«حزب اعتدال و توسعه» در نشست روز یکشنبه «شورای عالی سیاستگذاری انتخاباتی اصلاحطلبان» حاضر نشد. «حزب اعتدال و توسعه» در انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۰، سال ۱۳۸۴ و ۱۳۹۲ به ترتیب از محمد خاتمی، اکبر هاشمی رفسنجانی و حسن روحانی حمایت کرد و در انتخابات ششمین و هشتمین دوره مجلس شورای اسلامی شماری از اصلاحطلبان را هم در فهرستهای انتخاباتی خود گنجاند.
غلامعلی دهقان، نماینده این حزب پس از نشست هفته گذشته «شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان» به روزنامه دولتی ایران گفته است که امروز اعتدال با رقیب به توصیف او «تندرویی مثل جبهه پایداری» (تشکل نزدیک به آیتالله محمدتقی مصباح یزدی) روبهرو است.
او افزوده که «حزب اعتدال و توسعه» می کوشد در فهرست خود هم اصلاحطلبان را جای دهد و هم اصولگرایان میانهرو را.
از فحوای گفتههای غلامعلی دهقان چنین برمیآید که او مخالف رقابت «حزب اعتدال و توسعه» با اصولگرایان حامی علی لاریجانی رییس مجلس است. بر این رویدادها باید اعلام آمادگی جبهه یکتا شامل وزیران دولت نهم و دهم و یا یاران سابق محمود احمدینژاد برای نقشآفرینی در انتخابات اسفندماه آینده افزود.
با این حساب، انتخابات آینده مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری دو قطبی خواهد شد یا سه قطبی؟ یا شکلی دیگر به خود خواهد گرفت؟ به عبارت دیگر آیا جناح اعتدالگرا و حامی دولت در رقابت با جناح اصولگرا وارد اتحاد با جناح اصلاحطلب خواهد شد یا با سه فهرست مجزای داوطلب نمایندگی در برابر رایدهندگان قرار خواهد گرفت، یا سناریوی دیگری در حال شکل گرفتن است.
این پرسشها را با چهار میهمان برنامه دیدگاههای این هفته در میان گذاشتیم. محمد صادق جوادی حصار عضو شورای مرکزی حزب اصلاحطلب اعتماد ملی در مشهد، حشمتالله طبرزدی، دبیر کل جبهه دموکراتیک ایران در تهران، تقی رحمانی، فعال و تحلیلگر سیاسی از طیف ملی مذهبی در پاریس و در همین شهر فریبا عادلخواه پژوهشگر دانشگاه علوم سیاسی پاریس سیانسپو و مدرس رشته مطالعات ایرانی در دانشگاه سوربن جدید.
آقای جوادی حصار، با توجه به اینکه نزدیک سه ماه مانده به انتخابات مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری، هنوز خبری از برگزاری نشست مشترک اصلاحطلبان و اعتدالگرایان بازتاب نیافته، در چه صورت انتخابات دو قطبی خواهد شد، میان اصولگرایان و ائتلافی از اعتدالگرایان و اصلاحطلبان، و در چه صورت سه قطبی، با فهرست مجزای انتخاباتی هر یک از سه جناح حکومت؟
محمد صادق جوادی حصار: اگر واقعبینانه به مسئله نگاه کنیم یعنی هم اعتدالیون و هم اصلاحطلبان واقعبینانه به مسئله نگاه کنند و ظرفیت خودشان را که این ظرفیت شکلدهنده پیروزی آقای روحانی است، ببینند، متوجه میشوند که آن ظرفیت ظرفیت خیلی شکننده ای است. یعنی با توجه به شرایطی که در گذشته بود بازتولید آن ظرفیت و به هر حال افزایش آن ظرفیت اگر دقت لازم نداشته باشیم میتواند تحریک کننده و شکننده باشد.
