پس از کاهش چشمگیر بهای نفت در آغاز آبانماه امسال به بشکهای نزدیک ۸۰ دلار، اینک بار دیگر محافل اقتصادی جهان به پدیده افت حتی بیشتر بهای نفت خیره شدهاند.
در پایان هفته گذشته قیمت نفت در بازارهای جهانی به نزدیک ۶۰ دلار در ازای هر بشکه سقوط کرد. اقتصاد دانان این کاهش بها را در ۵ سال گذشته بیسابقه توصیف کردهاند.
علت این کاهش چیست؟ تاثیر این کاهش بر اقتصاد ایران چه میتواند باشد؟ در کوتاه مدت دولت حسن روحانی در برابر کاهش ناگهانی قیمت نفت چه میتواند بکند و برای مهار کردن پیامدهای منفی نوسانات قیمت نفت، سیاستهای اقتصادی ایران نفت خیز در بلندمدت چه باید باشد؟
سه میهمان این هفته برنامه دیدگاهها از جمله به این پرسشها پاسخ گفتهاند. علی رشیدی، اقتصاد دان ارشد در تهران، حسن منصور، استاد دانشگاه آمریکایی اقتصاد در پاریس که این هفته در لندن به پرسشهای ما پاسخ میگوید و فریدون خاوند، استاد اقتصاد دانشگاه رنه دکارت پاریس و کارشناس اقتصادی رادیو فردا.
آقای خاوند، افت قیمت نفت اول به بشکهای نزدیک ۸۰ دلار و حالا به بشکهای نزدیک ۶۰ دلار، افتی بیسابقه در پنج سال گذشته بود. بپردازیم به ابعاد بینالمللی مسئله. به این که آیا این پدیده حاصل تصمیم سیاسی عربستان سعودی است، چنانکه عدهای میگویند، یا نه؟
اگر از این طریق عربستان سعودی بتواند به هدفهای سیاسی هم دست پیدا کند از جمله اینکه روسیه را تنبیه کند به خاطر اینکه عربستان سعودی با مواضع روسیه در سوریه موافق نیست و یا ایران را به عنوان مهمترین رقیب منطقهایاش زیر فشار قرار دهد، خب این مسائل هم برای عربستان سعودی طبعاً مهم است. ولی عامل اصلی بازار است و اینکه عرضه نفت زیاد است و تقاضایش پایین.فریدون خاوند -- استاد اقتصاد دانشگاه رنه دکارت (پاریس)
فریدون خاوند: این پدیده، عمدتاً از عوامل اقتصادی منشاء میگیرد و عامل اصلیاش هم عرضه و تقاضا در بازار جهانی نفت است. در حال حاضر عرضه زیاد است. به دلیل این که نفت غیرمتعارف آمریکا وارد بازار شده، نفت شیل، همینطور کشورهای عضو اوپک با حداکثر ظرفیت خودشان تولید میکنند و حتی در کشورهایی که گرفتار آشوبند، مثل عراق یا لیبی، تولید و صادرات نفت به مقدار زیادی ادامه دارد.
و در سمت تقاضای نفت هم وضعیتی پیش آمده که باعث شده احتیاج کشورهای مصرف کننده نفت کم شود. از جمله در منطقه یورو که در حال حاضر ما شاهد کند شدن چرخ فعالیت اقتصادی هستیم. ژاپن هم به همین صورت. به خصوص قدرتهای نوظهور مخصوصاً چین نرخ رشدشان کاهش پیدا کرده و نیازشان به انرژی هم پایین آمده.
بنابراین افزایش عرضه و پایین آمدن تقاضا باعث شده که در حال حاضر نفت زیادی در بازار باشد و به همین علت است که عربستان سعودی تصمیم گرفته به نوعی کاری بکند که تولیدکنندگان نفت شیل به خصوص در آمریکا تولیدشان را پایین بیاورند و سرمایه گذاریهایشان را کم کنند و این باعث شود که عربستان سعودی دست بالا را داشته باشد در بازار جهانی نفت.
