ادامه دهد. این یک راه حلی است.
برای این کار اگر بخواهد صورت بگیرد طبیعی است که با توجه به فشار لابی اسرائیل، بیاعتمادی که بین ایران و آمریکا وجود دارد، فشار اعراب و موقعیت ضعیف آقای اوباما در دولت و کنگره آمریکا و اینکه احتمال دارد در انتخابات آینده شش ماه آینده کنگره سنا از اختیار دموکراتها خارج شود.
همه اینها فاکتوری است که موقعیت ایران را در چانه زنی در این پروژه به نظر من کم میکند. حتی اگر توافقی هم صورت بگیرد رژیم تحریمهای علیه ایران به راحتی برداشته نخواهد شد. چون آمریکاییها الان دنبال این هستند که جدا از پروتکل الحاقی که ایران قبول کند در حوزه هستهای و مونیتور کردن پنج سال تا هفت سال یا ده سال... در حوزه موشکی هم ایران به یک پادمان موشکی جدید متعهد بشود.
همه اینها هزینههای سنگینی است که باید ایران بپردازد. دستاوردی که در حوزه هستهای برایش دارد آن موقع یعنی ادامه آن برنامه به نظر من بیش از آنی است که در ازایش حتی بخشی از این تحریمها به تدریج برداشته شود. فقط مسئله این است که آقا ما به حرفمان رسیدیم.
راه دیگری که وجود دارد که راه شجاعانه و خلاقانه است راهی است که به نظر من آقای زیگموند هگر و آقای عباس میلانی (مدیر برنامه ایران شناسی دانشگاه استنفورد آمریکا) در بولتن اتمی دانشمندان آمریکا پیشنهاد کردند. آقای هگر که یکی از بزرگترین دانشمندان اتمی آمریکا و نزدیک به دولت اوباما است یشنهاد معامله نقد به نقد به ایران کرده. مسئله این است که ایران در یک مدتی غنیسازی را تعلیق میکند اما در ازای آن آمریکا وارد همکاری میشود برای ساخت نیروگاههای هستهای با ایران و دانشمندان هستهای ایران که روی آن پروژههای غنیسازی کار میکنند میآیند توی آن بخش از کار. معاملهای که در حقیقت با کره جنوبی صورت گرفته.
این پیشنهادی است که بعضیها درش تردید دارند. چون کره جنوبی به هر حال نزدیک به آمریکا است، پایگاه آمریکا است و ممکن است این کار را به ایران ندهند. ولی اگر این پروژه که یک اقدام خلاقانه و شجاعانه است هم از سوی ایران و دولت اوباما آن موقع دستش باز میشود که امتیازات بیشتری به ایران بدهد و مضافاً بر اینکه اروپاییها اگر این اتفاق بیافتد با توجه به جریان اوکراین به نظر من وارد یک بازی جدید با ایران خواهد شد و ایران یک نیروی عظیمی را آزاد خواهد کرد. چون بایستی در این زاویه غنیسازی را به عنوان یک قدرت نگاه کرد که با یک قدرت دیگر ایران تبدیل میکند و نیروی عظیمی را در حوزه آی تی و نانو تکنولوژی، در حوزه سلولهای بنیادی و داروسازی آزاد خواهد کرد و تولید برق که منافع ایران را بیشتر تضمین میکند. به نظر من از این زاویه بیرون خواهد آمد.
به هر حال این دو تا راه وجود دارد. راه اول راه پرهزینهای است و ایران از لحاظ سیاسی هزینه کمتر میپردازد در داخل (و از لحاظ تبلیغاتی که علیه دولت روحانی صورت میگیرد).
راه دوم شجاعت میخواهد و در مقابل مخالفان باید ایستاد و حرف را زد اما از جهت منافع ملی ایران منافعی زیادی را برای ایران به ارمغان خواهد داشت. باید دید کدامش را انتخاب خواهند کرد. معمولاً تجربه نشان داده سیاستمداران در مواقعی آماده باشند که از آبرو وحیثیت خودشان مایه بگذارند برای منافع ملی ایران.
باید ببینیم که آیا دولت روحانی و آن تیم مذاکره کننده با اختیاراتی که دارد و نهادهای حاکمیت کدام راه را انتخاب خواهد کرد. به نظر میرسد الان در راه اول اند. ولی شاید بشود راه دوم را هم به عنوان یک گزینه نگاه کرد.
بیست ژوئیه برابر با ۲۹ تیرماه همانطور که اشاره شد در این بحث مهلت اعلام شده برای به نتیجه رسیدن مذاکرات است. تا آن روز نتیجه جدی حاصل خواهد شد آقای براتی؟
این نتیجه حاصل نخواهد شد. علتش هم همان است که قبلا گفتم. این مسئله که «هیچ توافقی نمیشود مگر بر سر همه چیز توافق شده باشد» دست و پا گیر است. اگر این نبود میشد گفت ما در ۳۰ درصد موارد به توافق رسیدیم، حالا ۲۰ درصد یا ۳۰ درصد تحریمها را هم کم میکنیم. این راه راه مشکلی است. توافق را سخت کرده و مدت بسیار طولانیتری را لازم دارد.
آقای نفیسی، جواب شما به همین سئوال؟
تصور نمیکنم ۲۰ جولای به توافق برسند و حتی پیش بینی این احتمال هم که شش ماه بعد از این تاریخ به توافق برسند مشکل است. ولی علائمی وجود دارد که دو طرف نسبت به هم سهلگیریهایی آغاز کردند که نمونه خیلی مشخص آن دعوت از وزیر خارجه ایران بود توسط وزیر خارجه عربستان، آقای سعد الفیصل. و این مهمترین علامتی بود که داده شد از طرف آمریکا به ایران برای اینکه تا حدی ایران را وارد روابط عادی در خاورمیانه خواهد کرد و خواهد پذیرفت.
آقای حقیقی، پاسخ شما به همین سئوال؟
من فکر میکنم یک توافق صورت خواهد گرفت که از لحاظ افکار عمومی ناامید کننده نباشد ولی بخشی از مذاکرات ادامه پیدا خواهد کرد. ولی توافقی صورت خواهد گرفت.