یعنی اینکه اصلاحطلبان و اعتدالیون هرکدامشان بخواهند جدا از هم عمل کنند و بخشی از ظرفیت جامعه را با خودشان همراه کنند و تبدیل شویم به سه قطبی احتمال شکست برای اصلاحطلبان بیشتر خواهد بود. ولی اگر واقعبینانه به مسئله نگاه کنند رای منشعب از اصولگرایان افراطی یعنی اعتدالیون و اصلاحطلبان متمایل به آقای هاشمی میتوانند ظرفیت خوبی باشند در کنار بقیه اصلاحطلبان که تحولخواهان عمومی جامعه را شکل بدهند و در برابر جریان راست یک دوضلعی درست کنیمک در حقیقت دوتا فلش درست کنیم که یک طرف اصولگرایان باشند و یک طرف اعتدالیون و اصلاحطلبان توامان با هم.
حالا باید مکانیزمهایی این وسط تعریف کنیم که ظرفیت هرکدامشان هم به یک نسبتی سنجیده شود. یعنی یکی از نگرانیهایی که الان وجود دارد این است که اصلاحطلبان فکر کنند اگر با اعتدالیون ممزوج شوند ظرفیتشان مبهم میماند و محاسبه نخواهد شد و همچنین اعتدالیون اگر فکر کنند بپیوندند به اردوگاه اصلاحطلبان ممکن است از قافله عقب بمانند بگویند آقا ظرفیتی نداریم. یک پارامتری که بتواند ظرفیت سنجی کند اگر درون مجموعهای تعریف شود من فکر میکنم بهترین وضیت خواهد بود که ما اعتدالیون و اصلاحطلبان را در یک جبهه قرار دهیم و اصولگرایان را هم در یک جبهه دیگر.
آقای طبرزدی، شنیدید که آقای جوادیحصار چه گفتند. من میدانم که شما آقای طبرزدی و فعالان سیاسی موتلف با شما هنوز به همه نتایج ضروری درباره رفتار مناسب انتخاباتی جریان دگراندیش شما نرسیدهاند. اما به هر حال شما از زیروبمهای سیاسی از نوجوانی در ۳۷ سال گذشته گذشتهاید و از کار داخل حکومت و خارج حکومت، در زندان و بیرون از زندان و قادر هستید که این سئوال را جواب بدهید که عوامل موثر در دوقطبی شدن و سه قطبی شدن انتخابات چیست؟
حشمتالله طبرزدی: خب البته اگر بگوییم انتخابات... ما مطابق اعلامیه جهانی حقوق بشر این را که انتخابات نمیدانیم... اما چیزی که به اسم انتخابات دارد صورت میگیرد به نظر من در آینده به شدت دوقطبی خواهد شد. یک سر جریان آقای رفسنجانی، آقای روحانی و به اصطلاح اعتدالیون خواهند بود و طرف مقابل آن هم نیرویی که به اسم دلواپسان مطرح شده که البته با دخالتهایی که سپاه دارد میکند، به عنوان یک حزب سیاسی پادگانی و بگیربنندهایی که شروع شده مشخص میشود که قرار است این جریان بیشتر در مسئله انتخابات دخالت کند.
من فکر میکنم در آینده رقابت اصلی بین این دو جریان یعنی اصلاحطلبان، در واقع اصلاحطلبان آزادتر که آنها کلاً رد صلاحیت خواهند شد و طیفهای نزدیک به روحانیون مبارز سعی خواهند کرد با جناح اعتدالیون باشند. حتی به نظر من در بین این رقابت جدی و قطبی شده جریان آقای لاریجانی و اصولگرایان معتدلتر به جریان آقای روحانی نزدیک خواهند شد و احتمالاً حتی برنده انتخابات هم اینها خواهند بود. برای اینکه سرکوب و بگیربنند هم علیه یا از ناحیه جناح اعتدالیون هم زیاد خواهد شد.