منتها اگر از این طریق عربستان سعودی بتواند به هدفهای سیاسی هم دست پیدا کند از جمله اینکه روسیه را تنبیه کند به خاطر اینکه عربستان سعودی با مواضع روسیه در سوریه موافق نیست و یا ایران را به عنوان مهمترین رقیب منطقهایاش زیر فشار قرار دهد، خب این مسائل هم برای عربستان سعودی طبعاً مهم است. ولی عامل اصلی بازار است و اینکه عرضه نفت زیاد است و تقاضایش پایین.
آقای منصور، آقای خاوند میگویند که عرضه و تقاضا دلیل اصلی سقوط قیمت نفت است. ولی آیا مثلاً تا شش ماه پیش با توجه به اینکه اکثر اقتصاددانها مبنای محاسباتشان را همین عرضه و تقاضا قرار میدهند، پیشبینی کردند که قیمت نفت تا این حد سقوط کند؟ یا اینکه این موضوع آنها را هم متعجب کرده؟
با یک پدیده کاملاً جدیدی در بازار انرژی روبهرو هستیم. آن هم این که اگر تاکنون به طور عام قیمت مارجینال تولید تصاعدی بود، امروز تنزلی است. یعنی هر میلیون بشکه جدیدی که به دست میآورند ارزانتر به عمل میآید. به این ترتیب یک تغییر استراتژیک در ساختار بازار انرژی پدید آمده و این کوتاه مدت هم نخواهد بود. برای سالیان دراز باید منتظر بود تا کجا میرود.حسن منصور -- استاد دانشگاه آمریکایی اقتصاد (پاریس)
حسن منصور: با تایید فرمایشهای جناب دکتر خاوند، به موضوعی در جنب آن میپردازم بی آنکه بیانات صحیح و متین شان را تکرار کنم. کاملاً درست است آنچه که ایشان فرمودند. ولی یک نکته. آن هم این که بنده در تابستان ۲۰۱۲ یعنی دو سال و خوردهای پیش در مقالهای پیشنهاد کردم که اوپک اگر میخواهد سهم خودش را از بازار نفت داشته باشد باید آنچه که در توان دارد انجام بدهد تا قیمت نفت بالای ۷۰ و ۷۵ نرود.
چرا؟ برای اینکه آن روز طبق اطلاعاتی که در دست داشتیم قیمت یک دلار افزوده نفت که در خلیج مکزیک یا دریای شمال و یا برخی میادین تکزاس به عمل میآمد در حدود ۷۰ تا ۷۵ دلار بود. به این ترتیب میگوییم قیمت هزینه تولید مارجینال نفت ۷۵. اگر بالای ۷۰-۷۵ میرفت انرژیهای جانشین اوپک وارد میدان میشدند و جا را برای اوپک تنگ میکردند. منتها اوپک سعیاش این است که بیشترین درآمد را در مدت کوتاه به دست بیاورد.
به این ترتیب طی این مدت در آمریکا فقط در سال گذشته ۲۰۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری شده و طبق اطلاعاتی که در دست هست امروز مثلاً در داکوتای شمالی هزینه تولید نفت در حدود ۶۰ تا ۴۲ دلار گزارش میشود. حتی در میدانهای دیگر تا ۲۲ دلار اطلاع در دست داریم.
به این ترتیب با یک پدیده کاملاً جدیدی در بازار انرژی روبهرو هستیم. آن هم این که اگر تاکنون به طور عام قیمت مارجینال تولید تصاعدی بود، امروز تنزلی است. یعنی هر میلیون بشکه جدیدی که به دست میآورند ارزانتر به عمل میآید. به این ترتیب یک تغییر استراتژیک در ساختار بازار انرژی پدید آمده و این کوتاه مدت هم نخواهد بود. برای سالیان دراز باید منتظر بود تا کجا میرود.
یعنی اگر قرار باشد این مقدار نفتی که امروز از این میادین حاصل میشود بتواند کفاف تقاضا را بپوشاند، در این صورت باید گفت اولاً جا برای نفت اوپک تنگتر خواهد شد و دیگر اینکه قیمت نفت جریان نزولی را طی خواهد کرد. برای همین امسال در حدود ۵۰ تا ۶۰ دلار پیشبینی بازار است.
آقای رشیدی، بپردازیم به یک بعد داخلی پیامد سقوط قیمت نفت. رسیده به نزدیک ۶۰ دلار در حالی که بودجه امسال ایران بر مبنای بشکهای ۱۰۰ دلار محاسبه شده و بودجه سال آینده ۷۲ دلار محاسبه شده بشکهای. سقوط قیمت نفت به نزدیک ۶۰ دلار چه تاثیری بر روی بودجه و اقتصاد ایران دارد؟
دولت ایران باید جلوی مخارج ارزی خودش را بگیرد که قسمتی از اینها قابل کنترل است. مثل مخارج توریستی یا مخارج زیارتی یا یک مقدار مخارجی که دولت برای سیاستهای مختلف خودش در خارج دارد. که این یک قسمت از قضیه است. کاهش ۴۰ درصد یا ۵۰ درصدی درآمد نفت تمام هزینههای دولت را تحت تاثیر قرار میدهد و بنابراین باید در صدد کاهش آنها باشد.علی رشیدی -- اقتصاددان ارشد (تهران)
علی رشیدی: نکات اصلی که مربوط به عرضه و تقاضا است بیان شد. آنچه که تاثیر دارد مسئله برای همه کشورها یکسان نیست. یعنی کشوری مثل عربستان، امارات و کویت با داشتن حدود ۲۲۶۰ میلیارد دلار ذخیره ارزی میتوانند روی تولید و قیمت نفت خیلی مانوور کنند و برعکس کشوری مثل عراق، روسیه و ایران که شدیداً به این درآمدهای نفتی احتیاج دارند، نمیتوانند آن آزادی عمل را داشته باشند.
در بودجه سال ۱۳۹۴ تقریباً ۲۴ میلیارد دلار بابت درآمد نفت منظور شده که از درآمد پیشبینی شده قبلی که ۲۷ میلیارد دلار بود، خب کمتر است. اما در اینجا مکانیزمی وجود دارد که دلار کمتر را با قیمت بالاتری دولت میتواند عرضه کند به جای ۲۸۵۰ تومان یا ۶۵۰ تومان، گرانتر میفروشد یک مقدار از این کمبود درآمد را میتواند جبران کند.
ولی در هر حال کاهش درآمدهای ارزی پیامدهای زیادی دارد. سادهترینش این است که دولت باید جلوی مخارج ارزی خودش را بگیرد که قسمتی از اینها قابل کنترل است. مثل مخارج توریستی یا مخارج زیارتی یا یک مقدار مخارجی که دولت برای سیاستهای مختلف خودش در خارج دارد. که این یک قسمت از قضیه است.
ولی کلاً کاهش ۴۰ درصد یا ۵۰ درصدی درآمد نفت تمام هزینههای دولت را تحت تاثیر قرار میدهد و بنابراین باید در صدد کاهش آنها باشد. یعنی اگر ما به برنامه ریاضت اقتصادی که یونان مجبور شد در پیش بگیرد، برای کاهش هزینهها، نگاه کنیم و راهحلهایی هم برای ایران در همین زمینه وجود دارد که آنها باز اثرات اجتماعی فراوانی به بار میآورد.
این به طور کلی است. ولی کشوری مثل عربستان با داشتن آن همه ذخیره ارزی نگران این موضوع نیست. عربستان به عقیده من نکته بسیار مهمش خارج کردن تولید نفت یعنی شیل اویل در آمریکا و کانادا و آلاسکا و این که این نفت نیاید جایگزین نفت عربستان یا نفت اوپک شود. این تولید سه میلیون بشکه در روز از یک طرف آنجا و همینطور رقابت عراق برای صدور هرچه بیشتر نفت، اقلیم کردستان عراق همینطور و همینطور داعش با فروش روزی ۹۰۰ میلیون دلار نفت رقبای جدید هستند.