از تهران به شهر شبیخون زده پاریس برویم. اول به سراغ آقای تقی رحمانی برویم. آقای رحمانی شما رگهای از طیف ملی مذهبی را نمایندگی میکنید که در انتخابات ریاست جمهوری ۱۳۹۲ به حسن روحانی رای داد ولی این اواخر به خصوص انتقاداتی هم از شما میبینیم در مورد عملکرد دولت و جناح اعتدالگرا. شما چگونه میبینید؟ عوامل موثر این بار در دوقطبی شدن یا سه قطبی شدن انتخابات کدام است؟
تقی رحمانی: انتخابات به مفهوم انتخابات شما در ایران ندارید. از این عبور کنیم. بارها گفتیم، به خاطر اینکه وضع بدتر نشود و ما عراق و افغانستان نشویم ما الان در ایران یک بوروکراتهایی داریم که طیف آقای هاشمی و آقای روحانی است، در مقابل نظامیها. این کلیدبازی نفوذ کلیدبازی خطرناکی است که میترسم در انتخابات هم تاثیر بگذارد. راست افراطی ایران میخواهد راست سنتی را در درون خودش داشته باشد. حمایت تلویحی آقای خامنهای را هم دارد. این میتواند انتخابات را دوقطبی کند. همانطورکه آقای طبرزدی هم گفتند. بین بوروکراتها یک دولت روحانی و هاشمی و با جناح راست و راست افراطی. این دوقطبی شدنش را شورای نگهبان میتواند کمک کند.
جای چندانی با اصلاحطلبان میانه رو هم به نظر من نیست. مگر اصلاحطلبان رادیکال خودبخود جایگاه زیادی ندارند. مگر اینکه شورای نگهبان بازی پیچیدهای کند و تایید صلاحیتها را زیاد کند. ولی الان انتخابات احتمالاً دوقطبی است و به این شکل هم دو قطبی است. توان اصلاحطلبان بیشتر از حمایت لجستیکی نیست. باید هم دقت کنیم که انتخابات برخلاف انتخابات مجلس ششم انتخابات شخصیتها و احزاب نیست. فقط بازی شخصیتها است متاسفانه.
جامعه ما در این هشت سال عقب رفته و جلوتر نرفته از لحاظ سیاسی و صفبندیهای نیروها. منتها یک عامل میتواند انتخابات را دوقطبی کند و به نفع جناح بوروکرات ایجاد کند. رای مردم بین بد و بدتر یعنی انتخابش بین صحنه سیاست باشد. به اصطلاح بوروکراتها رای دهند. این یک حالت محتمل است. یک حالت پیچیده هم این است که راست افراطی عقب برود و آقای خامنهای این چراغ سبز را به آقای لاریجانی بدهد که راست افراطی و راست سنتی نزدیک شود که این به نظر من مجلس خطرناکی خواهد بود. یعنی مجلس راست سنتی و آقای روحانی. این احتمال هم وجود دارد. از این نمیشود گذشت. چون آقای خامنهای نرمشهای تاکتیکی میکند و در این نرمشهای تاکتیکی زمان میخرد.
این به نظر من به نفع بوروکراتها و اصلاحطلبان میتواند این اتفاق رخ بدهد. شق سوم میتواند در انتخابات شکل بگیرد که مجلسی مدنی اصلاحطلب نه به مفهومی که طرفدار اصلاحطلبان باشد. مجلسی که چهرههای مدنیتری توی آن بیایند یعنی یک قدم از دولت جلوتر باشند. این میتواند یک مقدار مطلوب جامعه فعلی ایران باشد. ولی قطبی شدن انتخابات احتمالش بیشتر است منتها در قطبیشدن هم چهرههای مدنی میتوانند رای بیاورند. چون بخشی از جامعه مدنی ایران هم پیچیده و هم ملاحظه کارانه و هم هشیارانه رای میدهد. باز این را دقت کنیم. مطابق موقعیت خودش. این چشماندازی است که از انتخابات آینده میشود داشت.
در پاریس سراغ خانم فریبا عادلخواه جامعه شناس فرهنگی، اجتماعی سیاسی میرویم که حرکات جناحها و رفتار جناحها را به خصوص در آستانه انتخابات به دقت دنبال میکنند. خانم عادلخواه پاسخ شما به این سئوال چیست؟ عوامل موثر در دو قطبی شدن یا سه قطبی شدن انتخابات؟
فریبا عادلخواه: صحبتهای آقای طبرزدی و آقای رحمانی نسبت به اصل انتخابات و طبیعت انتخابات که به اصطلاح انتخابات نیست میشود گفت مثل بسیاری از کشورها انتخاباتی است بدون انتخاب. یعنی به این معنا که انتخاب از پیش انجام میشود. یعنی در شبکههای مشخصی انجام میشود و مردم نظر میدهند. این فقط خاص ایران نیست.