روسیه هم که خودش را درگیر مسئله اوکراین و همینطور مسئله شرق کریمه و غیره کرده، به شدت به این درآمدهای ارزی احتیاج دارد. مخصوصاً که ۴۰ درصد ارزش روبل سقوط کرده و این خودش دردسری برای آن کشور شده.
اما یک نکته که باید در کاهش قیمت نفت بهش توجه کرد بالا رفتن ارزش دلار است. وقتی ارزش دلار به عنوان واحد حساب بینالمللی و پول بینالمللی در بازارهای ارزی بالا میرود این هم یک عاملی است که تاثیر دارد. چون دلار به عنوان واحد حساب و ذخیره مورد توجه است. پنج عامل شما میتوانید در نظر بگیرید برای اینکه وضع فعلی را توجیه کند. از نظر عرضه و تقاضا و همینطور مسائل سیاسی و تاکتیکی هم البته مطرح است.
آقای خاوند، بعضی اقتصاددانها پیشبینی کردهاند که قیمت نفت تا ۴۰ دلار هم پایین بیاید. الان آقای منصور میگفتند بین ۵۰ تا ۶۰. عده دیگری معتقدند که ممکن است پایین تر هم بیاید. تا چه حد اقتصاد ایران تاب و توان دست و پنجه نرم کردن با پیامدهای بشکهای ۶۰ دلار حالا یا ۴۰ دلار را خواهد داشت؟
آنچه در حال حاضر بیشتر بر وضعیت اقتصادی ایران تاثیر میگذارد، مذاکراتش هست با کشورهای ۵+۱ بر سر پرونده هستهای. نقش تعیین کننده را این مذاکرات دارند. چون هر چقدر هم درآمدهای نفتی ایران از محل قیمت نفت بالا برود، اگر قرار باشد بخش بسیار بزرگی از درآمد ناشی از صادرات ایران در خارج بماند و به کشور برنگردد، خب این تاثیرش زیاد نخواهد بود.فریدون خاوند -- کارشناس اقتصادی رادیو فردا
در مورد آینده قیمت نفت، گزارشی که دیروز از سوی آژانس بینالمللی انرژی منتشر شد، تاییدی است بر اینکه حداقل از سال آینده ما کماکان با افزایش عرضه و پایین ماندن تقاضا روبهرو هستیم. بنابراین قیمت نفت همچنان در سطح نسبتاً پایینی باقی میماند و همانطور که گفتید برخی موسسات هم در سطح بینالمللی پیشبینی کردند که ممکن است قیمت نفت تا سطح ۴۰ دلار هم پایین بیاید.
البته در این زمینهها باید محتاط بود. چون حرکات نفت خیلی غافلگیر کننده است. کافیست که چرخ اقتصادی در منطقه یورو یا آسیا دوباره به کار بیافتد و یا کافیست یک مسئله خیلی مهم ژئوپولیتیک مطرح شود، و در نتیجه قیمت نفت به شکل غافلگیرکنندهای دوباره بالا برود. ولی در کوتاه مدت میشود گفت که قیمت نفت در سطح پایینی خواهد بود.
در مورد ایران، ایران هم مثل بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت از کاهش قیمت این کالا بسیار ضرر میکند. ولی من شخصاً معتقدم آنچه در حال حاضر بیشتر بر وضعیت اقتصادی ایران تاثیر میگذارد، مذاکراتش هست با کشورهای ۵+۱ بر سر پرونده هستهای. نقش تعیین کننده را این مذاکرات دارند. چون هر چقدر هم درآمدهای نفتی ایران از محل قیمت نفت بالا برود، اگر قرار باشد بخش بسیار بزرگی از درآمد ناشی از صادرات ایران در خارج بماند و به کشور برنگردد، خب این تاثیرش زیاد نخواهد بود.
بنابراین آنچه که بیشتر میتواند تاثیر بگذارد این است که مذاکرات با گروه ۵+۱ به جایی برسد که به ایران امکان بدهد که صادراتش را بالا ببرد و از طریق بالا بردن صادراتش بتواند کاهش قیمت نفت را تا اندازهای جبران کند و به خصوص به دلارهای ناشی از این صادرات نفت دسترسی پیدا کند.
سپاسگزارم آقای خاوند. آقای منصور در کوتاه مدت دولت ایران چه میتواند بکند که پیامدهای ناشی از سقوط قیمت نفت را تا اندازهای مهار کند؟
معمولاً هزینههای عمرانی را میزدند و از آن رهگذر حقوقها را میپرداختند، دولت اعلام کرده امسال این کار را نخواهد کرد. با وجود این راه زیادی نمیماند. یا اینکه دوباره طبق روال دولت پیشین دست بکند توی خزانه بانک مرکزی و از آنجا قرض بگیرد. یعنی ایجاد تورم کند. دولت اعلام کرده این کار را هم نخواهد کرد. و اگر این کارها را نکند و مقاومت کند راهی در پیش نخواهد داشت.حسن منصور
دست دولت در شرایط کنونی بسیار بسته است. یعنی مجموع درآمدهای دلاری که از کانالهای مختلف به دست دولت میرسد بین ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار تخمین زده میشود. با احتساب دلارهای حاصل از صادرات غیرنفتی. این کفاف واردات در حدود ۵۰ میلیاردی ایران را فعلاً میدهد.
ولی با توجه به اینکه رقم قابل توجهی اعلام کردند ۲۴ میلیارد دلار در بودجه وارد میشود، اگر این مقدار وصول نشود، چون دولت این را بر مبنای هر بشکه ۷۰ دلار منظور کرده و امروز در حدود ۵۰-۵۵ قابل وصول است... با توجه به محدودیتهایی که دکتر خاوند اشاره کردند، چون دولت ایران نمیتواند همه درآمد حاصل از فروش را وصول کند بلکه مسدود میماند، آن که به دستش میرسد اگر از بابت ۷۲ دلار در بشکه نباشد در این صورت دولت راه زیادی ندارد.
جز این که یا هزینههای مصرفی و عمرانی خودش را کم کند که سالیان گذشته معمولاً هزینههای عمرانی را میزدند و از آن رهگذر حقوقها را میپرداختند، دولت اعلام کرده امسال این کار را نخواهد کرد. با وجود این راه زیادی نمیماند. یا اینکه دوباره طبق روال دولت پیشین دست بکند توی خزانه بانک مرکزی و از آنجا قرض بگیرد. یعنی ایجاد تورم کند. دولت اعلام کرده این کار را هم نخواهد کرد. و اگر این کارها را نکند و مقاومت کند راهی در پیش نخواهد داشت.
آقای رشیدی، تا چه حد سقوط قیمت نفت زنگ خطر را با توجه به گفتههای آقای منصور و آقای خاوند پیش از ایشان در گوش اقتصاددانان در ایران که طرف مشاوره دولت حسن روحانی هستند به صدا در آورده؟ راه حلی که این عده در شرایط کنونی پیشنهاد میکنند چیست؟
والله بنده به شرایط گوشی و درجه شنوایی این دوستان در اینجا اطلاع زیادی ندارم. ولی شیخ سعدی خودمان ششصد هفتصد سال قبل گفته: چو دخلت نیست خرج آهسته تر کن، که میخوانند ملاحان سرودی. حالا اصل قضیه این است که آیا دولت قادر هست که مخارجش را در زمینههای مختلف کم کند یا نه.
که این یک امر سیاسی است و در شرایط فعلی با توجه به این مراکز طلبکار که هزینههای مختلفی روی دستشان هست این کار بسیار مشکلی است. این است که راه حلی در وضعیت فعلی نمیبینم. مگر اینکه از خزانه غیب به کمک ما بیایند.