در کنار این باید اضافه کرد که حضور وسیع مردم در هر شرایطی همین انتخابات بدون انتخابات تضمین کرده و این موضوع اصلی انتخابات است و به خاطر همین به آن پرداخته میشود. مسئله دیگر دوقطبی شدن یا سه قطبی شدن سئوال شما است. من فکر میکنم باید بگوییم انتخابات فرصتی است که گروههای دیگر... یعنی بازبینی روال انتخابات در فرصتهای انتخابات انجام میشود. یعنی دایرههای جدیدی به قدرت میپیوندند در واقع. بعد از جنگ به محض اینکه امکان انتخابات فراهم شده از حالتهای دوقطبی خارج میشود. زمان آقای رفسنجانی مسئله بحث کارگزاران مطرح میشود. زمان آقای خاتمی همینطور. شما دایرههای مختلف اصلاحطلبی را دارید. مشارکت، دو خردادیها و غیره و غیره وارد میشوند و بازه دو جناحی را میشکنند. زمان آقای احمدینژاد به شکلی دقیقتر پایداریها این کار را انجام دادند. و امروز زمان آقای روحانی با اعتدال و اینها مطرح میشود.
من فکر میکنم چیزی که باید به آن اشاره کنیم اینست که اولاً انتخابات هیچوقت دوقطبی نبوده چون فرصتی برای حضور گروههای دیگر... دوم اینکه انتخابات به همان دلایلی که آقای رحمانی و آقای طبرزدی اشاره کردند به دو عامل بستگی دارد. یکی تایید کاندیداها به دست شورای نگهبان و دیگری امروز عامل جدید به آن اضافه شده مسئله منابع مالی که کاندیداها میتوانند در اختیار داشته باشند برای حضور در انتخابات و این کار سادهای نیست. دست همه نیست. یعنی به نوعی شما را می اندازد در جریان قطبی برای اینکه احتیاج دارید. اولاً احتیاج به تایید شدن دارید و دوم احتیاج به منابع مالی عظیم دارید برای اینکه بتوانید در دور انتخابات وارد شوید.
در نتیجه بیشتر از اینکه بازی سیاسی باشد بازی به عوامل دیگری بستگی دارد. همین باعث درگیری درون جناحی شده. چیزی که ما کمتر داشتیم. این درگیری الان درون جناحی در یک لیست بیشتر از سی نفر در تهران نمیتوانیم بگذاریم. چه کسی را قرار میدهید برای اینکه شانس بیشتری و فرصت بیشتری ایجاد کنید.
بپردازیم به اینکه پیامدهای دو قطبی شدن چیست برای ترکیب سیاسی مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان و پیامد سه قطبی شدن چیست برای همین موضوع؟ آقای جوادی حصار؟
محمد صادق جوادی حصار: اگر دو قطبی شود از تجمیع نیروهای دولت آقای روحانی یا بوروکراتهایی که دوستان ازشان نام بردند که من میگویم نیروهای راست میانه متحول شده که نوعی تحولخواهی را هم دارند دنبال میکنند و وجه اشتراکشان با اصلاحطلبان همین تحولخواهی آنها است. از اجتماع تحولخواهان راست سنتی یا بریده از آن جریان که ذیل حامیان دولت یا اعتدالیون الان شناخته شده اند نام ببریم... از اجتماع اعتدالیون و اصلاحطلبان یک جبهه قدرتمندی به وجود میآید که آن جبهه میتواند جریان افراطی و پشتوانههای آنها یعنی احزاب پادگانی و نیروهای فراقانونی که در جامعه ایران همیشه موثر بودند را کنترل کند. چون اگر این کار را نکنیم مجلس از کارآمدی لازم میافتد.