بسیار خب. حالا یک سئوال راهبردی برای آخر بحث دارم. آن را میگذارم بعداً از شما میپرسم. آقای خاوند، بسیاری از اقتصاددانان به نفت به چشم شمشیر دولبه نگاه میکنند. به عنوان مثال گفته میشود وضعیت اقتصادی ایران تا پیش از کشف نفت در سده گذشته در حد بعضی از کشورهای آفریقایی نازل بود و ایران رشدش را در ۱۰۵ سال گذشته مدیون نفت بوده. اما این هم هست که اقتصاد نفت محور و تک محصولی ایران در همین مدت چنانکه در دهه ۱۳۳۰ و دهه ۱۳۵۰ دیده شد و حالا باز در دهه ۱۳۹۰، از لحاظ سیاسی و اقتصادی هر دو آسیب پذیر است. ایران چطور میتواند از نعمت طبیعی نفت بهرهمند باشد و باقی بماند و همزمان از پیامدهای منفیاش دوری کند؟
ایران باید سرانجام به این نتیجه برسد که نفت فقط و فقط متعلق به نسل فعلی نیست و متعلق به نسلهای آینده است. ولی به هیچ وجه ما حق نداریم که جلوی تولید و صادرات نفت و گاز را در ایران بگیریم. چون اینها منابعی هستند که باید تبدیل شوند به منابع آینده برای مردم ایران. راهش این است که ایرانیها راهی پیدا کنند که این تبدیل نشود به منبع جبران کسری بودجه و در راه توسعه درازمدت کشور باید به کار بیافتد.فریدون خاوند
میدانید که اقتصاد دانها از پدیدهای به نام بیماری هلندی اسم میبرند که ناشی از تزریق انبوه درآمدهای حاصل از رانت هست در اقتصاد و پیامدهای منفی آن و همینطور از نفرین مواد اولیهای که دامنگیر کشورهای صادرکننده نفت شده. چون فقط ایران نیست که در این شرایط است. ونزوئلا وضعیت بسیار بدی دارد. الجزایر، نیجریه و غیره و غیره.
منتها من زیاد با این تحلیل موافق نیستم. چون این نتیجهاش این است که بگوییم ایران باید از این نعماتی مثل گاز و نفت صرفنظر کند و کشور را بدون اینها اداره کند. ما میبینیم که خیلی از کشورها هم به برکت نفت توانستهاند اقتصادهای خودشان را به شدت ثروتمند و غنی کنند. از ایالات متحده آمریکا گرفته تا بریتانیا و به خصوص نمونه خیلی درخشانی که در برابر چشم همه هست، نروژ است. مسئله بر سر اداره اقتصادی و منطقی نفت است و درآمدهای آن بر اساس توسعه پایدار.
همانطور که عرض کردم این کار را نروژیها کردهاند. در ایران هم حساب ذخیره ارزی درست کردند و بعد از برنامه پنجم هم صندوق توسعه ملی که در آن البته حدود مقدار بسیار کمی جمع شده. میگویند حدود ۴۰ تا ۵۰ میلیارد دلار ذخیره است. ولی دولتها هیچ وقت نتوانستند جلوی خودشان را بگیرند و به این منبع دستاندازی نکنند.
راهش این است که ایران سرانجام به این نتیجه برسد که نفت فقط و فقط متعلق به نسل فعلی نیست و متعلق به نسلهای آینده است. ولی به هیچ وجه ما حق نداریم که جلوی تولید و صادرات نفت و گاز را در ایران بگیریم. چون اینها منابعی هستند که باید تبدیل شوند به منابع آینده برای مردم ایران. راهش این است که ایرانیها راهی پیدا کنند که این تبدیل نشود به منبع جبران کسری بودجه و در راه توسعه درازمدت کشور باید به کار بیافتد.
آقای منصور، شبیه پرسشی را که با آقای خاوند در میان گذاشتم با بیانی دیگر جلوی روی شما میگذارم. کدام تجربههای کشورهای نفت خیز دیگر در خاورمیانه و آفریقا، آمریکای لاتین یا اروپا، برای برنامه ریزی بلند مدت اقتصاد نفت محور ایران قابل اعتنا است؟
دلار نفتی یا دلار ناشی از سایر منابع معدنی، آنچه که در اقتصاد مطرح است و نظریه پرداز اقتصاد Hotelling هاتلینگ توضیح داده قضیه را، در نفس خود تورم زا نیست. بلکه نحوه استفاده از آن هست که تورم پدید میآورد.حسن منصور
نکته بسیار اساسی را دکتر خاوند عنوان کردند. فکر میکنم این را باید اندکی بازتر کرد. به این معنی که دلار نفتی یا دلار ناشی از سایر منابع معدنی، آنچه که در اقتصاد مطرح است و نظریه پرداز اقتصاد Hotelling هاتلینگ توضیح داده قضیه را، در نفس خود تورم زا نیست. بلکه نحوه استفاده از آن هست که تورم پدید میآورد.
کشورهایی که متوجه این قضیه هستند از این آثار سوء تزریق دلار نفتی در امان هستند. ولی ایران نحوه استفاده از این دلارهایش نادرست است. توضیح عرض کنم که از ۱۰۰ دلار درآمد نفتی در حدود ده دلار به طور متوسط در ایران هزینه تولید است. معنیاش این است که در برابر هر بشکه نفتی که تولید میشود، در حدود ده دلار و در مواردی ۱۵ گفته شده، بین ۵ تا ۱۵ دلار به صورت ارزش افزوده یعنی به صورت مزد و حقوق و مواد و رانت و سود تولید شده در نظام اقتصادی.
وقتی این صادر میشود در برابرش ۱۰۰ دلار وارد میشود این ۱۰۰ دلار نمیتواند در نظام پولی کشور تزریق شود. چرا؟ برای اینکه مابهازایی که قبلاً در نظام پولی وارد شده آن ۱۰دلاری است که به چرخش درآمده. در نتیجه آن ۹۰ دلار رانتی است که باید برایش جداگانه برنامه ریخت. در ایران معمولاً دولت دلار نفتی را می گیرد به عنوان اینکه مالک و مدیر این نظام تلقی میشود، میفروشد و بعد دلار دریافتی را میدهد بانک مرکزی و در برابرش پول میگیرد و با آن پول هزینه میکند.
در نتیجه در حدود ۹۰ درصد این پول ایجاد تورم خواهد کرد. چرا؟ برای اینکه در چرخه تولید مابهازای آن تزریق نشده است. یعنی این دلار فقط در شرایطی میتواند تزریق شود که در برابرش واردات انجام بگیرد. در غیر این صورت کاری که ایران کرده والان هم ادامه میدهد، برخورد تورمزا است و اگر این کار را بکند از این پیامد ناگزیر گریز وگزیری نخواهد داشت.