ساز و کار انتخاباتی مجلس در ایران به گونهای است که فراکسیون قوی هرچند هم قوی باشد اگر رای اکثریتی نداشته باشد و نتواند در مجلس رای بیاورد یک نظریه تئوری طرح و برنامه، امکانات بیرونی آنقدر هست که صدای منتقدین یا فراکسیون را کمرنگ کنند یا آن را خاموش کنند. بنابراین اگر ما نتوانیم در انتخابات آینده یک مجلس حداکثری مرکب از اکثریت اصلاحطلبان و اعتدالیون و اقلیت اصولگرایان چه تندرو و چه کندرو شکل بدهیم، در اجرای برنامههای دولت آقای روحانی گام موثری به پیش نخواهیم برد و ای بسا که مجلس بعدی به شرط آنکه اکثریت آن در دست اصلاحطلبان و اعدالیون نباشد موانع جدی سر راه برجام ایجاد کند و انگیزه ایجاد کند برای مخالفان برجام که بروند به سمت اینکه به افراطیون رای بدهند. بنابراین دوقطبی شدن مجلس به شدت کمک میکند به اجرای برنامههای دولت و ادامه روندی که ملت با رای دادن به آقای روحانی آغاز کردند و سه قطبی کردنش یعنی قطبی از اصلاحطلبان و قطبی از اعتدالیون و قطبی از افراطیون راست کاری را میکند که بستری فراهم شود برای اعمالنظرهای بیرون از مجلس در درون مجلس. یعنی در درون مجلس اگر هم ائتلافی صورت بگیرد بین اصلاحطلبان و اعتدالیون، آنقدر شکننده خواهد بود که با فشارهای جانبی آن ائتلاف به هم بریزد.
من تصور میکنم که بهترین وضعیت این است که اصلاحطلبان با اعتدالیون یک جبهه را تشکیل دهند و در برابر راست افراطی بایستند و مجلسی با رای نافذ ایجاد کنند. مجلس سه قطبی یا انتخابات سه قطبی در حقیقت بستر تحقق برنامههای مورد تایید مردم توسط آقای روحانی نخواهد بود.
آقای طبرزدی، اثر دوقطبی شدن انتخابات بر ترکیب مجلس شورای اسلامی و مجلس خبرگان رهبری وتاثیر سه قطبی شدن بر نسبت کرسیهای این دو نهاد؟
حشمتالله طبرزدی: مجلس دوقطبی که به احتمال زیاد هم دو قطبی خواهد شد به دلیل همین مسئله برجام که امروز یک برگ برنده در دست نیروهای اعتدالی و اصلاحطلب و در نقطه مقابل یا قطب مقابل تمام تلاش خود را میکند که دولت روحانی نتواند از این برگ برنده استفاده کند و رایدهندگان را بسیج کند به نفع خودش... بنابراین دو قطبی بودن انتخابات که احتمال قویتری هم هست نیروی اعتدالی و نیروی اصلاحطلب میتواند بخش بزرگی از جامعه مدنی را هم بسیج کند. چون شرایط این الان وجود دارد. حتی نیروهای بیرون از حاکمیت هم میخواهند از این فرصت پیش رو استفاده کنند و میشود پیشبینی کرد که مجلس آینده با یک ترکیب متفاوتی باشد.
اما اگر انتخابات بخواهد سه قطبی یا حتی چهار قطبی شود... و من برخلاف نظر شما سه قطبی شدن را در این نمیبینم که جناح اعتدالی و جناح اصلاحطلب و جناح راست سه قطب باشند. برای اینکه زمینه این الان نیست. بیشتر این احتمال هست که در کنار جناح اعتدالی و جناح راست افراطی جناح راست اعتدالی به رهبری آقای لاریجانی ظهور کند. یعنی سه قطبی بودن در این سه جریان است. چهار قطبی بودن هم این که در کنار این سه جریان اصلاحطلبان هم بخواهند جدای از اعتدالیها اعلام حضور کنند که من این احتمال را خیلی قوی نمیبینم که اصلاحطلبان به شدت زیر تیغ استصوابی رد صلاحیت میشوند و خودشان هم میدانند. لذا به نظر من در حالت دو قطبی این آرایش به نفع اصلاحطلبان و اعتدالیون و جامعه مدنی خواهد بود و در حالت سه قطبی به فرض شما که در کنار اعتدالیون اصلاحطلبان هم باشند اینجا خیلی به نفع جامعه مدنی و اعتدالیون نمیبینم برای اینکه در آنجا هست که جناح افراطی میتواند از اختلاف استفاده بیشتری کند.
بنابراین به نظر من اگر این وضعیتی را که سپاه دارد با رهبرانشان مهندسی میکنند که یک انتخاباتی باشد که دو قطبی باشد که دولت روحانی نتواند از امتیاز برجام استفاده کند، خود به خود به نفع جامعه مدنی خواهد شد و حتی من این احتمال را میدهم که بخشهای بیشتری از جامعه بسیج شوند برای شرکت در انتخابات برای تغییر شرایط آینده. اما به این دلیل که شورای نگهبان اجازه نمیدهد که چهرهها و جریانهای حتی اعتدالی شناخته شده به میدان بیایند نهایتاً برنده آن راست اعتدالی خواهد بود.
آقای رحمانی، پاسخ شما به همین سئوال؟
تقی رحمانی: یک نکته را باید در نظر بگیریم. راست سنتی که لاریجانی نماینده آن است باید با چراغ سبز آقای خامنهای حرکت کند. آقای خامنهای هنوز به یک نتیجه نرسیده که مجلس آینده را چطوری میتواند در جناح خودش مدیریت کند. انتخابات بالطبع دوقطبی است ولی اصلاحطلبان چندان تمایلی به روحانی ندارند ولی ناگزیرند همکاری کنند چون قدرت کافی ندارند. شما موضع آقای شکوری راد و حتی آقای میردامادی را نگاه کنید.
مسئله مهمتر این است که انتخابات دوقطبی ناگزیر و متاسفانه در ایران رخ میدهد. منتهی مهندسیها و ظرافتها مهم است. چه در اردوگاه اصلاحطلبان که بتوانند فشاری باشند بر بوروکراتها که جامعه مدنی بازیگر بشود از طریق دادن برنامه و شعار. شعارـ برنامه. ما این را متاسفانه نمیبینیم. اصلاحطلبان میتوانند این بار کار ملیمذهبیها را در انتخابات مجلس ششم کنند. یعنی فداییانی شوند که با رد صلاحیت شدن افراد دیگری تایید صلاحیت شوند. من نمیدانم اصلاحطلبان حکومتی آماده هستند که عمل فدایی در اصلاحات رفورمیستی انجام دهند؟ یعنی مطالبات را نه بالا ببرند بلکه تنظیم کنند. آن موقع باید به نظر من باید به شدت پرهیز کرد که آقای لاریجانی با آقای روحانی ببندد. آقای روحانی یک بوروکرات است. یک بوروکرات ناگزیر به قدرت فکر میکند. اگر ناگزیر شود با آقای لاریجانی میبندد. بستن با جناح راست سنتی یعنی مسدود شدن جامعه مدنی و محدود شدن آزادیهای مدنی. ما فضای باز را برای جامعه مدنی میخواهیم. اصلاحطلبان نیاز دارند به جامعه مدنی. آقای روحانی هم برای دور دوم نیاز دارد به جامعه مدنی.
به این خاطر دوقطبی شدن انتخابات بخشی هم بستگی دارد به بازی آقای خامنهای و نوع مدیریتی که میکند با توجه به نرمشهای تاکتیکی. این است که باید اصلاحطلبان کاری کنند که آقای روحانی آن طرف نرود. آقای روحانی هم بداند که اگر به طرف راست سنتی برود کاملاً خنثی میشود و این بستگی دارد به تحولات چند ماه آینده و یک مقدار بازیهای شورای نگهبان که باید دید.