آقای رشیدی، پیشتر آقای خاوند گفتند تاثیر نتیجه مذاکرات هستهای با کشورهای ۵+۱ و رفع تحریمها مقدم است بر تاثیر سقوط قیمت نفت بر اقتصاد ایران. سقوط بهای نفت ایران را در مذاکرات هستهای با کشورهای ۵+۱ در چه موقعیتی قرار میدهد؟ با این سقوط آیا رسیدن به یک توافق جامع الان قابل حصول تر است یا نه؟
مسئله ایران در شرایط فعلی و در دوره بعد از انقلاب به عقیده من با هیچ کشوری در دنیا قابل مقایسه نیست. به دلیل این که در یک اقتصاد آزاد شما منابع مختلفی در اختیارتان هست از جمله اعتبارات بینالمللی، سرمایهگذاریهای بینالمللی، همینطور آزادی خرید و فروش و بقیه. ولی در اقتصاد بسته ما، تمام محدودیتهایی که برای ایران اجرا شده، امکانات تصمیمگیری بسیار بسیار محدود است. در شرایط فعلی با همه این تحریمها که بر ما تحمیل شده، مسلماً رفع این تحریمها اولویت شماره یک ما است.علی رشیدی -- رئیس انجمن اقتصاددانان ایران (تهران)
مسلماً. مسئله ایران در شرایط فعلی و در دوره بعد از انقلاب به عقیده من با هیچ کشوری در دنیا قابل مقایسه نیست. به دلیل این که در یک اقتصاد آزاد شما منابع مختلفی در اختیارتان هست از جمله اعتبارات بینالمللی، سرمایهگذاریهای بینالمللی، همینطور آزادی خرید و فروش و بقیه. ولی در اقتصاد بسته ما، تمام محدودیتهایی که برای ایران اجرا شده، امکانات تصمیمگیری بسیار بسیار محدود است. در شرایط فعلی با همه این تحریمها که بر ما تحمیل شده، مسلماً رفع این تحریمها اولویت شماره یک ما است.
به همین دلیل است که در مذاکرات ۵+۱ دایم تاکید ایران روی از بین رفتن این تحریمها است. کمااینکه الان بیش از ۱۰۰ میلیون دلار ذخایر ایران در بانکهای مختلف دنیا بلوکه شده که نمیتواند مورد مصرف قرار بگیرد. علاوه بر این، همین محدودیتها بر صادرات نفت، تولید نفت برای ما وجود دارد.علاوه بر این ما برای حفظ تولیدمان در سطح فعلی به بیش از ۴۰ میلیارد دلار سرمایه گذاری احتیاج داریم. برای راهاندازی بخش نفت به معنی واقعی بیش از ۴۰۰ میلیارد دلار احتیاج هست.
بنابراین سقوط قیمت نفت بک بخش خیلی کوچک و موقتی از مسئلهای است که برای ما به وجود آمده. به همین دلیل تیم مذاکره کننده ایران مسلماً الان علاقه دارد که هرچه سریعتر به توافقی برسند و سریعتر بتوانند این مسئله را حل کنند که در آن صورت هست که قدرت مانوور ایران در جریان اوپک و عرضه نفت خیلی خیلی بیشتر خواهد شد.
برای اینکه اگر ما فعلاً حداکثر دو میلیون و نیم بشکه تولید میکنیم که حدود ۱/۵ آن مصرف داخلی است، ما فوقش یک میلیون و نیم بشکه ظرفیت صادراتی داریم. ولی اگر آن مسئله حل شود و سرمایه گذاری شود ما به آسانی میتوانیم تا ۳/۵ میلیون بشکه در روز تولید کنیم که با ۶.۲۰۰ بشکه قدیم که ظرفیت مان بود خب فرق میکند. ولی حل مسئله مذاکرات هستهای جریان سرمایهگذاریها را به داخل تشویق کند میتوانیم ظرفیت تولید را ببریم بالا.
یک مشکل اساسی که اوپک دارد این مسئله تضاد سیاستهای کشورهای عضو هست در زمینههای مختلف که اینها را در مقابل هم قرار میدهد. ولی اصلی که حاکم بر مذاکرات اوپک است اصل یونانیمیتی یا توافق کل اعضا با همدیگر است که مانع از این میشود که اینها روی کاهش تولید یک وقتی یا بعضی از مسائل دیگر توافق کنند. به همین دلیل میزان تولید فعلی در حدود ۳۰ میلیون بشکه در روز، با وجود این همه تاکید و شرایط اضطراری تقریباً ثابت نگاه داشته شده. بنابراین به عقیده من باید شرایط مصرف در دنیا، یعنی بهبود رشد اقتصادی به کمک اوپک بیاید که تقاضا برای نفت بالا ببرد تا از این فشار روی کاهش و رقابت تولیدکنندهها با همدیگر کاسته شود.