منتها خبرگان فرق دارد. در خبرگان مواجهه جوانهای نوگرا یا نواندیش فقیه را دارید با سنتی که اصلاً یک بحث جدایی را میطلبد. در انتخابات خبرگان شما دچار یک بازی و انتخابات دیگری خواهید بود با یک مضمون. یعنی بازهم دوقطبی است منتها با یک محتوای دیگر. آن دیگر زیاد سیاسی نخواهد بود. ولی مجلس حالت سیاسی مدنی خواهد داشت و باید به آن توجه کرد. رفتن آقای روحانی به سمت آقای لاریجانی اصلاً درست نیست. منتها هنوز این تصمیم نیست که در دولت برخی این تمایل را دارند که آقای روحانی را به آقای لاریجانی نزدیک کنند و این به نفع آزادیهای مدنی و جامعه مدنی نیست.
خانم عادلخواه، پاسخ شما به همین پرسش؟
فریبا عادلخواه: پیامدهای دوقطبی شدن به حاشیه رفتن جناحهای سیاسی دیگر است... اگر دوقطبی شدن را محافظهکاران و اعتدال و حتی اصلاحطلبی بدانیم به شکل ائتلافی. در نتیجه به حاشیه راندن جناحهای سیاسی جدید است که به نظر من تقریباً غیرممکن است به خاطر تحولاتی که در رابطه بودیم با آن. البته نظرات آقای رحمانی بسیار رویکرد سیاسی است و همه شنیدند ولی من دارم از بیرون صحبت میکنم. بدون نفی نظرات مهمانان شما.
در واقع فکر میکنم تقریباً غیرممکن است به حاشیه راندن نیروهای جدیدی که وارد حیطه قدرت شدند که حالا یا سیاسی بودند که توانمندیهای اقتصادیشان آنقدر زیاد است که کسی جلودارشان نیست یا در شبکههای تجاری بودند و حیطه سیاست امروز عافیت آنها را ترسیم میکند. در نتیجه، این جریان را باید در نظر گرفت که از راه دور زدن تحریمها، شبکههای غیررسمی اقتصادی و غیره و غیره به قدرتی رسیدهاند که حالا ما میگوییم بابک زنجانی ولی همه غیررسمی نیستند همه کسانی که به قدرت رسیدهاند غیررسمی نیستند و مشروعیت دارند. در واقع این جریان جدید وارد حیطه سیاسی خواهد شد آنطور که از شواهد نشان داده میشود.
پیامدهای سه قطبی شدن این است که فرصتهای صحبت برای جریانهای مختلف در همین شرایط انتخابات محدود ایجاد میشود و اخباری که به شهادت برنامههای تلویزیون که امروز داریم میبینیم بازتر از آن چیزی است که احساس میشود. نزدیک شدن جناحها به یکدیگر. مثلاً آقای حداد عادل وارد برنامه خندوانه شدند. با رویهای با این برنامه کنار آمدند. چیزی که شاید ده سال پیش غیرممکن بود. یا آقای خرازی وارد صحبتهای برنامه شبکه ویدیویی موازی آپارات شدند و حرفهایی زدند که تقریباً در جمهوری اسلامی غیرممکن بود. یعنی از جنبش سبز گفتند. از آقای خاتمی گفتند. از زمان شاهنشاهی گفتند و غیره و غیره.
به نوعی جناحهای مختلف بسیار به هم نزدیکتر از زمان گذشته شدهاند. یعنی شیوه «دلبریشان» از این جامعه به هم خیلی نزدیک شده. جامعه مدنی است دیگر. باید نظرات را مورد ملاحظه قرار دهند. در نتیجه پیامدهای اصلی این انتخابات که همه به عنوان انتخابات کلیدی ازش نام میبرند جریان اصلی که به این انتخابات کلیدی دامن میزند میشود گفت همین منابع مالی وسیع است که دست جناحهای مختلف افتاده و بازی جدیدی را بهشان امکان میدهد که از شکلهای سیاسی صرف گذشته تقریباً خارج شده و بازی جدیدی هست که با در نظر گرفتن شرایط خاصی که امروز ایران در منطقه با آن در رابطه است و همینطور در شکل جهانی آن.